رشیدالدین فضل الله ابن ابی الخیر عالی همدانی مشهور به رشید الطبیب در سال 648 هـ.ق. (1247 میلادی) به دنیا آمد. شغل اصلی او طبابت بود و کارهای دیوانی نیز داشته است. در سال 697 ه.ق. (1298 میلادی) در زمان حکومت غازان خانی پس از کشته شدن وزیرش صدرالدین وزارت وی به رشیدالدین فضل الله و محمد مستوفی واگذار میشود که هر دو از علم و فضل کافی برخوردار بودهاند؛ ولی بعدها رقابت و اختلاف بین آنها ایجاد میشود. و به همین دلیل رشیدالدین فضل اله از طرف رقیبش متهم به قصور و خطا و اهمال در طبابت سلطان محمود خربنده (نه خدابنده) شد؛ و در سال 718 هـ.ق.(1318م) در سن 70 سالگی با پسر 16 سالهاش به قتل میرسد ولی پسر دیگرش 7 سال بعد وزیر ابوسعید بهادرخان میشود.
رشیدالدین فضل اله علاقه شدیدی به نشر علوم و معارف داشته و دستگاه عظیمی را بنام ربع رشیدی در جوار تبریز بنا میگذارد که در آن محصلان علوم و معارف مختلف وقت خود را صرف آموختن و تحقیق و مباحثه میکردند. آثار ربع رشیدی در حال حاضر در قسمت جنوب شرقی این شهر در دامنه تپههای شمالی آن باقی است.
در این مجتمع بزرگ علمی همه امکانات رفاهی و نیازها و مایحتاج اساتید و محصلان فراهم بوده و طلاب علم در هیچکدام از مسائل زندگی نیاز به بیرون نداشتند.
هزینه اداره این مجمتع از درآمد حاصله از موقوفات متعدد که در تبریز و خارج از محل مزبور و سایر شهرهای ایران آن زمان «خارج از محدوده ایران فعلی» وجود داشت تأمین میشد.
همه ساله، دوره کاملی از نشریات و مصنفات این مجمع علمی به زبان فارسی و عربی منتشر میشد و ایشان برای استفاده سایر مجامع علمی و فرهنگی و همچنین برای جلوگیری از انهدام این آثار دو جلد از هر کدام از این کتابها را به کتابخانههای معتبر جهان اسلام ارسال مینمود. از این سری نشریات در یکی از مأخذ فهرست 86 تقریظ به قلم 85 دانشمند مندرج شده است. پس از قتل ناجوانمردانه این پزشک و دانشمند بزرگ به دلیل اتهام واهی ارتداد و مهدورالدم شناختن او که عقاید اهل تورات در افکار و کتب او نفوذ کرده است! بسیاری از این کتابها را طعمه حریق کردهاند، ولی شاید بعضی از کتب او در کتابخانههای خارج از کشور موجود باشد، که به هر صورت بسیاری از آثار او چاپ نشده و از دسترس عموم به دور است. ولی بعضی از آنها انتشار یافته و به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده است.
وقف نامه ربع رشیدی که شامل جزئیات دستورالعمل، روش اداره و امکانات و بودجه و اسناد و مدارک این موقوفات است. به خط خود نویسنده و بعضاً به خط حاکم شرع تبریز کتابت شده است. نسخه جدید این کتاب مهم تاریخی در سال 1348 ه.ق. پس از برگزاری مجلس علمی و تحقیقی در تهران و تبریز در مورد ایشان با استناد از کتاب اصلی که توسط دو نفر از خاندان سراج میر تحویل شده است تهیه و نسخهای از آن در کتابخانه ملی ملک تهران (موقوفه آستان قدس رضوی) موجود است.
درمان و آموزش پزشکی در ربع رشیدی در بخشی از این مجموعه عظیم بنام دارالشفاء قرار داشته که شامل درمانگاه شبانهروزی، قسمت بستری بیماران، داروخانه و مرکز تهیه و ساخت داروهای مورد نیاز، خانه پزشک و محل اسکان دانشجویان پزشکی بوده است.
او به فرزند خود سعدالدین مینویسد «پنجاه طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند، مصر، چین، شام و دیگر ولایات آمده بودند در دارالشفای ما تردد نمایند و در پیش هر کدام ده کس از طالب علمان مستعد نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول گردند...».
