موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتى حدود 502187 کیلومترمربع، در جنوب شرقى ایران و در مختصات جغرافیایى 25 درجه و 3 دقیقه تا 31 درجه و 28 دقیقه عرض شمالى و 58 درجه و 47 دقیقه تا 63 درجه و 19 دقیقه طول شرقى واقع شده است. این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور افغانستان 300 کیلومتر مرز مشترک دارد؛ در قسمت جنوب با دریاى عمان به طول تقریبى 270 کیلومتر مرز آبى دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول 190 کیلومتر و در قسمت غرب با استان کرمان به طول 580 کیلومتر و با استان هرمزگان به طول 165 کیلومتر همجوار است.
استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترین استانهاى کشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشکیل یافته است که از لحاظ طبیعى با یکدیگر کاملاً متفاوتند.
ناحیهٔ سیستان 8117 کیلومترمربع، در قسمت شمالى این استان قرار دارد و حوزهٔ مسطح و مسدودى است که از آبرفتهاى دلتاى قدیمى و فعلى رود هیرمند تشکیل شده است. ناحیه بلوچستان به مساحت 385179 کیلومترمربع منطقه وسیع کوهستانى است که حد شمالى آن کویر لوت و حد جنوبى آن دریاى عمان است.
مرزهاى طولانى آبى و خشکى استان با کشورهاى افغانستان، پاکستان و کشورهاى حوزه خلیجفارس، موقعیت ویژهاى را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطى خاص شده است. چندگانگى و تنوع مذهبى، گویشهاى مختلف و نمود تعلقات قومى و قبیلهاى از دیگر ویژگىهاى اجتماعى این استان است.
براساس آخرین تقسیمات کشورى استان سیستان و بلوچستان در سال 1375 داراى 7 شهرستان، 29 بخش، 16 شهر، 92 دهستان و 6038 آبادى داراى سکنه بوده است. شهرستانهاى آن عبارتاند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیکشهر.
جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان
در مطالعات زمینشناسى، منطقهٔ شرق ایران را معمولاً به عنوان یک واحد مستقل بررسى مىکنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمینشناسى در اثر جنبشهاى کوهزایى از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهکى از نوع دریایى و سپس رسوباتى با مواد نسبتاً درشت و نرم روى هم انباشته شده است.
قسمت جنوبى استان (مکران) یکى از مناطق در حال فرونشستن تدریجى است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات رس ماسهاى دوران سوم است که عمق آن به بیش از یک کیلومتر مىرسد. بر همین اساس پوستهٔ اقیانوس هند با شیب بسیار تندى در زیر این منطقه به داخل زمین فرو مىرود که یکى از علتهاى بوجود آمدن گِلفشانها و چشمههاى آب معدنى فراوان در این منطقه است.
ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمینشناسى تعلق دارد و سنگهاى آن اغلب آهکى و گچى است. به عقیده زمینشناسان، بعضى کوههاى این استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم تعلق دارند.
ارتفاعات سیستان و بلوچستان، جزو رشتهکوههاى مرکزى ایران و شامل ناهموارىهاى شرق چالهٔ لوت و ارتفاعات دیوارهٔ شرقى و جنوبى چالهٔ جازموریان است. این ارتفاعات در همه جا پیوسته نیستند، به طورى که حوضههاى پستى در فواصل این ارتفاعات پدید آمدهاند. پهناى کوهستانها از شمال به جنوب افزایش مىیابد و در فاصله ایرانشهر – کوهک به بیشترین حد خود مىرسد. این ناهموارىها مشتمل بر کوههاى سیستان و کوههاى بلوچستان است.
منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایى، از یک طرف تحت تأثیر جریانهاى جوى متعدد مانند جریان بادى شبه قاره هند و به تبع آن بارانهاى موسمى اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرضهاى متوسط قرار دارد که گرماى شدید مهمترین پدیده مشهود اقلیمى آن است. در وضعیت هواشناسى این منطقه بادهاى شدید موسمى، طوفان شن، رگبارهاى سیلآسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهى از پدیدههاى قابل توجه هستند.
