ماهان شبکه ایرانیان

تحلیل روایی نقش امدادهای غیبی در قیام جهانی مهدی موعود(ع)

از آیات قرآن به دست می آید که خداوند، در رودررویی حق با باطل، هوای جریان حق را نگه می دارد و از آن دفاع می کند و این دفاع، گاهی با نیروهای پنهان و امدادهای غیبی او پدیدار می شود

تحلیل روایی نقش امدادهای غیبی در قیام جهانی مهدی موعود(ع)

مقدمه

از آیات قرآن به دست می آید که خداوند، در رودررویی حق با باطل، هوای جریان حق را نگه می دارد و از آن دفاع می کند و این دفاع، گاهی با نیروهای پنهان و امدادهای غیبی او پدیدار می شود. این هواداری در بزرگ ترین و وسیع ترین رویارویی های حق با باطل که به طور عمده از سوی پیامبران الهی شکل می گرفت، به عنوان سنتی الهی بیش ترین نمودهای حضور خداوند است. پس از پیامبران آخرین و بزرگ ترین رودررویی بین حق و باطل در زمان موعود آخرالزمان رخ خواهد داد که در آن به طور قطع پیروزی از آنِ جبه ه حق خواهد بود. این پیروزی اگرچه بر پایه رهبری های مقتدرانه مهدی موعود علیه السلام و یاری های بی مانند یاران خاص و عام آن حضرت خواهد بود اما خداوند برخی از نیروهای پنهان و ویژه خود را نیز در اختیار آنها قرار خواهد داد تا در کنار حضور مردم، زمینه های پیروزی آن ها، هر چه بهتر فراهم شود. از این یاری رسانی خداوند با عنوان "امدادهای غیبی" یاد شده است. از آنجایی که واپسین ذخیره الهی و موعود منجی، راه ناتمام همه پیامبران و اولیای الهی را به پایان می رساند، خداوند امدادهای غیبی ای را که در اختیار آنان قرار داده بود نیز، برای حضرت مهدی علیه السلام فراهم خواهد کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: قائِمُ اَهْلِ بَیتی… یؤیدُ بِنَصرِ اللّهِ…؛ (محمد بن علی بن حسین بن بابویه،کمال الدین و تمام النعم ه، ج1، ص257، ح2)… قائم اهل بیت من، به یاری خداوند تأیید می شود. در اینجا پس از اشاره به برخی مباحث لازم به نقش این امدادها در پیروزی حضرت خواهیم پرداخت.

مفهوم شناسی امدادهای غیبی

«امداد غیبی» تعبیری مرکب از دو واژه «امداد» و «غیب» است.«امداد» یاری کردن دیگری است و بیشتر، در موارد دوست داشتنی به کار می رود.(راغب؛ مفردات الفاظ القرآن؛ 763) امداد، به چیزهای مادی منحصر نیست و در امور معنوی هم به کار می رود.(ابن منظور؛ لسان العرب، ج 3، ص: 397؛ طریحی؛ مجمع البحرین؛ ج3، ص 144) و «غیب» چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است. (راغب؛ مفردات الفاظ القرآن؛ 616) برخی واژه پژوهان، آن را به معنای پوشیده از چشم گرفته اند. (ابن منظور؛ لسان العرب، ج 3، ص: 654) «امدادهـــای غـیـبـی» بــه معنـای مددهایی (یاری هایی) است که از غیب سرچشمه می گیرد. هر چند با عنایت به معنای لغوی آن، می توان جهان و نظم و حیات همه نعمت های موجود در آن را مددگرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست ـ چنان که قــرآن، اموال و فرزندان را از امدادهای خداوند دانسته است (اسراء، آیه 6) ولی این ترکیب در اصطلاح، به معنای مددهای ویژه در زندگی بشر است. بدون تردید از برترین آموزه های پیامبران، ایمان به غیب است؛ به گونه ای که خداوند در ابتدای صحیف ه آسمانی خودـ آن گاه که ویژگی های پرهیزگاران را برمی شمرد ـ نخست ایمان به غیب را این گونه بیان می فرماید: ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقین الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیب …؛: این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: (2) آنان که به غیب ایمان می آورند،.... (بقره، آیه 2و3)بخشی از این باور به غیب، مربوط به اعتقاد به امدادهای پنهان خداوند است. این امدادها در طول تاریخ، به  بهترین صورت ممکن به کمک انسان ها آمده و آن ها را از نابودی نجات داده است.

چیستی امدادهای غیبی از نگاه قرآن

آیات قرآن حضور امدادهای غیبی را بیشتر در جنگ ها و پدیده هایی دانسته که بندگان شایسته، نیازمند یاری خداوند بوده اند. برخی از مصادیق امداد غیبی را می توان به طور عمده در دو گروه بیرونی و درونی تقسیم کرد.

اما برخی امدادهای بیرونی بدین قرار است:

