ماهان شبکه ایرانیان

اعتماد و دوستی، حلقهٔ مفقودهٔ ارتباط والدین و نوجوانان

بررسی نگرانی‌های والدین دربارهٔ شبکه‌های اجتماعی

مادر بسیار نگران است

بررسی نگرانی‌های والدین دربارهٔ شبکه‌های اجتماعی

مادر بسیار نگران است. می‌گوید: «پسرم، در یک رابطه با جنس مخالف وارد شده است.» می‌گویم: «از کجا چنین حدسی می‌زنید؟» پاسخ می‌دهد: «در شبکه‌های اجتماعی وارد گروهی شده است که از لحاظ جنسیتی مختلط است.» می‌گویم: «پیامی را دیده‌اید که بین او و دختران عضو آن گروه ردوبدل شده باشد؟» جواب می‌دهد: «نه؛ ولی همین که در گروهی است که چند دختر نیز در آن عضو هستند، یعنی اینکه با آن‌ها دوست است.»
تلاش می‌کنم با بیان اینکه در شبکه‌های اجتماعی اعضای یک گروه الزاماً همدیگر را نمی‌شناسند، چه برسد به اینکه دوست باشند، اضطراب مادر را کمی کاهش دهم.

این روزها نوجوانان زیادی هستند که با ورودشان به گروه‌هایی در «تلگرام» و «لاین» و «واتس‌آپ» و «تانگو»، نگرانی‌های بسیاری را برای مادران و پدرانشان ایجاد می‌کنند. نگرانی‌هایی که گاه دلایل واقعی دارد و گاه دلایل صرفاً ذهنی. جنس نگرانی‌های‌شان از همان جنس است که مادران و پدران نوجوانان و جوانان سه‌دهه پیش برای گوش‌کردن نوارهای کاست موسیقی و دیدن فیلم‌های ویدئویی داشتند. حال، تنها فرقش این است که آن به نظر والدین جرمی بود که نوجوانانشان در خفا و به صورت انفرادی انجام می‌دادند و این جرمی است که علنی و با حضور نوجوانان دیگر انجام می‌گیرد. شاید همین تفاوت است که موضوع را پیچیده‌تر هم می‌کند.

در این میان، پدرومادرهایی نیز هستند که دست به ابتکارهایی برای کاهش نگرانی‌شان از این موضوع زده‌اند؛ باید در گروهی که در تلگرام عضو هستی، ما را نیز عضو کنی. این شرط والدین برای عضویت فرزندان در گروه‌های تلگرامی است و البته آن‌ها که این شرط را در صدر راهبرد مقابله با نرم‌افزارهای ارتباطی موبایلی قرار داده‌اند، با این کار نیز نگرانی‌شان کاهش نخواهد یافت.

چند هفته پیش، مادری که استاد دانشگاه نیز بود، به کلینیک آمد و گفت که از آنچه در تغییرات رفتاری و نگرشی فرزند دانشجویش می‌بیند نگران است. عضویت فرزندش در یک گروه تلگرامی که همکلاسی‌های او تشکیل داده‌اند و پست‌هایی که در آن می‌گذاشت، یکی از مصادیق این نگرانی بود. این مادر از همان والدینی بود که راهکارش برای کاهش نگرانی، عضویت خودش در آن گروه بود؛ این اما نگرانی‌اش را بیشتر کرده بود. می‌دید که فرزندش چه بیانی در برخورد با هم‌کلاسی‌های دیگر دارد و چه عکس‌هایی از جمع مختلط‌شان در یک جای عمومی مثل کافه یا رستوران در این گروه به اشتراک می‌گذارد.

به اندازهٔ کافی در مورد نگرانی‌های والدین درباره این نرم‌افزارهای ارتباطی موبایلی گفتیم. بهتر است اکنون به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که چه باید کرد؟

1. تلگرام یک ابزار ارتباطی است؛ تلگرام و لاین و واتس‌آپ و تانگو حکم شراب را ندارند. اگر نگاه‌ ما به این نرم‌افزارهای ارتباطی بدبینانه باشد، طبیعی است که نمی‌توانیم برخورد درستی با موضوع داشته باشیم. نگاه بدبینانه به دنبال خود شرایطی را ایجاد می‌کند که رفتارهای ما در آن شرایط طبیعی و دوستانه نیست. زمانی که نگرانی بر رفتاری حاکم شود، دیگر رفتار غیرطبیعی، طبیعی می‌شود. منطق و رفتار سنجیده در جایی رخ می‌نماید که بتوانیم بر نگرانی‌هایمان غلبه کنیم.

بسیاری از مشکلات ارتباطی بین پدرومادرها و نوجوانان، برخاسته از نبودن یک قانون مشخص و مدون و شفاف است. والدین امروز در ارتباط با فرزندانشان یا چیزی را به طور کلی ممنوع می‌کنند و دربارهٔ آن بدبین‌اند و یا چیزی را بدون قید و ضوابط می‌گذارند و خطرات آن را نمی‌بینند.

2. تفاوت نسلی را بپذیریم؛ در هر نسلی به دلیل پیشرفت تکنولوژی، در بین نوجوانان و جوانان ابزاری فراگیر می‌شود که موجبات نگرانی نسل قبلی را فراهم می‌کند. نسل متولد دههٔ سی و چهل شمسی، یادشان نمی‌رود که برای داشتن و دیدن برنامه‌های ابزاری ساده مثل تلویزیون با چه نگاه بدبینانه و مشکلاتی روبه‌رو بودند. این نگاه و نگرانی برای دیدن برنامه‌های ورزشی و کارتون‌ها نیز حاکم بود و مشکل‌‌ساز. چه کتک‌هایی عاشقان سینما از دست پدران و مادران نگرانشان خوردند، آن هم برای تماشای فیلم‌های روی پردهٔ سینما. نسل متولد دههٔ پنجاه و شصت شمسی نیز یادشان نمی‌رود که چه دردسرهایی را تحمل کردند برای گوش‌دادن به یک نوار موسیقی، گاه حتی سنتی. فیلم‌های ویدئویی که زیر پیراهن‌ها ردوبدل می‌شد، آن هم با کیفیتی بسیار بد، برای این نسل خاطره‌انگیز است. در دههٔ هفتاد، موبایل که آمد، طبیعی بود که برای نوجوانان ممنوع باشد. این ممنوعیت از سوی خانواده‌ها چند سالی بیشتر دوام نیاورد و اکنون، البته متأسفانه، داشتن موبایل‌های گران‌قیمت و هوشمند برای تمامی نوجوان‌ها حتی کم‌سن‌وسال‌ترها نیز طبیعی شده است. پدرومادرهای جوانانی که خود ممنوعیت‌هایی را در دوران نوجوانی‌شان تجربه کرده‌اند، تجربه‌ای متناقض را برای رویارویی با ابزار موبایل برگزیده‌اند. در خرید تلفن‌های هوشمند، حتی در سنین پایین‌تر از دوران دبیرستان، مقاومتی ندارند؛ ولی در استفاده از ابزارهایی که این گوشی‌ها فراهم می‌کنند، سخت‌گیرند و نگران. نه آن بی‌مقاومتی و منفعل‌بودن توجیه روان‌شناختی دارد و نه این سخت‌گیری و نگرانی.

3. قانون تعیین کنیم؛ مایکل پاپورث، روان‌شناس و نویسندهٔ کتاب «راهنمای رفتار با نوجوانان»، بر این باور است که «پدر یا مادر بودن یعنی برعهده‌داشتن مسئولیت نهایی پرورش فرزند. پدر و مادر، حد و حدود و پاداش و تحریم را تعیین می‌کنند. با این همه، نوجوان آن کودکی نیست که بی‌هیچ پرس‌وجو هرچه بگویند را بپذیرد. باید دربارهٔ محدودیت‌ها و پاداش‌ها و تحریم‌ها، گفت‌وگو و موافقت بشود؛ به این ترتیب، برای نوجوان فرصتی فراهم می‌آید تا دریابد که در زندگی، این‌گونه چیزها هم وجود دارد. چنانچه به نوجوان تنبیه‌هایی هموار و تحمیل شود یا گفته شود چه خواهد شد یا چه نخواهد شد، در واقع او نقشی برای خودش نخواهد دید و خود را درمانده می‌بیند و این نیز خود فرایندی تباه‌ساز را در راه مسئولیت‌ناپذیری پایه‌ریزی می‌کند.»

بسیاری از مشکلات ارتباطی بین پدرومادرها و نوجوانان، برخاسته از نبودن یک قانون مشخص و مدون و شفاف است. والدین امروز در ارتباط با فرزندانشان یا چیزی را به طور کلی ممنوع می‌کنند و دربارهٔ آن بدبین‌اند و یا چیزی را بدون قید و ضوابط می‌گذارند و خطرات آن را نمی‌بینند. برای استفاده از موبایل باید قانونی تعیین شود که استفاده از آن، عملکرد تحصیلی فرزند را مختل نکند. ساعت استفاده از آن باید تحت کنترل باشد و برای نمونه در موقع درس‌خواندن از خود جدا کند و در موقعیت خاموش یا سایلنت باشد. حال که چنین قانونی تعیین می‌کنیم، دیگر برای هر یک از ابزارهای موبایل، قانونی جداگانه معین نمی‌کنیم. موبایل و ابزارهای آن از جمله تماس‌های تلفنی و پیامکی و بازی و ورود به ابزارهای ارتباطی مانند تلگرام و تانگو و واتس‌آپ و لاین، مشمول زمان کلی تعیین‌شده برای استفاده از موبایل است و لازم نیست که برای هر کدام قوانین جداگانه‌ای قرار دهیم؛ چرا که این کار فقط وقت و هزینهٔ روانی فراوانی را از ما می‌طلبد و در عمل نیز امکان‌پذیر نیست.

4. اصل بر اعتماد و دوستی است. نگاه کنید به دوستان و هم‌سن‌وسال‌های فرزند نوجوانتان تا ببینید آن‌ها چطور از فرزند شما دل می‌برند و اعتماد او را به خود جلب می‌کنند. چرا او حاضر است ساعت‌ها بدون درک گذر زمان با آن‌ها وقت صرف کند، ولی به شما که می‌رسد، هر ساعت برایش روزها و هفته‌ها طول می‌کشد. حلقهٔ مفقوده در اینجا اعتماد است و دوستی. وقتی شما مبنای رفتارتان با فرزندتان اعتماد باشد و خطاهای کوچک او را بزرگ نشمارید و در هر حالی که هستید و در هر شرایطی با او دوست باشید، او نیز شما را دوست خود حساب می‌کند و تردید نداشته باشید که پیامدهای مثبتی را به همراه خود خواهد داشت. یکی از این پیامدها صرف وقت کمتر با دوستان و هم‌کلاسی‌ها و هم‌سن‌وسال‌هاست و صرف وقت بیشتر با شما که امکان بیشتری برای تربیت به شما می‌دهد و دیگری اینکه آنچه در فضای مجازی و ارتباطی با دوستانش می‌گذرد را با رغبت به شما خواهد گفت. البته اینجا نقش شما باید بیشتر شنونده و همراه باشد تا نصیحت‌کننده و سرزنش‌کننده. اگر شما نقش دوم را داشته باشید، او دیگر تمایلی نخواهد داشت، آنچه در ارتباطش با دوستانش می‌گذرد، با شما در میان گذارد. بسیاری از والدین گمان می‌کنند این دوستی و همراهی و اعتماد به معنای تأیید و حمایت از خطاهای او و نادیده‌گرفتن خطاهای بزرگ است. چنین نیست. ما می‌توانیم در عین حال که با فرزندمان دوست هستیم و همراه او، قانونی نیز داشته باشیم که در زمان بروز خطاهای بزرگ و عمدی و متداوم او، جریمه‌ای نیز متحمل ‌شود. ما می‌توانیم برای بروز چندبارهٔ خطاهای فرزندمان او را جریمه کنیم، اما نمی‌توانیم با او پرخاشگرانه و با بی‌اعتمادی با رفتار کنیم.

ویلیام گلاسر، روان‌شناس برجستهٔ آموزشی و تربیتی، می‌گوید: «انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند. نیاز به کنارآمدن با یکدیگر و عشق‌ورزیدن به یکدیگر بخشی جدایی‌ناپذیراز ژن‌های آن‌هاست. برای آنکه خشنود باشیم، باید با اطرافیان خود رابطهٔ خوبی برقرار کرده و آن را حفظ کنیم. اصلی‌ترین دلیل ناخشنودی ما نیز همین است که نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم. کسانی که با ما بدرفتاری می‌کنند زیاد نیستند؛ ولی معمولاً مرتکب این اشتباه می‌شویم که طرز رفتار آن‌ها با خودمان را ملاک رفتار خودمان با آن‌ها قرار می‌دهیم؛ برای نمونه وقتی با من خوش‌رفتاری می‌کنید، من هم با شما خوش‌رفتاری خواهم کرد.»

در این زمینه، مایکل پاپ ورث، می‌گوید: «بی‌هیچ تردید، تضاد و کشمکش هرگز به صلح و آرامش درازمدت نمی‌انجامد. در هیچ جای دنیا، نه در مدرسه و نه در خانه، کشمکش سودمند نیست و کارآیی ندارد. یگانه راه دستیابی به صلح و آرامش و هماهنگ‌شدن آدمیان، از راه گوش‌دادن به دیدگاه‌ها و نگرش‌های طرف مقابل و گفت‌وشنود با گشاده‌رویی است. بی‌هیچ تردید این کار، کار آسانی نیست و همه هم می‌دانند آسان نیست. در واقع در این زمینه آموزش همگانی نداریم.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان