
یکی از مخاطبان در یادداشت ارسالیاش با عنوان «استراتژی/راهبرد معاونت امور فرهنگی در مواجهه با چالشهای کتاب» به ایسنا نوشته است: بیش از دو ماه است که از حضور معاون جدید امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگذرد. ایشان تحصیلکرده فلسفه اسلامی است و با پشتوانه علمی و دانشگاهی در این منصب قرار گرفته است. از اینرو دور از انتظار نیست که در دوره ایشان با مسائل حوزه نشر نیز برخوردی خردورزانه و علمی انجام پذیرد. واقعیت امر این است که این صنعت در شرایط کنونی با لیست بلندبالایی از چالشها در سه حوزه تولید محتوا، انتشار و توزیع مواجه است. با کاهش شمارگان کتاب، رعایت نشدن حق مالکیت فکری در فضای مجازی و نیز تکثیر غیرقانونی کتاب، معیشت نویسندگان و مترجمان حرفهای به مخاطره افتاده است. از اینرو برای هر هزینهای که در این حوزه انجام میشود باید مابه ازای آن در ارتقای سطح معیشت مترجم و مؤلف کتاب به چشم آید. از سوی دیگر، اکنونکه صنعت نشر در حال گذار به دوره انقلاب دیجیتالی است، باید برنامههای رویارویی متولیان در برابر این تغییرات روشن باشد. درواقع دورنمای صنعت نشر و افق پیش رو باید با منابع کمتر اما کاراتر و با تمایز جدی از گذشته ترسیم شود. راهکارهای کاربردی و قابل اجرا میتواند مسیر آینده نشر را روشن کند. برخورد منفعلانه و روزمره در آینده خسارتهای زیانباری به بار خواهد آورد. همچنان که رفتارهای غلط گذشتگان در حوزههای متعدد نشر همچون توزیع ناعادلانه کاغذ، توزیع بن و شکلگیری ناشران دولتی را میتوان در همین مسیر تحلیل کرد.
علاوه بر کاهش درآمد صاحبان اثر، ناشران نیز با چالشهای متعدد در حوزه توزیع سنتی مواجه هستند و مدرنسازی شبکه توزیع تنها با تکیه بر توانایی مالی بخش خصوصی امکانپذیر نیست. از معاونت امور فرهنگی انتظار میرود بهصورت شفاف شیوه مواجهه با این چالشها و راهکارهای عملی برای مقابله با آنها را تدوین و بیان کند. این امری است که معاونت امور فرهنگی باید با آگاهی به آن بیندیشد و تبیین کند که چه فکر تازهای برای این شرایط دارد. بهرهگیری از نظرات کارشناسی افراد خبره بهویژه کسانی که صنعت نشر را از زاویه یک بازار اقتصادی میبینند، میتواند کمک شایانی به بدنه نشر کند. در شرایط کنونی، اطلاعرسانی چندانی از برگزاری جلسات کارشناسی به گوش نمیرسد.
مجموعه چالشهای دیگری نیز در این حوزه به چشم میخورد که بخشی از آن به دیگر نهادهای حوزه آموزش کشور برمیگردد. در این شرایط، انحراف و کمکاری سیستم آموزش و پرورش و وزارت علوم و تحقیقات در کاهش رغبت به کتابخوانی کاملاً مشهود است؛ فرصتهای مطالعه میلیونها دانشآموز و دانشجو با شیوه کنونی تستزنی، جزوهنویسی و... به مخاطره جدی افتاده است. لازم است معاونت امور فرهنگی وارد گفتوگوی جدی با آن حوزه شود یا فضا را برای نقد و بررسی عملکرد آنان فراهم سازد. ادامه این ره به ترکستان خواهد بود.
علیرغم تمام چالشهای برشمردهشده و نشده در این وانفسا، قوتها و فرصتهایی نیز وجود دارد که میتوان با بهرهگیری از آنها زمینه برخورد مناسب با این شرایط را فراهم آورد. ازجمله این قوتها میتوان به رغبت نسبی به کتابخوانی در میان مردم اشاره کرد. هنوز در این وادی، کورسوهای امید به چشم میخورد. اشتیاق به اخذ پروانه نشر به هر دلیل، با وجود چندهزار ناشر، نشان میدهد میتوان با برنامهریزی مناسب و هدایت صحیح نسبت به جذب سرمایه و گسترش صنعت نشر اقدام کرد. طراحی شیوههای جدید برای به مشارکت گرفتن این دسته از علاقهمندان و به بازی گرفتن بیش از دههزار ناشر در حوزه نشر قطعاً بدون نتیجه نخواهد ماند. همچنین در فضای کنونی حداقل در شهر تهران و دیگر کلانشهرها همچون مشهد اعضای شورای شهر تمایل خوبی به حوزه فرهنگ دارند. این فرصت میتواند در سطح کلان منجر به تغییرات خجسته شود. جلب اعتماد خوانندگان از طریق شفافسازی بررسی پیش از انتشار کتابها، میتواند به اعتمادسازی خوبی بینجامد. باید فضای گفتوگو شکل بگیرد و خوانندگان، نویسندگان و مترجمان اقناع شوند و با متصدیان به یک فهم مشترک برسند. در این میان، طراحی سامانهای برای گردش شفاف اطلاعات بسیار مفید فایده خواهد بود. رغبت نسبی اصحاب فرهنگ به مشارکت و تمنای موفقیت دولت تدبیر و امید از دیگر سرمایههایی است که میتواند کمکحال مدیران شود.
اینک در کشورمان شاهد ضعف صادرات و مبادلات کالاهای فرهنگی هستیم. با توجه به محدودیتهای زبان فارسی در گستره جغرافیایی میتوان از متولیان این حوزه سؤال کرد که چه برنامه مدونی برای تسهیل صادرات کتاب ایرانی به کشورهای فارسیزبان، همچون افغانستان، تاجیکستان، شبهقاره و ایرانیان مقیم خارج تدارک دیده شده است؟ استراتژی آن معاونت در مقابل صادرات کتابهای عربی به کشورهای عرب مسلمان چیست؟ 15 درصد جمعیت مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل میدهند. تبادل کتاب بهعنوان یک کالای معرفتی با همین جمعیت میتواند کمک شایانی به بازار کتاب کند. نویسنده بر این باور است همین میزان متکلم به زبان فارسی ظرفیت خوبی برای گسترش داشته که از آن غفلت ورزیدهایم. تعداد کسانی که به زبان فارسی سخن میگویند چیزی کمتر از زبانهای آلمانی و بیشتر از زبان ایتالیایی است، اما قطعاً ضریب نفوذ آنان بیشتر است.
انتظار میرود مجموعه معاونت امور فرهنگی از مدیریت عملیاتی معمولی فاصله بگیرد و گرفتار روزمرگی نشود و نسبت به تبدیل مؤسسات وابسته به نهادها و مراکز فکری و تولیدکننده اندیشه و برنامه بیندیشد.