1.سپاهیان دیده نشدنی

قرآن در سه جا با تعبیر «جُنودًا لَم تَرَوها» (سپاهیان دیده نشدنی) یاد کرده است:نخست در آنجا که به وضع مخاطره آمیز پیامبر صلی الله علیه وآله در "غار ثور" اشاره کرده، می فرماید:... فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ...؛ : ...پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهیانی که آنها را نمی دیدید، تأیید کرد و....(توبه، آیه 40)همچنین آن گاه که دشمن در جنگ حنین، به پیروزی موقّت رسید و مسلمانان از گِرد پیامبر صلی الله علیه وآله پراکنده شدند، امدادهای غیبی ـ از جمله سپاه نامرئی ـ آنان را نجات بخشید. و خداوند در این باره می فرماید: ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ. ..؛ (توبه: 260): آن گاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان، فرود آورد و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمی دیدید و…. سوم آنگاه بود که دشمنان اسلام، شهر مدینه را محاصره کردند و مسلمانان ناگزیر به ماندن در شهر و کندن خندق پیرامون شدند! پیامبر صلی الله علیه وآله از خداوند یاری خواست، در پی آن، امدادهای غیبی به کمک آنان آمد که از برجسته ترین آن ها لشکرهای نامرئی بود. ونیز خداوند در این باره می فرماید: یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکرُوا نِعْمَه اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ جاءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیهِمْ ریحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیراً؛: ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آرید؛ آن گاه که لشکرهایی به سوی شما [در] آمدند. پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهایی که آنها را نمی دیدید، فرستادیم و خدا به آنچه می کنید، همواره بیناست. (احزاب، آیه 9)به نظر می رسد با توجه به مجردبودن فرشتگان از صفات مادی بتوان بارزترین مصداق این سپاهیان دیده نشدنی را همان فرشتگان دانست که در فراز پیش رو نیز بدان اشاره خواهد شد.(ر.ک: محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 9، ص: 302)

2.یاری با فرشتگان

برجسته ترین مصداق یاری های پنهان خداوند، نزول فرشتگان برای یاری پیامبران خود است. بخش شگرفی از آیات قرآن، از یاری فرشتگان به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مسلمانان در نبردهای سال های نخست اسلام حکایت می کند. روشن ترین نمونه، آیاتی است که در آن به این حضور در جنگ بدر اشاره کرده است. به ویژه آنجا که خداوند می فرماید: وَ لَقَدْ نَصرَکمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّه فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یکفِیکمْ أَن یمِدَّکمْ رَبُّکم بِثَلَاثَه ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئکه مُنزَلِینَ بَلی إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ وَ یأْتُوکم مِّن فَوْرِهِمْ هَاذَا یمْدِدْکمْ رَبُّکم بخِمْسَه ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئکه مُسَوِّمِینَ؛: یقیناً خدا شما را در [جنگ] بدر- با آنکه ناتوان بودید- یاری کرد. پس، از خدا پروا کنید! باشد که سپاس گزاری نمایید. آن گاه که به مؤمنان می گفتی: «آیا شما را بس نیست که پروردگارتان، شما را با سه هزار فرشته فرودآمده، یاری کند؟»آری، اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید و با همین جوش [و خروش ] بر شما بتازند، [همان گاه] پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد. (آل عمران: آیات 23 ـ 25) در این آیه به روشنی تمام، مصداق امدادهای الهی همان پنج هزار فرشته دانسته شده است. (ترجمه المیزان، ج 9، ص: 121)

3.فرستادن بادهای ویران گر

یکی دیگر از امدادهای الهی، بادهایی است که سبب ازبین رفتن دشمنان و یاری مؤمنان شده است. خداوند در این باره می فرماید: یأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکرُواْ نِعْمَه اللَّهِ عَلَیکمُ إِذْ جَاءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیهْمْ رِیحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا؛: ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آرید؛ آن گاه که لشکرهایی به سوی شما [در] آمدند، پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهایی که آنها را نمی دیدید، فرستادیم. (احزاب، آیه 9)آنچه از سیاق کلام استفاده می شود این است که این جنود عبارت از ملائکه ای بودند که در معرکه جنگ نازل می شدند و یا لا اقل ملائکه نازله در معرکه جنگ نیز از آن جنود بوده اند، چون از سیاق برمی آید آن چیزی که از سکینت و از ملائکه نازله در میدان های جنگ برمی خاسته این بوده که کفار را عذاب و مؤمنان را یاری دهند.(محمد حسین طباطبایی؛ ترجمه المیزان؛ ج9، ص 302)که در این آیه افزون بر بادها به سپاهیان دیده نشدنی نیز اشاره شده است. در اینجا ممکن است این پرسش به میان آید که چه لزومی دارد خداوند برای دشمنان خود وجودی قائل شود و در برابر آن ها امدادهای غیبی خود را بفرستد؟ مگر نه این است که هستی آن ها به مشیت و خواست خدواند است همین که خداوند اراده فرماید فیض وجود از آنها گرفته شود آنها نابود خواهند شد و چه نیازی به فرشتگان و یا بادها. می توان پاسخ داد که قرار نیست همه امور به گونه مذکور تحقق یابد که البته در برخی موارد در امت های گذشته چنین شده است. در اینجا مقصود پیروزی یافتن گروه حق بر باطل بر پایه تلاش و کوشش است و در واقع هم در پس تلاش آنها گفته می شود آنها بر باطل چیره شدند البته به یاری خداوند و در فرض مذکور دیگر نمی توان گفت آن ها پیروز شده اند و بلکه این خداوند است که بر آن ها غلبه پیدا کرده است.

برخی امدادهای بیرونی

برخی امدادهای بیرونی نیز از این قرارند:

1.آرام کردن دل های مؤمنان

آرامش دل از برجسته ترین موهبت های پروردگار متعال به مؤمنان است که در پرتو آن سخت ترین شرایط زندگی تحمل پذیر می شود. این امداد الهی در زندگی اسنان های والا چون پیامبران الهی نمود بیشتری دارد. به عنوان نمونه آنگاه که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در لحظات حساس جنگ یا زمان پنهان شدن در غار و احتمال برخورد وی با دشمنانی که برای کشتن او آمده و تا مرز دستگیری اش پیش رفته این امداد الهی بود که به یاری او آمد.

2.ترس در دل های دشمنان

پروردگار متعال افزون بر امدادهای یاد شده برای اهل ایمان، گاهی با انداختن هراس در دل دشمنان، جبهه حق را یاری می کرد. به عنوان نمونه خداوند جنگ بدر ـ بر پای ه وعده خویش ـ سپاه ترس را یک باره و ناگهانی بر دل دشمن چیره ساخت:..سَأُلْقِی فی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُواْ الرُّعْبَ...؛ :به زودی در دل کافران وحشت خواهم افکند.... (انفال (8)، آیه 12)صاحب المیزان در بار ه القای ترس می نویسد: «این معنا کلام بعضی از تذکره نویسان را تایید می کند که گفته اند" ملائکه برای کشتن کفار نازل نشده بودند، و احدی از ایشان را نکشتند، برای این که نصف و یا ثلث کشتگان را علی بن ابی طالب (صلوات اللَّه علیه) کشته بود و ما بقی یعنی نصف و یا دو ثلث دیگر را ما بقی مسلمین به قتل رسانیده بودند، و منظور از نزول ملائکه تنها و تنها سیاهی لشکر و در آمیختن با ایشان بوده، تا بدین وسیله مسلمانان افراد خود را زیاد یافته دل هایشان محکم شود و در مقابل دل های مشرکین مرعوب گردد. (ترجمه المیزان، ج 9، ص: 24)

شرایط برخورداری از امدادهای غیبی

از آنجایی که کارهای خداوند همه بر پای ه حکمت است نمی توان امدادهای او را خالی از این خصلت دانست. بر اساس سنت های الهی، خداوند به هرکس بخواهد یاری می دهد؛ واللَّهُ یؤَیدُ بِنَصرِهِ مَن یشاءُ؛: و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید می کند. آل عمران، آیه 13؛ جَاءَهُم نَصرُنا فَنُجّی مَن نَشَاءُ؛: یاری ما به آنان رسید. پس کسانی را که می خواستیم، نجات یافتند. یوسف، آیه110؛ بِنَصرِ اللَّهِ ینصُرُ مَن یشاءُ؛: هر که را بخواهد یاری می کند. (روم، آیه 5)بنابراین با توجه حکیمانه بودن خواست او، ضوابط و شرایطی برای برخورداری از امدادهای ویژه وجود دارد که مهم ترین آن ها بدین شرح است:

یک) ایمان

نخستین شرط برخورداری از امدادهای الهی ایمان است؛ چنان که خداوند می فرماید: انّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا والَّذینَ ءامَنوا. ..؛: در حقیقت، ما فرستادگان خود و کسانی را که گرویده اند، قطعاً یاری می کنیم. (غافر، آیه51) در اینجا به روشنی خداوند یاری خود را مربوط به رسولان خود و کسانی که ایمان آورده اند دانسته است. درباره امداد غیبی در قالب آرامش بخشی نیز می فرماید: هُوَ الَّذی انزَلَ السَّکینَ ه فی قُلُوبِ المُؤمِنینَ؛: اوست آن کس که در دل های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد. (فتح، آیه 4) که در این آیه آرامش به عنوان یکی از امدادهای الهی برای مؤمنان دانسته شده است.

دو) پارسایی

پرهیزگاری و تقوای الهی، از دیگر شرط های بهره مندی از امدادهای خداوند است که: بَلی إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ وَ یأْتُوکم مِّن فَوْرِهِمْ هَاذَا یمْدِدْکمْ رَبُّکم بخِمْسَه ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئکه مُسَوِّمِین؛ : آری، اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید و با همین جوش [و خروش ] بر شما بتازند، [همان گاه ] پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد. (آل عمران، آیه 125)و ظاهراً مصداق آیه شریفه، واقعه روز بدر است، و البته این وعده را به شرط صبر و تقوا داده و فرموده است که:" إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یأْتُوکمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا".(ترجمه المیزان، ج 4، ص: 10)

سه) پایداری

استواری قدم و پایداری بر باور از اموری است که سبب امدادهای الهی می شود. خداوند در این باره می فرماید: انَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلکه الّا تَخافوا ولا تَحزَنوا وابشِروا بِالجَنَّه الَّتی کنتُم توعَدون؛: در حقیقت، کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند [و می گویند:] «هان، بیم مدارید و اندوهگین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید، شاد گردید. (فصّلت، آیه 30 )راغب در مفردات می گوید: کلمه استقامت در اصل در خصوص طریقی به کار می رفته که به خط مستقیم کشیده شده باشد، و در آیه شریفه" اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ" حق را به چنین راهی تشبیه کرده. سپس می گوید: و استقامت انسان به این معنی است که همواره ملازم طریقه مستقیم باشد که خدای تعالی در باره چنین انسان هایی فرموده:" إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا" (مفردات راغب، ماده" قوم".) ولی در صحاح اللغه استقامت را به معنای اعتدال گرفته، و گفته: وقتی می گویند" استقام له الامر" معنایش این است که این امر برای او در حد اعتدال بود(صحاح اللغه، ج 5، ص 2017.).پس مراد از جمله" ثُمَّ اسْتَقامُوا" این است که ملازم وسط راه باشند، و دچار انحراف نگردند، و بر سخنی که گفته استوار باقی بمانند.(ترجمه المیزان، ج 17، ص: 591)

چهار) کوشش در راه خداوند

از دیگر شرایط امدادهای خداوند، کوشش در راه خداوند است؛ همان گونه که در این آیه می خوانیم: وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَدِینهَّمْ سُبُلَنَا...؛ کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم. (عنکبوت، آیه 69) این آیه افاده می کند که هدایت الهی طریقی است در دسترس خود انسان، و آن طریق عبارت است از احسان در عمل که اگر احسان کند خدا با او است، و نمی گذارد گمراه شود.(ر.ک:  ترجمه المیزان، ج 12، ص: 354) و البته هم ه آنچه از شرایط جلب امدادهای الهی بدان اشارت شد، همه در قیام جهانی مهدی موعود علیه السلام در او و یارانش وجود دارد از این رو شرایط برای امدادهای خداوند به طور کامل فراهم خواهد شد. در وصف یاران حضرت مهدی علیه السلام در روایات می خوانیم که آنها در اوج ایمان و پارسایی هستند و در رسیدن اهداف والای قیام تا پای جان پایداری می کنند و البته بنیان قیام جهانی موعود بر پای ه کوشش وجهاد در راه خداوند متعال است.

