خوف و حزن به معنی بیم و اندوه، تا حدودی در راستای معانی اضطراب و افسردگی از دیدگاه روانشناسی است و اضطراب و افسردگی نیز به نوبه خود از علایم اولیه و پایهای اکثر اختلالات روانپزشکی محسوب میشود که نوعاً در متون روانشناسی و روانپزشکی با دیدگاه ارزش منفی با این دو علامت برخورد میشود.
در حالی که کلمات خوف و حزن در متون فرهنگ اسلامی دو دیدگاه کاملاً متفاوت ارزشی یعنی نکوهیده و پسندیده در مورد آنها اعمال شده است و این حکایت از نگرش انسانشناسی مکتب اسلام است؛ چرا که در این رویکرد، انسان آفریده شده از خاک زیرین که در آن روح الهی دمیده شده است به عنوان جانشین خداوندی در روی زمین برگزیده شده و باید به منظور تقرب به خدا بعنوان الگوی ایدهآل کمال مطلق چون سالکی همیشه مراقب از مسیر پیموده شده و دقیق بر راه باقیمانده باشد. و در این نگرش است که دو حالت حزن و خوف، چون ابزاری دقیق و معرّفی حساس، راهنمای روان شناختی سلامت و صلابت راه انسان خواهد بود. به همین منظور موضوع را با بحث کوتاه تحلیلی از دیدگاه اسلام نسبت به انسان آغاز مینمائیم.
انسان از دیدگاه اسلام
1- خلقت انسان:
در دیدگاه قرآنی خلقت انسان آمیختهای از خاک زیرین و نفخه روح الهی است.
در زیر نمونهای از آیاتی که خلقت انسان را از خاک بیان نموده است آورده میشود:
سوره مؤمنون آیه 12، وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ طِینٍ
«به تحقیق انسان را از گل خالص آفریدیم».
و در زیر آیهای که پس از آرایش انسانی دمیده شدن روح الهی را مطرح مینماید آورده میشود:
سوره حجر آیه 29، فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ...
چون آفرینش او را به پایان بردم و از روح خود در او دمیدم...
و بالاخره او را به پایان بردم و از روح خود در او دمیدم...
و بالاخره در آیه 54 سوره طین چنین میفرماید که ما انسان را پس از آفریدن در بهترین قوام، او را به پستترین پستیها رجعت دادیم و تنها کسانی که ایمان و عمل صالح انجام میدهند، مستثنی شدهاند.
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...»
به تحقیق ما انسان را در نیکوترین قوام آفریدیم، آنگاه او را فروتر از همه فروتران گردانیدیم مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند.
لذا میتوان چنین استنباط نمود که همه انسانها استعداد حرکت به طرف رشد و تعالی و سقوط و انحطاط را از هر دو جهت دارند.
2- هدف از خلقت انسان
خداوند در آیات متعددی اولاً اشاره مینماید که خلقت انسان بیهوده نبوده و او را رها شده وا نمینهیم و بالاخره هدف از خلقت را عبادت خدا ذکر میکند که در زیر نمونههائی را اشاره مینمائیم:
سوره قیمه آیه36 «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى»
«آیا انسان میپندارد که او را به حال خود واگذاشتهاند».
سوره مؤمنون آیه 115 «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ»
«آیا میپندارید که شما را بیهوده آفریدیم و شما به نزد ما بازگردانده نمیشوید».
سوره الذاریات آیه 56 «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»
«جن و انسان را جز برای عبادت نیافریدیم»
و در اینجا به ذکر معنی عبادت میپردازیم که در معنی عبادت «طاعت» ذکر شده و در قاموس قرآن به نقل از مجمع «راهی که با رفتن هموار شده» را بدین معنی بیان نمودهاند.
و اگر از این نکته نتیجهگیری نمائیم که عبادت بدون مفهوم قربه الی الله یعنی حرکت در مسیر نزدیکی به سوی خدا مفهومی ندارد به گزافه نرفتهایم.
3- انسان متحرک و تلاشگر به سوی خداست.
در آیه 39 سوره النجم میفرماید: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى
و اینکه برای انسان پاداشی جز تلاش خود آنها وجود ندارد.
و در سوره انشقاق آیه 6 «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ»
«ای انسان تو رونده بسوی پروردگارت با تلاش توأم با رنج هستی، پس ملاقات میکنی».
سوره بقره آیه 156 «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»
«همه ما از خدا هستیم و بسوی خدا باز میگردیم».
سوره عنکبوت آیه 69 «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»
«و کسانی که در راه او مجاهدت و تلاش نمایند به راههای خویش، هدایتشان مینمائیم و خدا با نیکوکاران است».
سوره یونس آیه 62 «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»
«آگاه باشید که اولیاء خداوند نه بیمی دارند و نه اندوهگین میشوند».
سوره زلزال آیه 87 «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»
بنابراین، حکایت رونده بودن و سالک بودن انسان به طرف خدا را میتوان به کوهنوردی تشبیه کرد که هرگز به قله نخواهد رسید ولی برای نزدیک شدن به آن تلاش میکند. ترس از سقوط، خوف و اندوه، عدم دستیابی به قله را حزن گویند.
و اگر این مسیر حرکت به طرف قله لایتناهی غیرقابل فتح بلکه قابل نزدیک شدن پر صعوبت باشد و قرار است که هر ذره از عمل انسان محاسبه و پاداش داده میشود. در این حالت خوف و حزن مفهوم مییابد.
خوف، احساس نگرانی و بیم از چگونگی تداوم راه مربوط به بقیه راه مانده تا قله (کمال مطلق) است. نگرانی از اینکه آیا به قله میرسد آیا در مسیر مانعی او را تهدید نمیکند و بالاخره مبادا در یکی از مسیرها سقوط نماید، همگی این احساسات نگرانیزا را خوف گویند.
و احساس اندوه و ندامت از راه پیموده شده در ارزیابی فعلی را حزن گویند. اندوه از اینکه در گذشته فرصتها را از دست داده، جاذبههائی او را مشغول نموده است و بالاخره سرعت سیر مطلوبی نداشته است.
خوف مکروه
الف- خوف از مرگ:
1- کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ. (آل عمران 185)
«هر نفسی شربت مرگ را خواهد چشید».
2- أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ (سوره نساء آیه78)
«هر کجا باشید اگرچه در کاخهای بسیار محکم مرگ، شما را فرا رسد».
3- وَ لَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا ... (سورهی منافقون آیهی آخر)
«و خدا هرگز اجل هیچ کس را از وقتش که فرا رسد موخر نیفکند».
4- فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ یَسْتَقْدِمُونَ. (سورهی اعراف آیهی 34)
«پس هنگامی که اجل آنها فرا رسد، لحظهای مقدم و موخر نتوانند کرد».
ب- خوف از تنگناهای معیشت اقتصادی
1- اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ (سورهی عنکبوت آیهی 62)
«خداست که هر کس از بندگان را که بخواهد وسیع روزی و یا تنگ روزی گرداند».
2- إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لاَ یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً. (سورهی عنکبوت آیهی 17)
«هر که را که جز خدا میپرستید قادر به رزق شما نیستند».
3- وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ. (سورهی اسراء آیهی 31)
«هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید که ما رازق شما و آنها هستیم».
و اگر این مسیر حرکت، بطرف قله لایتناهی غیرقابل فتح بلکه قابل نزدیک شدن پر صعوبت باشد و قرار است که هر ذره از عمل انسان محاسبه و پاداش داده میشود. در این حالت خوف و حزن مفهوم مییابد.
ج) خوف از حوادث آینده و ابتلائات الهی
1- قُلْ لاَ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ
2- قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (سورهی توبه آیهی 51)
«بگو هرگز جز آنچه خود خواسته، به ما نخواهد رسید، اوست مولای ما و البته اهل ایمان در هر حال به خدا توکل خواهند کرد».
3- وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ. (بقره 155)
«و البته شما را به سختیهایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم و بشارت و مژده آسایش از آن سختیها صابران را است».
د) خوف از دیگران و دشمن:
1- إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا. (سورهی حج آیهی 38)
«خدا مؤمنان را از هر شر و مکر دشمن نگاه میدارد».
2- وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. (سورهی آل عمران آیهی 139)
«شما مسلمانان، هرگز در کار دین سستی نکنید و از فوت غنیمت و متاع دنیا اندوهناک نباشید، زیرا شما فاتح و پیروزمندترین و بلند مرتبهترین ملل دنیا هستید اگر در ایمان ثابت باشید».
3- قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. (سورهی جن آیهی 22)
«بگو ابدا کسی مرا از قهر او در پناه نتواند گرفت و غیر او هیچ گزندگاهی هرگز نتوانم یافت».
خوف ممدوح
$ الف- خوف از خداوند:
1- یَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ. (سورهی نحل آیهی 50)
«و تمام موجودات از خدا که فوق همه آنهاست میترسند و به هرچه مأمورند اطاعت میکنند».
2- وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى. (سورهی نازعات آیهی 40)
«و هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبیّت ترسید و از هوای نفس دوری جست همانا بهشت منزلگاه اوست».
3- فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مومنین. (سورهی آل عمران آیهی 175)
«شما مسلمانان از آن بیم و اندیشه مکنید و از من بترسید اگر اهل ایمان هستید».
$ ب) خوف از گناه و روز آخرت
1- قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ. (سورهی انعام آیهی 15)
«بگو اگر من نافرمانی خدا کنم از عذاب آن روز بزرگ سخت میترسم».
2- یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ . (سورهی نور آیهی 37)
و از روزی که دلها و دیدهها در آن روز حیران و مضطربند، ترسان و هراسانند.
3- إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ. (سورهی هود آیهی 26)
«اگر جز خدا کسی را پرستش کنید من از عذاب روز سخت قیامت بر شما میترسم».
انواع خوف
برای رهنوردان برحسب اینکه در کدامیک از مراحل راه باشند درجاتی از خوف وجود دارد.
1- خوف عامه (مبتدیان)
نگرانی افرادی که به تازگی راه حرکت بسوی خدا را آغاز نمودهاند.
بیم از عقوبت کردار و عواقب راه طولانی مانده وجود دارد.
2- خوف مریدین (متوسطان)
نگرانی افرادی که در وسط راه حرکت تعالی قرار گرفتهاند.
بیم از غرور نهایتاً توقف وجود دارد.
بیم از مکر و جاذبههای دروغین و انحراف مسیر و بالاخره بیم از لغزش و سقوط وجود دارد.
3- خوف خاصه (منتهیان)
نگرانی افرادی که در نزدیکی اوج قله کمال رسیدهاند بیم از هیبت و جلال خداوندی است.
در اینجا یک لحظه غفلت از خدا با انحراف خطرناک و سقوط جهنمی به قعر دره برابری مینماید.
و بالاخره، در همه مراحل یک عامل وجود دارد که این خوف را به مرز اضطراب مرضی نمیرساند و مانع از حرکت نمیگردد و آنهم رجاء و امیدواری به فضل خداست که در حدیث نبوی ذکر شده که برای مؤمن خوف و رجاء چون دو کفه ترازو هستند که مقدار هر دو باید در یک وزن و یک سطح باشد و این معادله تساوی خوف و رجاء است که تداوم راه را تضمین مینماید.
حزن مکروه
هرگونه ندامت و پشیمانی و اندوه نسبت به از دست دادن مادیات و علائق دنیوی مکروه تلقی شده است، در سوره توبه آیه 40 پیامبر همراه خود را از اینکه دچار احساس اندوه شده برحذر میدارد.
إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا. «هنگامی که به همسفر خود گفت: مترس که خدا با ما است».
و یا در سوره آل عمران آیه 176 از اینکه احساس میکند، دیگران در کفر سبقت میگیرند و او احساس تنهایی نماید منع شده است.
وَ لاَ یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً
«ای پیغمبر تو اندوهگین مباش که گروهی به راه کفر میشتابند کفر آنها هرگز به خدا زیان نرساند».
حزن ممدوح
حضرت یعقوب اظهار میدارد که غم و اندوه خود را به خدا میبرم (سوره یوسف آیهی 86).
قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ. «من با خدا غم و درد دل خود بگویم».
