خبرگزاری ایسنا: متن این یادداشت بدین شرح است: «این روزها، پس از پیروزی های ائتلاف دوستان سوریه و افول داعش، شاهد هستیم که شخص سعد حریری، نخستوزیر لبنان با حضور در خاک عربستان سعودی و طی اقدامی خارج از عرف دیپلماتیک، ضمن اعلام کنارهگیری از منصب نخست وزیری، طی نطقی کوتاه، جمهوری اسلامی ایران و متحد منطقهای آن یعنی گروه حزبالله در لبنان را مسبب آشوب و هرج و مرج در خاورمیانه معرفی کرده است. این در حالی است که حزب متبوع سعد حریری یعنی «المستقبل» که به گروه 14 مارس معروف است، متحد منطقهای عربستان سعودی است و لذا بعید به نظر میرسد که این استعفا و ایراد اتهام علیه ایران، بدون طرح از پیش تعیین شدهای توسط عربستان صورت گرفته باشد.
اما در این میان، سوالی که به ذهن متبادر میشود، این است که هدف عربستان از واداشتن و یا تشویق سعد حریری به قرائت چنین استعفانامهای چه بوده است؟ در پاسخ باید گفت، اقدام دولت عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان، ولیعهد کنونی این کشور که به عنوان طراح سیاستهای داخلی و خارجی شتابزده در منطقه معروف شده است - که اصلاحات رادیکال در داخل و ایرانهراسی تهاجمی در خارج از مشخصههای بارز این سیاستمدار تازهکار است - در حقیقت، سعی دارد با تکرار مکرر حضور حزبالله در لبنان و منطقه و همچنین تکرار اتهاماتی چون کمک نظامی ایران به حوثیهای یمن، فضای ذهنی مخاطب غربی-عربی یعنی دولتها و ملتهای منطقه و کشورهای اروپایی را نسبت به تصمیمگیری درست در خصوص نحوه واکنش به مسائل منطقهای را دچار آشفتگی نموده تا بتواند واکنش این کشورها را نسبت به این مسأله در مسیری که خود میخواهد، هدایت کند.
مسأله اتهامات وارد شده به حزبالله لبنان توسط سعد حریری مسئلهای بیاهمیت، بی خطر و قابل اغماض برای کشورمان محسوب نمیشود اما باید توجه داشت، هدف، پرهیز از به دام افتادن در سناریویی است که عربستان - با هماهنگی با ایالات متحده و اسرائیل - به احتمال زیاد قصد دارد برای ایران بنویسد. لذا توصیه میشود، مسئولان نظام در نهایت دوراندیشی و با در نظر گرفتن امنیت و منافع ملی کشور، مستقلاً نسبت به موضوع اتهامات علیه حزبالله و کمک نظامی ایران به حوثیهای یمن واکنش مناسب نشان دهند.
اما برای بررسی بیشتر مسأله، به نظر میرسد استفاده از مفهوم «امنیتی ساختن» - به عنوان یکی از کانونیترین مفاهیم در مکتب امنیتی کپنهاگ که یکی از مکاتب مهم در روابط بینالملل به شمار میرود - میتواند به عنوان یک چارچوب تئوریک در مطالعه موضوع به کار گرفته شود. به اعتقاد نظریهپردازان این مکتب، «امنیت» یک مسألهای گفتمانی است که از طریق نوعی کنش کلامی تئوریزه میشود.
شخص محمد بن سلمان و دولت عربستان سعودی، با درک این موضوع که «امنیت» مسألهای است که ساخته میشود و تنها منحصر به مسائل نظامی نیست و میتوان موضوعات سیاسی چون حضور یک حزب سیاسی همچون حزبالله را نیز امنیتی ساخت، سعی دارد به عنوان یک «بازیگر امنیتیساز»، مسأله سیاسی مشارکت حزبالله در دولت لبنان را برای منطقه امنیتی بسازد. عربستان سعودی به این نتیجه رسیده است که باید موضوع حضور بیش از سه دهه حزبالله در لبنان را در ذهن سیاستمداران جهان عرب و اروپا به چالش تهدید وجودی علیه این کشورها تبدیل کند؛ چرا که مادامی که مسأله سیاسی مشارکت حزب الله در دولت لبنان و همکاریهای منطقهای آن با ایران، در نظر جهان عرب و اروپا وجهه امنیتی به خود نگرفته باشد و آنها آن را یک تهدید بالفعل علیه خود در نظر نگیرند، با آن مقابله نخواهد کرد.
به همین منظور، محمد بن سلمان به عنوان یک بازیگر امنیتیساز، با استفاده مکرر از لفظ حضور آشوبساز ایران در منطقه، در حال نوعی تصویرسازی به شدت تبآلود، اغراقگونه و رمزآمیز از اوضاع خاورمیانه و بالاخص منطقه خلیج فارس است. بنابراین، نوع کنش کلامی اشخاصی چون عادل الجبیر، وزیر امور خارجه، محمد بن سلمان، ولیعهد و متحد منطقهای آنها یعنی سعد حریری، گفتمانسازی و همان امنیتی کردن موضوع و بزرگنمایی بیش از حد حضور ایران در منطقه است که هدفی جز وادار کردن ایران به انجام اقدامی عجولانه و ورود به جنگی غیرقابل کنترل ندارد.
اساساً عربستان میخواهد با کمک گفتمان امنیتیسازی حضور منطقهای جمهوری اسلامی ایران و طرح آن نه به عنوان یک مسأله سیاسی بلکه یک مسأله امنیتی که تهدیدکننده موجودیت جهان عرب و غرب است، آستانه تحمل ایران را که به عنوان یک بازیگر عقلانی و واقعگرا مطرح است، پایین آورده تا ایران به اصطلاح «بیگدار به آب زده» و خود را درگیر یک جنگ خطرناک نماید. عربستان، به همین جهت، با بزرگنمایی این مسأله، در حال مشروعیتبخشی به اقدام احتمالی نظامی علیه کشورمان است و اگر در این راه بتواند گفتمان خود را به پذیرش مخاطب غربی-عربی برساند، میتوان گفت پروژه امنیتیسازی خود در خصوص مسأله حضور ایران در منطقه را با موفقیت به پایان برده است.
در پایان، انتظار میرود با در نظر گرفتن موقعیت خطیر منطقهای و جهانی کشورمان به عنوان «ام القری جهان اسلام» و درک این مسأله که عربستان سعودی برای اجماعسازی در داخل به یک جنگ بزرگ نیاز دارد، جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها در راستای تأمین امنیت و منافع ملی خود در قبال تحریکات عربستان و متحدان منطقهای خود واکنش مؤثر نشان دهد.»