امام صادق علیه السلام در این باره، آنها را مردانی دانسته که گویا دل هایشان پاره های آهن است. غبار تردید در ذات مقدس خدای خاطرشان را نمی آلاید… همانند چراغ های فروزانند؛ گویا دل هایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای شهادت در راه خداوند دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند.( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج52، ص 307، ح82..) و امیرمؤمنان علی علیه السلام یاران حضرت مهدی علیه السلام را گنج هایی آکنده از شناخت پروردگار دانسته، از آنان به نیکی یاد کرده است.(علی بن عیسی اربلی، کشف الغم ه فی معرف ه الائم ه، ج2، ص478؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص 87..)

در هر حال قیام حضرت مهدی عجل الله فرجه مبارزه ای است در برابر نیروهای کفر جهانی و برخلاف پندار برخی، این پیروزی با سختی ها و ناملایمات فراوانی آمیخته خواهد شد که بایسته است زمینه سازان آن قیام جهانی، به بهترین صورت ممکن خود را آماده سازند. موسی بن بکر واسطی از بشیر نبّال روایت کرده که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آنان می گویند که مهدی عجل الله فرجه اگر قیام کند، کارها به خودی خود برای او برقرار می شود و به اندازه حجامتی خون نمی ریزد. آن حضرت فرمود: کلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص حِینَ أُدْمِیتْ رَبَاعِیتُهُ وَ شُجَّ فِی وَجْهِهِ کلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ حَتَّی نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهِ؛ (محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص284، ح3.): هرگز چنین نیست؛ سوگند به آنکه جانم در دست اوست! اگر کارها به خودی خود، برای کسی برقرار و رو به راه می شد، به طور مسلّم برای رسول خدا درست می شد؛ آن گاه که دندان های پیشین آن حضرت شکست و صورتش را زخم رسید! نه هرگز، سوگند به آن که جان من در دست اوست ]چنین نخواهد شد[ تا آنکه ما و شما عرق و خون بسته شده را پاک کنیم. سپس آن حضرت پیشانی خود را ـ به عنوان نشانه ای از آن حالت ـ پاک کرد.شکی نیست که دشمنان آن گاه که نابودی خود را در قیام آن حضرت ببینند هم ه تلاش خود را برای بقای خود به کار خواهند گرفت و این گونه نخواهد بود که به راحتی تسلیم شوند! و بر هم ه منتظران آن دوران نورانی است تا در عرص ه نظامی و افزایش توانمندی های جسمانی خود تلاش وافری داشته باشند. حال که به برخی از مصادیق امدادهای خاص خداوند و شرایط آن اشاره شد، به امدادهای غیبی خداوند در ظهور و قیام جهانی حضرت مهدی علیه السلام می پردازیم.

جلوه های امدادهای غیبی در عصر ظهور

از آنجایی که آخرین ذخیره الهی و موعود منجی، راه ناتمام هم ه پیامبران و اولیای الهی را به پایان می رساند، خداوند نیز همه امدادهای غیبی را که در اختیار آن ها قرار داده بود را در اختیار او و یارانش قرار خواهد داد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این باره می فرماید: قائِمُ اَهْلِ بَیتی… یؤیدُ بِنَصرِ اللّهِ…؛ (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص257، ح2. ): … قائم اهل بیت من، به یاری الهی تأیید می شود.

این روایت برای نخستین بار در کتاب یادشده با این سند نقل شده است:

1ـ محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه (ثقه.إمامی صحیح المذهب ظاهراً؛ خلاصه حلی؛ ص 149)

2ـ محمد بن أبی عبد الله الکوفی (وی در اسناد کامل الزیارات آمده است. نک: ابولقاسم خوئی؛ معجم رجال الحدیث؛ ج4، ص270)

3ـ موسی بن عمران النخعی (ثقه علی التحقیق؛ نرم افزار درایه النور)

4ـ الحسین بن یزید(نجاشی با ذکر این نکته که در آخر عمر دچار غلو شده اظهار نظری در باره وی نمی کند)

5ـ الحسن بن علی بن سالم (کتاب های رجالی ذکری از وی به میان نیاورده اند)

6ـ أبیه(در کتاب های رجالی وصفی در بار ه وی دیده نشد)

7ـ أبی حمز ه (ظاهراً ثقه است؛ کشی؛ ص 203)

8ـ سعید بن جبیر (امامی صحیح المذهب؛ کشی؛ ص 115)

9ـ عبد الله بن عباس.(در بار ه وی در منابع رجالی توصیفی نیامده است.)

با توجه به مطالب مربوط به سند به جهت ضعف برخی از افراد و ناشناخته بودن آنها روایت فاقد اعتبار لازم است. پس از آن در کفای ه الأثر فی النصّ علی الأئم ه الإثنی عشر (علی بن محمد خزاز رازی، ص10) با همان سند شیخ صدوق نقل شده است. و پس از نزدیک به یک و نیم قرن در إعلام الوری بأعلام الهدی (فضل بن حسن طبرسی، ص 398) نقل شده است. بنابراین با این روایت نمی توان مطلب یادشده را اثبات نمود.

