تاریخ خبر : 1392/12/20 – «چمدانها را ببندید و برنامهریزیها را به ما بسپارید. ما مجموعهای از بهترینها را برای شما فراهم کردهایم تا سفری خاطرهانگیز را برایتان رقم بزنیم. اگر میخواهید پرواز، هتل، اتومبیل، همه را یکجا داشته باشید، به ما اعتماد کنید.»
برخی شبکههای ماهوارهای فارسیزبان این روزها با نمایش تصاویری وسوسهبرانگیز از سواحل ترکیه که با عرف، قوانین و فضای داخل ایران هم مطابقت ندارند، برای تشویق ایرانیها به گذراندن تعطیلات نوروزی در سواحل جنوبی این کشور تلاش میکنند، سواحلی که روزگاری، نهادهای امنیتی حتی آوردن نام آن را در رسانههای داخلی ممنوع کرده بودند.
به گزارش خبرنگار سرویس گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این تبلیغ که بیشتر در شبکههای فارسیزبان ماهوارهای و با نمایش برند یک گروه مشخص گردشگری پخش میشود، فقط و فقط به معرفی سواحل آنتالیا اختصاص دارد که در آن صرفا یک شماره تلفن با کد کشور ترکیه و آدرس یک سایت اینترنتی داده شده، قیمت تور هم با چنان لحن هیجانانگیزی اعلام میشود که انگار کمترین نرخ برای سفر به این منطقه است.
همین تبلیغ کافی است تا بسیاری از ایرانیها برای سفر به این بخش از سواحل ترکیه وسوسه شوند و با آژانسهای ایرانی تماس بگیرند تا بدانند چطور این خدمات را بخرند یا اصلا خریدن این تور از جایی که در شبکههای ماهوارهای تبلیغ آن میشود، قابل اطمینان است و چرا این تور با چنین قیمتی در آژانسهای ایرانی فروخته نمیشود؟
سوالهایی که برخی آژانسداران ایرانی را متجب کرده و ابهام و پرسشهایی را برای آنها بهدنبال داشته است، مثلا اینکه چرا دقیقا در زمانی که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باید حضور پررنگ داشته باشد و به حقوق مسافران رسیدگی کند، غایب است و نقش نظارتی مشخصی ندارد؟ اگر مجریان این تور که ظاهرا در ترکیه هم هستند، حقوق مسافر را ضایع کنند، کجا و چگونه این تخلفها پیگیری خواهد شد؟ آیا بهتر نیست متولی سفر در ایران از طریق نهادهای مرتبط از دولت ترکیه، پشتوانه و ضمانت برگزاری چنین تورها و تبلیغاتی را پیگیری کند تا اگر احیانا تضییع حقوق مسافران اتفاق افتاد، بتوان بهشکل قانونی به موضوع رسیدگی کرد؟
هرچند با وجود همهی این پرسشها، معمولا در چنین مواقعی متولیان سفر، مسوولیت را صرفا متوجه مردم میدانند که باید آگاه باشند و بدانند از کجا، چه چیزی را میخرند. شاید چنین انتظاری هم تا حدی بجا باشد؛ اما وظیفهی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و دیگر نهادها و سازمانهای داخلی در چنین مواقعی چه میشود؟
آیا فقط مردم هستند که باید ششدانگ حواسشان را جمع کنند؟ آیا در دنیایی که نمیتوان جلوی جریان آزاد تبلیغات را گرفت و از سوی دیگر، در رسانههای داخلی فضایی برای تبلیغ خدمات سفر و گردش و رقابت فعالان گردشگری داخلی وجود ندارد، داشتن این انتظار که مردم در برابر چنین تبلیغاتی وسوسه نشوند، منطقی است؟ آیا این کافی است که فقط نوک پیکان را به سمت فرصتطلبان و دشمنان مملکت برای اغفال ایرانیها نشانه گرفت و مسوولیتی را در برابر حقوق گردشگران و مسافران ایرانی نپذیرفت؟