پیش تر به بعضی پی آمدهای ناگوار فتنه اشاره شد که از آن میان، اختلاف و دودستگی مذهبی و سیاسی، عمده ترین پی آمدی است که سایر پی آمدها را به دنبال دارد. اجتماع سقیفه، آغازین تجمعی بود که شکاف در صفوف یکپارچه مسلمانان را سبب شده و با دگرگونی در ارزش ها، جامعه اسلامی را به سیر قهقرایی وادار ساخت. شماری از صحابه، پس از رحلت پیامبر(ص) با گردآمدن در «سقیفه بنی ساعده» و انتخاب جانشین پیامبر به نافرمانی خدا و رسولش برخاستند و معیار گزینش خلیفه را از ملاک های آسمانی به ملاک های زمینی تنزل دادند.
بی شک برای آرام نگه داشتن جامعه اسلامی و مطیع ساختن افراد، ناگزیر از جعل روایت در فضیلت تراشی برای اشخاص، عدالت عموم صحابه، توجیه خطاهای فاحش صحابه با قاعده تصویب(خطا و صواب در اجتهاد صحابه و مأجوربودن در هر دو صورت)، فرمانبرداری از حاکم عادل و فاسق و مهدورالدم بودن معترضان به حاکم فاسق، هدایت یافتگی با تأسی به هر یک از صحابه و ده ها نمونه از این بدعت ها نتیجه محتوم نافرمانی دستور خدا و رسولش در سقیفه بود که تا به امروز جامعه اسلامی از پی آمدهای آنها در امان نیست.
چچنانکه شماری از صحابه و در رأس آنان علی بن ابی طالب(ع) از بیعت با خلیفه منتخب در سقیفه خودداری کردند. خودداری این گروه از صحابه بزرگ پیامبر(ص)، نشان از نامشروع بودن چنین انتخابی دارد. به ویژه خشم و نارضایتی پاره تن رسول خدا(ص) از «ابوبکر»، در حالی که تنها چند روز از رحلت پیامبر سپری نشده بود، تأکید بیشتری بر مشروع نبودن خلافت اوست. بزرگان اهل سنت؛ مانند بخاری و مسلم نقل کرده اند رسول خدا(ص) فرمود: «فَاطِمَه بَضْعَه مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»(بخاری، 1401ق، ج4، ص212-210و219)؛ فاطمه پاره تن من است. هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.در بعضی نقل ها دارد هر آنچه او را بیازارد مرا آزرده است و هر چه او را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته است. بخاری در صحیح خود آورده است: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَه عَلَی أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّی تُوُفِّیَت»(همان، ج5، ص82)؛ فاطمه در حال خشم، ابوبکر را ترک نموده و بر او همچنان غضبناک ماند و با او حرف نزد تا وفات نمود. آیا این روایات نشان از ناخشنودی رسول خدا و خشم ایشان بر ابوبکر ندارد؟ آیا با این خشم و ناخشنودی، می توان گفت پیامبر به جانشینی چنین فردی رضایت می دهد؟ بی شک در طول تاریخ اسلام، بخشی از جامعه اسلامی به تأسی از امیر مؤمنان(ع)، حضرت زهرا(س)، حدیث غدیر (حنبل، بی تا، ج1، ص84 و118؛ ج4، ص281، 370و372؛ ج5، ص366-347)، حدیث ثقلین (مسلم، بی تا، ج7، ص123؛ حاکم نیشابوری، 1406ق، ج3، ص148؛ حنبل، بی تا، ج3، ص17-14) و با اعتقاد به آسمانی بودن امر جانشینی رسول خدا، سقیفه را نافرمانی خدا و رسولش دانستند و برابر سفارش پیامبر، قرآن و عترت را معیار رستگاری دانستند. ازاین رو، بنیانگذاران سقیفه، اضطراب، اختلاف و دودستگی و چنددستگی را در جامعه اسلامی بنیان نهادند. فریاد «حسبنا کتاب الله»(بخاری، 1401ق، ج5، ص138-137 و ج7، ص9؛ مسلم، بی تا، ج5، ص76)، جداسازی جامعه از عترت و محروم کردن مسلمانان از معدن علم و ناگزیر، فضیلت تراشی برای دیگران را سبب شد. روشن است زمانی که رفتار هر صحابی با استناد به حدیث نبوی حجت شرعی شود، هر رفتاری قابل توجیه بوده و معیار واحدی برای سنجش اعمال نخواهد بود؛ زیرا صحابه به لحاظ غیر معصوم بودن و تفاوت های فردی از رفتارهای گوناگون و گاهی متناقض برخوردارند. برخی سلوک زهد و شماری شیوه اشرافی گری را پیش گرفتند. عده ای در عدالت، مَثَل شدند و گروهی به سبب رفتارهای ناعادلانه، شورش عمومی جامعه را سبب شدند.
برخی از عالمان و فقیهان سرشناس و نام آور، ناقل یک روایت هم نشدند. این در حالی است که گروهی از مسلمانان بر پایه حدیث «ثقلین» و آیه «تطهیر» و مانند اینها به عصمت اهل بیت(ع) باور داشته و آنان را هم سنگ قرآن پنداشتند. افزون بر آیات و روایات، سیره اهل بیت پیامبر(ص) در طول تاریخ، دلیل روشنی بر جویندگان حقیقت است. هیچ رفتار متناقض و مخالف با کتاب و سنت نبوی از اهل بیت مشاهده یا گزارش نشده است.