برخی از این امدادهای خداوند از این قرارند:

یک). فرشتگان

از نیروهای غیبی که به یاری آخرین حجت خداوند و یاران او می آیند، «فرشتگان الهی» هستند. عبد الرّحمن بن کثیر روایت کرده است: امام صادق علیه السلام در باره آیه: أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ؛ [هان ] امر خدا دررسید، پس در آن شتاب مکنید. (نحل، آیه 1) فرمود: هُوَ أَمْرُنَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا تَسْتَعْجِلَ بِهِ حَتَّی یؤَیدَهُ اللَّهُ بِثَلَاثَه أَجْنَادٍ الْمَلَائِکه وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الرُّعْب؛ (محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 198، ح9): آن امر ما است، خدای عزّ و جلّ امر فرموده که در مورد آن شتاب نشود تا آنکه [خداوند] او را با سه [لشکر] یاری فرماید که عبارتند از: فرشتگان، مؤمنان و هراس. در این حدیث شریف سه نکته مهم وجود دارد: نخست: الهی بودن امر ظهور حضرت مهدی علیه السّلام؛ دیگر لشکریان غیبی امام عصر علیه السّلام در هنگام ظهور و سرانجام تشبیه قیام امام زمان علیه السّلام به خروج پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و سلم. در سند روایت چنین آمده است:

1ـ علی بن أحمد (رجال طوسی، ص 363؛ و خلاصه حلی؛ ص 232، وی را مجهول دانسته اند)

2ـ عبید الله بن موسی العلوی (نام این شخص در سند بسیاری از روایات کتاب نعمانی آمده است ولی شناخته شده نیست.)

3ـ علی بن الحسن (شیخ طوسی در کتاب فهرست با بیان این نکته که علی بن حسن بن فضال، "فطحی المذهب" بوده است از وی با عنوان "ثقه کوفی کثیر العلم واسع الأخبار جید التصانیف غیر معاند و کان قریب الأمر إلی أصحابنا الإمامیه القائلین بالاثنی عشر"، یاد کرده است.( شیخ طوسی؛ فهرست طوسی؛ ص272، ش 392؛ رجال؛ ص 258. در حالی که نجاشی(سمع أصحابنا منه. .. علی بن الحسن بن فضال؛ نجاشی؛ رجال؛ ص 31. ) و حلی(حلی؛ خلاصه؛ ص 93.) وی را امامی دانسته است.)

4ـ علی بن حسان (رجال نجاشی؛ ص 251 وی را به شدّت تضعیف کرده است)

5ـ عبد الرحمن بن کثیر (رجال نجاشی؛ ص 235، با بیان ضعف وی به ایکه برخی گفته اند او روایت می ساخته است اشاره کرده است.)با توجه به ضعف برخی افراد سند، روایت از این جهت پذیرفتنی نخواهد بود.

نعمانی روایت را بدون کم وزیاد در جای دیگر نیز با همین سند نقل کرده است. (محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیب ه، ص 243، ح43) گفتنی است روایت به این صورت جز در کتاب یادشده در جای دیگری نقل نشده است. و اگرچنانچه پس از آن کسی نقل کرده، از این کتاب آورده است. عیاشی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: إِنَّ الْمَلَائِکه الَّذِینَ نَصَرُوا مُحَمَّداً ص یوْمَ بَدْرٍ فِی الْأَرْضِ مَا صَعِدُوا بَعْدُ وَ لَا یصْعَدُونَ حَتَّی ینْصُرُوا صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ وَ هُمْ خَمْسَه آلَافٍ؛ (عیاشی؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص197) فرشتگانی که در جنگ بدر رسول خدا را در زمین یاری کردند، از آن پس به آسمان نرفتند و پس از این نیز نخواهند رفت تا آنکه یاری کنند صاحب این امر را و آنان پنج هزار تن هستند. طبق این حدیث شریف، دقیقاً همان فرشتگانی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را در جنگ بدر یاری کردند، امام عصر علیه السّلام را در هنگام ظهور یاری خواهند کرد و به طور کلّی در برخی از احادیث، خروج حضرت به خروج رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله و سلم تشبیه شده است. عیاشی روایت را از ضریس بن عبد الملک نقل کرده است. که کشی وی را ثقه دانسته است.( رجال الکشی؛ ص 314)پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله در روایتی،به نقل از خداوند در شب معراج چنین می گوید:… وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِکتِی حَتَّی یعْلِنَ دَعْوَتِی …؛ و با لشکریان خود او (مهدی) را یاری می کنم و با فرشتگانم به او مدد می رسانم، تا آنکه دعوتم را آشکار کند. (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص254، ح4).

افراد سند عبارتند از:

1ـ الحسن بن محمد بن سعید الهاشمی

2ـ فرات بن إبراهیم بن فرات الکوفی

3ـ محمد بن علی بن أحمد الهمدانی

4ـ أبو الفضل العباس بن عبد الله البخاری

5ـ محمد بن القاسم بن إبراهیم بن عبد الله بن القاسم بن محمد بن أبی بکر

با توجه به اینکه هیچ یک از افراد سند جز "عبد السلام بن صالح الهروی" (کشی؛ رجال کشی؛ ص 615 ) در منابع رجالی توصیف نشده اند روایت از جهت سند غیر قابل قبول است.

دو) هراس در دل دشمنان

خدای متعال، در قیام جهانی حضرت مهدی علیه السلام، ترس و دلهره را بر دل کافران، مشرکان و ستمگران حق ستیز افکنده، توان تصمیم گیری و دشمنی را از آنان می گیرد.

در روایاتی محمد بن مسلم ثقفی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: اَلْقائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ؛ (صدوق، کمال الدین و تمام النعم ه، ج 1، ص 330، ح 16): قائم ما به ]افتادن [ترس در دل دشمنان، یاری شده است. یعنی هنگام ظهور، هراس از وی، در دل قدرتمندان می افتد و نیروهای غیبی و نادیدنی، به کمک او و یارانش می شتابند. البته این امر، منافاتی با لزوم حضور مردم در صحنه ندارد و مردم باید آن حضرت را تا رسیدن به اهداف متعالی اش یاری کنند. در سند روایت اگرچه محمد بن یعقوب الکلینی، القاسم بن العلاء (و کان جلیل القدر؛ رجال طوسی؛ ص 436، ش6243) علی بن إسماعیل (ثقه علی التحقیق؛ نرم افزار نور الدرایه) و عاصم بن حمید الحناط نجاشی (نجاشی؛ رجال نجاشی؛ ص 302.) و حلی (حلی؛ خلاصه حلی؛ ص 125.) توثیق شده اند اما در باره محمد بن محمد بن عصام و إسماعیل بن علی القزوینی توصیفی در منابع رجالی نیامده است از این رو سند روایت محل تأمل است.

سه) نیروهای طبیعت

برخی از امدادهای غیبی خداوند، تسخیر نیروها و امکانات طبیعی است که خداوند پیامبران خود را به آن مجهز کرده است؛ همانند: بادها، طوفان ها، ابرها و… که در قرآن از آنها یاد شده است. (انبیاء، آیه81؛ احزاب، آیه 9) در روایاتی، برخی عوامل طبیعی، از جمله امدادهای غیبی برای یاری آخرین حجّت الهی ذکر شده است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله در حدیث معراج به نقل از خداوند چنین فرموده است: … وَلَاُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیاحَ وَلأُذَلِلَنَّ لَهُ الرِّقابَ الصِّعاب…،…وباد را مسخَّر او می کنم و گردنکشان سخت را رام او می سازم….(شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعم ه، ج1، ص254، باب23، ح4)بنابراین حضرت مهدی علیه السلام، افزون بر بهره مندی از یاران و اصحاب، به خاطر بزرگی قیام جهانی خود، به خواست و اراده پرودگار، از امدادهای غیبی نیز استفاده می کند. البته پیش از این در باره سند روایت گفته شد هیچ یک از افراد سند جز "عبد السلام بن صالح الهروی" (کشی؛ رجال کشی؛ ص 615 ) در منابع رجالی توصیف نشده اند روایت از جهت سند غیر قابل قبول است.افزون بر امدادهای یاد شده، برخی امور دیگر نیز در روایات مورد اشاره قرار گرفته که می تواند در شمار امدادهای الهی باشد. ـ طِی الاَرْض یکی از امدادهای الهی در عصر ظهور آن است که زمین، برای آن حضرت و یارانش در هم نوردیده شود. در روایاتی چند از چگونگی طی مسافت آن حضرت و یارانش به «طی الارض» تعبیر شده است. امام رضا علیه السلام می فرماید: وَ هُوَ الَّذِی تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ وَ یذِلُّ لَهُ کلُّ صَعْبٍ؛: او، کسی است که زمین برایش درنوردیده می شود. (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعم ه، ج1، ص371، ح5) در سند روایت اگر چنانچه ترضی صدوق را بر وثاقت محمد بن أحمد الشیبانی حمل کنیم با توجه به اینکه محمد بن أبی عبد الله الکوفی در اسناد کامل الزیارات آمده است. نک: ابولقاسم خوئی؛ معجم رجال الحدیث؛ ج4، ص270) و سهل بن زیاد الآدمی را (رجال طوسی، ص 387: ثقه) دانسته است و عبد العظیم بن عبد الله الحسنی (حلی؛ الخلاصه للحلی؛ ص 130) نیز از شأن بلندی برخوردار است، روایت از جهت سند مشکلی نخواهد داشت.

ـ میراث های پیامبران علیهم السلام

از برخی روایات استفاده می شود حضرت مهدی علیه السلام هنگــام ظهور، بــرخی میراث های پیامبران گذشته را نیز همراه خواهد داشت. امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

