ماهان شبکه ایرانیان

نقد فیلم «خفگی»: یک کمدی ناخواسته یا یک نئونوآر پست مدرن

این‌یک توصیه کاملاً جدی است؛ اگر نمی‌خواهید به شعورتان توهین شود؛ اگر نمی‌خواهید که نزدیک به ۱۱۰ دقیقه روی صندلی سینما یک زجر مدام را تحمل‌کنید و درنهایت اگر نمی‌خواهید وقتتان را به سطل آشغال بریزید آب دستتونه زمین بگذارید و به تماشای آخرین فیلم فریدون جیرانی نروید؛ «خفگی» حتی به‌عنوان یک کمدی ناخواسته هم یک فیلم شکست‌خورده است

این‌یک توصیه کاملاً جدی است؛ اگر نمی‌خواهید به شعورتان توهین شود؛ اگر نمی‌خواهید که نزدیک به 110 دقیقه روی صندلی سینما یک زجر مدام را تحمل‌کنید و درنهایت اگر نمی‌خواهید وقتتان را به سطل آشغال بریزید آب دستتونه زمین بگذارید و به تماشای آخرین فیلم فریدون جیرانی نروید؛ «خفگی» حتی به‌عنوان یک کمدی ناخواسته هم یک فیلم شکست‌خورده است. فیلمی تماماً ادا که حتی در ادا بازی‌های خودش نیز ناکام و الکن مانده است. فیلمی که برای دفاع هیچ دست‌آویزی به شما نمی‌دهد و در همه زمینه‌هایش از خیر هیچ تپه‌ای نگذشته. از کدام تپه شروع باید کرد؟ از قصه تماماً بی‌منطق و ناقصی که صرفاً برای تولید یک فضای فرمال همه قوانین روایت را زیر پا می‌گذارد؛ که حتی اگر در خلق همان فضای فرمال موردنظر خالقش موفق بود می‌شد قید قصه و روایت را زد و فقط از همان فضاسازی و آمبیانس لذت برد؛ که خوب نمی‌شود؛ از خاموشی غیرقابل‌باور الحاقی فیلم که به‌زور به قصه تحمیل‌شده است تا فضاهای پر کنتراست و سیاه‌سفید و اکسپرسیونیستی خودنمایی کند؟آیا دوستانی که شیفته فیلم شدند و فیلم‌برداری آن را با آثار برگمان مقایسه می‌کنند و کار مسعود سلامی در مقام مدیر فیلم‌برداری شبیه با اسوِن نیکوِست کبیر می‌دانند ما را احمق فرض نکرده‌اند؟ در کدام‌یک از فیلم‌های برگمان و یا سایر سینما گران خالق فیلم‌های اکسپرسیونیستی روایت و قصه و شخصیت‌پردازی فدای خلق نماهای تکنیکال و فرمال می‌شود؟ توصیف روانکاوانه و بی‌بدیل بحران‌های هویت و نابسامانی‌های روانی و فضاهای غیرقابل‌پیش‌بینی ذهنی شخصیت‌های فیلم‌های برگمان کجا و به‌هم‌ریختگی و شلختگی و جعلی بودن قهرمانان «خفگی» کجا؟

برگمان و نیکوِست

بگذارید از دوستانی که مشابه این‌جانب اشتباه کردند به تماشای این فیلم نشستند این سؤال را بپرسم که دقیقاً وجود دو کاراکتر پیر ازکارافتاده و تماماً کلیشه‌ای با بازی‌های دم‌دستی غلامحسین لطفی و احسان امانی چه دردی از قصه دوا می‌کند و با حذف آنچه چیزی را از دست می‌دهیم؟ آیا واقعاً همان‌طور که شعار تبلیغاتی فیلم ادعا می‌کند ما با بازی متفاوتی از نوید محمدزاده روبه‌رو هستیم؟ طراحان این شعار تبلیغاتی برای کمپین تبلیغاتی فیلم «خفگی» بقیه نقش‌آفرینی‌های نوید محمدزاده را دیده‌اند؟ تک‌تک دیالوگ‌های شخصیت مسعود تداعی‌کننده ده‌ها نقش‌آفرینی تکراری محمدزاده است.دوستانی که از زمان اکران این فیلم در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شیفته یک نئو نوآر ایرانی شده بودند و آخرین فیلم جیرانی را گامی درخشان در سینمای ایران می‌دانستند یک‌بار دیگر در تعاریفشان از نوآر و نئو نوآر تجدیدنظر کنند و آبروی فم‌فاتال‌های فراموش‌نشدنی سینمای آمریکا رو با الناز شاکر دوست از نبرند و درنهایت از با یک سؤال کوچک و جزئی بحث یکی از بدترین و جعلی‌ترین فیلم‌های این چندساله سینمای ایران رو به اتمام می‌رسانم سؤالی که از زمان روشن شدن چراغ‌های سالن سینما تا همین‌الان دائماً از خودم می‌پرسم که چه می‌شود که در یک دنیای بی‌زمان و مکان یک فیلم که تمام تلاش عوامل صحنه و لباس و گریم برای تحقق ایده اولیه کارگردان خرج شده است مرد نامتوازن و مرموز و چند شخصیتی آهنگی سانتیمانتال از طریق اسمارت فون خودش برای اسمارت فون پرستار بی‌پناه و تنها و در یک تیمارستان قرون‌وسطی تلگرام بله تلگرام می‌کند یک قطعه بلد فرانسوی که فیلم هم با آن پایان می‌رسد و ما رو از یک شکنجه فراموش ناشدنی رها می‌سازد.

پرسونا

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان