0
کارگردان : Joe Wright
نویسنده : Jane Austen (novel), Deborah Moggach
بازیگران : Keira Knightley, Matthew Macfadyen, Brenda Blethyn
خلاصه داستان : داستان فیلم درباره زنی جوان و باهوش از خانوادهای نسبتا متوسط با علایقی خاص به نام الیزابت بنت و مردی ثروتمند و مغرور نسبت به موقعیت اجتماعی خود به نام دارسی و علاقه این دو نسبت به هم است. علاقهای که به دلیل رفتار و موقعیت اجتماعی هر یک بر هم پوشیده بوده و گاهی تنفر از هم به نظر میرسد. رفتار متکبرانه دارسی که برای الیزابت قابل تحمل نیست دوام چندانی نمییابد و دارسی مجبور میشود غرور کاذب خود را کنار گداشته و علاقه خود را به الیزابت ابراز کند و …
|
|
زمانی که هالیوود از یک اثر ادبی اقتباس میکند با «افسونشده» و «دوک هازارد» رو به رو هستیم اما زمانی که انگلیس از اثر ادبی اقتباس میکند با «شکسپیر» و «آستن» روبهرو هستیم. این نکته روشن میکند که چرا دوباره ورژن خلاصهشده دیگری از «غرور و تعصب» ساخته شدهاست. با اینکه کماکان هیچ چیز حتی نزدیک به نسخه سال 1995 شبکه بی بی سی نیست با این حال این اقتباس «جو رایت» که در سال 2005 ساخته شده است، بهترین «غرور و تعصبی» است که میتواند در مدت محدود 2 ساعته ساخته شود. باید به «دبرا موگاچ» (و همکار نویسندهاش «اما تامسون» -نویسنده برخی از دیالوگها-) برای انتخاب مناسبترین بخش رمان «آستن» بدون وارد کردن لطمه به روح و قلب اثر و بیآنکه محصول نهایی عجولانه به نظر برسد، تبریک گفت. با اینکه نمیتوانم این فیلم را جادویی خطاب کنم اما هیچ مشکلی با یاد کردن از آن بهعنوان یک فیلم خیلی خوب ندارم.
هر کسی که به فیلم علاقه داشته باشد احتمالا داستان فیلم را میداند. بنا براین صحبت از داستان را کوتاه میکنم. «غرور و تعصب» روایتگر عاشقانهای میان «الیزابت بنت» (با بازی کیرا نایتلی» باهوش و پرانرژی و «آقای دارسی» (با بازی متیو مکفادن» خوش تیپ و ساکت است. آنها در اولین ملاقاتشان با تاثیر ناخوشایندی یکدیگر را ترک میکنند اما زمانی که اتفاقات آن دو را پیوسته کنار هم میآورد، نظرشان عوض میشود. «دارسی» اول دل میبازد. سپس با پیشنهاد ازدواج توهینآمیزی خود را فلج میکند. اما زمانی که درصدد جبران برمیآید «الیزابت» هم خود را عاشق میبیند.
کتاب دارای خرده داستانهای متعددی است که تمامی آنها در این نسخه یا خلاصهشدهاند و یا کاملا حذف شدهاند. در این بین رابطه میان «آقای بینگلی» (با بازی سیمون وودز) و «جین بنت» (با بازی روزاموند پایک) باقی مانده است. اما بهصورت فشرده و تنها به این دلیل که وجودش لازمه بیان داستان عشق اصلی است. همچنین شخصیت دیگری که رنج بزرگی را متحمل شده (کم شدن نقش شخصیت نسبت به کتاب) «ویکهام» (با بازی روپرت فریند) است که تنها در دو سکانس حضور دارد. (به هرحال من به شخصه هرگز از او و بهطورکلی این بخش از رمان خوشم نمیآمد). تاثیر شخصیت «ویکهام» (که با «لیدا بنت» فرار کرده و بعد از بخشیده شدن توسط «دارسی» با او ازدواج میکند) بسیار مهمتر از حضورش است. بیشتر قسمتهای دیگر «غرور و تعصب» دستنخورده باقی مانده است و اکثر دیالوگهای «آستن» حفظ شده است. «رایت» و «موگاچ» حسن ختامی را به فیلم اضافه کردهاند که ممکن است علاقهمندان «آستن» را آزار دهد. این بخش در کتاب وجود ندارد اما سبک «آستن» در آن حفظ شده است و برای نتیجهگیری انتهایی فیلم لازم به نظر میرسد. (اگرچه من به جرئت میگویم که کسی نمیتواند همچین آزادی عملی را در اقتباس از یکی از نمایشنامههای شکسپیر انجام دهد).
«کیرا نایتلی» همچون «جنیفر اله» (بازیگر نقش «الیزابت» در نسخه سال 1995) در نقش خود خیرهکننده ظاهر میشود. «نایتلی» بهموقع سرحال، بهموقع «پرتلاطم» و به هنگام «آسیبپذیر» است و تمامی خطوط دیالوگها را با اعتقاد بیان میکند. بازیگر مقابل او «متیو مکفادن» با اینکه بهاندازه او درخشان نیست اما میتواند از پس نقش برآمده و شیمی مناسبی را با او به نمایش گذارد. در میان بازیگران مکمل هم «برندا بلیتون» و «دونالد ساترلند» در نقش «خانم و آقای بنت» شایسته توجه هستند. همانگونه که «جنا مالون» به نقش «لیدیا» شایسته چنین توجهی است. «جودی دنچ» هم نقش کوتاهی بهعنوان «خانم کاترین دی برگ» دارد. اما حضورش تنها در حد چند صحنه است. تنها بازیگرانی که ناامیدکننده ظاهر میشوند «سیمون وودز» و «روپرت فریند» هستند اما از آنجایی که حضورشان در صحنه چندان زیاد نیست و لطمه چندانی به فیلم وارد نمیکند بهراحتی میتوان آنها را نادیده گرفت. («فریند» به طور مشخص به نظر میرسد که بیش از آنکه به دلیل هنر بازیاش انتخاب شده باشد به دلیل ظاهر و قیافهاش انتخاب شده است).
ما دوران «جین آستین» را پشت سر گذاشته بودیم که سالنهای سینما را در اواسط دهه 1990 گرفتار کرد. اما این محصول به ارزندگی هر چیزی است که بتوان از یک دهه قبل دریافت کرد. جزئیات دوره زمانی بیعیب و نقص است، بنابراین فیلم به همان اندازه که خوب دیده میشود به همان اندازه هم خوب حس و حال را منتقل میکند. در میان رمانهای «آستن» هیچکدام به محبوبیت این اثر نیست، پس چه خوب است که دوباره اقتباسی از آن را با غروری که شایسته آن است بر پرده سینماها میبینیم.
مترجم: محمد کیومرثی