راه کارهای برون رفت از فتنه
تحذیر مسلمانان از قرارگرفتن در تنگناهای فتنه و هشدارهای فراوان به پی آمدهای آن از سوی خدا و رسولش نشان از اهمیت چاره جویی برای برون رفت از فتنه دارد. ازاین رو، با تدبر در آیات و روایات می توان به راهکارهایی در این خصوص دست یافت که در زیر به مهمترین آنها اشاره می شود:
1.بازگشت به قرآن و عترت
رسول خدا(ص) امت اسلامی را به هنگام رو آوردن فتنه ها به قرآن ارجاع می دهد. هرگاه کارها چون شب ظلمانی و تاریک برایتان مشتبه و تاریک گردید بر شما باد به قرآن؛ زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته و گواهی است که تصدیق شده است. هرکس که او را رهبر خویش گزیند او را به بهشت رهنمون سازد و هرکس بدان پشت پا زند او را به جهنم سوق دهد. قرآن روشن ترین راهنما به سوی بهترین راههاست...(کلینی، 1375، ج2، ص598). بنابر این روایت، فتنه ها همچون پاره های شب تاریک، مسلمانان را فرا می گیرد که در چنین حالتی تشخیص حق از باطل بسیار دشوار می نماید. قرآن بهترین چراغی است که در سایه روشن گری هایش ما را به ساحل امن و نجات، رهنمون می سازد. چنانکه اشاره شد، اساساً فتنه واژه ای قرآنی است و بازشناسی آن در سایه سار وحی دست یافتنی است. ریشه فتنه ها را باید در دوری مسلمانان از حقیقت قرآن جستجو کرد. بازگشت به قرآن به مفهوم بازگشت به اسلام حقیقی است که به سبب دوری از آن، فتنه ها مجال بروز می یابند. قرآن منشور هدایت است و عترت رسول خدا تبیین کننده آن. به فرموده قرآن، رسالت رسول خدا(ص) خارج نمودن مؤمنان شایسته کردار از تاریکی ها به سوی نور است: «رَّسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّور»(طلاق(65):11)؛ رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می کند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، از تاریکی ها به سوی نور خارج سازد. تداوم این رسالت با عترت امکان پذیر بوده و جستن آن در غیر آنان گام نهادن در وادی هلاکت و نابودی است. رسول خدا(ص) می فرماید:«إنّی تارکٌ فیکم أمرین إن أخذتم بهما لن تضلّوا ـ کتاب اللّه عزّ و جلّ و أهل بیتی عترتی أیّها النّاس اسمعوا و قد بلّغت إنّکم ستردون علیّ الحوض فأسألکم عمّا فعلتم فی الثّقلین و الثّقلان کتاب اللّه جلّ ذکره و أهل بیتی فلا تسبقوهم فتهلکوا و لا تعلّموهم فإنّهم أعلم منکم»(کلینی، 1375، ج1، ص294)؛ همانا من در میان شما دو چیز بجا می گذارم، اگر آن دو را بگیرید(تمسک کنید) هرگز گمراه نخواهید شد ـ کتاب خدای عزّوجلّ و عترت من ـ ای مردم! گوش فرا دهید و من رساندم که قطعاً شما در حوض بر من وارد خواهید شد، آنگاه از آنچه درباره ثقلین انجام داده اید، از شما خواهم پرسید و مقصود از ثقلین، کتاب خدا و اهل بیتم می باشد. از آنان پیشی نگیرید که هلاک می شوید و به آنان چیزی یاد ندهید که آنان از شما داناترند. در روایات اهل سنت نیز در کنار سفارش به قرآن، سه بار توصیه به اهل بیت تکرار شده است(مسلم، بی تا، ج7، ص123؛ حنبل، بی تا، ج4، ص367). در نقل دیگری آمده است: عن النبی(ص) قال:«انی اوشک ان ادعی فاجیب إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب اللّه حبل اللّه ممدودٌ من السّماء إلی الأرض و عترتی أهل بیتی و انّ اللطیف الخبیر أخبرنی أنهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض فانظرونی بم تخلفونی فیهما»(حنبل، ج3، ص17)؛ نزدیک است پروردگارم مرا به سوی خویش بخواند و من اجابت کنم. در میان شما دو چیز گرانبها بجا می گذارم که یکی از دیگری بزرگتر است. کتاب خدا که ریسمان خدای سبحان است که از آسمان به سوی زمین کشیده شده است و عترتم که اهل بیتم هستند. همانا پروردگار لطیف آگاه به من خبر داد، قطعاً آن دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. بنگرید پس از من چگونه با آنان رفتار می کنید. بر پایه این روایت، رسول خدا برای پس از رحلت خویش، به قرآن و عترت که از هم جدایی ناپذیرند، سفارش و نسبت به چگونگی رفتار با آن دو هشدار می دهد. حدیث ثقلین از احادیث متواتر میان شیعه و سنی است که بی نیاز از بررسی سند می باشد(حلی، 1379، ص236 پاورقی2؛ قزوینی، 1387، ج1، ص168). علی بن ابی طالب(ع) رستگاری مسلمانان را در همراهی و پیروی از اهل بیت پیامبر(ص) می داند: به خاندان پیامبرتان بنگرید و بدان سو که می روند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکت تان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند، بایستید و اگر برخاستند برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که هلاک می شوید (نهج البلاغه، خطبه97).