در کتاب وقف نامه ربع رشیدی نیز که مشتمل بر جزئیات و نحوه اداره این مجتمع است یکی از وظایف پزشکان دارالشفا تدریس در طب و آموزش دانشجویان این رشته تعیین شده است. که موظف بودند هر کدام از آنها در مدت پنج سال دو نفر متعلم در رشته طبابت را بنحوی تربیت نمایند؛ که در پایان این مدت قادر به معالجه بیماران باشند و پایان آن در صورت احراز مهارت کافی اجازه طبابت برای ایشان بطور کتبی بنویسند تا ایشان به موجب آن اجازه معالجه بیماران را شروع نمایند. از شرایط پذیرش متعلمین استعداد، زرنگی، جدیت، دیانت و امانت بوده است. جزئیات اجرت و محل سکونت طبیبان، متعلمین و سایر پرسنل دارالشفا در وقفنامه به دقت کامل قید شده است. طبق این قرارداد طبیبان مبلغی به اندازه چند برابر بقیه کارمندان بعنوان حق طبابت حقوق دریافت میکردند و علاوه بر آن مبلغی بیش از حق طبابت نیز بعنوان حق آموزش و تدریس دریافت میکردند.
کار دارالشفاء شبانه روزی بوده و پزشکان با دادن کشیک شبانهروزی موظف بودند در کلیه ساعات شبانهروز به نوبت حضور دائمی در دارالشفاء داشته باشند. مسکن ایشان در داخل دارالشفاء در محلی بنام دارالطبیب قرار داشت.
دانشجویان طب نیز به طور تمام وقت در دارالشفاء حضور داشته و مسکن آنها حجرههای دارالشفاء بوده است.
از دیگر کارمندان دارالشفاء جراح، کحال، شرابدار «داروساز» انباردار و غیره بوده که کلاً 11 رده کارمندی در آنجا مشغول بودهاند که جزئیات وظایف و اجرت آنها به تفصیل تعیین شده است.
در مورد تهیه داروهای این مرکز، ایشان دستور داده بود از همه ممالک دنیا انواع درختان میوه و ریاحین و حبوبات که در تبریز نبوده، نهال و شاخ آن را پیوند کنند و یا بذر آن را بیاورند و به ترتیب آن مشغول شوند. و بعضی از مواد اولیه آن را به میزان کافی از سایر بلاد میآوردند. برای تهیه و آوردن به موقع این مواد به منظور جلوگیری از تأخیر در ارسال، شش مکان پیکی جداگانه تشکیل داده بود و بدین ترتیب مجموعه کاملی از آخرین داروها، روغنها و گیاهان داروئی مورد نیاز و در حقیقت مخزن غنی از همه این مواد را در اختیار داشت.
در یکی از مکتوبات ایشان به علاء الدین در مورد تهیه داروهای دارالشفاء درخواست میکند که سالانه روغنهای مورد نیاز که مشتمل بر 29 قلم روغن مختلف که در حدود 1000 من تبریز میشده است تهیه و ارسال نماید.
تفصیل ادویهای که در داروخانه بیمارستان موجود بود شامل 7 گروه داروئی از قبیل معاجین، ادهان، داروهای چشمی، مراهم، ادویه مفرده، شیافات و آلات پزشکی بوده که هر کدام از آن شامل اقلام متعددی میشده است. آلات پزشکی برای استفاده بیماران به صورت عاریت نیز داده میشد. روش تجویز دارو به صورت نوشتن روی کاغذ (نسخهنویسی) بوده، که پس از نوشتن طبیب توسط خازن و شرابدار در داروخانه تحویل، میشده است.
در دارالشفاء پزشکان و سایر پرسنل موظف بودند به نوبت کشیک دهند و برنامه شبانهروزی داشته باشند و در تمام طول شبانه روز یک نفر طبیب با بقیه همکاران سرکار حاضر بودند.
