روحانیت و موقعیت جدید (۵)

جوهره ی وجودی روحانیت   برای بررسی نقش و کارکردهای روحانیت و دستیابی به ملاکی برای تفکیک انواع دایمی از موقعیتیِ آنها به منظور تعیین استراتژی تغییر در مواجهه ی فعال با موقعیت جدید، لازم است بیش از هر چیز، جوهر وجودی روحانیت مورد واکاوی قرار گیرد

روحانیت و موقعیت جدید (5)

جوهره ی وجودی روحانیت
 

برای بررسی نقش و کارکردهای روحانیت و دستیابی به ملاکی برای تفکیک انواع دایمی از موقعیتیِ آنها به منظور تعیین استراتژی تغییر در مواجهه ی فعال با موقعیت جدید، لازم است بیش از هر چیز، جوهر وجودی روحانیت مورد واکاوی قرار گیرد. مطالعه ی وجودی روحانیت از چهار مسیر میسر است:
بررسی درون دینی : بدین ترتیب که مستقیماً به سراغ خودِ ادیان برویم و اشارات و تصریحات آنها را درباره ی لزوم متمایز سازی و شرایط ایجاد این قشر و مشخصات و وظایف محوله ی آنان مورد بررسی قرار دهیم.
بررسی تاریخی : اگر چه تحقق تاریخی ادیان، لزوماً تطابقی با الگوی مطلوب آنها ندارد، اما با نگاهی پدیدار شناسانه می توان آن را تجلی درک و توان پیروان آن آیین، در تحقق آموزه ها دانست و مبین تأثیرات تعلیمی آن در شکل دهی به زندگی ایشان است؛ از این رو تأمل تاریخی در جستجوی نطفه های ظهور و فرایند شکل گیری روحانیت و تغییراتی که به تبع شرایط پذیرفته است، می تواند معرفت مفیدی در این باب در اختیار محقق بگذارد.
بررسی تجربی : بررسی میدانی و تطبیقی در جوامع و در میان پیروان ادیان مختلف در این باب، با همان مبنا و توجیه پیش گفته در بررسی تاریخی، مسیر دیگری است در نیل به درکی جامع از وضع وجودی روحانیت در هر یک از ادیان و نقش و کارکردهایی که به تبع آن به عهده گرفته اند.
بررسی تحلیلی ـ منطقی : در شرایطی که با پدیده ای فراگیر و تقریباً همه جا حاضر مواجهیم، این گمان به ذهن خطور می کند که از علل عامی فراتر از اقتضائات موقعیتی یا تأکیدات خاص آموزه ای برخوردار است؛ آن گاه جستجو و کشف آن ضرورت های عام، انگیزه بخش یک تأمل عقلی می گردد.
ما بی آنکه در اهمیت تک تک مسیرهای فوق در بررسی این پدیده و لزوم یافتن پاسخ های هر چه قانع کننده تر برای پرسش های تحقیق تردیدی روا داریم، تمرکز خویش را در این مقال، بر مسیر چهارم قرار خواهیم داد و به تأمل عقلی در چیستی، در ضرورت وجودی و اقتضائات نقشی و کارکردی روحانیت اکتفا خواهیم کرد.
اتخاذ این مبنا در تحلیل وجودی روحانیت، هیچ به معنای نفی اهمیت مبناهای دیگر، خصوصاً مراجعه به نص و سیره در این باره نیست؛ زیرا هیچ تخالف و تغایری میان آنها با مبنای عقلی و تحلیلی اتخاذ شده در اینجا وجود ندارد، بلکه خود، در نهایت قابل تحویل و ارجاع به همان مبنا هستند.
برای یافتن ِ جوهره ی روحانیت، باید به این پرسش همواره مطرح پاسخ داد که عنصر مقوم روحانیت که آن را از دیگر افراد و اقشار جامعه جدا می سازد، چیست ؟ برخی آن را در «کسوت» و برخی در «مَکسَب و معیشتِ» آنان جسته اند و برخی در «تمام وقتی» و تمحض شان در دین و برخی در داشتنِ «تخصص» و دانش و اطلاعاتِ خاص و برخی در «احساس مسئولیت» سرشاری که نسبت به دیگران دارند و برخی در «منش » و اخلاق و روحیاتِ عمیقاً دینی ایشان؛ با این همه بدون نفیِ اثرِ هیچ یک از عوامل مذکور در شکل دهی به این قشر، عمده ترین عنصر مقوم روحانیت را در «نقش و کارکرد» های ویژه ای می دانیم که بر عهده می گیرند و «لباس متفاوتی» که بر تن می کنند و به واسطه ی آن، خود را از دیگران متمایز می سازند.