المَهْدِی مِنْ وُلْدِی، تَکونُ لَهُ غَیبَه وَ حَیرَه تَضِلُّ فِیها الاُمَمُ، یأتِی بِذَخِیرَه الاَنبِیاءِ فَیمْلاُها عَدْلاً وَقِسْطاً کما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً؛ مهدی از فرزندان من است، برای او غیبت و حیرتی خواهد بود که مردم در آن گمراه شوند. او ذخیره پیامبران را می آورد و زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. (همان، ج1، ص 287، ح 5)در سند روایت عبد الواحد بن محمد بن عبدوس العطار النیسابوری ثقه دانسته شده است(إمامی، ثقه علی الظاهر؛ درایه النور) و در باره علی بن محمد بن قتیبه النیسابوری حلی در خلاصه می نویسد: فاضل علیه اعتمد أبو عمرو الکشی فی کتاب الرجال (الخلاص هللحلی؛ ص 94) و حمدان بن سلیمان النیسابوری توثیق شده است. (رجال النجاشی؛ ص 138) محمد بن إسماعیل بن بزیع نیز ثقه دانسته شده است. (رجال الطوسی؛ ص 364) اما در بار ه صالح بن عقبه اگرچه حلی (الخلاص هللحلی؛ ص 230) درباره وی می نویسد: کذاب غال لا یلتفت إلیه؛ اما محققین نرم افزار نور در باره وی چنین می نویسند: إمامی، ثق ه علی التحقیق، قیل:انه غال کذاب. (نرم افزار نور) اما در باره "أبیه". (عقبه بن قیس بن سمعان ) حلی وی را مجهول دانسته است. (الخلاص هللحلی؛ ص 243)بنابراین سند روایت چندان اعتبار لازم را نخواهد داشت. درباره اینکه این امــور بــه چــه هدفی نـزد حضرت جمع شده است، سخن روشنی در دست نیست؛ ولی با توجه به اینکه نقش حضرت مهدی علیه السلام، ادامه هدایت گری هم ه انبیا و اولیا است و او خواسته آنان را محقّق خواهد ساخت؛ می توان نتیجه گرفت که تمام ابزار آنان در اختیار وی نیز قرار خواهد گرفت. دیگر اینکه آن حضرت وظیفه دارد پیروان همه ادیان را به دین راستین الهی (اسلام) فرابخواند و این میراث ها، نشانه هایی از برحق بودن آن حضرت است. از این رو همان گونه که در روایات، زنده مانــدن حضرت مسیــح علیه السلام، انگیز ه هدایت مسیحیان و برگرداندن آنها به پیروی از حضرت مهدی علیه السلام معرفی شده است؛ می توان میراث های دیگر پیامبران علیهم السلام را ابزاری برای اتمام حجّت بر آنان دانست. برخی از این میراث ها، عبارت است از: پیراهن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، (نعمانی، الغیب ه، ص350، ج42) عمامه آن حضرت، (محمد بن یعقوب کلینی،الکافی، ج8، ص224، ح285. ) زره آن حضرت، (همان) سلاح آن حضرت، (نعمانی،الغیب ه، ص349، ح40؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج8، ص224، ح285؛ متقی هندی، کنز العمال، ح39673) و سرانجام پرچم آن حضرت، (ابن ابی زینب نعمانی، الغیب ه، 343، ح28 و 435، ح1) سنگ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص231، ح3) و عصای حضرت موسی علیه السلام؛ (همان، ح1؛ نعمانی، الغیبه، ص238، ح28، صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص376، ح7) و طشتی که وی در آن قربانی می کرد. (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص232، ح1) و انگشتری حضرت سلیمان علیه السلام. (همان، ص231، ح1. نعمانی، الغیبه، ص343، ح27)به هر حال هدف حضرت مهدی علیه السلام و قیام ایشان، در برگیرنده همه اهداف پیامبران بزرگ است. از این رو در آن هنگامه عظیم، او با دراختیارگرفتن میراث پیامبران بزرگ علیهم السلام، هدف خود را ـ که در واقع هدف هم ه آنان بوده است ـ تحقق می بخشد و پیروان ادیان را، سوی خود فرامی خواند.

سرانجام کار

حضرت مهدی علیه السلام و یاران و سپاهیان مؤمن و شجاع او، در این جنگ های نهایی و سرنوشت ساز پیروز شده و با کمک گرفتن از امدادهای غیبی، دشمنان (جبهه باطل) را نابود می کنند. بدین سان سرنوشت کافران و ستمگران، به بدترین صورت رقم می خورد. امام کاظم علیه السلام می فرماید:… وَ هُوَ الثَّانِی عَشَرَ مِنَّا یسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ کلَّ عَسِیرٍ وَ یذَلِّلُ لَهُ کلَّ صَعْبٍ وَ یظْهِرُ لَهُ کنُوزَ الْأَرْضِ وَ یقَرِّبُ لَهُ کلَّ بَعِیدٍ وَ یبِیرُ بِهِ کلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ یهْلِک عَلَی یدِهِ کلَّ شَیطَانٍ مَرِید؛ و او دوازدهمین ما امامان است؛ خداوند برای او هر امر سختی را آسان و هر امر دشواری را هموار می کند و گنج های زمین را برایش آشکار می سازد. و هر بعیدی را برای وی نزدیک کرده به توسّط وی تمامی جبّاران عنود را نابود می کند و هر شیطان متمرّدی را به دست وی هلاک سازد. (صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص368، ح6)شیخ صدوق روایت را با این سند از امام کاظم علیه السلام نقل کرده است:

1ـ أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه که حلی وی را توثیق کرده است. (الخلاص هللحلی؛ ص 19: کان رجلا ثقه دینا فاضلا رضی الله عنه)

2ـ علی بن إبراهیم بن هاشم: وی از راویان بزرگ شیعه در قرن های سوم و چهارم هجری و از یاران امام هادی علیه السلام (شیخ طوسی؛ رجال طوسی؛ ص 389. ) و امام حسن عسکری علیه السلام(کان فی عصر أبی محمد الحسن العسکری علیه السلام؛ آقا بزرگ تهرانی؛ الذریع ه؛ ج4، ص302.) و از مشایخ برجسته محمد بن یعقوب کلینی است. نجاشی وی را مورد اعتماد و صحیح المذهب دانسته، با الفاظ ثقه، ثبت، معتمد، صحیح المذهب می ستاید.( ثقه فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب؛ نجاشی؛ رجال نجاشی؛ ص 260.) حلی نیز در خلاصه، دیدگاه شیخ را تکرار کرده است.( حلی؛ خلاصه؛ ص 100.)