این استان تابستانهاى گرم و طولانى و زمستانهاى کوتاه دارد. از آنجا که حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتىگراد مىرسد، رویش گیاه در اراضى آبى تقریباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمدهٔ بارندگى در زمستان صورت مىگیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک در ماههاى آذر، دى و بهمن و تابستان گرم در بقیه فصلهاى سال دارد.
در تمام شهرهاى استان حداکثر دماى سالانه، بالاى 40 درجه سانتىگراد گزارش شده است. این مقدار در ماه تیر، در ایرانشهر به 51 درجه بالاى صفر مىرسد. کمترین حد دماى استان در ماههاى آذر و دى ثبت شده است. میانگین حداقل دماى سردترین ماه سال بین حدود 12 تا 13 درجه سانتىگراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرمترین شهر آن ایرانشهر است. اختلاف و نوسان دماى بین زمستان و تابستان و حتى در یک شبانهروز بسیار بالا است، ولى حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه مىرسد. نواحى ساحلى دریاى عمان به علت رطوبت ناشى از مجاورت با دریا، تا حدودى از این امر مستثنى است و آب و هواى گرم آن با رطوبت بیشترى همراه است. به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهاى موسمى، میزان تبخیر در این استان زیاد است و به طور متوسط 4 میلىمتر در روز گزارش شده است.
بارندگى عمدتاً در ماههاى زمستان صورت مىگیرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در این ناحیه اثرى از باران مشاهده نمىشود. میزان بارندگى از طرف شرق به غرب استان افزایش مىیابد. متوسط سالیانه بارندگى آن حدود 70 میلىمتر و بسیار نامنظم است. بیشترین نزولات جوى، در شهرستانهاى خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن 120 میلىمتر است. کمترین مقدار بارندگى در شهرستان زابل روى مىدهد و متوسط سالانه آن 51 میلىمتر است.
میزان متوسط رطوبت نسبى در سواحل دریاى عمان، حدود 70 تا 80 درصد در دى ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبى کاهش مىیابد، ولى کرانههاى غربى بلوچستان به علت نزدیکى به اقیانوس هند در تابستان نیز رطوبت نسبتاً بالایى دارد.
استان سیستان و بلوچستان از جهتهاى مختلف در معرض بادهاى موسمى و فصلى است که اهم آنها عبارتند از:
– باد 120 روزه (لَوار) : این باد در واقع، دنبالهٔ بادهاى موسمى اقیانوس هند است که در ناحیه سیستان، با جهت شمال شرقى – جنوب غربى مىوزد. اختلاف فشار هوا بین کوهستانهاى افغانستان و دشت سیستان نیز عامل تشدیدکنندهٔ این جریان هواست. زمان وزش این باد، از اوایل خرداد تا پایان شهریور ماه است. سرعت آن به 10 تا 120 کیلومتر در ساعت نیز مىرسد، این باد، باعث انتقال ماسههاى بادى، فرسایش خاک، پر شدن نهرها و کانالهاى آبرسانى و موجب تعدیل درجه حرارت در فصل تابستان مىشود.
– باد قوس : این باد در آذرماه همراه بارندگى اندکى مىوزد.
– باد هفتم (گاوکش) : باد زمستانى بسیار سرد است، به طورى که در بعضى سالها موجب خسارتهاى جانى و مالى در منطقه مىگردد.
– باد نمبى یا باد جنوب : این باد در تمام طول سال از سمت جنوب مىوزد و مقدار زیادى از بخار آب دریاى عمان را همراه دارد که براى کشاورزى بسیار مفید است.
– باد هوشاک : این باد سوزان در تابستان مىوزد و به محصولات کشاورزى، به ویژه درختان خرما آسیب بسیار مىزند.
– بادهاى مرطوب و موسمى اقیانوس هند : این بادها در تابستان از جنوب شرقى بلوچستان مىوزند و سبب بارانهاى تندى مىشوند.
– باد شمال یا گوریچ : جهت وزش این باد از شمال به جنوب است که در تابستان موجب اعتدال هوا و در زمستان موجب سردى آن مىشود.
– باد جنوب غربى یا گرد : جهت وزش این باد، از جنوب غربى به طرف شمال شرقى و زمان وزش آن، اواخر بهار و تابستان است که معمولاً با گرد و خاک و طوفان توأم است.
با توجه به عوامل آب و هوایى یاد شده، مناطق ایرانشهر، زابل و باهوکلات داراى آب و هواى بیابانى، ناحیهٔ زاهدان داراى اقلیم نزدیک به بیابانى و ناحیهٔ کوهستانى بمپشت در جنوب سراوان و امتداد آن به طرف شرق تا کوههاى بشاگرد داراى آب و هواى نیمهبیابانى معتدل است. اقلیم ارتفاعات و فلاتهاى مرتفع و کموسعت میان آنها، نیمهبیابانى با زمستانهاى سرد است.
ناحیه خاش، خوش آب و هواترین منطقه استان به شمار مىرود، زیرا ارتفاع آن نسبت به سایر شهرستانهاى استان بیشتر است و مرتفعترین قلهٔ بلوچستان – تفتان – در نزدیک و در سمت شمال آن قرار گرفته است. این ناحیه از بارندگى نسبتاً زیادى نیز برخوردار است. تغییرات و نوسانات دماى آن در فصلهاى مختلف چندان زیاد نیست و پوشش گیاهى آن نیز در اطراف کوههاى تفتان نسبتاً غنى است.
علاوه بر ناحیهٔ خاش، بندر چهابهار نیز به دلیل نزدیکى به مدار رأسالسرطان و منطقه استوایى، آب و هواى بهارى دارد. تغییرات دمایى در فصول مختلف آن کم است و فصل تابستانِ آن چندان محسوس نیست، بدین جهت برگریزان پاییزى کمتر به چشم مىخورد و درختان در تمام طول سال سبزینگى خود را از دست نمىدهند. سرسبزى درختان در فصول مختلف موجب شده است که فصول چهارگانه را به فصل بهار تشبیه کنند و چون چهار فصل آن همواره حالت بهار دارد به «چهاربهار» معروف شده و به تدریج به چابهار تبدیل شده است. این دو منطقه در استان سیستان و بلوچستان (خاش و چابهار) از خوش آب و هواترین و زیباترین مناطق استان مىباشند و براى استفادههاى جهانگردى به ویژه در فصول پاییز و زمستان و حتى بهار بسیار مناسباند.
جغرافیاى تاریخى استان
از آنجا که استان سیستان و بلوچستان به لحاظ خصوصیات طبیعى و پیشینهٔ تاریخى و ترکیب قومى از دو منطقه کاملاً متمایز «سیستان» و «بلوچستان» تشکیل شده است.
وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان
جمعیت و ترکیب اجتماعى
براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال 1375، جمعیت استان 5797221 نفر بود که از این تعداد 46/12 درصد در نقاط شهرى و 52/75 درصد در نقاط روستایى سکونت داشته و بقیه غیرساکن بودهاند. در همین سال از 5797221 نفر جمعیت استان، 488875 نفر مرد و 091847 نفر زن بودند. به عبارت دیگر در این استان در مقابل هر 100 نفر زن، 103 نفر مرد وجود داشت.
از جمعیت این استان 48/79 درصد در گروه سنى کمتر از 15 ساله، 48/28 درصد در گروه سنى 64-15 ساله و 2/92 درصد در گروه سنى 65 ساله به بالا قرار داشتهاند و سن بقیه افراد نامشخص بوده است. از کل جمعیت استان 99/85 درصد را مسلمانان تشکیل مىدهند. این نسبت در نقاط شهرى 99/84 درصد و در نقاط روستایى 99/86 درصد است.