با اینکه لباس، یک ممیزه ی شکلی است و از حیث اهمیت و اثر، به پایه ی ویژگی نخست نمی رسد، اما فرضی است لازم برای اطلاق این عنوان بدیشان؛ بنابراین روحانی فردی است با کسوتی خاص که عهده دارِ ایفای نقش و تحقق کارکردهای ویژه در ارتباط با دین است. با ابتنای تعریف به دو شرط «نقش»و «لباس»، کسانی که همان نقش و کارکردها را در غیر آن کسوت به انجام می رسانند و ملبسینی که ایفاگرِ هیچ یک از نقش و کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی، حتی در خفیف ترین صورت آن نیستند، از دایره ی شمول روحانی به معنای خاص مورد نظر این مقال، خارج می افتند. اهمیت کشف جوهره ی وجودی روحانیت و شناسایی عنصر مقوم و ممیِّز آن ما را ناگزیر می سازد آن را از مسیر دیگری نیز دنبال نماییم.
خصوصیات تمایز بخش روحانیت از ضرورت و ترتب یکسانی برخوردار نیستند و لذا برای ارائه ی الگوی تغییر، لازم است تحلیل و تفکیک روشنی از آنها با لحاظ همین جنبه عرضه داشت. ما مجموعه ی خصوصیات فوق را به مثابه ی شرایط به ظهور رسیدن روحانیت قلمداد کرده، ذیل عناوین زیر از هم تفکیک نموده ایم :«شرط تحقق»، «شروط صدق»، «شروط کارکردی» و سرانجام «الزامات تبعی».
در برداشتنِ لباس ویژه و متمایز، «شرط تحققِ»روحانیت است؛ بدین معنا که روحانی بودن به معنای خاص بدون آن محقق نمی گردد . آن لباس در عین حال، حاکی از مفروض بودن مشخصاتی است برای دربرکننده ی آن.
علم و تدیّن یا دینداری شاخص که از آن به تقوا یاد شده، همان مشخصاتی است که با این نماد به آن شخص منتسب می گردد و در واقع از «شروط صدقِ» آن محسوب می شود. بدین اعتبار می توان گفت فرد ملبسِ غیرِ عالم یا ناپیبند به آموزه های دین، در آنچه از او ظاهر است، صادق نیست یا لباس براندام این شخص، نماد و نمودی از آن ویژگی ها را با خود ندارد.
ملبس شدن به ثیاب روحانی به جز تمثل به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم )، حاکی از علم و تقوای دینی اوست و به منظور ایفای نقش و کارکردهایی صورت گرفته است که از این چهار مورد بیرون نیست :
1.تبلیغ و ترویج دین؛
2.تعلیم و تعلم دینی؛
3.صیانت و دفاع از آن؛
4.هدایت و اجرای مناسک.
پذیرش این نقش ها و به انجام رسانیدن این وظایف، در واقع از «شروط کارکردی»روحانیت است؛ بنابراین انتظار می رود فرد ملبسِ دارای علم و تقوای دینی، عهده دار انجام دست کم یکی از نقش های مذکور باشد؛ در غیر این صورت، ضرورت وجودی آن زیر سؤال می رود و به عامل تفاخر و تمایز تبدیل می گردد.
عهده گذاری نقش های مذکور و تحقق کارکردهای مورد انتظار از یک روحانی، البته مستلزم تمحض بسیار و توغل دایم در دین است و لازم می آید آن را به عنوان شغل و حرفه ی اصلی در زندگی خویش اختیار نماید؛ از این رو یکی از «الزامات تبعیِ»روحانیان؛ یعنی تمام وقتی ایشان، ضرورت پیدا می کند؛(11) یعنی روحانی کسی است که به ناگزیر تمامی وقت مفید و مؤثر خود را صَفِ انجام یک یا چند وظیفه از نقش های مذکور می نماید و عملاً نخواهد توانست به هیچ شغل و فعالیت دیگری که مَکسب و محلِ اشاعه ی او باشد، بپردازد. با اینکه مَکسب و معاش روحانیان در قیاس با دیگر مشخصه های فوق، یک امر تبعی و فرعی محسوب می شود، اما به سبب آسیب و ابتلائاتی که عارضه ی شرایط فوق است و تأثیراتی که بر نوع زیست و وضع صنفی و موقعیت طبقاتی ایشان باقی می گذارد، بسیار مورد توجه واقع شده، به بحث های داغی در ادوار اخیر دامن زده است .(12) با تمام این احوال برای آن جز به عنوان یک خصوصیت تبعی و یک ویژگی فرعی و غیر ممیِّز، نباید اهمیت قائل شد؛ بنابراین می توان این طور نتیجه گرفت که لباس، شرط «تحقق» روحانیت است و تقوا و علم، شرط «صدق » آن و قبول نقش و به عهده گرفتن مسئولیت های خاص ، از «ضرورت های وجودیِ» آن؛ به نحوی که فقدان و زوال هر کدام، آن را از معنا تهی می سازد و از ضرورت می اندازد.

