اکبر نصراللهی کارشناس حوزه رسانه و مدیر گروه ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره اهمیت ذکر منبع برای اخباری که در رسانهها منتشر میشوند، گفت: اگر مخاطب بداند که خاستگاه، ریشه و منشاء خبر کجاست، بهتر میتواند درباره عیار و صحت خبر و مطالب آن، قضاوت و راستی آزمایی کند و درباره نحوه مواجهه با آن، تصمیم بگیرد. بر همین اساس، اصول کلاسیک خبرنگاری تاکید دارد نام منبع خبر در منابع خبری گفته و نوشته شود؛ با وجود این معتقدم در عمل فقط در چهار مورد ذکر منبع ضرورت دارد؛ برای مستند کردن خبر، سلب مسئولیت رسانه از اظهارات منبع، اعتباربخشی به خبر و بیان توانمندی رسانه در دسترسی به منبع. در غیر این صورت، معمولاً اسم منبع، بهویژه در رسانههای حرفهای ذکر نمیشود.
وی افزود: اما در این زمینه باید به نکات مهمتری هم توجه کرد؛ زمانی تعداد منابع خبر، محدود و همان تعداد محدود هم شناسنامهدار بودند و لذا قضاوت درباره صحت و سُقم اخبار برای مخاطبان، کار دشواری نبود اما امروز از آن دوران سالها گذشته است؛ زمانی انحصار تولید اخبار در اختیار برخی از منابع خبری مثل خبرگزاریهای بزرگ بینالمللی بود. آن زمان رسانههای دیگر مانند مطبوعات و رادیو و تلویزیون در زمین این خبرگزاریها بازی میکردند و هر چه این منابع مسلط و غالب تولید میکردند، رسانههای دیگر اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات، همانها را (چه در زمینه خبرهای داخلی و چه در زمینه خبرهای بینالمللی) بازنشر میکردند. اگر اتفاق مهمی در نقطهای از جهان روی میداد، چنانچه آن منابع بزرگ بینالمللی مسلط که جریان اطلاعرسانی را در دست داشتند، آن را بازتاب نمیدادند، مطبوعات و رادیو و تلویزیون هم یا اساساً از آن مطلع نمیشدند و یا توان و امکانات تولید و انتشار آن را نداشتند.
نویسنده کتاب «راهنمای پوشش خبری» اضافه کرد: در آن دوره مطبوعات و رادیو و تلویزیون به دلیل هزینه بسیار بالایی که تولید خبر در کشورهای دیگر برایشان ایجاد میکرد و حتی در داخل کشور، آنها عمدتاً از منابعی مانند خبرگزاریهای بزرگ بینالمللی برای اخبارشان استفاده میکردند. بعد از مدتی خبرگزاریهای دیگری هم در سطح بینالمللی و هم در سطح داخلی به وجود آمد و بعد از آن تلویزیونهای خبری 24 ساعته مانند BBC و CNN و الجزیره ایجاد شدند که این مسئله موجب شد انحصار آن خبرگزاریهای بینالمللی در سطح جهانی، کم شود و دیگر به اینگونه نبود که هر چه آنها تولید کنند، این طرف همانها انتشار پیدا بکند و یا مردم از رویدادهایی که آنها اطلاع نمیدهند، خبردار نشوند.
نصراللهی ادامه داد: از دهه 1960 به این طرف که اینترنت در جهان، همهگیر شد، شاهد موجِ شکلگیری وبلاگها بودیم و کم کم مردم، خودشان به منابع تازهای دسترسی پیدا کردند. در اواخر همین دهه، پدیده «ارتباط جمعی شخصی» شکل گرفت که در آن هر شخص میتوانست تولیدکننده اخبار و در عین حال انتشاردهنده آنها باشد. اگر به وضعیت فعلی اطلاعرسانی هم نگاهی بیندازیم، میبینیم که اپلیکیشنهای موبایلی به شکل یک روزنامه، یک شبکه رادیویی، یک شبکه تلویزیونی و یک سازمان خبری، فعالیت میکنند.
وی پس از بیان این نکات به مبحث اولیه این گفتگو درباره منبع خبر بازگشت و گفت: حرف من این است که در چنین فضایی، مردم در اقصی نقط دنیا، خود تولیدکننده اخبار هستند و منابع خبری هم محدود و شناخته شده، نیستند. بنابراین مردم خود را ملزم نمیبینند که هر چه این منابع خبری تولید کردند، مصرف کنند. البته در چنین فضایی، شناسایی منابع مطمئن و موثق، به کار فوقالعاده سختی تبدیل شده و هر کسی (اعم از شخصیت حقیقی یا حقوقی) با انگیزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره و حتی افراد با هویت جعلی ممکن است، خبر تولید و منتشر کنند.
این استاد دانشگاه در رشته روزنامهنگاری در ادامه با بیان اینکه چالشی که اکنون به وجود آمده است، چالش صحت و ارزیابی صحت اخبار است، تاکید کرد: در چنین شرایطی اولاً باید سواد رسانهای مردم بالا برود، منابع رسمی اخبار کار خودشان را درست انجام دهند، آستانه تحمل مسئولان ما بالا برود و فضا برای اطلاعرسانی بازتر شود؛ اگر این اتفاقات بیفتد، مردم دیگر به آن منابع خبری بیاعتبار و بیشناسنامه، مراجعه نمیکنند. معتقدم اگر این اتفاقات نیفتد، آن چالشی که عرض کردم، میتواند به چالشی اقتصادی، روحی و روانی و حتی امنیتی برای کشور تبدیل شود.