تغییر سبک زندگی، نیازهای تازه، الگوهای تازه
در گذشته، تعریفهای سادهتر و مشخصتری برای محدودهی اختیارات زن و مرد در زندگی خانوادگی وجود داشت. اغلب، امور مربوط به بیرون از خانه و مسائل مالی به پدر خانواده واگذار میشد و امور مربوط به درون خانه، بچهها و روابط خانوادگی هم مربوط به مادر خانواده بود. زنان، سهم بیشتر وقت خود را در خانه و با فرزندان میگذراندند و مردان، بیشتر اوقات در خانه نبودند یا خود را درگیر مسائل درون خانه نمیکردند. اما این الگو، امروزه دیگر پاسخگو نیست. بسیاری از زنان به درس یا کار مشغول هستند و زمان زیادی را بیرون از خانه میگذرانند. بسیاری از مردان هم، دوست دارند سهم بیشتری در امور خانه و بهطور خاص تربیت فرزندان داشته باشند. مطالعات علمی هم روز به روز، بر سهم هر دو والد در تربیت، رشد و سلامت فرزندان تاکید دارند و از والدین میخواهند هر دو، در این امر مشارکت داشته باشند. طبیعی است که برای والدینی که خود در خانوادههای دارای سبک قدیمیتر بزرگ شدهاند، یافتن تعادلی مناسب در این راه، دشوار باشد.
الگوهای قدیمی همچنان مؤثرند
یکی از دلایل سردرگمی خانوادهها، بلاتکلیفی در آنچه میخواهند است. مثلاً مادران، در موقعیتی، مطرح میکنند پدر باید برخی مسئولیتها را برعهده بگیرد، چون خسته هستند و از عهده ی همهی امور برنمیآیند. اما در مواردی که با نظر پدر موافق نیستند، به الگوی قدیمی برمیگردند و شاکی میشوند چرا اصلاً پدر باید در امور ریز خانه دخالت کند. پدران هم، وقتی احساس میکنند نظرشان نادیده گرفته شده است، معترض میشوند که چرا آنها در امر فرزندپروری سهم کافی ندارند و زمانی که خسته میشوند یا از عهدهی کاری در رابطه با فرزند خود، آنطور که دوست دارند برنمیآیند، مدعی میشوند اصلاً برخی امور به آنها ارتباطی ندارد و به الگوی قدیمی برمیگردند.
الگویی که در آن بزرگ شدهاید و از طرق گوناگون مانند رسانهها در شما شکل گرفته است،دستکم تا حدی روی شما مؤثر خواهد بود. بهترین راه این است که وجود این الگو در ذهن خود را بپذیرید و به جای انکار و نادیده گرفتن، آن را بشناسید و کشف کنید در چه زمانهایی و به چه صورتی بیشتر روی شما تاثیر میگذارد.
وقتی بدانید کدام بخش از الگوهایی که شاید الان با آنها موافق نباشید، روی شما بیشتر تأثیر میگذارد، میتوانید موقعیتهایی را در زندگی خود پیشبینی کنید، که دست به دامن این الگوها شوید و از این طریق، رفتار بهتری را در پیش بگیرید.
فراموش نکنید الگوهای قدیمیتر، مطلقاً بد و نامناسب نیستند. در بسیاری از خانوادهها، هنوز بخشهای زیادی از زندگی به سبک والدینشان هست و مشکلی هم دیده نمیشود. مهم این است که شما الگوی متناسب با سبک زندگی خود را پیدا کنید.
قیمت نسبت به آنچه انجام میدهید
سعی کنید نسبت به رفتار خود آگاه باشید و ببینید رفتارتان در موقعیتهای مختلف دقیقاً بر چه اساسی است. آیا فقط یاد گرفتهاید اینطور باید رفتار کرد؟ یا فکر کردهاید و این روش را انتخاب کردهاید؟ یا در حال سنجیدن این رفتار هستید تا الگوی مناسب خود را پیدا کنید؟
مشورت گرفتن آری، مقایسه و تقلید نه
با آشنایان و دوستان خود مشورت کنید. صحبت با آنها در ان زمینه، میتواند به آگاهی شما کمک کند. البته از مقایسه بپرهیزید و سعی نکنید الگویی دقیقاً مانند آنها داشته باشید.