مقررات استخدامی و برنامه انجام امور درمان و آموزش با چنان دقت و توجهی انجام میشد که جای استفاده و تحقیق هرچه بیشتر را در این مورد نیاز دارد. به منظور امکان آموزش با فراغ خاطر نه تنها حقوق و مسکن و ضروریات زندگی آنها در حد اکمال تهیه و تدارک دیده شده بود بلکه حتی جزئیات مایحتاج اساتید و طلاب را نیز پیشبینی و تأمین کرده بودند که با خیال راحت در طلب علم و تحقیق باشند. جالبتر آنکه انتخاب رشته علمی طلبهها را متناسب با نیاز و انگیزه استعداد آنها معین میکردند تعداد محصلین و طلاب آن 7000 نفر بوده که 1000 نفر ساکن در ربع رشیدی و 6000 نفر از آنها در دارالسلطنه تبریز اسکان داشتند. تعداد مدرسین و اساتیدی که وظیفه آموزش و تدریس داشتند 400 نفر بود که 50 نفر از آنها طبیب بودند که از شهرهای مختلف دعوت شده بودند. و همه آنها در محلهای مناسب سکونت داشتند.
خود ایشان در این مورد مینویسد:
«در مورد علما همه را در ادارات مجری داشتیم و جامه سالانه و صابون و حلوا مقرر کردیم و در محلهای بنام محله طلبه نشاندیم و مرسوم همه را بر منوالی که به جهت علما مقرر کرده بودیم معین گردانیدیم و شش هزار طالب علم دیگر را که از ممالک اسلام به امید تربیت آمده بودند در دارالسلطنه تبریز ساکن گردانیدیم و هزینه ایشان را از حاصل خرید روم و قسطنطنیه کبری و جزیره هند معین کردیم که هر طالب علم پیش هر کدام مدرس تحصیل کند...
و دیدیم که ذهن هر طالب علمی کدام علم است...» و در جای دیگر مینویسد:
«400 نفر از علما را در کوچهای که آن را کوچه علما خوانند متوطن ساختیم». این شهر عظیم علم و دانش نه تنها در زمان خود بلکه در ازمنه بعد از آن نیز بینظیر بود. به نوشته آقای کارل جان فرانسوی در این مدت ارتباط علمی خیلی مفید و ثمربخش بین اروپا و ایران که مراکز علمی ایران در تبریز بود وجود داشت. شورویها پس از جنگ جهانی دوم به تبعیت از آن، شهر علمی آمادمگورود را با گروهی از محققین در واحد بزرگ شهری جمعآوری نموده تا محیط فکری مناسب با وسایل لازم را در یک جا برای آنها فراهم سازند.
بیپروا باید اعتراف کنیم که مطالعه سطحی در روش تدریس و آموزش طلاب و دانشجویان در ربع رشیدی آنچنان حس مباهات و غروری ایجاد میکند که چگونه اجداد ما قرنها قبل مفاهیم علمی تأیید شده دنیای کنونی را از قبیل تمام وقتی، دپارتمان و کتابخانه، روابط بین المللی، کنفرانس و سمینار و غیره را بکار میبردند و نشریات علمی در زبانهای مختلف بیرون میدادند و با محافل و مجامع علمی دنیا ارتباط فعال داشتند و داروها و وسایل مورد نیاز خود را در حد خودکفائی و بیش از حد مورد نیاز تهیه و تدارک میدیدند. و این مطالعه و نگرش تاریخی میتواند انگیزه اعتماد به نفس توأم با بیداری و حرکت علمی مجدد را در نسل فعلی نیز ایجاد نماید در حالیکه زمان برای جبران خسارتهای گذشته هیچ وقت دیر نشده است.
ربع رشیدی علاوه بر امکانات علمی و فرهنگی و خدمات وسیع شامل تشکیلات رفاهی و تولیدی و غیره بود که به گوشهای از این امکانات اشاره میشود:
«44 کاروانسرای رفیع، هزار و پانصد دکان، سی هزار خانه مسکونی خیلی باصفا با حمامها و بساطین، کاغذسازی، رنگسازی، دارالضرب و ... و از شهری جماعتی را آوردیم که در ربع مذکور ساکن شوند و از جمله 200 نفر از حافظان قرآن را که بلبلان چمن وحی و تنزیل و عندلیبان روضه تسبیح و تحلیلاند ساکن گردانیدیم».
به امید پیروزی که در جهت تحقق واقعی انقلاب و فرهنگی همانند اسلاف خود و با الهام از تعالیم قرآن و وحی و رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی بار دیگر به اوج عظمت علمی و معنوی برسیم که رشیدالدین فضل الله تنها یکی از راهروان دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و شاگردان دانشمند او همچون محمدبن زکریای رازی بوده است.
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.