عاقل یا احساساتی (۲)

آنچه در ارتباط با احساساتی بودن بد است، بیشتر به عدم شناخت شرایط، افراد، نیت‌ها و نیازهای آنها بر می‌گردد.

عاقل یا احساساتی (2)

احساس ناخوشایند ما نسبت به دیگران

وقتی ما نسبت به رفتار دیگران احساس بدی پیدا می‌کنیم، در واقع از درون اخطار دریافت کرده‌ایم. با تشخیص درست احساس خود، می‌توانیم واکنش مناسبی نسبت به وقایع و رفتارها از خود نشان دهیم. تحلیل صحیح احساسات و ریشه‌یابی آنها در معاشرت‌ها به ما کمک می‌کند حریم‌های شخصی خود را به روشنی و به درستی معلوم کنیم و مانع از پیشروی نابهنگام یا نابجای افراد به حوزه روانی خود شویم.

توجه به علائم احساسی دیگران

همانطور که مشاهده دقیق احساسات خودمان در معاشرت‌ها اهمیت دارد، آگاه شدن نسبت به احساسات دیگران نیز برای رسیدن به یک رابطه سالم و متعادل مهم است؛ مثلاً  تغییراتی که در چهره یا تن صدای افراد به وجود می‌آید، انواع مختلفی از احساسات را منعکس می‌کند. اگر کسی غمگین به نظر برسد، در واقع دارد به دیگران علامت می‌دهد که اوضاع عادی نیست و احتمالاً به کمک احتیاج دارد.

از طرفی وقتی به واسطه همین علائم، از وجود یک مشکل عاطفی خبردار می‌شویم و عکس‌العمل نشان می‌دهیم، در واقع طرف مقابل را متوجه این مسأله کرده‌ایم که برایش اهمیت و ارزش قائلیم و حرفش را می‌فهمیم و همین نوع ارتباط، پیوند افراد را با هم محکم‌تر می‌کند.

چه نوع احساساتی بودنی بد است؟

آنچه در ارتباط با احساساتی بودن بد است، بیشتر به عدم شناخت شرایط، افراد، نیت‌ها و نیازهای آنها بر می‌گردد. همچنین عدم شناخت خود و نیازهای خود نیز به نتایج ناخوشایند این نوع احساساتی بودن دامن می‌زند. وقتی نسبت به طرف مقابل، خواسته‌ها و نیات او شناخت کافی نداشته باشیم، ممکن است فریب بخوریم یا در دام بیفتیم .

اگر فقط به رفع نیاز‌های خود توجه کنیم و احساسات خود را در این راه به جریان بیندازیم، بدترین استفاده را از احساسات خود کرده‌ایم! احساسات ما حقایقی را در باره خود و دیگران به ما نشان می‌دهد. اگر به جای شناخت این حقایق تنها در پی ارضای نیازهای خود باشیم، در واقع راه خطا را پیموده‌ایم؛ بنابراین احساساتی بودن در صورتی زیر سوال است که محور اصلی رفتارهای ما به شمار آید و بدون در نظر گرفتن شرایط موجود، تنها عامل برای تصمیم‌گیری‌های ما محسوب شود.

احساسات خود در هر لحظه را کشف کنید

قدم اول در کشف احساسات، شناختن و تشخیص احساساتی است که غالباً با آنها درگیر هستیم. یعنی احساسات پایه و متداولی مثل غم، ‌شادی، ترس، عشق و نفرت که کشف و شناخت آنها  گامی اساسی برای رفع بعضی از مشکلات جسمی به شمار می‌رود؛ بنابراین سؤالی که همیشه می‌توانید از خود بپرسید این است که «الان چه احساسی دارم»؟ و به آن جواب بدهید. اگر نتوانستید جواب روشنی پیدا کنید، احتمالاً یک جای کار ایراد دارد و باید بیشتر در درون خود عمیق شوید.

متأسفانه اکثر مردم همین مشکل را دارند؛ نمی‌توانند احساسات خود را به درستی تشخیص دهند، در بیشتر موارد دچار یک نوع کرختی عاطفی هستند؛ یعنی ارتباطشان با خودشان قطع شده و درهای ارتباطی را بسته‌اند، بی‌احساس شده‌اند یا اینکه فقط عواطفی مثل خشم و اندوه را تجربه می‌کنند؛ در حالیکه یک انسان سالم، به تمام احساسات خود از خوشحالی گرفته تا ناراحتی، دسترسی دارد، جلویشان را نمی‌گیرد و به آنها توجه می‌کند.

اما احساسات پیچیده‌اند. این طور نیست که سر و کله‌شان پیدا شود و هر وقت خواستیم بروند، چون تا عامل ایجاد شدنشان باشد، آنها نیز با ما هستند. این عامل لزوماً و همیشه بیرونی نیست، بنابراین لازم است ابتدا، و به جای نفی کردن‌شان، قبول کنیم که وجود دارند، علت وجودشان را بفهمیم و پیام‌ شان را درک کنیم. 

اگر احساسات خود را پس بزنیم، آنها هم ما را پس می‌زنند و گاهی بدون اینکه خودمان بدانیم، زندگی، ذهن و جسم ما را تحت کنترل خود می‌گیرند. توجه به نکات زیر می‌تواند راهگشا باشد:

1- هر روز چند بار از خود بپرسید چه احساسی دارید. به خود و جسمتان توجه کنید. اگر بلافاصله جوابی نیافتید، صبور باشید و به سؤال ادامه دهید.

2- بدن خود را بررسی کنید. آیا جایی هست که در آن احساس تنش یا ناراحتی کنید؟ سعی کنید علت آن و پیامش را درک کنید.

3- زندگی خود، وضعیتی که اکنون در آن هستید و روابطی که دارید، همه را بررسی کنید. آیا احساس رضایت می‌کنید؟ اگر این طور نیست، سعی کنید دلیلش را پیدا کنید.

4- روند مشاهده خود را یادداشت کنید. این کار کمک می‌کند نقاط گره و انسداد عاطفی خود را تشخیص دهید و برای رفع آن اقدام کنید.

مواجه شدن با خود، با نیازها، نگرانی‌ها، عواطف و دغدغه‌های آشکار و پنهان خود، به صبر و حوصله نیاز دارد و راهی است که بسته به عزم و تلاش ما می‌تواند طولانی یا کوتاه باشد، اما به هر صورت برای بهبود «بودن» خود و تغییر وضعیتی که در آن هستیم، به ناچار باید این راه را طی کنیم و البته هر چه زودتر اقدام کنیم، بهره بیشتری از زندگی خواهیم برد. پس احساسات متفاوت خود را بشناسیم و به آنها بها بدهیم.

 

برای خواندن بخش اول- عاقل یا احساساتی- اینجا کلیک کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان