شاید به دلیل باورهای سنتی و قدیمی که در ما ریشه دوانده و شاید به دلیل باورهای شخصی و سختگیرانه، ما به سلامت روان کمتر اهمیت میدهیم.
به گزارش به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، وقتی جسم مان دچار مشکلی میشود همه تلاش مان را برای درمان میکنیم اما مشکلات روانی را به روی خودمان نمیآوریم و آنقدر از درمانش امتناع میکنیم که هر روز مشکل بغرنجتر میشود. اما این اختلالات با انکار ما از بین نمیروند و راه خودشان را پیدا میکنند تا جایی که هر روز آمارشان بالاتر میرود. شاید این عددها بتواند ما را وادار کند روانمان را هم مثل جسممان جدی بگیریم!
شایعترین اختلالات روانپزشکی
آمار اختلالات روانپزشکی در کشور 6ر23 درصد است. این آماری است که مدیرکل دفتر سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده است. به گفته دکتر احمد حاجبی این درصد شامل 5ر12 میلیون نفر در ایران میشود. از این 6ر23 درصد 7ر12 درصد اختلال افسردگی و 6ر15 درصد اختلالات اضطرابی دارند. در واقع 4ر6 میلیون نفر مبتلا به افسردگی و حدود 2ر2 میلیون نفر از این تعداد مبتلا به اختلالات شدید افسردگی هستند.
گفته میشود آلودگیهای صوتی، مشکلات اقتصادی و معیشتی، حداقل حضور والدین شاغل در منزل، کم شدن ارتباط خانواده و کاهش احساس امنیت جامعه به دلیل افزایش هزینهها باعث افزایش شیوع افسردگی در جامعه نسبت به 10 سال گذشته شده است.اختلالات روانپزشکی در دورههای مختلف زندگی ممکن است بروز کنند. به گفته روانپزشکان بعضی از اختلالات روانپزشکی از ابتدای تولد وجود دارند یا در سنین کودکی ظاهر میشوند. بعضی هم در سنین نوجوانی و جوانی و بعضی در دوره میانسالی و سالمندی خودشان را نشان میدهند.
در ردههای سنی مختلف این اختلالات تا حدودی متفاوتند. شایعترین مشکلات روانپزشکی در دوران کودکی اختلالات اضطرابی، اختلال پرتحرکی و بیتوجهی، افسردگی و اختلالات رشد روانی هستند. در افراد بزرگسال ممکن است، اشکال بسیار متنوعی از اختلال روانی بروز کند که بعضی از آنها شدیدتر و بعضی خفیفتر و سبکترند. شایعترین اختلالات روانی در افراد بزرگسال اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی به خصوص افسردگیها و اختلالات سوء مصرف مواد هستند. اختلالات روانی مانند بیماریهای جسمی برای فرد مشکلات زیادی ایجاد میکنند اما هم از نظر شدت و وسعت مشکلاتی که برای بیمار ایجاد میکنند و از لحاظ سیر بیماری با یکدیگر بسیار متفاوتند.
البته باید بدانیم که مشکلات روانی یک شبه ایجاد نمیشوند. فشارهای روانی که در مراحل مختلف زندگی از بدو تولد تا بزرگسالی بر یک فرد وارد میشوند میتوانند او را در معرض ابتلا به بعضی اختلالات روانی قرار بدهند. محیطهای متشنج خانوادگی، سوءرفتارها، بیتوجهیها، اعتیاد والدین و نابسامانیهای دیگر خانواده، کودکان را برای ابتلا به بیماریهای روانی آسیبپذیر میکند.
اگر کسانی که در معرض این گونه فشارها قرار میگیرند بتوانند از حمایتهای روانی ـ اجتماعی لازم برخوردار شوند، احتمال ابتلای آنها به بیماری روانی کاهش پیدا میکند
.
نشانههایی که باید بشناسیم
هر اختلال علایم و نشانههای خاصی دارد که اگر از آنها آگاه باشیم در صورت مشاهده هرکدام در خودمان یا اطرافیانمان میتوانیم زودتر برای درمان اقدام کنیم تا روند درمان سریعتر و راحتتر پیش برود.
در افسردگی که شایعترین اختلال روانی است معمولا شاهد اندوه شدید، احساس بی ارزشی، مستاصل بودن و ناامیدی شدید، بی توجهی به ظاهر و محیط اطراف، ناتوانی در عمل به وظایف و مسئولیتها، حرف زدن از خودکشی یا اقدام به آن، نداشتن دوست صمیمی و ترجیح دادن تنهایی،اعتقاد به پوچی زندگی و آینده، گوشه گیری، دردهای جسمی که منشا خاصی ندارند، احساس فراموشکاری مسائل روزمره و در مقابل به یاد داشتن حوادث تلخ زندگی،اختلال خواب، پرخاشگری،زودرنج، تسلیم بودن، بی حوصلگی، بی علاقه بودن به فعالیتهای گروهی، اختلال در غذا خوردن،کاهش یا از بین رفتن تمایل جنسی،گرایش به الکل یا مواد مخدر، داشتن احساسات غیرواقعی درباره خود و مقصر دانستن خود در تمام اتفاقات هستیم.
داشتن فوبیا یا ترس بیمارگونه هم از اختلالات شایع است. فوبیا یعنی داشتن ترس شدید و غیر منطقی. ترسی نامعقول که برای دیگران قابل فهم و درک نیست. این افراد ممکن است از حیوانات، آب، ارتفاع، تاریکی، زخم، خون، بیماری و مرگ وحشت داشته باشد اما فقط این نیست و بعضی از آنها از قرار گرفتن در جمع یا فضای بسته یا آسانسور یا فضای باز هم میترسند.
مختل شدن فعالیتهای اجتماعی به دلیل ترسهایی مثل ترس از مبتلا شدن به بیماری مرموز یکی از نشانههای اصلی فوبیاست. این افراد ممکن است در مواجهه با عامل ترس شان دچار احساس تنگی نفس، لرزش اندامها، تعرق و حالت تهوع شوند.
پارانوئید یا بدگمانی اختلال دیگری است که باعث ناتوانی فرد در اعتماد کردن به دیگران و بدبینی نسبت به آنها میشود. گاهی فرد فقط تصور میکند همه مسخره اش میکنند یا پشت سرش حرف میزنند اما گاهی آزارهای خیالی جدی میشود و بیمار فکر میکند دیگران علیه او توطئه میکنند. مثلا فکر میکنند همسرشان به آنها خیانت میکند یا فرزندشان پولش را میدزدد یا حتی کسی میخواهد ترورشان کند.خودبزرگ بینی و داشتن رفتار مشکوک و همراه با پنهان کاری از نشانههای پارانوئید است.
حتما درباره وسواس شنیدهاید. وسواس تنها شستن همه چیز نیست. بعضی وسواسیها اختلالشان بر شست و شو متمرکز نیست مثلا ممکن است فرد وسواسی حرکتی مانند تنظیم صدای تلویزیون را بارها تکرار کند یا هنگام خروج از خانه بارها و به مدت طولانی درها و پنجرهها و همه پریزهای برق را چک کند.بعضی مبتلایان به وسواس هم خودشان را مقید به تبعیت از یک سری قوانین عجیب و غریب میکنند. مثلا هنگام دیده بوسی با آشنایان اول پیشانی آنها را ببوسد بعد شانه راست را و دست آخر شانه چپ را و دو بار این کار را تکرار کند.به این موارد وسواس عملی میگویند. وسواس فکری هم داریم که معمولا منشا وسواس عملی است. وسواس فکری یعنی مرور مداوم یک فکر ناراحت کننده که فرد وسواسی را عصبی و مضطرب میکند. این نوع فکرهای وسواسی هم بشدت آزاردهنده است و فرد وسواسی معمولا آنقدر قوی نیست که مانعشان شود.
تنهایی و دوری از دیگران به دلیل همین فکرهای ناراحت کننده از نشانههای وسواس فکری است. کم حافظگی،دقت و نظم افراطی در برخی زمینهها،احساس درماندگی، خستگی، گیجی و کم حواسی، کاهش تمایل جنسی و داشتن مشکلات تحصیلی یا کاری، از دیگر نشانههای وسواس است.
خشم زیاد هم میتواند نوعی اختلال روانی باشد. در این موارد خشم در فرد بیشتر از فرد عادی است. آسیب زدن به محیط اطراف یا اشیا،صدمه زدن به خود، پشیمانی سریع بعد از خشم، کاهش اراده در خشم و عدم توانایی تحلیل، از دست دادن حافظه و حضور ذهن هنگام عصبانیت و دچار شدن به مشکلات جسمی مثل معده درد شدید از نشانههای این اختلال است.
انکار نکنیم!
جدی گرفتن و انکار نکردن اختلالات روانی مهمترین قدم برای شروع درمان است. تصورات قدیمی ما از درمان اختلالات روانی و مراجعه به روانپزشک و زدن برچسب دیوانه به این افراد معمولا باعث میشود فرد بسیار دیر درمان را شروع کند.
باید بدانید که بیماریها و اختلالات روانی هم مانند بیماریهای دیگر، قابل تشخیص و درمان هستند و روشهای درمانی مختلف و مؤثری برای درمان این اختلالات وجود دارد. از درمانهای دارویی تا درمانهای روانشناختی.شما برای همیشه به دارو و درمان وابسته نمیمانید پس کلیشه قدیمی را از ذهن تان دور کنید. اگر خودتان دچار این اختلالات هستید یا بین افراد خانواده کسی درگیر آنهاست برای درمان حتما به روانپزشک مراجعه کنید و به حرف افراد غیر متخصص توجه نکنید.
روانپزشکان در زمینه درمان دارویی و رواندرمانی اختلالات روانی آموزش دیدهاند. روانشناسان بالینی هم گروه دیگری از متخصصان سلامت روان هستند که توانایی درمان روانشناختی این اختلالات را دارند. پس حتما به یکی از این دو گروه مراجعه کنید و با تشخیص درست درمان مناسب را دنبال کنید. مهم این است که اجازه ندهید کلیشههای قدیمی و باورهای نادرست جلوی درمان درست این اختلالات را بگیرد و شما را بیشتر و بیشتر درگیر آنها کند چون روان شما هم مانند جسمتان شایسته توجه ویژه است!