در مطلب قبلی راجع به ادامه شکوفایی موج نوی سینمای ایران گفتیم و مهمترین جریانهای سینمایی که در دهه شصت به وجود آمدند یا پیگیری شدند را معرفی کردیم. دهه شصت، با توقفی کوتاه دنباله جریانهای سینمایی ایران در دهه پنجاه است؛ اما بهجز این توالی سبک، در این دهه شاهد ظهور چهرههای جدید و رویکردهای جدیدی هم هستیم که در آینده سینمای ایران بیتأثیر نبودند.
با وقوع انقلاب اسلامی، مهاجرت بسیاری از فیلمسازان و ستارههای سینمای ایران و مطرحشدن ارزشهای جدید و دیدگاههای نوین نسبت به همه مسائل ازجمله سینما، مسیر تازهای در برابر سینماگران جوان ایرانی قرار گرفت. بازتاب حرکتها و تحولات اجتماعی ایران در این دوره، جرقهای بود برای شروع دوباره گفتگوی سینمایی.
جامعه ایران که در آن زمان بستر رویدادهای سیاسی گوناگونی بود، محل خلق بسیاری از شاهکارهای سینمایی و ظهور سینماگران جدید شد. حوادثی چون ترور و خیانت در پایتخت، جنگ خونین در مرزها، زمزمههای جداییطلبانه و نیاز مردمی خسته از جنگ به خنده راه را برای گسترش ژانر در سینمای ایران باز کرد. در این دوره شاهد ساخت فیلمهای جاسوسی، پلیسی، اکشن و جنگی، روانشناختی، تاریخی و حتی فیلمهای کودک هستیم. اتفاقاً در همین دوره است که گفتمان جدیدی بهواسطه حضور زنان در پشت دوربین و بهعنوان قهرمان جلوی دوربین شکل میگیرد. حتماً میدانید که شهلا ریاحی که بهعنوان بازیگر تئاتر و بعدها سینما شناخته میشد در سال 1335 با کارگردانی فیلم «مرجان» نام خود را بهعنوان اولین فیلمساز زن ایران ثبت کرد.
اما در دهه 60 مرضیه برومند از ایده مجموعه تلویزیونی پرطرفدارش، «شهر موشها» فیلمی ساخت که توانست رکوردها را جابهجا کند. «پرنده کوچک خوشبختی» از مهمترین آثار پوران درخشنده و «زرد قناری» رخشان بنی اعتماد نویددهنده حضور زنان بهصورت جدی در سینما بود. تهمینه میلانی هم که هنوز سبک فیلمسازیاش کامل شکل نگرفته بود در این دهه با ساخت فیلمهایی چون «افسانه آه» و «بچههای طلاق» بعد دیگری از نگاه به مسائل زنان را مطرح کرد.
از مهمترین چهرههایی که در دهه شصت به عالم فیلمسازی معرفی میشود، ابراهیم حاتمی کیاست. حاتمی کیا که خود از دل جنگ بازمیگردد، نگاهی جدید به مقوله جنگ عرضه میدارد. حاتمی کیا که کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند درباره جنگ ایران و عراق شروع کرد، در اواخر دهه شصت با ساخت «دیدهبان» و «مهاجر» توانست نام خود را بهعنوان فیلمسازی جدی مطرح کند.از دیگر فیلمسازانی که با انعکاس جنگ تحمیلی و معضلات اجتماعی ناشی از آن در دهه شصت شناخته شد، مرحوم رسول ملاقلی پور بود. ملاقلی پور با ساخت فیلم «پرواز در شب» توانست نگاهی جدید به بازتاب جنگ در سینما عرضه کند. نگاه ثابت و استقلال رأی در فیلمهای ملاقلی پور نشان از ذهن فیلمسازی دارد که باعقیدهای راسخ، باورهایش را به تصویر میکشد.
ملاقلی پور و حاتمی کیا هردو در دهه هفتاد بهترین آثار خود را ساختند که در مطالب بعدی بررسیشان خواهیم کرد.
در آخرین سالهای دهه شصت، بهروز افخمی، با ساخت فیلم «عروس» و بهکارگیری دو جوان جویای نام، نیکی کریمی و ابوالفضل پور عرب، سینمای رمانتیک و جوانپسند را احیا کرد و صنعت سوپراستار سازی را دوباره رواج داد. «عروس» ازلحاظ ساختاری و سبکی فیلمی متوسط است اما تأثیر اجتماعی و سینمایی این فیلم غیرقابلانکار است. افخمی با ساخت این فیلم پرونده جدیدی در سینمای ایران گشود که در سالهای دهه هفتاد به اوج رسید.
محسن مخملباف هم بااینکه دانش زیادی از سینما نداشت اما توانست با ساخت فیلمهایی چون «بایسیکل ران» و «عروسی خوبان» به یکی از چهرههای تأثیرگذار این دهه شود. مخملباف میتوانست به یک فیلمساز جریان ساز و مهم مثل کیارستمی یا اصغر فرهادی تبدیل شود اما فیلمهای متأخرش که در خارج از ایران ساخت نه ساختار مناسبی داشتند و نه محتوایی قابلتأمل و درنهایت مخملباف در ورطه فراموش افتاد. البته این نزول خیلی هم عجیب نبود. در سالهای پرکاری مخملباف در دهه شصت، هیچگاه شخصیت سینمایی وی مشخص نشد و دیدگاه اجتماعی و فردیاش در هر فیلم با قبلی متفاوت بود. سبک مخملباف گرچه پرنفوذ و گیرا بود اما فاقد استقلال اندیشهای بود که حاتمی کیا یا ملاقلی پور داشتند.
اما در رأس همه این جریانها و ژانرها، علی حاتمی و سینمای ملیاش قرار داشت. علی حاتمی همیشه با نگاه به جامعه ایرانی و بازتاب فرهنگعامه در فیلمهایش شاهکارهایی میآفرید که علاوه بر منتقدان میتوانست با بیننده عادی هم ارتباط برقرار کند. دهه شصت، حاتمی با بازگشت تاریخی بهدوراز هیاهو و جنجال فیلمسازی ملی را احیا کرد و در اواخر دهه شصت هم با ساخت فیلم «مادر» بار دیگر سینمای ناب ایرانی را به رخ کشید.
با ما همراه باشید تا ببینیم دهه هفتاد، چه اتفاقاتی برای سینمای ایران افتاد.
Post Views:
0