ضرورت وجودی روحانیت
 

وجود روحانیت به عنوان حَمَله ی دین، بیش از هر چیز، مبتنی بر یک «ضرورت کارکردی»است؛ از این رو در تمامی ادیان، حتی در ادیان بسیط و ابتدایی نیز به شکلی موضوعیت داشته است. عمومیت و موضوعیت داشتنِ روحانیت برای ادیان، بیش از هر چیز ناشی از ماهیت دین است که وجود کسانی را به عنوان حافظ، حامل، ناقل، مروج و به یک معنا، کارگزار دین ضروری می سازد. دین به مثابه ی یک بسته ی آموزه ای، یک مجموعه از مناسب عبادی و مراسم شعائری و یک سلسله احکام عملی از جنس شرایع و اخلاق و ممارست های ایمانی، نیاز به یک گروه متخصص و متمحضِ تمام وقت دارد تا به تنظیم و تعلیم و ترویج آن بپردازند و از تخریب و تحریف منسی شدن آن جلوگیری نمایند.
تأکید بر «ضرورت کارکردیِ» روحانیت، این معنا را در خود مستتر دارد که واجد «ضرورت وجودیِ» نیست و وجودِ آن به نحو فی نفسه و با صَرف نظر از کارکردهایش برای دین، هیچ ضرورتی ندارد؛ در عین حال باید توجه داشت اهمیت و ضرورت کارکردیِ آن برای دین، چنان به آمیزش و پیوستگی و ظهور توأم دین و روحانی انجامیده که باعث شده است نزد موالیان، از قداست و احترامی هم پایه ی دین برخوردار کردند؛ به علاوه چون ایشان به اقتضای امر تعلیمی خویش و البته ممارست های ایمانی، تجسم عینی آن آیین محسوب می شوند، از اقبال و اعتبار افزون تری نزد مردم برخوردار شده اند که قابل قیاس با هیچ متصدی و متخصص دیگرِ دارای نقش های کارکردی نیست.
در عین حال اکتفا به تحلیل کارکردیِ نسبت روحانی با دین، دچار سه خطوره و آسیب احتمالی است که نمی توان و نباید از آن غافل ماند و لازم است به نحوی مرتفع گردند:
1.تلقی کارکردی از روحانیت، دیدگاهی است که از موضع ِ «ناظر» و در مقامِ «تحلیل» ارائه می شود و چندان هم برای «کنشگرِ» درگیر ماجرای دین و مأنوس با روحانیت، گویا و مفید معنا نیست؛ لذا باید اذعان کرد در انعکاس کامل ماهیت آن رابطه ی صمیمانه که مستلزم اتخاذ رویکردی پدیدار شناسانه به موضوع است، ناتوان است. رفع این خطوره مستلزم کامل کردن این مطالعه با مطالعات بیشتر از مسیرهای پیش گفته وبا استفاده از روش های دیگر است.
2.تسرّی نگاه کارکردیِ «ناظرین»به «کنشگران» و ترغیب فرد دیندار به استفاده از توجیهات کارکردی در ارتباطات و توسلات دینی خویش، آسیب دیگری است که ممکن است از این ناحیه به اعتقادات دینی شان وارد آید؛ زیرا رسوخ این مبنا در عقیده و عمل دیندار، علاوه بر زایل ساختن همان کارکردها، سطح روابط را نیز نازل می سازد و از عمق و صمیمیت مورد نیاز آن نیز خواهد کاست. بدیهی است هیچ ضرورتی به درهم آمیزی مقامِ «تحلیل» و مقام«پیروی» نیست و هیچ دلیلی برای متوسل شدن به «توجیه» کارکردیِ یک فعل، به سبب امکان ارائه ی «تبیینِ» کارکردی از آن، وجود ندارد.
3.انکار نمی توان کرد که نگرش کارکردی به هر امری، اصولاً با نوعی تحویل گرایی همراه است؛ بدین معنا که اهمیت پدیده ی مورد بررسی را تلویحاً تابع و تحت الشعاع کارکرد هایش قرار می دهد و از بذل توجه مستقل و فی نفسه بدان باز می دارد و این مسئله بسته به اینکه کارکردهای مورد اشاره به سطح والا یا نازل تری از پدیده مربوط باشد، البته تفاوت می کند و می تواند اهمیت بخش یا زایل کننده ی آن محسوب شود ودر نتیجه، اقبال یا ناخرسندی منتسبان آن پدیده مواجه گردد.
در تلقی و نگرش کارکردی به روحانیت، یا دست کم در معنا و مصداقی که مطمح نظر این مقال است نیز همین خطوره جاری است؛ بدین معنا که چون موضوعیت و اهمیت روحانیت را برآمده از کارکردهایش می داند، در مظان و معرض دچار شدن به نوعی نگرش تحویلی است. راهکار رفع نگرانی از در غلطیدن به موضع تحویلی ـ در عین اتخاذ رویکرد کارکردی به مسئله ـ این است که بررسی شود آیا کارکردهای مورد نظر در خدمت امر والاتری قرار دارند و آیا آنها را ذاتی و انحصاری روحانیت محسوب کرده است یا خیر ؟ چنانچه کارکردهای مورد نظر، به سطوح نازل تری راجع شوند که بدیل های دیگری هم برای آن متصور است، البته موجب نگرانی است و به مقاومت و مخالفت هایی از سوی روحانیان مطلع از پیامدهای آن، دامن می زند و تردیدهایی را نسبت به اَغراض قائلان آن دیدگاه پدید می آورد؛ اما اگر ناظر به امور والاتری است و عده گذاری آن را در انحصار روحانیت می شمارد، احتمال دچار شدن به آسیب «تحویل» (Reduction)، به میزان زیادی مرتفع می گردد.

پی نوشت ها :
 

* عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران
11ـ برای اشاراتی در ضرورتِ تمام وقتی روحانیت ، نک به : مطهری ، 1369، ص 291.
12 ـ سروش بی سبب آن را عمده کرده ، به عنوان شاخص روحانی از غیر آن معرفی نموده است (سروش ، 1376 ،ص 25)؛ البته مطهری آن را یکی از معضلات روحانیت شیعه دانسته است که اگر سامان درستی پیدا نکند، به استغنا و حریت آن لطمه خواهد زد (مطهری ، 1369 ، ص 298).
 

منبع: فصلنامه شیعه شناسی شماره 27
ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر