این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه، با بیان مطلب بالا اظهار کرد: حتی مخاطبان ایرانی ترجیح میدهند یک فیلم خارجی تماشا کنند تا یک فیلم ایرانی یا هنرپیشههای خارجی را بیشتر از هنرپیشههای ایرانی میشناسند.
او در ادامه بیان کرد: به نظرم دلیل استقبال از کتابهای ترجمه این است که معمولا کتابهایی ترجمه میشوند که در کشور خودشان مطرح شدهاند و جوایزی مانند پولیترز و نوبل را برده و مخاطب جهانی داشتهاند. مخاطبان ایرانی ممکن است از کتاب خوششان نیاید و کتاب مطابق سلیقهشان نباشد اما فکر میکنند کتابهای ترجمه ارزش یک بار خواندن را دارند. در ایران کتابهایی که از طریق گرفتن جایزه مطرح شدهاند مخاطبان عام پیدا نکرده و مخاطبان به جوایز بدبین شدهاند. از طرف دیگر، مترجمان سراغ نویسندهها و کتابهای گمنام نمیروند در نتیجه میتوان گفت کتابهای ترجمه مخاطبان بیشتری پیدا میکنند. درباره فیلم هم همینطور است. معمولا مخاطبان فیلمهایی را نگاه میکنند که جایزه اسکار یا کن برده باشند یا حداقل یک نویسنده مطرح داشته باشند، و هر فیلمی را نگاه نمیکنند.
امیری تأکید کرد: استقبال از آثار ترجمه یک بیماری مزمن است؛ این موضوع از گذشته وجود داشته است. البته مخاطبان هم تا حدی حق دارند. ممکن است کتابی که ترجمه میشود مطابق سلایق ما نباشد اما حداقل دلیل دیده شدن آثار ترجمه، این است که در کشور خودشان مطرح شده و مخاطبان زیادی آنها را خواندهاند. البته در ترجمه زد و بندهایی وجود دارد و ناشران بر روی کتابهایی سرمایهگذاری میکنند که مطرح شده باشند.
این نویسنده درباره تأثیر جایزههای ادبی در استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه بیان کرد: من در بسیاری از داوریهای جوایز حضور داشتهام. اینطور نبوده است که در داوریها زدوبندی وجود داشته باشد بلکه ممکن است بین داوران اختلاف نظر وجود داشته باشد. من نام کتاب را نمیبرم، اما این کتاب چند سال پیش یک جایزه ادبی را برد که من در داوری آن جایزه در بخش دیگری حضور داشتم. بسیار از این موضوع خوشحال شدم اما این کتاب مخاطب عام پیدا نکرد. بعدها که سراغ این کتاب رفتم دیدم واقعا کتاب سنگینی است و مخاطب نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند.
او افزود: درواقع کتابهایی جایزه میبرند که مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. بنابراین میگویند این جوایز اعتباری ندارند. بیشتر انتخابهای جوایز براساس سلیقه داوران است و به سلیقه مردم عادی کاری ندارند.
ناتاشا امیری در ادامه درباره تأثیر نویسندگان بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه اظهار کرد: معمولا نویسندههای ما بعد از مدتی کمکار میشوند یعنی به صورت مستمر فعالیت ندارند. برخی نیز ممکن است سالی دو کتاب منتشر کنند و به نوشتن توجه نداشته باشند. برخی هم چشمه خلاقیتشان کور میشود که گاهی فرد فکر میکند این نویسنده زمینه لازم برای کار نویسندگی را نداشته است. البته این موضوع به جذب مخاطب چندان ربطی ندارد.
او همچنین خاطرنشان کرد: مخاطبسازی در کشور ما اتفاق نمیافتد که ریشه آن در نبود مطالعه است. کسانی که ترجمه میخوانند قشر محدودی در جامعه ما هستند. اغلب مردم ما کتاب نمیخوانند و ما بزرگترین لطمههایمان را در جامعه به خاطر همین موضوع دیدهایم. جوانان تاریخ کشورمان را نمیدانند، یکسری چیزها شنیدهاند و اطلاعاتی دارند که ممکن است منبع نداشته باشد. براساس آن، دیدگاه اشتباهی پیدا میکنند و آن را اشاعه میدهند که این موضوع پیامدهایی را در زندگی شخصی آنها دارد. البته بحث من فقط خواندن رمان نیست بلکه مردم ما باید کتاب فلسفی، تاریخی، روانشناسی و... بخوانند، اما نمیخوانند. برخی از افراد طی سالهای گذشته با برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای متعدد خواستهاند این موضوع را ایجاد کنند که نتوانستهاند، و این نشان میدهد کسانی که داعیه داشته و خواستهاند این کار انجام دهند موفق نبودهاند.
ناتاشا امیری درباره نویسندهها اظهار کرد: ما دو دسته نویسنده داریم؛ برخی از این نویسندهها فکر میکنند مخاطب چه چیزی میخواهد و براساس نیازهای آنها کتاب تولید میکنند. اما برخی برای خود و به صورت شهودی کتاب مینویسند و به فکر نیاز مخاطبان نیستند که اینها به مرور زمان مخاطب پیدا میکنند. تفاوت ظریفی وجود دارد. من جزو دسته دوم هستم و به صورت شهودی کتاب مینویسم و به نیاز مخاطبان توجه ندارم و بر اساس دید و برآیند خودم از جامعه مینویسم و ممکن است نکاتی را مطرح کنم. توجه به مخاطب و یا تحت تأثیر آنها قرار گرفتن میتواند نوعی سفارشینویسی باشد؛ نه سفارشی صرفا سیاسی.
این نویسنده ادامه داد: بهنظرم نویسندههایی که در کتابهایشان تحت تأثیر مخاطب قرار میگیرند تعهد زیادی در کارشان ندارند، اما انکارشان هم نمیکنم و میگویم شاید دوست داشته باشند اینگونه بنویسند. آثار پاورقی چنین ویژگیای دارد و خیلی سریع میتواند مخاطب را جذب کند و مخاطب میخواند و لذتش را به صورت لحظهای میبرد. در جامعهمان به چنین آثاری نیاز داریم و منکر آنها نیستم.