لزوم هماهنگی
نداشتن هماهنگی، علاوه بر اینکه باعث دعوا و مشاجره و در نتیجه احساس ناامنی در فرزند شما خواهد شد، باعث میشود او دقیقاً نیاموزد چه رفتاری باید داشته باشد، قوانین خانه چه هستند و اینکه از او چه انتظاری میرود. بنابراین، اختلافنظرهایتان را در نبود فرزندتان مطرح کنید و به توافقی برسید، بعد آن را به فرزند خود اعلام کنید. به او نشان ندهید یکدیگر را قبول ندارید یا به حرف دیگری اهمیتی نمیدهید.
نیازها
از مواردی که بهعنوان راهنما در تقسیم وظایف میتوان به کار برد، نوشتن لیستی از نیازهای شخصی، خانوادگی و نیازهای فرزندان است. همهی ما، در هر جایگاهی که باشیم، در شبانهروز 24 ساعت فرصت داریم. بنابراین باید زمان خود را بین این سه دسته نیاز در خانواده تقسیم کنیم.
- هر کدام (والدین)، یک کاغذ سفید بردارید و روی آن سه ستون بکشید. هر یک از سه نیاز عنوانشده را بالای هر یک از سه ستون بنویسید.
- سعی کنید به خودتان زمان بدهید و جدا جدا، ستونها را پر کنید. بهتر است تا پایان نوشتن، لیستهایتان را باهم مقایسه نکنید و روی لیستهای هم تأثیر نگذارید.
- زمانی را برای مقایسه تعیین کنید: مثلاً دو روز دیگر. در غیر اینصورت، ممکن است هفتهها بگذرد و لیستها ناتمام باشند.
- وقتی زمان مقرر رسید، لیستها را کنار هم بگذارید. در ستون نیازهای خانوادگی و نیازهای فرزندان، تشابهها را مشخص کنید. در اینجا، توافقی دارید که خب، در بسیاری از موارد کمککننده خواهد بود. اختلافنظرها بر سر چیست؟ در مورد آنها باهم صحبت کنید و منظور خود را توضیح دهید. گاهی با صحبت به این نتیجه میرسید که در واقع منظور هر دو یکی است، فقط متفاوت بیان شدهاند.
- مواردی هستند که در آنها، اختلافنظر جدی است. در این موارد باید صحبت کنید و به یک نتیجهی واحد برسید. در مواردی شاید لازم باشد معامله کنید: شما یک مورد از لیست او را بپذیرید تا در عوض، او هم یک مورد از لیست شما را بپذیرد!
- نگاهی به لیست نیازهای شخصی بیندازید. هر کدام چهقدر از وقت خود را صرف نیازهای شخصی خود میکنید؟ آیا تعادلی مشابه در تنظیم وقت و انرژی خود بین این ستون میبینید؟ هر دو باید سهمی برای نیازهای خانوادگی، سهمی برای فرزند و سهمی هم برای خود در نظر بگیرید.
- میتوانید نموداری دایرهای رسم کنید و ببینید هر کدام از والدین، چقدر به نیازهای خود، نیازهای خانواده و نیازهای فرزند خود میتواند رسیدگی کند. سعی کنید نمودارهایتان دارای نسبتهای مشابه باهم باشد. در اینصورت، به احتمال زیاد همه راضیتر خواهید بود.
پیشفرضتان، سهم برابر باشد
بهترین حالت این است که در تقسیم وظایف مربوط به فرزند، حق برابر بین والدین در نظر گرفته شود. حق برابر به این معنا نیست که در همهی امور مثل هم رفتار کنید، بلکه معادلها را پیدا کنید و آنها را برابر هم قرار بدهید. توانمندیها و ضعفهای دو طرف و نیز علاقهها را در تقسیم کارها در نظر بگیرید. ممکن است پدر حوصله یا توانایی بیشتری برای کمک به درسها داشته باشد و مادر، توانمندی بالاتری در آموزش اصول اخلاقی از طریق داستانهای قبل از خواب به کار بگیرد.در تصمیمگیریهای مهم، سهم دو طرف را مساوی بدانید و بهترین را برای فرزند خود در نظر بگیرید. تحصیلات بیشتر، گذراندن زمان بیشتر با فرزند، درآمد بالاتر یا دلسوزتر بودن دلایل خوبی برای محروم دانستن همسرتان از حق نظر دادن و مشارکت داشتن، نیستند.