در فاصلهٔ سالهاى 1375-1365 تعداد 501189 نفر به استان وارد و یا در داخل آن جابهجا شدهاند. محل اقامت قبلى 27/61 درصد مهاجران به سایر استانها، 26/96 درصد در شهرستانهاى دیگر همین استان و 40/84 درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقیهٔ افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است.
توزیع مهاجران وارد شده به استان طى سالهاى 1375-1365، برحسب مدت اقامت در محل سرشمارى نشان مىدهد که بیشترین تعداد مهاجران وارد شده به استان و یا جابهجا شده در داخل آن (19/72 درصد) به یک سال قبل از سرشمارى و کمترین تعداد آن (1/04 درصد) به 9 سال قبل از سرشمارى مربوط بوده است.
در آبان 1375، از 0684021 نفر جمعیت 6 ساله و بالاتر استان، 57/26 درصد باسواد بودند. نسبت باسوادى در گروه سنى 14-6 ساله 72/83 درصد و در گروه سنى 15 ساله و بیشتر 48/08 درصد بوده است. در بین افراد لازمالتعلیم (14-6 ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى 81/19 درصد و در نقاط روستایى 66/46 درصد بوده است. در این استان نسبت باسوادى در بین مردان 65/44 درصد و در بین زنان 48/80 درصد است که این نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتیب 76/78 درصد و 64/39 درصد و در نقاط روستائى 56/30 درصد و 36/37 درصد مىباشد. عدم تجهیز مناسب زیربناها، پراکندگى بیش از حد مناطق روستایى (که امکان خدماترسانى را با مشکلات بسیارى مواجه مىسازد)، وضعیت اقلیمى نامناسب و ویژگىهاى فرهنگى و اقتصادى منطقه از دلایل اصلى پایین بودن نرخ باسوادى در استان است.
در آبان 1375، در این استان، افراد شاغل و افراد بیکار (جویاى کار) در مجموع، 29/86 درصد از جمعیت 10 ساله و بیشتر را تشکیل مىداد. این نسبت در نقاط شهرى 19/48 و در نقاط روستایى 29/94 درصد بود. از جمعیت فعال این استان 92/27 درصد را مردان و 7/73 درصد را زنان تشکیل مىداد. در همین سال، از شاغلان 10 ساله و بیشتر استان، 33/10 درصد در گروه عمدهٔ کشاورزى، 22/71 درصد در گروه عمدهٔ صنعت، 42/25 درصد در گروه عمدهٔ خدمات فعال بودند و شغل 1/94 درصد آنها نامشخص و اظهار نشده گزارش شده است. این نسبت به ترتیب در نقاط شهرى 5/54 درصد، 29/77 درصد، 62/37 درصد و 2/32 درصد و در نقاط روستایى به ترتیب 55/94 و 16/90 و 25/49 و 1/60 درصد گزارش شده است.
ویژگیهاى قومى
سیستان و بلوچستان همواره در طول تاریخ معبر و گذرگاه میان شرق و غرب بوده و به همین دلیل ترکیب قومى آن نیز همواره در معرض تغییر، تحول و دگرگونى بوده است. از دیدکلى، ساکنان بومى استان را مىتوان به دو گروه عمدهٔ سیستانى (ساکنین بخشهاى شمالى استان) و بلوچ (اهالى منطقه مرکزى و جنوبى استان) تقسیم نمود.
