خشونت علیه زنان بنا به تعریفی که سازمان ملل برای آن در نظر گرفته است، انجام دادن هر رفتاری از سوی هر شخصی (مرد/زن) که باعث به وجود آمدن صدمات بدنی، جنسی و روانی به زن شود است. 5 آذر مطابق با 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است. اگر دقیقتر به این موضوع نگاهی داشته باشیم باید به سال 1960 برگردیم. کشتن بیرحمانه خواهران میرابال، از مخالفان رافائل لئونیدس تروخیو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن٬ که در سال 1960 از سوی مأموران امنیتی این کشور ماهها مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتند٬ و سرانجام در 25 نوامبر این سال به قتل رسیدند٬ علت نامگذاری 25 نوامبر بهعنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است.
Credit: redorbit
واقعیت در مورد خشونت علیه زنان تلختر از آمار است. در همه کشورها، بدون در نظر گرفتن دین و سیاستهای حاکم در جامعه، در هر شهر و روستایی، در مناطق جنگی و اردوگاههای پناهندگان، در بیماریهای همهگیر بهداشتی همانند HIV و ابولا، بحرانهای انسانی به علت زلزله، طوفان، یک زن از سه زن مورد ضرب و شتم، آزار، حمله، شکنجه، تجاوز، قاچاق، سوءاستفاده جنسی، بهزور تبدیل به بردگی یا تبدیل به قاچاقچیان حملکننده مواد مخدر یا در اثر غیرت نادرست مردانه بهاصطلاح ناموس کشتهشده، زنده سوزانده برای جهیزیه سوزانده میشوند یا زمانی که هنوز سن قانونی ازدواج ندارند، مجبور به ازدواج میشوند. این به معنی خشونت علیه میلیاردها زن، دختر در تمام سنین است.
آمار جهانی نشان داده است که 47 درصد از قتلهای زنان توسط یکی از اعضای نزدیک خانواده خودشان انجامشده است، این در مقابل 6 درصد مردان که قابل صرفنظر است، بسیار تکاندهنده است. زنان 55 درصد از قربانیان کار اجباری در جهان را تشکیل میدهند و از طرفی 98 درصد از قربانیان سوءاستفاده جنسی نیز مربوط به زنان و دختران است. دویست میلیون زن و دختر در جهان مورد آزار جنسی حاصل از ناقص شدن اندام جنسی در 30 کشور شدهاند و هفتصد میلیون دختر زیر سن ازدواج، به عقد مردان درآمدهاند. این هنجارها همگی باعث شده است که اقدامات جهانی برای پایان دادن به این آزارهای علیه زنان انجام شود. برنامه سازمان ملل که هرسال 25 نوامبر را بهعنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان قرار داده است در راستای رسیدن به هدف برابری جنسی است که تا سال 2030 در نظر گرفتهشده است. از دیگر اهداف این برنامه، توانمندسازی زنان و دختران در مورد مبارزه با خشونتهای علیه آنها توسط دیگران است.
Credit: jpmsonline
علل خشونت علیه زنان پیچیدهتر از آن است که بتوان در یک مقاله آن را توصیف کرد. عوامل زیادی همانند سنتهای مخرب، آدابورسوم و هنجارهای فرهنگی، کلیشههای جنسی، نابرابریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وبرتری مردان در جوامع مردسالارانه ازجمله مواردی است که بهراحتی میتوانند حقوق زنان را بهطور کامل نقض کنند. این مشکلات به دنبال خودشان مصونیت در برابر مجازات خشونت علیه زنان را به وجود میآورد. مردان معمولاً خشونت را بهعنوان یک اهرم کنترلی و اعمال قدرت ذاتی خودشان، مالکیت استفاده میکنند. رفتارهایی که در زنان باعث به وجود آمدن رفتارهایی همانند آسیبپذیری، ترس، شرم، درماندگی، استعفا از کار، وابستگی شدید مالی و عاطفی به مرد میشود. بازماندگان خشونت تا آخر عمر با این رفتار زندگی خواهند کرد.
Credit: brandchannel
در راستای برنامههای سازمان ملل و روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، جنبشی با عنوان دنیا را نارنجی کن، در بیش از 70 کشور دنیا به ابتکار سازمان ملل انجامشده است. شاید برای شما هم در شبکههای اجتماعی پیشآمده است که تصاویر پروفایلی بارنگهای نارنجی زیرنویسدار که بیانگر پایان دادن به خشونت علیه زنان است، دیده باشید. بر اساس اطلاعات منتشرشده در وبسایت سازمان ملل متحد امسال نیز همچون چند سال گذشته جنبش "دنیا را نارنجی کن" قرار است از روز چهارشنبه (25 نوامبر/ 4 آذر) به مدت 16 روز برای آگاهیرسانی درباره خشونت علیه زنان و نمایش عزم جدی در رفع آن انجام گیرد.
Credit: brandchannel
پومسیل ملامبو انگوکا در بیانیهای مطبوعاتی که در وبسایت سازمان ملل منتشرشده، مینویسد: «خشونت علیه زنان هم علت و هم معلول نابرابری و تبعیض جنسیتی است.» او در بیانیه خود آورده است: «ادامه خشونت علیه زنان یکی از روشنترین نشانههای نبود توازن در جوامع مختلف است و ما مصممیم چنین وضعیتی را تغییر دهیم.». این نهاد سازمان ملل هشدار داده است که بهرغم تلاشهای انجامگرفته٬ خشونت علیه زنان و دختران در همه کشورهای جهان جریان دارد٬ خشونتهایی از قبیل کتک زدن زنان در خانه٬ آزار جنسی آنها در خیابان٬ و حملات علیه آنان در اینترنت. نهاد زنان سازمان ملل متحد میگوید پیشگیری از خشونت و پایان بخشیدن به آن به معنی مقابله باریشهی آن یعنی نابرابری جنسیتی است.
انواع خشونت علیه زنان
زنان در زندگی خود سه شکل خشونت شامل فیزیکی، روانی و جنسی را تجربه میکنند
خشونت فیزیکی
خشونت فیزیکی یکی از مشهودترین خشونتهای انجامشده علیه زنان است. این خشونت مستقیماً از طرف جنس مذکر در خانه، بیرون از خانه میتواند انجام شود. لزوماً کسی که در خانه پرخاشگری میکند و به زن، دختر آسیب وارد میکند پدر و همسر نیست، در آمارهای گرفتهشده، پسر خانواده هم میتواند ازجمله کسانی باشد که میتواند خشونت فیزیکی انجام دهد. ازجمله این خشونتهای فیزیکی، آزار و اذیتهای جسمانی، ضربوجرح، سوزاندن، تنبیه کردن، زندانی کردن، گرفتن و بستن، اخراج از خانه، کتککاری، محروم کردن از غذا، لگد و مشت، محکم کوبیدن به در، به هم زدن سفره، شکستن اشیا منزل است که با توجه به پیشینههای گرفتهشده ربطی به تحصیلات زن و نژاد نداشته است.
خشونت روانی
خشونتهای روانی میتواند پیچیده باشد. اغلب از این خشونتها به خشونتهای زبانی یا کلامی یاد میشود. خشونتهایی که در خانه میتواند با استفاده از الفاظ رکیک انجام شود. در بیرون از خانه میتواند بهصورت آزار و اذیتهای کلامی، حرف پرانی مردان به زنان، دستور دادنهای پیدرپی، تهدید به آزار، تحقیر زن، قهر و آزار عاطفی و ممنوعیت دیدن دیگران است. این دسته از خشونتها میتواند بهصورت پنهان برای هر زنی صورت گرفته باشد اغلب نتایجی همانند اجتماع گریزی، گوشهگیری، دوری از مشارکتهای اجتماعی حاصل این خشونتها است.
خشونت جنسی
خشونت جنسی بهصورت زیر تعریف میشود: هرگونه عمل جنسی، تلاش برای به دست آوردن عمل جنسی، نظرهای ناخواسته و یا پیشروی جنسی، و یا تجارت جنسی، یا کارهای صورت گرفته دیگری، برخلاف تمایلات جنسی فرد با استفاده از اجبار، توسط هر فرد بدون در نظر گرفتن رابطه خود با قربانی، در هر محیط، شامل خانه و محل کار اما نه محدود به آن. اجبار میتواند تمام طیف درجات زور را دربر گیرد. جدا از اجبار فیزیکی، ممکن است دربرگیرنده ارعاب روانی، باجگیری یا تهدیدهای دیگر باشد –برای مثال تهدید به صدمه جسمی، اخراج از شغل، ندادن شغل مورد درخواست. همچنین ممکن است زمانی رخ دهد که فرد مورد تعرض قادر نباشد رضایت خود را اعلام کند برای مثال، هنگام مستی، اعتیاد، خواب یا زمانی که ازنظر مغزی قادر به فهمیدن شرایطش نیست.
Credit: brandchannel
اقداماتی در جهت کاهش خشونت علیه زنان در ایران و از طرف دولت انجامشده است ازجمله معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری طی یک سال اخیر با تمرکز بر موضوع تدوین لایحه تأمین امنیت زنان سعی بر این داشته تا با حمایت قانونی از زنان تا آنجا که امکان دارد مسیر اعمال خشونت بهویژه خشونتهای مادی و ملموس علیه زنان را ناهموار سازد. به باور من، تدوین لوایح و تصویب قوانین ازایندست اگر از ضمانت اجرایی لازم برخوردار باشد و به شکلی جامع تمامی خشونتها بهویژه خشونتهای روانی و غیرقابل مشاهده را پوشش دهد میتواند در بلندمدت شرایط اجتماعی برای حضور زنان در جامعه را فراهم کند. این مهم جز با همکاری تمامی نهادهای مسئول و آگاهی دادن به زنان بهعنوان جامعه هدف ممکن نیست. درواقع، نخستین گام برای درمان درد موجود، آشنا کردن زنان با ابعاد خشونت و اشکال آن است. پس از آگاهسازی و آشنایی زنان با واقعیت است که میتوان امید تغییر شرایط را داشت.