در ادامه خاطره بازی با فیلم های بیلی وایلدر به سراغ ِ فیلم «احمق مرا ببوس» محصول 1964 می رویم.
«احمق مرا ببوس» که در زمان نمایشش، هم شکستی تجاری بود و هم منتقدان آن را طرد کردند، به عنوان فیلمی مستهجن و جنجالی و نمایشی مضحک از ماجرایی عاشقانه معرفی شد.
منتقدین دست راستی هالیود که قبلا هم بار ها ثابت کرده بودند صراحت لحجه وایلدر را نمیپسندند، داستان فیلم را بیشتر به پاورقی های مجله pla*yb*oy تشبیه کردند تا داستانی برای افراد محترم.
از نیمه راه، نکبتی گریبانگیر فیلم شد که برای وایلدر و همکار فیلم نامه نویسش آی ال دایموند غیر معمول و البته غیر قابل کنترل بود. مشکلات زمانبندی استدیو سبب شد که از پیتر سلرز به جای جک لمون که حالا بعد از سه فیلم پیدرپی «بعضی ها داغش رو دوست دارند 1959»، «آپارتمان 1960» و «ایرما خوشگله 1963» پایه ثابت پروژه های وایلدر شدهبود، استفاده شود. قرار بود جک لمون بازیگر محبوب وایلدر نقش ترانهسرای با استعداد ولی فلاکت زده را ایفا کند که به نظر میرسید قرعه کار به نام پیتر سلرز افتاده که این بار شانس همکاری با وایلدر کبیر رو داشته باشد. اما از بد اقبالی سلرز، فقط بعد از چهار هفته که بخشی از آن در مرحله پیش تولید و بخش از آن در مرحله فیلمبرداری بود سلرز به علت عارضه قلبی خانه نشین میشود، این شانس از او سلب و بخت به وایلدر باز میگردد. وایلدر که از همان ابتدا با حضور سلرز در این پروژه مخالف بود و به اجبار تن به خواسته استدیو داده بود، حالا به سراغ یک بازیگر بسیار گمنام تر و کمتر شناخته شده تر از پیتر سلرز می رود، ری والتسون که در آنزمان به خاطر فیلم «مریخی محبوب من» معروف شده بود، جایگزین پیتر سلرز میگردد.
بد نیست بدانید وایلدر یه هیچ عنوان اعتقادی به بداهه پردازی بازیگرانش نداشته است، همه بازیگران فیلم های او بارها و بارها در مصاحبه های خود بر این نکته تاکید کردند که حتی وایلدر بر نوع آکس گذاری کلماتبازیگرانش هم حساسیت به خرج می داد، چه برسد به کلمات و یا عبارات نوشته شده توسط خود و یا فیلم نامه نویسانش، و از این جهت حذف پیتر سلرز ِ مشهور به بداهه پردازی از پروژه و جایگزینی ری والتسون که پیشتر هم در فیلم «آپارتمان» با وایلدر همکاری کرده بود، کمی از بد بیاریهای وایلدر در این پروژه را کاهش داد.
جنگ و جدال زیادی با کمیته سانسور بر سر لباس های باز کیم نواک یکی دیگر از مشکلات خانهمان برانداز فیلم بود.تا جایی که وایلدر به اجبار برای کم کردن حواشی فیلم مجبور به تلطیف صحنه عاشقانه دینمارتین و فلیثا فارو شد، ولی در نهایت باز هم در هنگام اکران، فیلم مورد حمله شدید کلیسای کاتولیک قرار گرفت و موجبات یک شکست کامل برای وایلدر و دایموند و سایر افراد حاضر در فیلم را فراهم کرد.
با توجه تمام این حواشی و همه مطالب گفته شده در بالا، «احمق مرا ببوس» دارای نکات با ارزشی هم است. بههر حال یادمان نرود که راجع یکی از فیلم های وایلدر صحبت می کنیم که حتی ضعیف ترین آثارش از بهترین های تاریخ سینما بشمار می رود. دین مارتین در نقش خودش بسیار شیرین و باورکردنی است. سکانس آغازین «احمق مرا ببوس» از این جهت که اولین فیلمی است که تصویر سینمایی از گروه رتپک را به نمایش میگذارد حایز اهمیت است. نمیتوان راجع «احمق مرا ببوس» صحبت کرد و به تصویر پری واره ای که کیم نواک در نقش رقاصه کافه ناف خلق می کند، اشاره نکرد.
سکانس به یاد ماندنی «احمق مرا ببوس» در ذهن همه فیلم خوره ها و طرفدران پر و پا قرص آثار وایلدر سکانس می گساری سه نفره دین مارتین، کیم نواک، ری والتسون در اواسط فیلم است.
در خاطره بازی بعدی به سراغ فیلم بسیار متفاوت و گزنده ِ «تعطیلی از دست رفته» می رویم، اولین فیلمی از وایلدر که اعضای آکادمی را مجاب کرد تا همه جوایز اصلی سال 1945 را ارزانی فیلم کنند.
Post Views:
81