اکثریب قریب به اتفاق اقوام ساکن در استان یا عشایرند و یا پیشینهٔ عشایرى دارند. افراد این طوایف در اقشار مختلف شهرنشین، روستانشین و کوچرو وجوه اشتراک انکارناپذیر دارند. روابط خویشاوندى، پیوندهاى اجتماعى و بهرهگیرى از منزلتهاى اقتصادى – اجتماعى درون طایفهاى، هویتبخشى به افراد، شناخت امتیازات ناشى از نظام سلسله مراتبى و سردارى در سازمان ایلى روزگاران گذشته تجلى مىیافت. حفظ این پیوستگى و وابستگى در خود یارىهاى گروهى و معارضات و کشمکشهاى برون طایفهاى و در بسیارى از عملکردهى اجتماعى، در حال حاضر اندکى رنگ باخته، ولى به کلى فراموش نشده است. به عبارت دیگر هنوز سنن ایلى و قومى همچنان پایدارى و جانسختى مىکنند.
ایلات بلوچستان در مبارزه با طبیعت و اقلیم سخت و در اثر محدودیت منابع و فقر طبیعت، خصوصیاتى ویژه یافتهاند که آنان را از عشایر مناطق دیگر متمایز مىسازد.
ناسازگارى محیط که مستقیماً بر بنیادهاى اقتصادى و اجتماعى آنان تأثیر منفى مىگذارد، سازمان عشایرى را در برابر پدیدههاى معارض خارجى با دشوارىهاى متعددى روبرو ساخته و آن را متزلزل مىسازد. سلسله مراتب ایلى و ترکیب قدرت در درون هر طایفه، ساده و ابتدائى است و فرماندهى و فرمانبرى و خصوصیات تحکمى تا حدودى جاى خود را به همکارى و مساعدت بین گروههایى که در رأس هرم قرار دارند (یعنى سردارها و اعضاء دیگر طایفه)، داده است.
از ویژگىهاى منحصر به فرد بعضى طوایف عشایرى بلوچ، وجه نظام تولیدى مبتنى بر دامدارى است. طوایفى که مطلقاً به کشت و زرع نمىپردازند و صرفاً اقتصاد دامدارى دارند. نمونهٔ این گروه، طایفهٔ گمشادزهى است.
کوچ به عنوان پدیدهاى اقتصادى در حیات ایلى این طوایف به منظور جمعآورى خوراک است که در این منطقه به خرما و شاخ و برگ آن که قوت غالب عشایر بلوچ و دامهاى آنهاست، محدود مىشود. مازاد مصرف خرما که غالباً از نخلستانهاى دیم حاصل مىشود، همراه اضافه تولید دامى با کالاهاى مصرفى ضرورى مبادله مىگردد.
با توجه به آنچه که گفته شد، سیماى امروزى ایلات و عشایر استان سیستان و بلوچستان را به تفکیک طوایف، ییلاق و قشلاق و ایلراهها مىتوان به شرح زیر ترسیم نمود:
ـ طایفه ریگى : از طوایف بزرگ استان است که در مسیر کوهستان تفتان و گوهر کوه – تهلاب به ییلاق و قشلاق مىپردازند و ایل راههاى آنها به تبع بارندگى، اقلیم و مسیر، متفاوت است.
ـ طایفه نارویى : این طایفه نیز از طوایف بزرگ استان است که عمدتاً در محدودهٔ شهرستانهاى زاهدان و زابل سکونت اختیار کرده و بعضاً به امر کوچ مىپردازند. محل ییلاق آنها کوهستانهاى نصرتآباد، نواحى دهانهٔ باغى، کوههاى نهبندان و جنوب خراسان، و محل قشلاق آنان دشت نصرتآباد، دشت عبور و بمپور در جوار رودخانهٔ بمپور است.
ـ طایفه هاشمزهى : این طایفه در مسیر کوهستان تفتان و دامنههاى آن (گتى، کرهنگ، رولانه و اطراف سنگان) به ییلاق و قشلاق مىپردازند و ایلراه آنان از مسیر روستاى گوشه است.
ـ طایفه کرو : یکى دیگر از طوایف استان است که در همان مسیر کوچ طایفه هاشمزهى ییلاق و قشلاق مىکنند.
