به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، محمد سیمزاری در این کارگاه که ظهر روز چهارشنبه 27 بهمن در سالن کنفرانس مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون برگزار شد، در سخنانی با بیان اینکه در فرایند قصهگویی دو بخش مهم وجود دارد، گفت: نخستین نکته مهم، قصه خوب گفتن و نکته دوم، خوب قصه گفتن است، در این میان، قصه به تنهایی یک گونه ادبی است اما با بیان شدن از سوی یک قصهگو با هنر قصهگویی آمیخته و خود به گونهای هنری تبدیل میشود.
وی ادامه داد: نسبت قصه به قصهگو مانند نسبت نمایشنامه به نمایش روی صحنه است، یک نمایشنامه در کتاب چاپ میشود و تا زمانی که اجرا نشده، جان نگرفته است و در این میان یک گروه اجرایی نمایش بی جان را جاندار میکنند تا میزان ماندگاری، مانایی و تاثیرگذاری آن متن را افزایش دهند و این پژوهشگر با اشاره به ضرورت برگزاری این کارگاه، عنوان کرد: گاهی احساس میشود بعضی از مربیان، تفاوت گونه ادبی قصه را با دیگر گونههای داستانی مترادف میگیرند، البته این افراد حق دارند، چون در بسیاری از کتابها، ادبیات داستانی با قصه مترادف آمده است، اما نباید این نکته را فراموش کنیم که ما به عنوان قصهگو این اجازه را نداریم که آنها را مترادف یکدیگر قرار دهیم و باید به تفاوت آنها اشاره کنیم.
سیمزاری همچنین درباره داوری آثار قصهگویی استانها، گفت: ما در داوریها به این موضوع برخورد کردیم که برخی قصهگوها، داستانهای کوتاه را حفظ کرده و آنها را اجرا میکردند، در واقع باید گفت این افراد داستانگویی کردند نه قصهگویی و این موضوع نشان داد که ما نیازمند برگزاری جلسات و کارگاههای آموزشی تخصصی در این حوزه هستیم.
وی در بخش دیگر صحبتهای خود با بیان اینکه داستان و قصه مولفههای مشترکی با یکدیگر دارند، افزود: اما این اشتراکات نباید موجب شود که بگوییم قصه با داستان یکسان است، باید این نکته را در نظر داشته باشیم که داستان قصه دارد اما خود قصه نیست و قصهگوها اگر میخواهند داستان جذاب تعریف کنند باید قصه داستان را به زبان قصه روی صحنه تعریف کنند.
سیمزاری با اشاره به مولفههای موجود در داستان، گفت: در داستان ما طرح، فضا، شخصیتپردازی، زاویه دید، درون مایه یا لحن و... را داریم و در بسیاری از این مولفهها قصه با داستان فرقهای اساسی دارد یا مقداری متفاوت است، به عنوان مثال ما در داستان، خود را موظف میکنیم که شخصیت داستانی را به صورت کامل به مخاطب معرفی کنیم مثل ویژگیهای ظاهری، اخلاقی و عاطفی که در مسیر داستان نیاز زیادی به آنها نیست، چون باید در داستان کوتاه توهم واقعیت داشته باشیم.
وی تاکید کرد: فردی که داستان را مطالعه میکند، وارد فضا میشود اما در قصه، شخصیتها را فقط به اندازه تیپ معرفی میکنیم و فقط ویژگیهای شخصیتها را بیان میکنیم، سن و سال، چهره و ویژگیهای اخلاقی در قصهها بیان نمیشوند و همانطور که گفتم معمولا در قصهها کاراکترها را در حد تیپ باقی میگذاریم.
به گفته این شاعر و پژوهشگر، ما در داستان شخصیتها را به اندازهای معرفی میکنیم که اگر در قصه اتفاق افتاد، ممکن است شنونده را خسته کند و ارتباط را قطع کند، اینکه بخواهیم در قصهگویی به توصیف بپردازیم یک اشتباه بزرگ است چون جای توصیف در قصه نیست و باید سیر خطی را بگیریم و سریع به سراغ اصل مطلب برویم. در قصه نیازی نیست که کاراکترها را معرفی کنیم، همچنین با چراهای زیادی مواجه نیستیم و همه این بایدها و نبایدها در قرارداد نانوشتهای با مخاطبان تعیین شدهاند.
سیمزاری با بیان اینکه قصه پیام محور است و از زواید و پیرایهها به دور است، گفت: شخصیت قصه ما، شخصیت داستانی نیست که در باره جزئیات داستانی آنها صحبت کنیم، در داستان نشانههای ظاهری مثل چهره، قد و لباس و ویژگی شخصیت افراد مانند احساساتی یا منطقی بودن، تاریخچه زندگی فرد، صادق بودن یا ریاکار بودن شخصیت بیان میشود اما در قصهگویی ما پیام محور هستیم و میخواهیم سریع به پیام برسیم و به این جزییات اصلا دقت نمیشود.
وی در ادامه صحبتهای خود با تاکید بر اینکه تبدیل کردن داستان به قصه نیازمند آگاهی از برخی پیش زمینهها است، یادآور شد: اگر میخواهیم داستانی را برای بچهها تعریف کنیم باید قصه داستان را برای کودکان بگوییم و مولفههای مختلفی را تغییر دهیم، یعنی اضافهها را نسبت به داستان برداریم، شخصیتهایی که بیش از حد نیاز به توصیف دارند را کم کنیم و قصه را با زبان خود و ادبیات مناسب مخاطب روایت کنیم.
سیمزاری تاکید کرد: برخی سوال میکنند حکایتها و روایتهای قرآنی قصه هستند یا داستان، در اینجا باید بگوییم که آنها قصه هستند مانند قصه حضرت یوسف(ع) که مرحوم سلحشور با استناد به آن و با جستجو در کتابهای مختلف داستانی تهیه کرد و آن داستان را تبدیل به فیلمنامه و سپس فیلم و سریال کرد، این موضوع درباره شاهنامه هم وجود دارد، در شاهنامه نیز ما داستان نداریم بلکه همه اشعار قصه هستند.
این کارگردان تئاتر همچنین در باره لزوم خلاقیت قصهگوها در قصهگویی، گفت: برخی از قصهگوها به اشتباه تصویری پشت سر خود قرار میدهند و به وسیله کلاژ، تصاویر شخصیتهای قصه را برای روی تصویر قرار میدهند، در حالی که این کار اشتباه است، زیرا قصهگو باید با تکیه بر خلاقیت خود، همچنین بهرهمندی از قدرت کلام و خلاقیت مخاطب را به فضای قصه ببرد نه اینکه تصویری از شخصیتها برای او به نمایش بگذارد.
در پایان این کارگاه، جمعی از مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سوالهای خود درباره الزامها و بایستههای قصهگویی در قالب پرسش و پاسخ مطرح کردند.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی صبح روز 27 بهمن با حضور 68 قصهگوی ایرانی و خارجی در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون واقع در خیابان حجاب تهران فعالیت خود را آغاز کرده و تا اول اسفند ادامه دارد.