و در سوره توبه آیه 92 «تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً»
توصیف عدهای که از عملکرد گذشته خود نادم شدهاند با رضایت نقل مینماید.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سفارش میفرمایند به حزن چرا که آن را کلید قلب میداند.
علیکم بالحزن فانه مفتاح القلب «بر شما باد حزن به درستی که حزن کلید قلب است».
و حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: فاستشعر الحزن
«حزن را شعار خود قرار دهید».
انواع حزن
اندوه رهنوردان نیز در مراحل مختلف متفاوت است.
1- حزن عامه (مبتدیان)
الف) غم کوتاه آمدن در انجام وظیفه
ب) غم به ورطه جفا و گناه افتادن
ج) غم فرصتهای از دست رفته
2- حزن مریدین (متوسطان)
الف) غم اشتغال دل به غیرخدا
ب) غم دلبستگی به جاذبهها
ج) غم بیغمی. اندوه از اینکه مبادا نسبت به این عملکرد دچار بیتفاوتی و بیغمی گردد.
3- حزن خاصه (منتهیان)
افراد به انتها رسیده، اندوه دیگرانی که در مسیر هستند و به مقصد نرسیدهاند آنها را ناخشنود میکند.
و در اینجا برای آنکه اظهار ندامت و اندوه انسانی به مرز افسردگی مرضی و مانع حرکت تبدیل نشود و آنهم دستور مأیوس شدن از رحمت خداوندی است.
سوره زمر آیه 53 «لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله
هرگز از رحمت خدا ناامید نباشید....
و در حدیثی مأیوس شدن از رحمت خداوندی از بالاترین گناهان قلمداد شده است.
یعنی که تساوی معادله حزن و عدم یاس نیز اطمینان خاطر و انرژی زایی برای حرکت آینده را به دنبال خواهد داشت.
و بالاخره به افرادی که به درجات والای قرب خدا رسیدهاند برای آنها نه بیمی و نه اندوهی وجود دارد، اینان کسانی هستند که ایمان داشتند و دائما ًپرهیزگار بودند.
سوره یونس (آیات 64 و 62) «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی الْآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ».
آگاه باشید که اولیاء خدا نه بیمی دارند و نه اندوهگین میشوند. کسانی که ایمان آوردند و پرهیزگاری میکردند. ایشان را در دنیا و آخرت بشارت است. سخن خدا دگرگون نمیمیشود، آن کامیابی بزرگ است.
در این حالت، تنها اولیاء خدائی چون امام خمینی هستند که با اطمینان خاطر در وصیت خود اعلام میدارند که با روحی شاد و قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل خدا به سوی خانه ابدی هجرت مینمایم.
بالجمله آنکه:
خوف و حزن مکروه و ناپسند به دنیا و متعلقات آن بستگی دارد که چنین بیم و اندوهی با شرک ادامه مییابد و با ریا رو به تراکم و فزونی میگذارد و از رهگذر آن انسان دچار اضطراب و افسردگی و نهایتاً بیماری روانی میشود و خوف و حزن پسندیده که باید در تعادل با رجاء و امیدواری از عفو خدا باشد حالاتی حساس و انگیزهای قوی و معرّفی مطمئن برای پیمودن سالم راه در مسیر تقرب به خدا است؛ چرا که انسانی که خود را در فاصله دوری از مبدأ و مقصد میداند، بدیهی است که بیمناکی و غمگینی از تأخیر و تبعید از وصال به عنوان محرکی نیرومند برای او عمل میکند.
و بالاخره اهل ایمان مسبوق به تقوی مستمر که در دنیا جز از خدا بیم و اندوهی ندارند چه که اساساً به غیر از خدا استقلالی در تأثیر قائل نیستند و تمام هم و غم و بیم و اندوه آنها برای رسیدن یا نرسیدن به معبود الهی است، چون در روز قیامت با رسیدن به نزدیکترین درجه ممکنه به خدا و معبود و معشوق خود میباشند و از همه مهمتر رضایت او را مییابند لذا به مصداق آیه (أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) اولیاء خدا نه بیمی و نه اندوهی دارند (سورهی یونس آیهی 62).
پینوشتها:
1-استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.