ـ طایفه شهنوازى : ییلاقات این طایفه دامنه تفتان و نواحى سنگان و قشلاق آنها در دشتهاى پشتکوه، گرانچى و ماشکید است. عشایر این طایفه از مسیر پشتکوه به ماشکید و بالعکس اقدام به کوچ مىکنند.
ـ طایفه لاشارى : ییلاقات این طایفه ارتفاعات سپید و تنگه سرخه و قشلاق آنها روستاهاى اطراف لاشار است. مسیر کوچ به تبع اقلیم و مقدار نزولات جوى متغیر است.
ـ طایفه بامرى : کوهستان هودیان محل ییلاقى و دشت دلگان قشلاق این طایفه است و مسیر کوچ آن نیز در جوار و طول رودخانه بنگورکان صورت مىگیرد.
ـ طایفه گمشادزهى : از طوایف بزرگ استان است که در کوهستانهاى سفید، بیرگ، مورپیش، کارواندر، کنارو، هبند، مانکوه، پسکوه و پیگل ییلاق مىکنند و قشلاق آنان دشتهاى سىمیش (سراوان) و سیب و سوران، ناهوک، نگهدار، آنجان، ایرانشهر، ماشکید و تهلاب است. مسیر کوچ از طریق کوههاى بیرگ و تهلاب به ماشکید از طریق دهانهٔ گشت به ماشکید صورت مىگیرد.
ـ طایفه آسکانى : یکى از طوایف نسبتاً کوچک استان است که بیشتر اسکان یافتهاند و ییلاق و قشلاق و ایلراههاى خانوارهاى کوچروى آن نیز به درستى مشخص نیست.
ـ طایفه سیاهانى : ییلاقات کوچندگان این طایفه روستاهاى اطراف سراوان و کلهگان جالق واقع در شرق و شمال شرقى سراوان (داورپناه، اسفندک و کلهگان) و قشلاق آنان کوهستان سیاهان در شمال سراوان است. کوچ آنها در مسیر کوهستان سیاهان به روستاهاى ییلاقى سراوان و کلهگان جالق صورت مىگیرد.
اوضاع اقتصادى
استان سیستان و بلوچستان از جهت رشد و توسعه اقتصادى از مناطق در حال توسعهٔ کشور است، ولى علیرغم تخصیص اعتبارات ویژه و مجموعهٔ سرمایهگذارىهاى چند دههٔ اخیر، هنوز هم پائینترین شاخصهاى اقتصادى و اجتماعى را دارد. در زمینه زراعت و کشاورزى نیز علیرغم قابلیتهاى مناسب، پیشرفتهاى چندان مطلوبى صورت نگرفته است. شیوهٔ تولید سنتى، روستائیان را در مقابل عوامل طبیعى متزلزل ساخته است. بدین سبب عواملى از قبیل آب، وضع اراضى زراعى و اقتصاد سنتى در طى سالیان دراز، همواره مشکلات زیادى را براى توسعه زراعت منطقه ایجاد کرده است.
زراعت در سیستان و بلوچستان اشکال متعددى دارد. زراعت در منطقه سیستان، فقط آبى و متکى به رود هیرنمند و تحت تأثیر نوسانات آب آن است. مهمترین محصول منطقه سیستان گندم است که درصد قابل توجهى از زمینهاى زیرکشت را به خود اختصاص داده است. بعد از گندم، جو بیشترین سطح زیر کشت را دارد. از جملهٔ محصولات زراعى دیگر این منطقه، یونجه، توتون، کنجد و محصولات جالیزى و سبزیجات را مىتوان نام برد.
زراعت در بلوچستان برخلاف آنچه ظاهراً به نظر مىرسد، امکانات بالقوهٔ زیادى براى رشد دارد. شرایط اقلیمى مناسب براى رشد و پرورش گیاهان منطقه گرمسیرى و آب و هواى متنوع، امکان کشت و برداشت مکرر یک محصول در فصول مختلف را فراهم نموده است. گندم به صورت آبى و دیم کشت مىشود. بعضى از نواحى دیمزار توسط سیلابهاى بهارى آبیارى مىشود و بازده محصول آنها نسبت به عملکرد کل کشور از وضعیت خوبى برخوردار است. جو نیز به صورت آبى در اکثر مناطق و به صورت دیم در چابهار، ایرانشهر و سراوان کشت مىشود و بیشتر به مصرف دامهاى منطقه مىرسد. برنج نیز در اراضى کوهپایهاى و در مسیر رودخانهها کشت مىشود. در مناطقى که در سال دوبار محصول برداشت مىشود، محصول دوم غالباً برنج است. علاوه بر محصولات فوق، یونجه نیز به عنوان مهمترین منبع غذایى دامها در بلوچستان کاشته مى شود. بخش دیگرى از فعالیتهاى کشاورزى استان باغدارى است که مهمترین محصول آن انگور است. 69 درصد تاکستانهاى استان در منطقه سیستان قرار دارند. از سایر درختان میوه، به انار، انجیر، توت و سیب مىتوان اشاره کرد. محصول باغهاى بلوچستان در درههاى کوهستانى متمرکز شده و درختان مثمر به ویژه خرما، غالب زمینهاى زراعى را محصور نموده است. مرکبات و موز نیز در این منطقه کاشته مىشود. از جملهٔ درختانى که در شرایط آب و هوایى بلوچستان رشد مىکنند به انبه، پاپایا (خربزه درختی)، نارگیل، زیتون خوراکى، چیکو، کائوچو و نیشکر مىتوان اشاره کرد.
در استان سیستان و بلوچستان، بخش صنعت رشد چندانى نیافته است، به طورى که در حال حاضر، مردم این استان بیشتر کالاهاى مصرفى و صنعتى خود را از سایر استانها یا پاکستان تأمین مىکنند. بافت اجتماعى استان، دورافتادگى و عدم دسترسى به منابع تکنولوژى، کمبود افراد متخصص، فقر فرهنگى و کم توجهى دولت در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، از عوامل اصلى محرومیت و عقبماندگى صنعتى این استان است. صنایع موجود در استان به دو گروه ماشینى و دستى تقسیم مىشوند:
– صنایع ماشینى استان عبارتند از : صنایع غذایى، نساجى، پوشاک و صنایع شیمیایى که اکثراً در اطراف زاهدان و شهرهاى بزرگ فعالیت دارند. سایر صنایع استان بیشتر مشتمل بر کارگاههاى فلزکارى، ریختهگرى، ساخت لوازم خانگى و تانکرسازى است.
– در بین ایلات و عشایر استان صنایع دستى موقعیت اقتصادى مهمى دارد و از لحاظ تأمین درآمد، پس از کشاورزى و دامدارى در رتبه سوم واقع شده است. مهمترین صنایع دستى عشایر سیستان و بلوچستان عبارتند از: حصیربافى، قالىبافى، سوزندوزى، چادربافى، سفرهبافى، جوالبافى، نمدمالى و سکهدوزى.
معادن کشف شده استان نیز عبارتند از:
معدن مس در شمال غربى زاهدان با ذخیرهاى بیش از 15 میلیون تن، معدن کرمیت در نواحى خاش و معدن منگنز در منطقه کوتیج. از دیگر معادن مهم استان، معادن سنگ مرمر، سنگ آهک، تراورتن و شن و ماسهٔ سیلیسى را مىتوان نام برد. دریاى عمان در واقع یکى از منابع بسیار غنى نمک است. استخراج نمک از آب دریا همواره در روستاهاى ساحلى رایج بوده است و زمینهٔ بسیار ارزان و مناسبى براى گسترش آن وجود دارد. صنایع شیلاتى و ماهیگیرى نیز در سواحل دریاى عمان در سیستان رایج است.