بیمارستان قلب شهید رجائی تهران
داروشناسی و علم مربوط به آن از علوم کهن دنیا است و از گذشتههای دور همیشه به این رشته با دیده احترام ارج نهاده میشد اما هیچوقت به صورت علمی و جامع تا زمان ابوعلی سینا این رشته به تحریر در نیامد. ارزش علمی کار ابوعلی سینا موقعی به وضوح معلوم میگردد که نوشتههای این دانشمند را با نوشتههای کنونی دنیا که بر پایه آن نوشتارهای قدیمی است، مقایسه نمائیم.
علم فارماکولوژی یا داروشناسی در حال حاضر بحث ما نیست ولی تعریف دو واژه را لازم میدانم، اول تداخل فارماکوکینتیک هنگامی است که یک دارو با متابولیسم داروی دیگر تداخل بکند مانند کاهش متابولیسم داروی الف در جریان باداروی ب ممکن است خصوصیت همودینامیکی یک دارو با دیگری تداخل پیدا بکند بطور مثال هیپوتانسیون ایجاد شده با داروی الف همراه با تجویز با داروی ب افزایش پیدا بکند.
ابوعلی سینا این اصول را به خوبی میدانست و آن را به صورت بسیار زیبائی در کتاب قانون خود بیان کرده بود وی داروها را ابتدا به دو دسته تقسیم کرد، آن دستهای که به گفته وی مزاج نیرومند داشته و دارای مزاجی با استحکام بودند و نیروی گرمای غریزی بدن نمیتوانست به آسانی از عهده جداسازی آنها بربیاید و خود اینچنین تعریف میکرد. این مزاجی است که اگر در آمیز خود به حالت معتدل باشد به همان تندی و تحکمی آنقدر در بدن میماند که به تدریج هیئت بدن را متغیر میسازد و به حالت اعتدالش برمیگرداند و اگر اجزای آمیخته به هم در آن نه در حالت اعتدال بلکه به حالت چیرگی یک جزء بر جزء دیگر باشد یا آنقدر در بدن باقی میماند تا به تدریج هیئت بدن را به سوی عدم اعتدال بکشاند. با کمی دقت میبینیم که وی با بیانی شیوا پخش دارو در بدن و اعتدال دارو و بدن را که در اعضای مختلف، توجه بسیار میشود چون تجمع دارو و عدم پخش صحیح ممکن است ایجاد مسمومیت در داخل بدن بنماید.
دسته دیگر را دسته سست مزاج و یا جدائیپذیر میدانست و در این بحث قوای متضاد داروها را مطرح مینمود. چون در آن زمان مواد را ترکیب و داروی ترکیبی بنا به خواصی که از آن دارو میدیدند، ساخته میشد. وی تأثیرات مختلف این دارو را بر اجزای بدن در نظر میگرفت و اینچنین بیان میدانست که این داروی ترکیبی ممکن است بر اجزای بدن واکنشهای مختلف بوجود بیاورد بر جزیی از بدن حالت موافق و بر جزء دیگر مخالف آن عمل بکند، یعنی بر عضوی مضر و بر عضوی دیگر مفید واقع بشود و در جملهای این را گفته که داروی ترکیبی ممکن است اثر خود را خنثی بکند.
پس داروئی را که دارای دو خاصیت مجزا در بدن بود به این نام یعنی داروی سست مزاج و جدائیپذیر خواند.
ما به وضوح درمییابیم که وی اثرات فارماکوکینتیک و دینامیک داروها را به خوبی شناخته بود و حتی تعریف آنها را برای خود حل نموده بود. حتی طرز پخش دارو و به تعادل رسیدن را نیز میدانست. او همچنین داروها را به چهار گروه گرم، سرد، خشک و تر تقسیم مینمود، و حالت مزاجی دارو را نسبت به هر بدنی جدا میسنجید.
وی همچنین داروها را مقایسه مینمود و قوت و ضعف داروها را مشخص میکرد و موارد استفاده داروها را نیز تعیین میکرد. برای اینکار این اصول تحقق پیدا بکنند تمام نکاتی که لازم میبود، رعایت میکرد. دارو را برای یک علت همیشه آزمایش میکرد چون معتقد بود چنانچه بیمار با دوای آزمایش شده بهبودی پیدا بکند در صورتیکه برای بیشتر از یک علت آزمایش شده باشد حقیقت این مسئله که اثر دارو بر کدام مشکل بیمار بوده است، مشخص نمیگردد. دارو را در بیماریهای ضعیف نخست آزمایش میکرد و سپس بر بیماریهای قویتر میآموزد تا قوت تأثیر دارو، مشخص گردد. همچنین مدت اثر داروهای مختلف را میسنجید چون اگر آن را کم اثر میدیده، تجویز آن را بیمورد میدانست. زمان تأثیر دارو را هم در نظر میگرفت، اگر دارو بیدرنگ اثر نمیبخشید آن را از تأثیر ذات دارو میدانست اما چنانچه آن به تأخیر میافتاد و اثر درمانی آن بعداً ظاهر میشد و یا در اولین مرحله استعمال تأثیر میبخشید اما بعد خلاف آن عمل ظاهر میشد و یا در اولین مرحله استعمال تأثیر میبخشید اما بعد خلاف آن عمل میکرد؛ معتقد بود که باید در مورد اثر دارو شک کرد. و اثر آن را غیرمستقیم میدانست به این مفهوم که در مرحله اول تأثیر آن معلوم نبوده و آنچه بعداً ظاهر شده، بطور غیرمستقیم اثر دارو میدانست و گاهی اوقات در مورد بعضی داروها هر دو اثر را دخیل میدانسته و دارو را موقعی مؤثر میدانست که بر تن آدمی آزموده و آنگاه حکم داده بشود؛ چه بسا ممکن بود که دارو بر بدن جانوری آزمایش میشده و نتیجه مطلوب از آن بدست میآمد. در کتاب قانون در این مورد چنین میگوید، ممکن است دارویی که به آدمی گرمی مزاج میبخشد به تن شیر یا اسب سردی بیفزاید برای مثال ربونه (راوند) گرمتر از گرمی مزاج آدمی است و در عین حال سردتر از سردی مزاج شیر و اسب است. پس راوند برای اسب سردیآور و برای انسان گرمیبخش است یا ممکن است فلان دارو ویژگیهایی داشته باشد که در جسم انسان عملی انجام دهد و در جسم حیوان تأثیر مخالفی بخشد؛ برای مثال گیاه بیش کد نسبت به بدن، انسان زهر کشندهای است لیکن درد بدن سار، بیتأثیر است. لازم است که دستورهای فوق را در آزمایش قوه داروها به کار برد. بوعلی اثر داروها را به قسمت تقسیم میکرد: اثرات عمدی، اثرات جزئی و اثرات بینابین. اثرات عمدی را گرمی دادن، جذب، دفع و از این قبیل میدانست. اثرات جزیی را اثرات درمانی بر روی پارهای از بیمارها ذکر میکرد اثرات عمدی خود به اولیه و ثانویه تقسیم میشدند. اثرات عمدی اولیه، اثرات چهارگانه ارکان اساسی بودند مثل سرد کردن، گرم کردن، تر و خشک نمودن اثرهایی که ثانوی بودند به دو گروه تقسیم میشوند.
گروه اول همان اثرات چهارگانه بودند فقط مقیاس بیشتری در بین بود؛ بطور مثال گرم کردن تا حد سوزاندن و با سرد کردن تا حد یخ بستن.
گروه دوم، اثراتی که با این اعمال مغایرتی داشته ولی از این کنشها بوجود میآمدند اثرات جزیی در حالتی گفته میشد که دارو با اینکه بر اندام و یا دستگاه ویژهای اثر میگذاشت نفع و یا زیان آن همه اندامها را در برمیگرفت مانند درمان یرقان آوردیم که دارو به سرد و با گرم خشک و تر بودن تقسیم میشد؛ به این معنا بود که از دو جسم که مقایسه مینمود آن جسم یا مادهای که زودتر گرم میشد آنرا گرم مینامید و از نظر سرد شدن آن جسمی که زودتر سرد میشد جسم سرد مینامید و معتقد بود از دو جسم آنکه زودتر گرم بشود در ذات خود گرمتر از دیگری است و اگر مثال میآورد که جسمی از جسم دیگر گرمتر و یا سردتر است منظور آن این بود که در مقایسه با تأثیر گرمای غریزی بدن آدمی بدان حالت بود. و به مسئله دیگری نیز در این مورد اشاره میکرد و آن اینکه هر چیز که در چشیدن شیرین و یا تلخ یا تند باشد، گوهرش را گرم میدانست و هر آنچه قابغی یا ترش و یا گس باشد وی آن را سرد میدانست و تر و خشک بودن دارو را نسبت به شگفتی آن در محیط میسنجید. صفات دیگری نیز برای داروها میشمرد که عبارت بودند از داروهای لطیف، داروهایی که هرگاه بوسیله نیروی طبیعی جسم ما تأثیرپذیرند به اجزای بسیار ریز تقسیم گردند و در بدن پخش میشوند که از این گروه زعفران و دارچین بودند. داروهای غلیظ که عکس داروهای لطیف بودند مانند داروهای لزج، داروهایی بودند که هرگاه گرمای غریزی جسم به آن تأثیر میگذاشت قادر به کش آمدن بودند. داروی مایع که قابل تغییر شکل بودند و داروی شکننده که با کوچکترین فشاری میشکنند. عکس داروهای مایع داروهای جامد بودند که قابل تغییر شکل نبودند. داروهای دیگری نیز در این تقسیمبندی بودند مانند روغنی لعابی که دارویی بوده که اگر در آب فرو میبردیم اجزای آن جدا میشده و با رطوبت اطرافش را در هم میآمیخت و بر اثر آن نوعی چسبندگی بوجود میآورد.
با تفاصیل که در مورد داروها آورده بود، آنها را از حیث خواص برای بدن نیز به گروههای زیادی تقسیم نموده بود. بطور مثال داروی سوزنده که قسمت لطیف اخلاط را از بین میبرد و یا داروی تجویز کننده که عبارت از دارویی بود که بدن را سرد میکرد و حرکت بدن را از بین میبرده است.
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.