ددر خطبه 120، راههای دین را یکی دانسته که در نزد اهل بیت است. هر که آن را پیش گیرد به مقصد رسیده و کسی که در آن نرود گمراه شده و پشیمان می شود. امام باقر(ع) می فرماید: «به شرق یا به غرب عالم بروید، هرگز علم صحیحی را پیدا نخواهید کرد، مگر آن چیزی را که از ناحیه ما اهل بیت خارج شده باشد»(کلینی، 1375، ج1، ص399). برابر این روایات، روح جامعه اسلامی، قرآن و عترت است. جدایی انداختن میان این دو و جستن دانش از غیر این دو، ثمری جز هلاکت نخواهد داشت. جامعه اسلامی برای رهایی از تنگنای فتنه ها چاره ای جز بازگشت به این دو یادگار گران سنگ رسول خدا و دریافت اسلام اصیل از این دو منبع الهی و آسمانی ندارد. قرائت اهل بیت از اسلام، قرائت یکسانی است که بی هیچ اختلافی روایتگر بیان رسول خدا است. این در حالی است که شماری از صحابه با طرح ایده «حسبنا کتاب الله» ضمن مخالفت با رسول خدا(ص) بستر طرح قرائت های گوناگون از دین را پایه گذاری کردند. ازاین رو، با طرح «اجتهاد صحابه» به ایده پردازی پرداختند تا واقعه سقیفه را توجیه نمایند. به روایت قرآن «أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ»(یوسف(12):39). قطعاً قرائت های گوناگون، اختلاف و اضطراب در جامعه را دامن زده و هم بستگی و وحدت کلمه را از میان خواهد برد. روشن است درگیری و کشمکش، نتیجه محتوم چنین فضای آشفته ای خواهد بود؛ چنانکه واقعیت های تاریخی جهان اسلام گواه روشن این ادعاست. از سوی دیگر، ایده های پیش گفته بستر رویش گروه های فتنه گر است که ازمیان برداشتن آنها جز با طرد این ایده ها و بازگشت به قرآن و عترت امکان پذیر نخواهد بود. قرآن شریف، به شدت با سلطه کافران بر مؤمنان برخورد کرده و آن را نفی می کند: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء(4):141)؛ و خدا هرگز هیچ راه سلطه ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است. شریفه مذکور هرگونه سلطه کافران بر مؤمنان را؛ خواه در دنیا و خواه در آخرت نفی می کند؛ چنانکه فقهاء با استناد به همین آیه گفته اند خدای سبحان حکمی که زمینه تسلط کافر بر مؤمن را فراهم آورد، تشریع نکرده است(مغنیه، 1981م، ج2، ص467-466؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363، ج2، ص 615؛ کاشانی، 1336، ج3، ص139).حال آن که فتنه ها زمینه سلطه کافران بر جامعه اسلامی را هموار می کند. در آیه ای دیگر می فرماید: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ» (آل عمران(3):139)؛ و [در انجام فرمان های حق و در جهاد با دشمن ] سستی نکنید و [از پیش آمدها و حوادث و سختی هایی که به شما می رسد] اندوهگین مشوید که شما اگر مؤمن باشید، برترید. به فرموده آیه شریفه، ایمان سبب برتری بوده و صدرنشینی از نتایج محتوم آن است. به روایت قرآن، مسلمانان باید نیروی خویش را در برابر دشمنان قدرت ببخشند. «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّه وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ»(انفال(8):60)؛ و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان دارید از نیرو [و نفرات و ساز و برگ جنگی] و اسبان ورزیده [برای جنگ] آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمی شناسید، ولی خدا آنان را می شناسد، بترسانید و هر چه در راه خدا هزینه کنید، پاداشش به طور کامل به شما داده می شود و مورد ستم قرار نخواهید گرفت. خدای سبحان از کشتار مسلمانان به بهانه های واهی که ریشه در دنیادوستی دارد، به شدت نهی می کند:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاه الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَه کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً»(نساء(4):94). کشتن فردی که اظهار اسلام می کند یا به سبک مسلمانان سلام می کند جایز نمی باشد. چنین کشتاری بازگشت به دوران جاهلیت است که رسیدن به مال دنیا انگیزه جنگ های جاهلی بود. براساس آیه شریفه، جنگ هایی که امروزه شماری از افراد نادان با نقاب دین در جهان اسلام به راه انداخته اند جنگ جاهلیت است. بررسی سیره و سخن اهل بیت پیامبر(ع) در برخورد با فتنه های اجتماعی، مجال فزون تری می طلبد که در اینجا به اجمال به آن اشاره می شود. بی شک سیره و سخن علی بن ابی طالب(ع) به ویژه در دوران حکومت خویش که با انواع فتنه های اجتماعی روبه رو بود، بسیار راهگشاست؛ چنانکه دوران امامت اهل بیت از دوره های پر آشوب تاریخ اسلام است که شیوه برخورد ائمه اهل بیت(ع) با این آشوب ها و فتنه ها و نوع تعامل شان با دستگاه خلافت، چراغ فروزان پویندگان حقیقت است. از آن میان، می توان به سیره امام صادق(ع) که دوره بسیار ملتهبی را تجربه کرد، اشاره نمود که به رغم مورد توجه بودن از سوی بسیاری از مردم عصرش، بینش سیاسی و دورنگری عمیقی از خود نشان داد و چون می دانست که جریان حوادث در مسیر دیگر و بر خلاف مقاصد واقعی اسلام و [مسلمین] است، خود را از فتنه ها و آشوب های زمانه دور نگاه داشت و مشعل فروزان امامت و علم را از خاموشی در امان داشت (زریاب، 1375، ج2، ص359) و نتیجه اش خاموش ساختن فتنه های بزرگ تری بود که جامعه اسلامی را تهدید می کرد. سایر ائمه اهل بیت نیز به رغم تصدیق نکردن مشروعیت دستگاه خلافت از همراهی با قیام های مسلحانه خودداری می کردند.