3ـ أبیه (ابراهیم بن هاشم):در باره ابراهیم بن هاشم، شیخ طوسی(محمد بن حسن طوسی؛ الفهرست؛ ص 11، شماره 6.) سیدابن طاووس در باره برتری نماز ظهر و برخی مباحث پیوسته با آن، به نقل روایتی می پردازد که از جمله راویان آن ابراهیم بن هاشم است. وی می گوید: راویان حدیث به اتفاق، ثقه هستند.(وروا ه الحدیث ثقات بالاتفاق؛ علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس؛ فلاح السائل؛ ص 158.)ابولقاسم خویی(متوفای/1413ق) در مقدم ه کتاب رجال خود با اشاره به این که ادعای اجماع بر وثاقت راوی، مورد اعتماد قرار می گیرد حتی اگر این ادعا از پسینیان باشد، نمون ه آن را ابراهیم بن هاشم دانسته است به دلیل این که ابن طاووس، ادعای اتفاق بر وثاقت او کرده است و این ادعا به ناچار از توثیق برخی پیشینیان پرده بر می دارد و این در اثبات وثاقت کافی است. (کما اتفق ذلک فی إبراهیم بن هاشم؛ فقد ادعی ابن طاوس الاتفاق علی وثاقته؛ ابوالقاسم خویی؛ معجم رجال الحدیث؛ ج 1، ص 46.) از این رو، وی بر این باور است تردید در وثاقت ابراهیم بن هاشم روا نیست.( لا ینبغی الشک فی وثاقه إبراهیم بن هاشم؛ پیشین؛ ج1، ص 317.)برخی از اساتید معاصر نیز بر این باورند ابراهیم بن هاشم هیچ گونه مشکلی ندارد، زیرا اولاً: او فوق وثاقت است و اگر توثیق خاصی ندارد، بدین سبب است که مقام و جایگاه برخی، بالاتر از اطلاق کلمه «ثقه» در حق او است. ثانیاً: وی توثیق عام دارد، زیرا علی بن ابراهیم در مقدمه تفسیر، مشایخ خود را توثیق کرده و گفته است. که این توثیق عام، به توثیقات خاصّ می انجامد یعنی: یکایک راویان و اساتید، در این کتاب ثقه اند از جمله: ابراهیم بن هاشم که یکی از آنان شمرده می شود.( نجم الدین طبسی؛ تا ظهور؛ ج2، ص 482.)

4ـ أحمد محمد بن زیاد الأزدی. وی نیز از اصحاب اجماع است. از این رو روایت از جهت سند هیچ گونه اشکالی ندارد ضمن اینکه محتوای آن نیز با آیات قرآن و روایات قابل تأیید است. و اگر نبود مگر این روایت با آن به روشنی می شد حضور امدادهای غیبی در قیام و حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام را اثبات نمود.

نتیجه گیری

اگرچه در میان روایات مربوط به امدادهای غیبی برخی از جهت سند مخدوش هستند اما در میان این روایات شماری نیز دارای اعتبار بوده بر اساس ان ها می توان حکم به حضور برخی از امدادهای الهی در قیام جهانی موعود نمود. از آنجایی که با توجه به آنچه یاد شد به روشنی می توان گفت بر پای هسنت های خداوند رودرویی با اهل باطل وظیفه اهل ایمان است و پیروزی از آنِ آنهاست اگرچه خداوند به عنوان حق مطلق همواره در جبهه حق است اما به قدر ضرورت امدادهای خود را برای پیروزی انها می فرستد. این امدادها البته در جایی خواهد بود که اهل حق به خداوند ایمان آورده در راه از خود پایداری نشان دهند. از آنجایی که قیام مهدی موعود علیه السلام بزرگ ترین رودررویی جبهه حق با باطل است خداوند امدادهای خود را به طور ویژه در آن گسیل خواهد داشت و البته مهدی و یاران او در اوج احراز شرایط جلب این امدادهای الهی خواهند بود.

منابع

قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند.

1.ابن طاووس، علی بن موسی؛ فلاح السائل؛ قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، بی تا.

2.ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دار احیاء التراث العربی، الطبع ه الاولی، 18 جلد، بیروت، 1408 ق

3.اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغم ه فی معرف ه الائم ه علیهم السلام؛ تبریز: مکتب ه بنی هاشمی، 1381 ق.

4.تهرانی، آقا بزرگ؛ الذریع ه الی تصانیف الشیع ه؛ 26 جلد، چ دوم، بیروت: دارالاضواء، 1403 ق.

5.حلی، حسن بن یوسف، خلاص ه الاقوال، چاپ اول، قم، مؤسس ه النشر الاسلامی،1417ق.

6.خزاز قمی، علی بن محمّد؛ کفای ه الاثر، قم: انتشارات بیدار، 1401 ق.

7.خویی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث؛ الطبع ه الاولی، قم: مرکز نشر آثار شیعه، 1410 ق.

8.راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القران، ذوی القربی، چاپ اول، 1416ق.

9.صدر، سید محمد؛ تاریخ پس از ظهور؛ تهران: موعود عصر علیه السلام، 1384 ش.

10.صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه؛ کمال الدین و تمام النعم ه، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1395ق.

11.طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، 1365ش.

12.طبرسی، امین الاسلام فضل بن حسن، اِعلام الوری باَعلام الهدی، بی تا.

13.طبسی، نجم الدین؛ تا ظهور؛ قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه، 1388.

14.طریحی، فخر الدین بن محمد؛ مجمع البحرین؛ تهران: مرتضوی، 1375 ش.

15.طوسی، رجال شیخ طوسی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم: 1415 ق.

16.طوسی، محمّدبن الحسن، الفهرست، نجف اشرف، مکتبه المرتضویه، بی تا.

17.عیاشی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، منشورات موسس ه الاعلمی، بیروت، 1417ق.

18.قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1371ش.

19.کشی، محمد بن عمر؛ رجال کشی؛ قم: مؤسس ه آل البیت علیهم السلام، 1363ش.

20.کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی؛ دارالصعب دارالتعارف، 1401ق.

21.متقی هندی، علاء الدین علی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق.

22.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، موسس ه الوفاء، بیروت، 1404 ق.

23.مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، دار الکتب العلمی هـ مرکز نشر اثار علامه مصطفوی، بیروت، بی تا.

24.مکارم شیرازی و دیگران، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه 27جلد، قم، 1362ش.

25.نجاشی، احمدبن علی بن احمد بن عباس(م450ق)، رجال نجاشی، دوجلد، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1407ق.

26.نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیب ه، مکتب ه الصدوق، تهران: 1397ق.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان