لیدا معتمد در گفتگو با خبرنگار مهر به اهمیت هفتهای با عنوان هفته تصویرگری اشاره و بیان کرد: خوب است که در طول سال، هفته ای را به تصویرگران اختصاص دادهاند تا هنرمندان این حوزه هم خودی نشان دهند اما هفتهها و نام گذاریهای اینچنین زمانی تاثیرگذارتر است که ما از وجود همه تصویرگرانی که برای این هنر زحمت کشیده و تجربیات ارزشمندی دارند یا جوان هستند و ایدههای تازهای در سرشان است، بهره ببریم. برای مثال کارگاههای آموزشی برگزار شود و کسانی که آثارشان در خارج از کشور منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته بیایند و رمز و راز موفقیت خود را با هنرجویان و تصویرگران جوان در میان بگذارند.
به گفته مدیر گروه تصویرگری «دنیای عجیب»، انجمن تصویرگران، امید همه کسانی است که در این زمینه فعالیت میکنند و باید شبیه یک کارگردان رفتار و همه اتفاقهای مهم و کلیدی در این زمینه را یک جا جمع کند. برای مثال خوب است که در این دوره از هفته تصویرگری، بخشی با عنوان «تصویرگران شهر» به فعالیت دوستانی تعلق گرفته که با سازمان زیباسازی شهرداری ارتباط داشته و دیوارهای شهر را نقاشی کرده اند. من نوعی میتوانم همه این طرحها و حتی تخم مرغهایی که پیش از نوروز طراحی شده بود را ببینم و این اتفاق خوشایندی است.
معتمد، تصویرسازی را وابسته به متن دانست و گفت: تصویرگر باید به متن وفادار باشد و در عین حال با توجه به خلاقیت و تکنیک و نوآوری خود در ایدهپردازی، متن را کامل کند. به همین خاطر است که تصویرسازی متنهای خوب که شخصیت پردازی درست و منسجمیدارند، زیبا و جذاب است. من با تصویرکردن کتاب احمدرضا احمدی این ماجرا را تجربه کردم که هر چه متن قویتر باشد تصویرسازی هم بهتر است.
تصویرگر «من حرفی دارم که شما بچهها باور میکنید» در پاسخ به این که گاهی تصویرگرها، بی توجه به متن، کار خودشان را میکنند و توجیه شان این است که ما نمیتوانیم خودمان را به متنی ضعیف وابسته کنیم گفت: این ماجرا برای خود من پیش هم امده؛ به این معنی که متن، این قدر ضعیف بوده که نمیدانستم چه کنم. چون کارهای من تلفیقی است و وقتی هیچ المان یا کارآکتر خاصی در داستان یا شعر وجود ندارد، به ناچار خودم چیزی را به من اضافه میکنم. اما خوب است که تصویرگران، براساس تواناییهاشان، یک پروژه را انتخاب کنند یا این شجاعت را داشته باشند که بگویند این داستان کارآکتر ندارد. شاید رقابتی بین نویسندهها صورت بگیرد و بهتر بنویسند.
معتمد بر این باور است که تا وقتی مدیران هنری از نیروهای خودشان برای تصویرگری کتاب بهره میبرند و در را به روی تصویرگران جوان با ایدههای تازه و تکنیکهای متفاوتتر و مدرنتر باز نمیکنند، اتفاق خوبی در این زمینه نمیافتد. آن هم در شرایطی که نیمیاز کارهای تصویرگری، دیجیتال است و تصویرگران از طرح یک گل یا درخت برای چندین و چند کتاب استفاده میکنند و کسانی هم که کارشان، برایشان مهم است و برای تصویرکردن یک کتاب، زحمت میکشند، خواهان کمتری دارند چون به وقت بیشتری نیاز دارند و این مساله از حوصله ناشران خارج است.
به گفته این نامزد جایزه تصویرگری براتیسلاوا، تصویرگران باید با روحیه کودک امروز آشنا باشند زیرا دنیای امروز با شتاب به جلو میرود و شرایط زندگی و مناسبات آن به سرعت تغییر میکند و این جاست که اهمیت کار مولفان و تصویرگران کتابهای درسی، چند برابر میشود چراکه هم باید روحیه و ذهنیت کودک امروز را که با ماهواره و اینترنت و رایانه آشناست، بشناسند و هم با ماشین زمان، جلو بروند و با سرعت آن هماهنگ شوند.