3 . فرهنگ سازی
منظور آن است که والدین در راه ارزش جلوه دادن محبت حضرت به طوری تلاش کنند که این محبت و دوستی، یکی از ارزشهای مهم برای فرزند تلقی شود. در اینباره لازم است پدر و مادر نکاتی را رعایت کنند:
الف) تعظیم و تکریم حضرت از سوی والدین که پیشتر بیان شد
ب) بیان زیباییهای حضرت
هر انسانی، عاشق زیبایی است. بنابراین، اگر ما زیباییها و صفات نیک حضرت را به زبان کودکان بیان کنیم، آنها عاشق حضرت میشوند، چنانکه حضرت صادق (ع) میفرماید:
خداوند بندهای را که ما اهلبیت(ع) را نزد مردم محبوب کند، رحمت نماید. ... همانا به خدا سوگند اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت میکردند، به سبب آن عزیزتر میشدند.( 38)
در اینجا برای نمونه، به چند مورد از زیباییهای رفتاری و ظاهری حضرت اشاره میکنیم:
1. کمک به شیعیان ستمدیده: در نوشتهای از حضرت به شیخ مفید اینچنین آمده است:
ما نظر خود را از شما بر نمیگیریم و فراموشتان نمیکنیم که اگر چنین بود، گرفتاریها شما را از پای میانداخت.( 39)
2 . مهربانی با شیعیان: حضرت صادق (ع) میفرمایند:
... البته ما به شما از خودتان مهربانتریم.( 40)
3. پدر بودن حضرت برای پیروانشان : احادیثی که اشاره دارد امام در مورد مؤمنان، به منزله پدری مهربان، بلکه مهربانتر از پدر است.
4 . ناراحتی حضرت با ناراحتی شیعیان : در برخی احادیث آمده که امام در ناراحتی شیعیانش محزون میشود و در مصائب آنها متأثر و در بیماری ایشان بیمار.
5. زیبایی ظاهری حضرت: در روایات متعدد آمده که حضرت مهدی(عج) ، شبیهترین افراد به پیامبر (ص) است و میدانیم که نبی مکرم اسلام (ص) زیباترین و خوش صورتترین مردم بوده است. همچنین در برخی روایات آمده که:
المهدی طاووس اهل الجنة؛(41)
مهدی، طاووس بهشتیان است.
مهی که حسن جمالش ز ماه نیکوتر
قدی ز شاخة شمشاد و سرو رعناتر
ز پرتو رخ نورانیش قمر طالع
درونِ گونة سرخش غروب مهر، نگر
به ملک خویش درآورده هر چه زیبایی
که حسن مردم زیبا از او بود یکسر
6 . دعای حضرت در حق ما : در نوشتهای که از حضرت رسیده، ایشان چنین مینویسد:
... زیرا ما با دعایی که از خداوند زمین و آسمان پوشیده نیست، در پی حفظ آنان(شیعیان) هستیم.( 42)
ج) بیان جایگاه والای امام در نظام عالم و فواید امام
با توجه به اینکه انسانها شیفته افراد بزرگ و بزرگوار هستند، میتوان با بیان اینکه حضرت واسطه فضل الهی بر بندگان و مایه قوام و ایستادگی آسمانها و زمین است، و نیز تمام نعمتهای الهی به واسطه آن حضرت به ما میرسد و نشناختن حضرت با زندگی و مرگ جاهلی مساوی است، محبت حضرت را در دل فرزندان پدید آورد.
د) زیباییهای دوران ظهور حضرت
به یقین اگر فرزندان ما درک کنند که هنگام ظهور، مردم و طبیعت چقدر زیبا میشوند، عاشق ظهور حضرت و خود ایشان میشوند. به چند نمونه از ویژگی دوران ظهور اشاره میکنیم:
1. هیچ انسان فقیری پیدا نمیشود که انسان به او صدقه بدهد؛
2. زمین و آسمان تمام نعمتهای خود را ارزانی میکنند، به طوری که زمین سرسبز و پر آب با میوههای فراوان میشود؛
3. امنیت فردی، اجتماعی و اخلاقی کامل در زمین حاکم میشود؛
4. همه مشکلات و گرفتاریها برطرف میشود؛
5. انسانهای با ایمان حاکم زمین خواهند شد؛
این روایات، به طور تفصیلی در روایات عصر ظهور بیان شده است و میتوان به آنها مراجعه کرد.( 43)
هـ) دقت والدین در نام نهادن بر فرزندان
یکی از حقوق فرزندان بر والدین، نام نیک نهادن بر آنهاست. شاید دلیل آن این باشد که در حقیقت همین نامگذاری، به نوعی بیان ارزشها و تلقین این نکته است که اهلبیت(ع) برای ما جایگاه ویژه دارند. پس بدون تردید، ذکر نام نیک معصومان، باعث تأثیرپذیرفتن از آنها در کردار کودکان میشود. وقتی نام مهدی در فضای خانه برده شود، باعث یادآوری حضرت نزد فرزندان است که مقدمه محبت ایشان را فراهم میآورد.
و) برپایی جلسات یاد حضرت در منزل، به ویژه جشن میلاد حضرت
معمولاً فرزندان، عاشق مراسم جشن و شادی هستند. بنابراین، اگر والدین بکوشند دستکم در نیمه شعبان جشن مختصری در منزل برپاکنند و از خویشان و فامیل دعوت نمایند و پذیرایی مختصری به عمل آورند، این کار اندک اندک عشق و محبت حضرت مهدی (عج) را در دل فرزندان میکارد. یکی از دانشمندان سنی مصری، کتابی در مورد فضیلتهای حضرت زهرا (ع) به نام فاطمة و الفاطمیون نوشته است. وقتی از او انگیزهاش را درباره نوشتن این کتاب پرسیدند، پاسخ گفت که در کودکی پدرم به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا (ع) مجلس جشن در خانه برپا میکرد و من از مهمانان پذیرایی میکردم و از همان کودکی، محبت حضرت زهرا (ع) در دل من ایجاد شد.
ز) تشویق فرزندان
اگر فرزند کاری انجام داد که علاقه او را به حضرت حجت (عج) میرساند، مثل بلند شدن هنگام شنیدن نام حضرت، رفتن به مکانهای منتسب به ایشان مثل جمکران و ...، او را تشویق کنیم و بگوییم حضرت هم تو را دوست دارد. این کار در درازمدت باعث ژرف شدن رابطه فرزند با حضرت صاحبالامر خواهد شد.
ح) حضور در مکانهای مرتبط با حضرت
اگر والدین همانطور که در مورد پوشاک و خوراک فرزندان احساس مسوولیت میکنند و همواره این نیاز را به شکل شایستهای برطرف میسازند، در مورد نیازهای معنوی او نیز این احساس را داشته باشند، فرزندانی با تربیت اسلامی، تقدیم جامعه خواهند داد. از این رو، اگر از برنامههای خانوادهها، حضور در مجالس یاد حضرت، مثل دعای ندبه، مجالس جشن و شادی، مجالس ذکر اهلبیت(ع) و سخنرانی، مجالس معرفتی درباره حضرت، حضور در مسجد جمکران قم و ... باشد، به یقین فرزندانی عاشق وجود نازنین حضرت (عج) تربیت خواهند کرد؛ زیرا حضور در آن مکانها و مجالس، باعث یادآوری حضرت میشود. همین یادآوری، سبب میشود که کودک خود را در حضور حضرت احساس کند و برای حرکت به سمت و سویی بکوشد که حضرت بدان علاقه دارد. در حقیقت همه اینها زمینه محبت حضرت را فراهم میآورد.
ط) دعا کردن
نقش دعا و توسل در رسیدن به خواستهها چنان روشن است که نیازی به استدلال ندارد؛ چون همه ما در زندگی بارها آن را تجربه کردهایم. اما متأسفانه نکتهای که شاید از آن غفلت شده، دعا کردن والدین برای فرزندان است تا در مسیر صحیح قرار بگیرند. در اهمیت دعا برای فرزندان همین بس که حضرت امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه، دعای 25 را به فرزندان خود اختصاص میدهد و از خداوند نیکبختی آنها را میخواهد.
نکته دیگر اینکه، مردان بزرگ، از دعای والدینشان بسیار تأثیر پذیرفتهاند. برای مثال، مرحوم علامه مجلسی نویسنده کتاب بحار الانوار، به برکت دعای پدر خویش به این مقام بلند رسید؛ چرا که وقتی ایشان نوزاد بوده، شبی پدرش در نماز شب، احساس میکند الان هر دعایی بکند، برآورده میشود. در همان هنگام، فرزندش یعنی علامه مجلسی که در گهواره بوده، از خواب بیدار میشود و گریه میکند. پدر هم در همان حال در حق او دعا میکند و بعدها ایشان به این مقام بزرگ میرسد.( 44)
نیز این نکته جالب به نظر میرسد که مستحب است انسان در قنوت نماز صبح خویش این دعا را بخواند:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛(45)
نتیجه این که نباید از نقش مهم دعا در تربیت فرزندان و ایجاد محبت حضرت در دل آنها غافل بود.
ی) هدیه دادن به فرزند در مناسبتهای مربوط به حضرت
اگر قرار است چیزی برای فرزند تهیه شود، یا مسافرتی که میپسندد یا غذایی که او دوست دارد برایش فراهم شود، بهتر است در زمانهایی انجام گیرد که منتسب به حضرت است. این خود در جلب محبت به حضرت بسیار مهم به نظر میرسد. برای مثال، روزهای جمعهها که متعلق به حضرت است، غذایی برای کودک درست شود که او دوست دارد.
نکته : اگر موارد پیشگفته را در قالب هنر اجرا کنیم، بسیار تأثیرگذارتر خواهد بود. برای مثال، ویژگیها و زیباییهای حضرت را در قالب داستان، فیلم، کتاب، لوح فشرده و... به فرزندان خود منتقل کنیم.
آسیب شناسی انتقال محبت
ایجاد و انتقال محبت، مانند هر کار دیگری، آفتها و آسیبهای خاص خود را دارد. اصولاً هر کار با ارزش و مهم، با بیتوجهی به معنای واقعی و غفلت از راههای صحیح ایجاد یا انتقال آن، میتواند اثر عکس داشته باشد. محبتورزی نیز چنین است. برای دوری جستن از این آفتها و آگاهیبخشی به خانوادهها در انتقال محبت اهلبیت، به آسیبشناسی ایجاد محبت میپردازیم.
1. سطحینگری در معنای محبت
محبت، از مفاهیم ارزشی در همه فرهنگهاست و همه جوامع انسانی، محبت ورزیدن به دیگران را به اعضای خود توصیه میکنند. آموزههای دینی نیز محبت را که ارزشی انسانی است تأیید و تأکید کرده است. البته بدون تردید در فرهنگهای گوناگون، تعریفهای متفاوتی از محبت ارائه میشود. نباید انتظار داشت به صرف اشتراک همه جوامع در ارزش تلقی کردن محبت، معنای محبت نیز در بین همه جوامع و فرهنگها یکسان باشد؛ بویژه در جوامع دینی که فرهنگهای ملی و انسانی با آموزههای دینی درآمیخته و ساحت جدیدی یافته است.
والدین و مربیان که دغدغه تربیت درست دینی دارند، باید خود با معنای واقعی محبت به فرهنگ دینی آشنا شوند تا در انتقال آن، به خطا و اشتباه نیفتند. سوگمندانه باید گفت که برخی از والدین و مربیان که درد دین داشته و بر ارزش بودن محبت اهلبیت(ع) آگاه هستند، به دلیل ناآشنایی با معنای درست و دینی از محبت، به مسیرهایی کشیده میشوند که نه تنها به شاهراه سعادت نمیانجامد، بلکه سر از ناکجا آباد شقاوت و بدبختی در میآورد. اما به راستی معنای واقعی محبت چیست؟ با دقت و تأمل در روایاتی که از پیشوایان دینی ما رسیده، میتوان معنای درست محبت را دریافت. آنچه از مجموع این روایات استفاده میشود، این است که محبت یعنی دوست داشتن اهلبیت(ع) در عمل. در این میان، احساسات و گرایشهایی که با شناخت و معرفت همراه باشد، استحکام بیشتری دارد و در مقابل تندباد شبهههای مخالفان، استقامت بیشتری از خود نشان میدهد. اما اگر احساس و گرایش فرزندان ما درونی شده باشد و با پشتوانه معرفتی همراه نباشد، دور نیست که با وزش اندک شبهة بیبنیانی، این محبت از کف او ربوده شود. البته روشن است که منظور ما از پشتوانه معرفتی، استدلالهای سنگین و درکناشدنی فلسفی برای کودکان نیست بلکه غرض این است که در کنار انتقال محبت در حد فهم کودکان، آن را با معرفتی قابل فهم درآمیخته و به آنها بنوشانیم. حال ممکن است این سؤال رخ بنماید که منظور از محبت واقعی با پشتوانه محکم چیست؟
با دقت و تأمل در روایاتی که از پیشوایان دینی به ما رسیده، میتوان معنای صحیح و کامل محبت را دریافت. آنچه از مجموع این روایات به دست میآید، این است که محبت یعنی دوستی همراه با عمل به دستورات اهلبیت(ع) و به عبارت دیگر، دوستی اهلبیت، و در گفتار، کردار و پندار مانند آنان بودن.
چنین محبتی میتواند سعادت و خوشبختی را برای خانوادهها به ارمغان آورد. این مطلب را میتوان به خوبی از کلام امام باقر(ع) استفاده کرد. ایشان به جابر جعفی میفرماید:
یا جابرُ! بَلِّغ شیعتی عنیالسلامَ و أعلِمهم أنّه لا قُربةَ بیننا و بین الله عزَّوَجلَّ ولا یَتَقَرَّبُ الیه إلّا بالطاعةِ له. یا جابر! من أطاعَ اللهَ و أحَبَّنا فَهو ولیُّنا و من عَصی اللهَ لَم ینفعه حُبُّنا؛(46)
ای جابر! از طرف من به شیعیانم سلام برسان و به آنان بگو هیچ نزدیکی بین ما و خداوند وجود ندارد و نزدیکی به او حاصل نمیشود، مگر به پیروی از او. ای جابر! هر کس خدا را اطاعت کند و ما را نیز دوست بدارد، دوست ماست و هر کس خدا را فرمانبرداری نکند، دوستی ما برای او ثمربخش نخواهد بود.
از این روایت استفاده میشود که محبت اهلبیت(ع)، پیوندی ناگسستنی با فرمانبرداری خداوند دارد. کسانی محبت واقعی به ائمه اطهار(ع) دارند که در گفتار، کردار و اندیشهشان مانند اهلبیت عمل کنند.
2. عدم ایجاد انگیزه در فرایند انتقال محبت
انسان برای انجام هر کاری در درجه نخست نیازمند انگیزهای است که وی را برای انجام آن آماده سازد. انگیزه، عاملی است درونی که رفتار انسان را در راه رسیدن به هدفی خاص هدایت میکند. گرسنگی، انگیزهای است برای رفتن به طرف غذا و برطرف کردن تنش حاصل از گرسنگی. نیاز به توجه و مقبولیت هم، عاملی است برای رفتار کردن براساس معیارهای دیگران. این انگیزهها در میان انگیزههای دیگر، عامل شکلگیری رفتار انسانها به شمار میآید. هر رفتاری که از انسان سر میزند، در لایهای از آن، انگیزه یا انگیزههایی آشکار یا پنهان است.
در تربیت و ایجاد محبت اهلبیت(ع)، ما در پی آن هستیم که فرزندان با انگیزههای خود و گامهایی که خود برمیدارند، در راه رسیدن به اهداف مطلوب تلاش کنند. به وجود نیاوردن انگیزه در راستای انتقال محبت امام زمان(عج) و سعی در انتقال اجباری این محبت، اثری عکس خواهد داشت. جبر آشکار، نه تنها ایجاد انگیزه نکرده، آن را ضعیف و گاه تبدیل به ضد خود میکند.
انسان برای انجام هر کار، به سه جز رفتاری احتیاج دارد: اول اینکه باید شناختی درباره آن کار داشته باشد؛ دوم اینکه باید از انگیزه کافی برای آن کار برخوردار باشد؛ یعنی یک نیروی روانی او را به سمت انجام آن کار سوق دهد؛ سوم،حرکت به سوی انجام کار. سه جز شناخت،انگیزه و حرکت، اجزای مکمل برای انجام یک کار هستند. همه ما میدانیم که آب، موجب رفع تشنگی میشود و بیشتر میتوانیم آب را درون ظرفی ریخته، آن را بنوشیم؛ یعنی جز شناختی و جز حرکتی را در اختیار داریم. ولی تا زمانی که به حد کافی تشنه نشدهایم، اقدام به خوردن آب نمیکنیم. به عبارت دیگر، تا زمانی که انگیزه یا نیروی درونی ما به حد معینی نرسد، ما را به انجام آن کار وادار نمیکند. وجود انگیزه برای انجام هر کار لازم و ضروری است. برای انتقال محبت حضرت مهدی (ع) و پذیرش آن از سوی فرزندان، باید انگیزه کافی در آنها به وجود آمده باشد. خانواده ابتدا باید آمادگی فهم و پذیرش این محبت را برای او فراهم آورد و سپس به انتقال آن همت گمارد. وقتی انسان برای انجام کاری انگیزه مناسب داشته باشد، معمولاً از عهده انجام آن به خوبی بر میآید؛ ولی وقتی انگیزه آن به حد کافی بالا نباشد، کششی برای انجام آن نخواهد داشت.
باید توجه داشت که برای پذیرش یک ارزش و هنجار اجتماعی از سوی فرزندان، نیاز به یک نکته اثباتی و یک نکته سلبی احساس میشود. نکته اثباتی این است که باید در فرزندان انگیزه ایجاد کرد. از راه تشویق، تنبیه یا هر کار درستی که انگیزهها را بالا میبرد و شرایط لازم را برای پذیرش ارزشها آمادهتر میکند.
نکته سلبی هم این است نباید در فرایند انتقال ارزش، به ظرفیتهای روانی و جسمی فرزندان بیتوجهی کرد. فرزندان ما هر کدام قابلیتها، استعدادها و ظرفیتهای ویژهای دارند و وجود تنوع ظرفیتها، تنوع شیوهها و راهکارها را در انتقال ارزشها میطلبد. برای مثال تصور کنید پدر و مادری به هنگام پخش کارتون یا فیلم سینمایی مورد علاقه کودک، از او میخواهند باید حتماً همین الان نمازش را بخواند یا برنامه حفظ قرآنش را در همان وقت قرار دهد. اینگونه رفتارها که بدون توجه به ظرفیتهای روانی و روحی کودک صورت میپذیرد، اثر مطلوبی نخواهد داشت؛ بلکه برعکس، باعث واکنش کودک به آن کار و حتی دلزدگی او میشود. انتقال محبت امام زمان (ع) ارزشی مهم، بزرگ و ضروری است، ولی پیش از شروع به آن، باید انگیزههای لازم را برای این انتقال محبت فراهم کرد. از سوی دیگر، در این فرایند توجه به ظرفیتهای روانی، روحی و جسمی کودک بسیار کارساز است.
استاد شهید مطهری(ره) درباره توجه ظرفیتهای انسانها در امور عبادی میفرماید:
روح انسان فوقالعاده لطیف است و زود عکسالعمل نشان میدهد. اگر انسان در یک کاری بر روح خودش فشار بیاورد، تا چه رسد به روح دیگران، عکسالعملی که روح انسان ایجاد میکند، گریز و فرار است. مثلاً در عبادت، جزء توصیههای پیغمبر اکرم این است که عبادت را آنقدر انجام دهید که روحتان نشاط عبادت دارد؛ یعنی عبادت را با میل و رغبت انجام دهید. وقتی یک مقداری عبادت کردید، نماز خواندید، مستحبات را به جا آوردید، نافله انجام دادید، قرآن خواندید و بیخوابی کشیدید، دیگر حس میکنید الان این عبادت سخت و سنگین است، یعنی به زور دارید بر خودتان تحمیل میکنید، فرمود دیگر اینجا کافی است. عبادت را به خودت تحمیل مکن. همینقدر که تحمیل کردی، روحت کمکم از عبادت گریزان میشود. گویی عبادت را مانند یک دوا به او دادهای. آنوقت یک خاطره بد از عبادت پیدا میکند. همیشه کوشش کن در عبادت نشاط داشته باشی و روحت خاطره خوش از عبادت داشته باشد. به جابر فرمود: ... جابر! آن آدمهایی که خیال میکنند با فشار آوردن بر روی خود و سختگیری بر خود زودتر به مقصد میرسند، اشتباه میکنند. اصلاً به مقصد نمیرسند. مَثَل آنها مَثَل آن آدمی است که مرکبی به او دادهاند که از شهری به شهری برود. او خیال میکند هر چه به این مرکب بیشتر شلاق بزند و فشار بیاورد، زودتر میرسد. ... آدمی که بر روی خود فشار میآورد و زاید بر استعداد خویش، بر خویش تحمیل میکند، خیال میکند زودتر به مقصد میرسد؛ او اصلاً به مقصد نمیرسد.( 47)
3. عدم ارزش انگاری فرایند محبت در خانواده
هر جامعه، اموری دارد که اعضای اجتماع آن را ارزش میداند؛ بدین معنا که جامعه هنجارها و قواعد رفتاری اعضای خود را براساس آن ارزشها نظم میبخشد. کسی که ارزش بودن یک چیز را پذیرفته باشد، سعی میکند به هنجارهای برآمده از آن ارزش پایبند باشد. اما اگر کسانی آن چیز را با نگاه ارزشی نبینند و برای آن ارزش قائل نباشند، بیشک اجرای هنجارهای مبتنی بر آن چیز را برای خود ضروری نمیدانند. پس برای اینکه اعضای جامعه خود را پایبند و علاقهمند به هنجار بدانند، لازم است به پایه آن هنجار، یعنی ارزش، نگاهی ارزشی داشته باشند.
محبت امام زمان(عج) و همچنین انتقال آن به فرزندان، ارزشی است که برای خود قواعد رفتاری خاصی را ساخته و پرداخته میکند. برای اینکه فرایند انتقال محبت به خوبی صورت پذیرد، باید خانواده، محبت حضرت مهدی(عج)و انتقال این محبت را ارزش بدانند و نگاه آنان به انتقال محبت، نگاهی ارزشی باشد.
نگاه ارزشی نداشتن به این فرایند، از آسیبهای آن است. بسیار اتفاق میافتد که یک خانواده، به هر دلیلی تلاش میکنند رفتار خاصی را به فرزندان خود انتقال دهند، در حالی که خود یا هیچ عقیدهای به آن ندارند یا اگر عقیده دارند، نوع نگاهشان نگاهی پایینتر از ارزش بودن آن کار است. نشانه این عدم ارزشانگاری این است که خانواده خود بدان چه میگویند و از فرزند میخواهند عمل نمیکنند. دل پدر و مادر باید سرشار از محبت اهلبیت(ع) باشد و آن را در عمل نشان دهند تا کودک احساس کند این محبت، از ارزشهای خانواده و جامعهای است که به آن تعلق دارد.
از سوی دیگر، ارزشانگاری محبت امام زمان(عج) سبب میشود خانواده با وسواس و اهمیت بیشتری به انتقال آن همت گمارد. بسیارند خانوادههای مؤمن و مسلمانی که خود اهلبیت(ع) را دوست دارند، اما نگاهشان به آن، نگاهی عادی و معمولی، بهمانند نگاه به امور روزمره زندگی است. از این رو، کمتر آستین همت را برای انتقال آن به فرزندان خود بالا میزنند. فرزند اگر بین گفتار و کردار پدر و مادر هماهنگی ببیند، به ارزش بودن محبت پی میبرد و پذیرش آن برای او آسانتر میشود. انسان بیش و پیش از آنکه از کلام دیگران تأثیر پذیرد، از عمل آنان متأثر میشود. انسانها به ویژه در کودکی، عمل افراد را زودتر از کلامشان درک میکنند. وقتی کسی با عصبانیت یا خشونت به کودک چیزی میگوید، او پیش از هر چیز حالت و عمل او را به خوبی درک میکند؛ خواه کلام او را بفهمد یا نفهمد. اگر فرزندمان را به مطالعه، نماز خواندن و محبت امام زمان(عج) توصیه کنیم، او هرگز این توصیه را بدون مقایسه یا مشاهده آن در رفتار ما درک نمیکند. چه زیباست پدر و مادر با رفتار، منش و سلوک عملی خود، ارزش بودن محبت امام زمان (عج) را به فرزندان خود انتقال دهند. چه زیباست این صحنه که پدر و مادری دست فرزند خود را گرفته به مسجد جمکران ببرند و با عمل خویش، راه و رسم عشقورزی با امام زمان را در جان فرزند خود بنانهند. همه ما کم و بیش این تصویر زیبا را دیدهایم که دخترکی کم سن و سال، در کنار مادرش چادر سفید و زیبایی بر سر میکند و از نماز خواندن مادر تقلید میکند. او با مادر قیام مینماید، رکوع میرود، سجده میکند و راز و نیاز خود را با خدا به پایان میبرد. شیرینی این حضور ناخودآگاهانه، برای همیشه در کام او باقی میماند و نگاه ارزشی او را به این عمل، شکل میدهد.