2.اقتدار حاکم اسلامی یا حاکمیت
جامعه انسانی ناگزیر از پذیرش حکومت است؛ خواه حاکم دادگر باشد و خواه حاکم فاجر. رسول خدا(ص) می فرماید: برای مردم چاره ای جز داشتن امارت(حکومت) نیست؛ خواه امارت نیکو(امارت صالحان) و خواه امارت فاجر (فرمانروایی فاسقان) باشد.. .. حکومت و فرمانروایی، بهتر از هرج و مرج است و در پاسخ از چیستی هرج و مرج، فرمودند: کشتار و دروغ است(متقی هندی، 1413ق، ح14755). در گفتار علوی نیز آمده است: «مردم را ناگزیر از امیر نیک یا فاجر است و برقراری امنیت راه ها و مبارزه با دشمن را از دلایل ناگزیری از حکومت فاجر دانسته است»(نهج البلاغه، خطبه40). چنانکه در روایتی تصریح می فرماید: «والٍ ظلومٍ[ غشوم] خیر من فتنه تدومُ»(مجلسی، 1403ق، ج72، ص359؛ آمدی، 1366، ص464، ح10672)؛ فرمانروای ستمگر بهتر از فتنه همیشگی است. بر اساس این روایت، وجود والی؛ هرچند ظالم باشد، از فتنه ها جلوگیری می کند. نباید فراموش کرد که این گفتار شریف، به مفهوم رضایت به پذیرش ولایت ظالم نیست؛ چون امام در مقام بیان طبیعت حکم اسلامی نیست، بلکه در صدد بیان ضرورت حکم در برابر ادعای خوارج است(شمس الدین، 1360، ص124). بی شک حاکم اسلامی هرچه اقتدار و شوکت داشته باشد و در میان امت از جایگاه والایی برخوردار باشد؛ به گونه ای که مردم فرمانبردار او باشند، در برقراری امنیت، به ویژه در برخورد با فتنه ها توفیق بیشتری خواهد داشت؛ زیرا فتنه گران، گروهی از جامعه را با خود همراه ساخته و با درهم آمیختن حق با باطل، حقیقت را بر افکار عمومی مشتبه می سازند. در چنین فضای غبارآلودی، وجود حاکمی مقتدر و با درایت، بهتر می تواند کشتی طوفان زده امت را به ساحل نجات رساند. برخورد قاطع امیر مؤمنان در برابر خوارج، گواه روشن این ادعاست. «أیّها الناس! فإنّی فقأت عین الفتنه ولم یکن لیجتری ء علیها احد غیری بعد أن ماج غیهبها واشتدّ کلبها»(نهج البلاغه، خطبه93)؛ ای مردم! این من بودم که چشم فتنه را در آوردم و کسی جز من جرأت چنین کاری را نداشت. آنگاه که امواج تاریک فتنه در همه جا گسترده و به آخرین درجه شدت رسیده بود.
ااز آنجا که فتنه گران در جامعه اسلامی با نقاب دین به فتنه گری و آشوب دامن می زنند، وجود رهبری الهی برای خنثی کردن توطئه آنان بسیار ضروری است. ازاین رو، در دیدگاه شیعه، پس از توحید، اعتقاد به ولایت از ارکان و اصول اعتقادات شمرده می شود. امام معصوم، عمود خیمه دین است. با وجود او، امت به گرد او جمع شده و اتحاد صفوف را سامان می دهند. در پرتو روشن گری هایش مدعیان دروغین، مجال جولان و در صورت ظهور و بروزشان در برابر اقتدار او، تاب مقاومت نخواهند داشت. در روایتی از امام رضا(ع) به این حقیقت اشاره شده است که حضرت از دچارشدن مردم به فتنه ای شدید به سبب غیبت ولی عصر(عج)، خبر می دهد (سیدبن طاووس، 1416ق، ص354). آشوب گران از خلأ ظهور ولیّ خدا مجال جلوه گری یافته و با مشتبه ساختن امر بر عوام، ادعای خلافت می کنند. از آنجا که صراط مستقیم حق، یکی بیش نیست، در ولایت ولیّ خدا جز او کسی نمی تواند ادعای ولایت کند. ولی کثرت و تعدد راه باطل، زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم ساخته و در زمان واحد، افراد گوناگون به خیال خویش، پرچم توحید برافراشته و همگان را به خویشتن دعوت می کنند. تجربه حکومت های چندگانه در زمان واحد در طول تاریخ اسلام و به ویژه در عصر حاضر، گواه روشن این ادعاست. در عصر حاضر، گروهی به گرد «ایمن الظواهری» و گروهی دیگر به اطراف «ابوبکر بغدادی» و شماری به دنبال فرد دیگری، سودای تشکیل حکومت اسلامی و احیای خلافت را در سر می پرورانند. آیا صراط حق بیش از یکی است؟ کدامیک از اینان در ادعای خویش راستگو هستند؟ آیا جز این است که این ادعاها برخاسته از هوای نفس است؟ پاسخ این پرسش ها در رفتارهای این گروه های افراطی و خشونت گرا قابل بازیابی است.
حاصل این که اگر امروز مسلمانان به گرد حاکمی مقتدر(امام معصوم یا فقیه جامع الشرائط که نیابت از امام دارد) جمع شوند و دست بیعت به او دهند، می توانند آتش فتنه ها را خاموش کنند. در عصری که دنیای غرب با درک اهمیت وحدت و یکپارچگی به دنبال ایجاد ایالات متحده و اتحادیه اروپا و اتحادیه هایی از این دست می باشد، شایسته نیست دنیای اسلام به سوی تجزیه و پراکندگی که توطئه استعمار است پیش رود؟ یادآور می شود؛ هرچند امکان ایجاد کشوری واحد برای مسلمانان به لحاظ شرایطی که در دنیا حاکم است فراهم نیست، ولی امکان ایجاد اتحاد در میان کشورهای اسلامی با سپردن سکان داری حکومت به دست شایستگانی که در دامن فرهنگ اصیل قرآن و عترت ـ به دور از هرگونه قرائت خشن از دین ـ پرورش یافته اند؛ هرچند به ظاهر پیرو مکتب اهل بیت نباشند، وجود دارد که حتی المقدور نتیجه اش اقتدار حاکمیت جامعه اسلامی است.
3.بصیرت در فتنه ها
فتنه گران با نقاب دین داری ظهور کرده و با مشتبه ساختن حقیقت بر دین داران به آشوب در جامعه اسلامی می پردازند. امیر مؤمنان علی(ع) در حدیثی به این حقیقت اشاره می فرماید: «انّ الفتنه اذا أقبلت شبهت»؛ زمانی که فتنه رو آورد [حقیقت] را مشتبه می سازد(قمی، 1414ق، ج7، ص25). ازاین رو، روشن بینی و بصیرت، کارآمدترین سلاح برای رویارویی با آنها و مانعی برای توسعه دامنه آتش افروزی های آنان خواهد بود.
علی(ع) که خود اسوه ای نیکو در مبارزه با فتنه است می فرماید: «کُنْ فِی الْفِتْنَه کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب»(نهج البلاغه، حکمت1)؛ در هنگام فتنه و آشوب، چون بچه شتر دوساله باش که نه بار کشد و نه شیر دهد. «ابن لبون» که معنای تحت اللفظی آن «پسر شیردهنده» است، بچه شتر نر دوساله یا بچه شتری که پا در سه سال گذاشته را گویند؛ به اعتبار این که مادرش بعد از آن، بچه دیگری زاییده و شیر می دهد؛ یعنی این قدر شده که مادرش بتواند زاییده باشد و شیر دهد(خوانساری، 1366، ج4، ص607). «ابن ابی الحدید»، فتنه را به جنگ و دشمنی میان دو رئیس گمراه که هر دو به گمراهی دعوت می کنند تفسیر کرده است. با این تفسیر از فتنه، مفهوم گفتار حضرت را به کناره گیری و ناشناخته ماندن و ضعیف بودن معنا کرده تا هیچ یک از طرفین فتنه از جان و مال او برای اجرای مقاصد خویش استفاده نکنند و او آنها را یاری نرساند(ابن ابی الحدید، 1404ق، ج18، ص83). اما به نظر، فتنه در معنای پیش گفته محدود نبوده و دامنه آن پرشمول تر از مفهوم سیاسی و نزاع میان دو تن می باشد و مقصود روایت، دعوت به گوشه گیری و غفلت نیست. در این صورت، حضرت به همکاری نکردن با دعوت کنندگان به فتنه و یاری نکردن آنان در مقاصد شوم شان دستور می دهد(خویی، 1348، ج21، ص8). بر پایه این روایت، یاری نکردن و به تعبیری قرارنگرفتن در بازی فتنه گران از زمره راهکارهای برون رفت از فتنه خواهد بود. روشن است این مهم در سایه بصیرت دینی و روشن بینی اجتماعی حاصل خواهد شد. بازخوانی سیره و سخن ائمه اهل بیت(ع) در سده های اول در برخورد با آسیب ها و آشوب هایی که در جامعه رخ می داد و نشان از بینش عمیق و درایت سیاسی ائمه دارد، بهترین اسوه برای جامعه آشوب زده امروز است(مسعودی، 1409ق، ج 3، ص 254).
4.روشن گری علما
رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی که بدعت ها پدید آمدند، عالم باید علم خویش را آشکار کند و هر کس این کار را نکند، پس لعنت خدا بر او باد»(کلینی، 1375، ج1، ص54؛ متقی هندی، 1413ق، ج1، ص179). به این همزادی فتنه ها و بدعت ها در کلام نورانی امیر مؤمنان علی(ع) اشاره شده است: «قد خاضوا بحار الفتن و اخذوا بالبدع دون السنن و توغلوا الجهل...»(خوانساری، 1366، ج4، ص487)؛ در دریاهای فتنه ها فرو رفتند و بدعت ها را جایگزین سنت ها کرده و به سوی نادانی شتافتند. بر اساس روایت، نباید از وظایفی که در دین به هنگام ظهور بدعت ها بر عهده علمای دین گذاشته شده است، غافل شد. بر کسی پوشیده نیست که روشن گری علما نقش بسیار برجسته ای در خنثی سازی توطئه ها دارد. اما با تأسف بی پایان، علمای وهابیت برخلاف این نقش خویش عمل نموده و خود بر دامنه این آتش افروزی ها می افزایند. آنان با قلبی آکنده از کینه نسبت به تشیع، از همه امکانات؛ همچون سایت ها، شبکه های ماهواره ای، تلویزیون، اینترنت و تریبون های نماز جمعه مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) و سایر مساجد، بر طبل جنگ در سوریه و عراق کوبیدند و شکل گیری فتنه ای بزرگ، چون داعش را سبب شدند؛ گروه فتنه گری که به هیچ اصلی از اصول اسلام پایبند نبوده و با قرائتی خشن از دین، به هر خشونتی دست می زنند. خشونت ها و آشوب های این گروه فتنه گر به جایی رسید که امروز، وهابیت ضمن اعلام انزجار از داعش، از آنان به عنوان خوارج عصر یاد می کنند.
رفتارهای این گروه، مستقیم یا غیر مستقیم به فتوای وهابیت مستند است؛ زیرا چنانکه اشاره شد، در ابتدا با پشتیبانی وهابیت شکل گرفت و سپس به فتوای کسانی که در دامن وهابیت و با اندیشه های سلفی گری آنان پرورش و جرأت فتوا را از آنان دریافت کرده بودند، به آشوب های خود ادامه داد. امروز برای خاموش ساختن آتش این فتنه که هر روز با بدعت های خود چهره زیبای اسلام را مخدوش و نام پرآوازه اش را بدنام می نمایند، چاره ای جز اتحاد جهان اسلام نیست و این مهم جز با کوشش علما میسور نمی باشد. ادعای خلافت با استناد به روایات نبوی و کشتن انسان های بی گناه و تحمیل دیدگاه شخصی خویش به دین، گوشه ای از بدعت های این گروه فتنه گر و گروه های مشابه آن است. بنابراین، بر علماست که با برملاساختن بدعت های اینان از پیوستن مسلمانان ساده اندیش به گروه های فتنه گر جلوگیری نمایند و دامن اسلام را از رفتارهای آنان مبرا بدانند. واکاوی روایات پیامبر و اهل بیت طاهرین ایشان(ع) در خصوص فتنه ها که در منابع روایی با عنوان «الملاحم و الفتن» گردآوری شده اند، بسیار راهگشا خواهد بود. روشن است این امر وظیفه ای بر دوش علماست. خطبه رسول خدا در حجه الوداع در منی، روشن ترین چشم انداز علما و فقهای اسلامی است تا بر اساس آن بر حرمت کشتار مسلمانان و غارت اموال شان فتوا دهند. حضرت در این خطبه فرمودند: ای مردم! همانا خون و مال شما بر شما مردم تا روزی که خدا را ملاقات کنید حرام است؛ همچنانکه این ماه که شما در آن هستید از ماههای حرام است و مسلّماً شما با خدای خود ملاقات می کنید و او از کرده های شما می پرسد و محققاً من به شما رسانیده ام(مسلم، بی تا، ج4، ص41). در فتاوای فقهاء باید روشن شود برای امر به معروف و نهی از منکر نمی توان جان و مال مسلمانان را غیر محترم شمرد؛ چنانکه هر اقدامی که امنیت جامعه را به مخاطره می اندازد، باید بر اساس دستوری از دین که از سوی فقهای عادل وارسته تبیین می شود، انجام پذیرد(شهید اول، بی تا، ج2، ص207-205). در شرایط کنونی چاره ای جز استفاده از تمام ظرفیت های هنری، فرهنگی و تکنولوژی عصر حاضر؛ مانند سینما، تلویزیون، رسانه های جمعی، روزنامه ها و مجلات و. .. نیست. باید از این ابزارها به صورت هوشمندانه و بجا، برای رویارویی با اندیشه های فتنه جویانه استفاده شود.
5.شناسایی ظرفیت های جهان اسلام برای رویارویی با فتنه
گگاه فتنه ها و آشوب های اجتماعی چنان با سرعت و شتاب در جامعه می تازند و فراگیر می شوند که مجال اندیشه رویارویی فیزیکی، به منظور منع از گسترش دامنه آتش افروزی های آن برای مهار فتنه را از جامعه اسلامی باز می ستاند. منع از گسترش فتنه قابل انکار نیست، اما نباید فراموش کرد که در چنین فضایی پیشنهاد قرآن، نه تهدید به جنگ و کشتار که تلاش برای ایجاد صلح و ثبات در جامعه اسلامی است(حجرات(49):10-9). برای مهار فتنه باید با بهره گیری از ظرفیت های موجود در جامعه اسلامی، محور وحدت تشکیل داد. بسیاری از گروه ها و دانشمندان و اندیشمندان مسلمان با فتنه های پیش آمده در دنیای اسلام موافق نیستند. درگیری گروه های اهل سنت با فتنه گران در عراق و سوریه و سایر کشورهای اسلامی، گواه روشنی بر این ادعاست. لکن این گروه ها از نبود محور وحدت میان خود رنج می برند. ازاین رو، شایسته است گروه های صلح دوست، از میان اندیشه وران مسلمان، رنج سفر را بر خویش رواداشته و در جای جای جهان اسلام به شناسایی این پتانسیل بپردازند و هرچه زودتر با تشکیل محور وحدت در برابر فتنه، به مهار آن دست بزنند. جای بسی تأسف خواهد بود، دینی که پیروان ادیان دیگر را به گرد محور وحدت فرا می خواند، پیروانش توان گردآمدن بر این محور را نداشته باشند. لذا راه حل های سیاسی و دیپلماتیک با محوریت سران کشورهای اسلامی و قدرت های جهانی به هیچ روی قرین توفیق نخواهد بود؛ زیرا ایجاد فتنه و آشوب از برنامه ها و توطئه های برخی از آنان در جوامع اسلامی است، چگونه آنان می توانند در برون رفت از این فتنه ها نقش مؤثر ایفاء کنند؟! بنابراین، باید با عبرت از تجربه های تاریخی، با مذاکره با علما، اندیشمندان، رؤسای عشایر و سازمان های مردم نهاد در جهان اسلام، محور وحدت تشکیل داد تا با قدرت برتر، به رویارویی با فتنه پرداخت.(1) بی شک جنگ و کشتار، راهکار مناسبی برای برون رفت از فتنه ها نبوده و امکان استفاده از راهکارهای مسالمت آمیز را نیز با دشواری روبه رو می سازد. بنابراین، شایسته است با شناسایی ظرفیت های پیش گفته که ریشه در سیره و سخن رسول خدا و اهل بیت طاهرین ایشان(ع) دارد، به مقابله با فتنه ها برخاست.
6.آگاهی صحیح از اعتقادات و فرهنگ مسلمانان
امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: «الناس أعداء ما جهلوا» (نهج البلاغه، حکمت174)؛ مردم دشمنند آنچه را ندانند. تاریکی جهل، بستر دشمنی ها و خوف و وحشت است؛ چنانکه کودکان و افراد ضعیف العقل از تاریکی شب هراس داشته و همه چیز را در وهم خویش دشمن می پندارند. افراد جاهل نیز در فضای ظلمانی جهل، نسبت به آنچه جهل دارند هراس داشته و دشمنی ها را شکل می دهند. هرچه شناخت ما از طرف مقابل کمتر باشد، دشمنی عمیق تر می شود و شرایط، برای فتنه انگیزی و سوء تفاهم و سوء ظن و موفقیت فتنه گران و وسوسه انگیزان فراهم تر می شود. گاه دشمنان سودجو و دوستان نا آگاه نیز از این فرصت بهره فراوان برده و آتش این دشمنی را فزون تر می کنند. ازاین رو، بسی ضروری است تا در مراکز و حوزه های علمی مسلمانان، اعتقادات و مبانی فکری همه مذاهب اسلامی و ویژگی های قومیتی و فرهنگ عمومی مسلمانان در همه جای دنیای اسلام آموزش داده شود. اندیشمندان دنیای امروز، با هوشیاری تمام، پیام این روایت را دریافت کرده و با گسترش دانش و فرزانگی، به دنبال زدودن جهل و پی آمدهای ناگوار آن باشند. در سایه سار نور علم، بسیاری از ابهام ها برطرف شده و حق از باطل برای جویندگان آن روشن می شود. در دنیایی که سخن از گفت وگوی تمدن ها به یک گفتمان غالب محافل علمی بدل شده است، چرا نباید از گفت وگو میان پیروان دینی که خود مبتکر این ایده است بهره برد؟
نتیجه گیری
از آنچه شرحش گذشت، به دست می آید که فتنه در فرهنگ قرآنی و روایی، به معنای اضطراب، اختلاف و دودستگی، شبهه افکنی، دگرگونی و کشتار است. ازاین رو، خدای سبحان در آیاتی از قرآن، مسلمانان را از افتادن در چنین فتنه ای و پی آمدهای آن تحذیر می دهد. رسول خدا از مسیر وحی دریافته بود که ریشه های فتنه از هم اکنون شکل گرفته است و در آینده ای بسیار نزدیک، اضطراب، آشفتگی و دگرگونی در ارزش ها و بازگشت به جاهلیت را سبب خواهد شد. به همین دلیل، همواره به ریشه های این فتنه توجه داده و حقیقت آن را بازگو می نمود. با بازخوانی آیات و روایات، در می یابیم حقیقت فتنه به نافرمانی خدا و رسولش در مسأله جانشینی رسول خدا برمی گردد و ریشه فتنه را باید در حوادث پس از رحلت رسول خدا جست که با دگرگونی در ارزش ها، جامعه اسلامی را به قهقرا بردند. فتنه های امروز جامعه اسلامی نیز ریشه در همان حوادث دارد. بنابراین، بر پایه روایات رسول خدا و اهل بیت(ع)، راهکار رهایی از فتنه را باید در بازگشت به قرآن و عترت که روح جامعه اسلامی است، جستجو کرد. اقتدار حاکمیت ـ که الهی بودن حاکم، شرط اساسی آن می باشد ـ، روشن گری علما، آگاهی از اعتقادات و فرهنگ سایر مسلمانان، شناسایی ظرفیت های جهان اسلام از جمله راهکارهای رویارویی و رهایی از تنگنای فتنه های اجتماعی است. توجه به ریشه های فتنه و بازگویی حقیقت آن با ژرف نگری در آیات و روایات و روشن ساختن زوایای فراموش شده در آیات و روایات؛ به ویژه روایات نقل شده از سوی اهل سنت و توجه دادن دانشمندان و اندیشمندان جهان اسلام به آن و دست یابی به راهکارهای برون رفت از فتنه های اجتماعی که دامن گیر جامعه اسلامی است، از وجوه تمایز این پژوهش با پژوهش های مشابه است. با توجه به اهمیت موضوع و نقش فتنه در فروکاستن توان و شوکت مسلمین، پیشنهاد می شود علمای فریقین در حوزه های علمیه، موضوع فتنه در آیات و روایات را مورد بررسی دقیق قرار داده و بدون جهت گیری مذهبی و قومیتی، نتیجه آن را در اختیار جامعه اسلامی قرار دهند. با برگزاری کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها و مراکز علمی و همایش ها و کنفرانس ها در گستره ملی و بین المللی، انجام پروژه های تحقیقی در پژوهشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی، ساختن برنامه های تلویزیونی در سطح شبکه های محلی، ملی و ماهواره ای و استفاده از پتانسیل موجود در اینترنت و شبکه های اجتماعی و حتی ارسال پیامک های تلفن همراه، به آگاهی بخشی افکار عمومی پرداخته شود. از همه مهمتر، پیشنهاد می شود مراکز علمی دینی و علمای شیعه و سنی از تبادل دانش و اندیشه، دور نمانده و موانع وحدت را روز به روز از میان بردارند. ایجاد سازمان تقریب مذاهب اسلامی از سوی آیه الله بروجردی و استقبال رئیس الازهر مصر و برخی از دانشمندان اهل سنت از آن و کوشش های بی دریغ امام موسی صدر در ایجاد یکپارچگی در میان پیروان ادیان و مذاهب در لبنان، نمونه روشن این ادعا هستند.
منابع
1.قرآن کریم.
2.نهج البلاغه.
3.آقابخشی، علی اکبر و افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی
4.آلوسی، محمود، روح المعانی، به کوشش عبدالباری، ج5
5.آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، به کوشش مصطفی درایتی
6.ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر ابن ابی حاتم، به کوشش اسعدمحمد، ج5
7.ابن ابی شیبه، ابوبکر عبدالله بن محمد، المصنف، به کوشش سعیدمحمد، ج8
8.ابن عاشور، محمدبن محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج9
9.ابن منظور، محمدبن مکرم بن علی الانصاری، لسان العرب، ج13
10.ابن أبی الحدید، عبدالحمیدبن هبهالله، شرح نهج البلاغه، ج18
11.ابوزهره، محمد، زهره التفاسیر، ج6
12.بخاری، صحیح بخاری، ج7،5،4و8
13.بیضاوی، ناصرالدین عبدالله، تفسیر بیضاوی(انوار التنزیل)، به کوشش مرعشلی، ج3
14.حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرک، به کوشش مرعشلی، ج3
15.حجازی، محمدمحمود، التفسیر الواضح، ج1
16.حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، ج2
17.حلی، محمدبن مطهر، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمه علیرضا کهنسال
18.حنبل، احمدبن محمد، مسند احمد، ج4،3،1و5
19.خوانساری، محمدبن حسین، شرح غرر الحکم و درر الکلم، به کوشش جلال الدین ارموی محدث، ج4
20.خویی، میرزاحبیب الله، منهاج البراعه (شرح نهج البلاغه)، ج21
21.زحیلی، وهبه، التفسیر المنیر، ج9
22.زریاب، عباس، «امام صادق7»، دائره المعارف تشیع، ج2
23 سیدبن طاووس، سیدرضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، الملاحم و الفتن
24.سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج4
25.سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج3
26.شمس الدین، محمدمهدی، دراسات فی نهج البلاغه
27.شیبانی، عمربن ابی عاصم، کتاب السنه، به کوشش محمدالبانی
28.طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج9
29.طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج4
30.طبری، محمدبن جریر، جامع البیان، ج6
31.طنطاوی، محمد، التفسیر الوسیط، ج6
32.عاملی(شهید اول)، محمدبن مکی، القواعد و الفوائد، تحقیق السیدعبدالهادی الحکیم، ج2
33.عیاشی، ابونصرمحمدبن مسعود، تفسیر العیاشی، به کوشش رسولی محلاتی، ج2
34.فراهیدی، احمدبن خلیل، العین، به کوشش المخزومی و السامرائی، ج8
35.قرطبی، ابوعبدالله محمدبن احمد انصاری، تفسیر قرطبی، ج7
36.قزوینی، ملاخلیل، صافی در شرح کافی، ج1
37.قمی، عباس، سفینه البحار، ج7
38.کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، ج1و2
39.کاشانی، ملافتح الله، منهج الصادقین، ج3
40.متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنزالعمال، به کوشش السقاء، ج1
41.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج72
42.مراغی، احمدمصطفی، تفسیر المراغی، ج9
43.مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، به کوشش داغر، ج3
44.مسلم، صحیح مسلم، ج1، 4، 5، 7و8،
45.مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن
46.مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج2
47.مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین
48.هیثمی، احمد بن حجر، مجمع الزوائد، ج7