![Reza-abedini-peace](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648140992.jpg)
نمایشگاه "قلم_صلح _قدم" رونمایى از خط نوشته هاى امیر على ایزدى و عکس ها و تجربیات رضا عابدینى در خلال سفر است که به همت 'سازمان ملل متحد ایران' در گالرى شیرین به یمن نکوداشت روز جهانى صلح برپا گردید. هدف رساندن پیام انسانیت و دوستى و جاری شدن آن بر زبان ها است. در کنارما باشید تا اجازه ندهیم نهال "صلح" از بى آبى خشک شود.
-----------------------------------------
رضا عابدینی 8 ماه پیش تهران را به مقصد بندر عباس و از آنجا به سمت افریقای جنوبی ترک کرد. قبل از رفتن از هدف این سفر و سختیهایش برایم گفت. او باور داشت این کار ارزش تحمل سختیهای پیش رو را دارد. رضا عابدینی پیش از آن رکورد سفر با پای پیاده را شکسته بود اما در سفر جدیدش رکورد قبلیاش را هم شکست.
نمایشگاه رضا عابدینی روز 19 شهریور در گالری شیرین برگزار شد. این افتتاحیه با استقبال بسیاری از مردم همراه بود و خبرگذاریهای مختلفی در این نمایشگاه حضور پیدا کرده بودند. در بین مخاطبین چهرههای معروف و شناخته شده هم حضور داشتند. آقای عابدینی و همکارانش با شعار ما همه یکی هستیم و با قرار دادن دست راست روی قلب جلوی دوربینها ظاهر شدند و رضا عابدینی از شروع این ایده و داستانش برای همگان صحبت کرد.
![reza-abedini-peace-1](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648150186.jpg)
داستان آنقدرها هم پیچیده نیست
سفر آغاز مى شود
اینبار رضا کوله بر دوش گرفته به دنبال چیزى مى گردد که مدتهاست همه با آن بیگانه ایم!
رضا مرزها را مى پیماید ، لبخندها ، اشارات و نشانه ها را مى بیند. گوشه اى اتراق مى کند بند کفش هاى فراغت را مى گشاید دنبال آرامشى گریخته مى گردد و در نهایت این آرامش را در کودکان مى یابد!
کودکانى که فارغ از رنگ و زبان و لهجه در پس نگاهشان مهربانى و آرامش موج مى زند …
نام این آرامش ذاتى چیست که ما کودکان دیروز با آن وداع گفته ایم؟!
پاسخ سوال آنقدر ها هم پیچیده نیست بیایید این حس ناب را " صلح " بنامیم!
رضا در سفر " تفاوت ها" را مى بیند، رنگ ها، زبان ها، لهجه ها، ملیت و قومیت ها
اما عشق و صلح که تفاوت سرش نمى شود ما همه " یکى هستیم "
او گام هاى محکم تر بر مى دارد و شرط بازگشت به این حس و موهبت از دست رفته را در یک واژه خلاصه مى کند که آن " دیگر پذیری" ست.
احترام به غم، شادى ، رنگ، نژاد، زبان و عقاید و هرآنچه که ما کودکان دیروز به فراموشى سپرده ایم!
رضا همچنان مرزها را مى پیماید به کودکان دیروز لبخند مى زند پیام صلح و دوستى به آنان مى دهد آدم ها با او " همسفر " مى شوند و پیمان صلح مى بندند و دست به نشانه ى صلح بلند کرده شهادت مى دهند که بار دیگر عشق ، انسانیت ، نوع دوستى و صلح درونى را احیا کنند.
منبسط بودیم یک جوهر همه
بی سر و بی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی همچو آب
چون بصورت آمد آن نور سره
شد عدد چون سایه های کنگره
گنگره ویران کنید از منجنیق
تا رود فرق از میان این فریق
تفاوت داریم ولی اختلاف نه یکی هستیم ...
علی پاکزاد از مصاحبه ی رضا عابدینی با روزنامه ی شهروند اینچنین گفته است:
علی پاکزاد| مردی که با پای پیاده آفریقا را زیر و رو کرده. از «مالی» به «کنیا»، از «کنیا» به «غنا» و از آنجا به تمام آفریقا؛ نه فقط برای برداشتن تعدادی عکس بلکه برای زندگی با کودکان آفریقایی. مردی که تمام سال گذشته را درکنار جادهها و داخل خودروها خوابیده، کنار خیابانگردها گذرانده و با آنها زندگی کرده. گاهی مجبور به فرار شده و گاهی با ترس شب را به روز رسانده اما باز هم مانده و دیده و ثبت کرده. او حالا با گذر از تمام این تجربهها، در نمایشگاه خود ایستاده و تصاویری از این سالها را پیش رویمان گذاشته. او در عکسهایش از ناگفتههایی میگوید که هیچ کدام از ما تا بهحال به آنها با این چشم ننگریستهایم (یکی هستیم). فارغ از هر نژاد و اعتقادی که داریم، همه با هم برابر هستیم. تفاوت داریم اما اختلاف نه. این مضمون نمایشگاهی است که رضا عابدینی در روزهای اخیر در نمایشگاه شیرین برپا کرده است. داستان عکسهای او پیچیده نیست اما با نمایشگاههایی که عموما در سطح شهر میبینیم، تفاوت دارد. این یکی دیگر مضمونی روشنفکرانه ندارد و مخاطب را بهراحتی به سمت خود جذب میکند. عکسهایی که سیاهی یا سفیدی آن، ملیت یا جنسیت معنی ندارد.
![Reza-Abedini-1](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648150242.jpg)
مردم از هر سن و طبقهای همه در کنار هم ایستادهاند و دست راست را به علامت این که همه ی ما میتوانیم «یکی باشیم» بلند کردهاند. آفریقا، آمریکا، آسیا در این عکسها صرفا یک اسم هستند و در نام تفاوت دارند اما معنایی در آنها جاری است که همه را با هم پیوند میزند؛ معنای انسان. کودکانی را میبینی که از سراسر دنیا درکنار هم جمع شدهاند تا مفهوم یگانگی انسان را به نمایش بگذارند؛ عکسهایی از کودکان و مردمان دنیا که میخواهند بگویند همه ی ما با هم هستیم. مهم نیست که وضع مالی و مکان زندگی ما شبیه هم نیست؛ مهم این است که همه با هم در دنیایی بدون خشونت میتوانیم زندگی کنیم؛ موضوعی که عابدینی با عکسهایش آن را به خوبی به تصویر کشیده است. او احترام زیادی برای غم، شادی، رنگ، نژاد، زبان و عقاید اقوام مختلف قایل است و اساس سفرش را هم برای بازیابی احترام از دست رفته بین مردمان تفسیر میکند. میپرسد از کی و در کجا، ندای صلح را سر میدهند تا ما یک خواب آرام داشته باشیم؟ چیزی گم شده که همین اطراف نیست، در دسترس نیست، حداقل برای کودکان دیروز و امروز قابل دسترس نیست. این حس نابی که امروز نیست را «صلح» بنامیم؟
![Reza-Abedini-2](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648150289.jpg)
![Reza-Abedini-3](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648150336.jpg)
قرار است تمام عواید و فروش این عکسها به فعالیتهای سازمان ملل در ایران تعلق گیرد. بعد از دیدن عکسها سراغ عابدینی میروم و از او میپرسم که هدف از برگزاری چنین نمایشگاهی چیست؟ و اصلا چرا اسم این نمایشگاه «قلم- صلح- قدم» است؟ عابدینی درباره اسم این نمایشگاه و هدفش از برگزاری آن میگوید: «قصد من از نمایش این عکسها در گالری شیرین و انتخاب اسم «قلم- صلح- قدم» این بود که هر شخصی با قلمش با قدمش و نگاهش میتواند مبادی صلح درجامعه باشد؛ حتی کوچکترین تأثیراتی که میتواند باعث شود تقویت مفهوم صلح در جامعه باشد. صلح را فقط بهعنوان موضوعی که از جنگ و فجایع انسانی جلوگیری میکند، نمیبینم. این موضوع باید در روابط اجتماعی مردم هم نمود پیدا کند؛ یعنی همان اصل پذیرش و آرامشی که یک جامعه میتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. عکسهایی که ثبت شده همه به صورت لحظهای برداشته شده و مایل بودم که این لحظهها واقعا نمایانگر زندگی باشد. امیدوارم که اینگونه نمود پیدا کرده باشد. این عکسها و به کل عقیده من این است که صلح باید به صورت کوچک و کم در زندگی هرکدام از ما خودش را نشان دهد؛ حتی با یک احوالپرسی گرم هم میتوان صلح درونی را تقویت کرد.» نمایشگاه عکسهای رضا عابدینی تا ٢٣ شهریور ادامه داشت.
* تیتر برگرفته از شعر شاعر سیاهپوست، لنگستون هیوز است.
![Reza-Abedini-Reihanet](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/26/1648150400.jpg)
چیزی که بعد از خواندن ماجرای رضا به نظرم می رسد این است که خیلی از اتفاقاتی که شاید در ابتدا به نظر ما خیلی کوچک به نظر برسند، می توانند تغییرات بزرگی ایجاد کنند.حرکت نمادین رضا از تهران به آفریقا تبدیل به جنبشی شده که اکنون در تمام ایران رضا و "یکی هستیم" را می شناسند.اهدافش را می فهمند و با او همرنگ می شوند."یکی هستیم" فقط یک شعار نیست بلکه می تواند برای خاورمیانه ی جنگ خیز ما دوای دردی بوده و پیام صلح را از این خطه به گوش جهانیان برساند تا آنها هم بیشتر با ما همرنگ باشند.
به امید روزی که جنگی نباشد و صلح باشد و صلح.
*ریحانه طراوتی*
مشاهده ویدیوی نمایشگاه