در قرآن کریم، خداوند کسانی را که فقط با زبان و نه با عمل با مردم تعامل میکنند، مذمت کرده و میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؛(48) ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا چیزی به زبان میگویید که در مقام عمل خلاف آن را انجام میدهید». نیز میفرماید:
کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ؛(49)
از این عمل که سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنید بترسید که(این کار) بسیار سخت خدا را به خشم و غضب میآورد.
4 . نظاممند نبودن فرایند انتقال محبت
انجام هر کار بدون نظم، ترتیب و برنامهریزی، ناکامی یا شکست را به همراه خواهد داشت. با نگاه به ساختهای پیچیده درمییابیم که اگر نظم و چینِش مناسب اجزا نباشد، کارکرد آنان تحقق نمییابد. هنگامی ساعت، زمان را به ما نشان میدهد که همه پیچ و مهرههایش با نظم خاصی در کنار هم قرار گرفته باشند، به گونهای که اگر یک جزء در جای مناسب خود قرار نگیرد، ساعت، زمان درست را نشان نخواهد داد.
در عالم هستی و بیکرانه نیز، اگر نظم نبود، هستی به وجود نمیآمد. هر کاری به برنامهریزی و تأمل نیاز دارد. انتقال محبت امام زمان(عج) نیز از این حکم بیرون نیست. بیبرنامه عمل کردن و نظاممند نبودن این فرایند، از آسیبهای مهم آن به شمار میآید. هر کاری هر چند خوب و پسندیده، اگر بیبرنامه انجام شود، محکوم به کاستی یا شکست است. پیش از انجام هر کار، باید اندیشید و راههای گوناگون انجام آن را بررسی کرد. بیتوجهی به این امر، یا انسان را به طور کامل از رسیدن به هدف باز میدارد یا سرعت انجام آن را کاهش داده، فرصت را میسوزاند.
پدر و مادر باید فرایند انتقال محبت را عملی مهم و باارزش تلقی کنند و آن را نیازمند به برنامهریزی دانسته، به بهرهگیری از روشهای سریع اهتمام ورزند. ما برای تفریح در ایام تعطیلمان برنامهریزی میکنیم؛ اینکه به کجا برویم، از کدام جاده حرکت کنیم و با چه وسیلهای سفر کنیم، اما برای امر مهمی مانند انتقال محبت امام زمان که تضمین کننده سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت فرزندمان است، اینچنین وسواس به خرج نمیدهیم و خیال میکنیم آن نیاز به برنامهریزی ندارد؛ در حالی که این وادی پر از سنگلاخ است. باید دست کودک را بگیریم و قدم به قدم از این وادی سخت به ساحل امن محبت امام زمان برسانیم. البته این تلاش بیاجر و بهره نخواهد ماند؛ زیرا در دین ما، حق و تکلیف دو روی یک سکه هستند. وقتی انتقال محبت امام زمان تکلیف پدر و مادر باشد، آنان نیز حقی خواهند داشت که در نزد خداوند محفوظ است. ذکر این نکته شایسته بیان است که به کارگیری روشهای هنری در این فرایند، تأثیر بیشتری دارد. روح لطیف کودک، با لطافت و بیپیرایگیِ هنر قرابت و نزدیکی دارد. اصولاً حس زیباشناختی در کودکان نیرومندتر است. شاید از همین روست که سازندگان اسباببازیهای کودکان را سعی در زیباسازی محصولات خود دارند و میبینیم که چگونه برق چشمان کودک ما را به خود مشغول داشتهاند. حال که شیوههای هنری اثربخشی بالایی دارد، چرا ما از شیوههای هنری در تربیت دینی فرزندانمان استفاده نکنیم؟ داستان امام حسن و امام حسین که با استفاده از هنر تئاتر، وضو گرفتن صحیح را به پیرمرد آموختند، در تاریخ معروف است. در خرید کتاب، فیلم، بازیها، و هر هدیه دیگر دقت کنیم و از این جلوههای هنری در راستای وظیفه انتقال محبت امام زمان به کودکمان، بهرهجوییم.
خلاصه سخن اینکه در این فرایند، باید نظاممند و با برنامه عمل کرد و غفلت از این امر مهم، تلاشها را بیثمر خواهد گذاشت.
5 . تعارضهای هنجاری درون و بیرون خانه
یکی دیگر از آسیبهای فرایند انتقال محبت امام زمان(عج) به فرزندان، تعارض هنجاریاست که بین آموزههای درون و آموختههای بیرون خانه برای کودک به وجود میآید. امروزه بخشی از کارکرد آموزشی و پرورشی خانواده، به نهاد آموزش و پرورش سپرده شده است؛ بدین معنا که کودکان پس از رسیدن به سنین شش و هفت، بخشی از وقت خود را در محیط مدرسه و بیرون از خانه میگذرانند. از سوی دیگر، آنها در این سنین گرایش بیشتری برای خروج از خانه و همراهی با گروههای همسال خود دارند. این دگرگونیِ موقعیتی با همه ثمرات و کارکردهای مثبت، آسیبهایی را نیز در پی خواهد داشت.
از جمله این آسیبها، تعارضهایی است که کودکان بین آموزههای بیرون و درون خانه احساس میکنند که سبب سردرگمی و حیرت رفتاری آنان میشود. برای مثال، کودک در خانه یاد میگیرد که دروغ بد است و راستگویی خوب است. پدر و مادر هم در خانه دقت میکنند تا فرزندشان را اینگونه جامعهپذیر کنند. اما همین کودک وقتی پای به بیرون از خانه میگذارد، در کوچه و خیابان و کلاس و مدرسه، آشکارا میبیند بسیاری از آدمهای اطراف او به راحتی دروغ میگویند و ظاهراً هیچ احساس گناهی هم نمیکنند. این جریان، کودک را در دو موقعیت متفاوت قرار میدهد که هر کدام از آن موقعیتها، هنجاری خاص را میطلبد؛ البته ممکن است حتی تأثیر گروه همسالان بر او نیرومندتر بوده، او را به دروغ گفتن وادارد.
این تعارض هنجاری، در فرایند انتقال محبت امام زمان هم دیده میشود. بدین صورت که خانواده تلاش میکند محبت را به فرزند انتقال دهد و آن را ارزش مهم تعریف کند و هنجارهای خاصی را از کودک بطلبد، ولی ممکن است در خارج از خانه، در مدرسه و کلاس درس و مکانی که کودک آموزش میبیند، نگاه ارزشی به این فرایند وجود نداشته باشد و گاه سمت و سوی آموزش نیز به سوی زدودن محبت باشد. اینجاست که آسیب رخ مینمایاند.
در اینجا خانواده باید بسیار دقت کند، آسیبها را تشخیص دهد و آنها را از فرا روی کودک خود کنار بزند. برای این منظور، خانواده باید در انتخاب محیط آموزشی و پرورشی فرزند خود دقت کافی را مبذول بدارد. هر مدرسهای شایستگی آموزش و پرورش کودک را ندارد و نقش معلم فرزند، تعیینکننده است. نگاه ارزشی داشتن معلم یا عدم نگاه ارزشی او به فرایند محبت، نقش برجستهای در شکلگیری ذهنیت کودک ایفا میکند.
خانواده باید به کودک در انتخاب دوستان همسال کمک کند. رفتار و گفتار دوستان در کودک اثر زیادی برجای میگذارد؛ زیرا او بخش زیادی از اوقات فراغت خود را با گروه همسالان میگذراند. همچنین باید در خریدن جایزهها و در انتخاب کتابها و فیلمهایی که برای او تهیه میکنند، توجه کامل داشته باشند. حتی در جریان رفت و آمد با دوستان و آشنایان خود، از اثرپذیری او از آشنایان غفلت نورزند؛ خانه هر آشنایی شایستگی رفت و آمد زیاد کودک را ندارد.
روشن است که هماهنگی همه جانبه آموزههای درون و بیرون خانه، ممکن نیست؛ زیرا بالاخره ما در خلاء زندگی نمیکنیم و نیازمند ارتباط با دیگران هستیم، اما نکته مهم آن است که با توجه به آسیبها و کم کردن زمینه بروز آنها، کودک مصونیت و آسودگی خاطر بیشتری خواهد داشت.
6. افراط و زیادهروی در فرایند انتقال
زیادهروی و افراط در فرایند انتقال محبت، از دیگر آسیبهای آن است. اساساً افراط و زیادهروی و همچنین تفریط و کمکاری در هر امری نکوهیده و آفت است. در هر کاری باید آهنگ تعادل نواخت. در نهج البلاغه امیر مؤمنان یکی از ویژگیهای انسان مؤمن را تعادل و میانهروی در رفتار معرفی کردهاند: «مشیهم الاقتصاد؛ میانهروی، شیوه عمل آنان است».(50)
در آموزههای دیگر دینی، حتی از زیادهروی در کارهای نیک و پسندیده نیز، نهی شدهاست. در روایات پیشوایان دینی آمده که عبادت را بر خودتان تحمیل نکنید. هر چیزی به جای خویش نیکوست. آب که مایه حیات و زندگانی است، اگر بیش از حد آشامیده شود، ملالخیز و آفتزا خواهد بود. امام علی(ع) زیادهروی و کمکاری را به عنوان دو ویژگی انسانهای نادان و بیخرد برشمردهاند:
لا تَری الجاهلَ الا مُفرِط او مُفَرِّط؛(51)
نادان یا زیادهروی میکند یا کمکاری.
بدون تردید محبت به امام زمان(عج)، ارزشی مهم و نیک است. در اینجا نیز باید شیوه میانهروی را پیمود و از افراط و زیادهروی پرهیز کرد. یکی از مصادیق روشن افراط در محبت، انتقال محبت بهگونهای است که موجب یا زمینهساز غلو در مورد امام زمان میشود. غلو بدین معناست که به امام زمان(عج) و امامان دیگر، شأنی خدایی و فوق بشری نسبت دهیم و کارهایی را که مختص به ذات پاک خداوند است و انجام آن برای غیر خدا جایز نیست، از امام زمان(عج) بخواهیم. برای مثال، شأن خدایی و شایسته پرستش بودن از ویژگیهای خاص خداوند است. اما گاه از طرف برخی از ناآشنایان به آموزههای دینی، به عمد یا از روی نادانی، به امامان(ع) نیز نسبت داده میشود. نمونههایی از این افراطکاری را در اشعار، سرودهها یا مداحیهای جاهلانه میتوان به روشنی مشاهده کرد. نزدیکی فرزندان به اینگونه مجالس که مورد رضایت خود امامان هم نیست، خطر افراطیگری در محبت را در قلب فرزندان ما افزایش میدهد. وظیفه خانوادههاست که در انتخاب مجالس مذهبی، به فرزندان یاری رسانند. هر مجلسی هرچند به نام اهلبیت برگزار شود، شایستگی حضور ندارد.
در آموزههای دینی، خود اهلبیت از غلو کردن نهی کردهاند. رسول خدا(ص) و امامان معصوم، انسانهای کاملی بودند که در همه جهات تعالی و فضیلت، از همه مردم رتبه بالاتری داشتند؛ با این حال اجازه نمیدادند کسانی لب به تملقشان بگشایند و در مدح آنها زیادهروی کنند و گاه به صراحت آن افراد را از خود طرد مینمودند. مردی حضور امام هادی(ع) رسید و در مدح او زیادهروی کرد، امام به وی فرمود:
برخیز و پی کارت برو؛ زیادهروی در ثناگویی موجب بدگمانی میشود. سپس نصیحتش نمود و فرمود: هر وقت در محل مطمئنی با برادر دینیات مواجه شدی، از تملقگویی به حسن نیت عدول نما!( 52 )
امیرمؤمنان نیز با چنین افرادی برخورد مینمود. از آن حضرت نقل شده است:
هَلَکَ فِیَّ رجلانِ: مُحِبُّ غالّ و مُبغِضُ قال؛(53)
درباره من دو گروه هلاک میشوند: دوستدار غلو کننده و دشمن هرزهگو.
در پایان، ذکر این نکته را شایسته میدانیم که امامان معصوم(ع)، انسانهایی برتر بودند، نه اینکه برتر و فراتر از انسان(فوق انسان) باشند؛ آنها حد کمال انسان بودن را با تمام فضیلتها و کمالات در خود داشتهاند، اما هیچگاه خود را فراتر از انسان نمیپنداشتند بلکه برعکس، همیشه بر انسان بودن خود تأکید میکردند:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ؛(54)
ای پیامبر! بگو من جز بشری همانند شما نیستم که وحی بر من نازل میشود.
نتیجهگیری
نقش خانواده در فرایند انتخاب محبت امام زمان(عج)، بینظیر و بیبدیل است. البته امروزه دگرگونیهایی در کارکرد آموزشی و پرورشی نهاد خانواده به وجود آمده، ولی هنوز هم نقش خانواده در این فرایند، برجسته و مهم است.
تحقق درست این فرایند، زمانی خواهد بود که خانواده نگاهی ارزشی به این فرایند داشته باشد و خود نیز در رفتارهای روزمره، هنجارهایی مبتنی بر این ارزش را به کار برده، با سلوک عملی خود، زمینهساز انتقال محبت امام زمان(عج) به فرزندان شود.
باید توجه داشت که انتقال این ارزش مهم، برنامهریزی و نظاممندی خاصی را میطلبد و در این جریان، آسیبهایی نیز وجود دارد که غفلت از آنان، این فرایند را با مشکل روبهرو میسازد. شناخت این آسیبها و پیشگیری از آنها، فرایند انتقال محبت امام زمان(عج) را با تأثیربخشی بالاتری محقق خواهد ساخت.
پی نوشت ها :
38. رک: وسایل الشیعه، ج20.
39. مکیال المکارم، ج2، ص221.
40. همان، ج1، ص170.
41. همان، ص117.
42. همان، ص134.
43. نک: حسن مهدویان، بهاریترین فصل انسان، مؤسسه انتظار نور، قم، 1383.
44. عبدالکریم پاکنیا، حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص43.
45. سوره فرقان،آیه74.
46. بحارالانوار، ج71، ص197؛ شیخ صدوق، امالی، ص296.
47. مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص212.
48. سوره صف، آیه2.
49. همان، آیه3.
50. نهج البلاغه، خطبه همام.
51. نهج البلاغه، حکمت70.
52. . سفینة البحار، ج2، ص521.
53. نهج البلاغه، حکمت117.
54. سوره کهف، آیه110.
منبع:فصلنامه مشرق موعود، شماره یک
/ع