ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی فیلم Loving (عاشقی)

خلاصه داستان : داستانی واقعی از ریچارد و میلدرد لاوینگ، یک زوج بین‌نژادی  که در سال ۱۹۵۸ به جرم ازدواج کردن در ویرجینیا زندانی شدند و …

85

کارگردان : Jeff Nichols

نویسنده : Jeff Nichols

بازیگران : Ruth Negga, Joel Edgerton, Will Dalton

خلاصه داستان : داستانی واقعی از ریچارد و میلدرد لاوینگ، یک زوج بین‌نژادی  که در سال 1958 به جرم ازدواج کردن در ویرجینیا زندانی شدند و …

Loving (2016)

www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png

Loving (2016)

همانند دیگر آثار بر اساس داستان واقعی، فیلم "عاشقی" نیز نمایش قدرتمندی از وقایعیست که به جریان سال 1967 و تصمیم دادگاه عالی مبنی بر الغای قانون ممنوعیت ازدواج سفیدپوست با فردی از نژاد دیگر می‌پردازد. فیلم از بازی‌های مؤثر و از تحرک کافی بهره می‌برد و تحت هدایت نویسنده و کارگردان «جف نیکولز»، به آرامی و بدون هیچ زوایدی شرایطی را که در نهایت به تصمیم دادگاه منجر می‌شود، به تصویر می‌کشد. می‌توان گفت "عاشقی" چیزی بیشتر از جان‌بخشیدن به یک مقاله‌ی ویکی‌پدیاست؛ این فیلم مسؤولیتش را با درایت و مهارت انجام می‌دهد و در عین حال درسی تاریخی را به بیننده می‌آموزد که به مثابه‌ی پیامی هشداردهنده برای نسل‌های کنونی و آینده است.

Loving (2016)بیشتر فیلم‌هایی که در دهه‌ی 1960 اتفاق می‌افتند به موضوعاتی چون مواد مخدر، هیپی‌ها، راک‌اندرول و جنبش‌های ضدجنگ ویتنام می‌پردازند و بر انقلاب فرهنگی و جنسی تمرکز دارند. اما در "عاشقی" از این موضوعات خبری نیست. حدود صد سال پس از الغای قانون بردگی، هنوز هم جنوب گریبانگیر تعصبات عمیقیست که برای افراد رنگین‌پوست محدودیت ایجاد کرده؛ همانند ممنوعیت در ازدواج با سفیدپوستان. ممنوعیت‌های قانونی از این دست، هیچ‌گاه نتوانسته مردم را از عاشق شدن بازدارد که ماجرای «ریچارد لاوینگ (جوئل ادگرتون)» و «میلدرد جِتر (روث نیگا)» از این قاعده مستثنا نیست (می‌توان از نام فیلم یعنی Loving این برداشت را نیز داشته باشیم که به نام خانوادگی این زوج اشاره دارد). هنگامی که اولین بار آن‌ها را می‌بینیم، چندی از با هم بودنشان می‌گذرد. به قدری گذشته که میلدرد باردار است. اکنون با وجود این بچه‌ی به دنیا نیامده، این دو باید برای آینده‌ی باهم بودنشان چاره‌ای بیندیشند.

Loving (2016)در ایالت ویرجینیا ازدواج بین نژادی ممنوع است به همین دلیل برگزاری مراسم در خانه غیر ممکن است. برای قانونی کردن رابطه‌شان به واشنگتون که عدالت آشتی‌جویانه در آن‌جا بیشتر به چشم می‌خورد سفر می‌کنند تا شاید قوانین آن‌جا این دو را زن و شوهر اعلام کند. آن‌ها به شهر کوچک خود بازمی‌گردند و موقتا با خانواده‌ی میلدرد زندگی می‌کنند تا ریچارد که یک بنّا است هرچه سریعتر خانه‌ی خودشان را بسازد. اما محرمانه‌بودن ازدواج این دو به زودی افشا می‌شود. یک نفر چیزی می‌گوید و کلانتر محلی (مارتون سیسوکاس) نصف شب برای دستگیری این زوج به خانه‌شان می‎رود. وکیل آن‌ها دادخواستی تنظیم می‌کند و قاضی موافقت می‌کند که مجازات این دو به شرط ترک ایالت ویرجینیا و دور ماندن از آن به مدت 25 سال، به حالت تعلیق درآید (البته آن‌ها می‌توانند به صورت جداگانه به آن‌جا بازگردند اما هردو در یک زمان اجازه‌ی این کار را ندارند). این مجازات برای ریچارد سخت و البته برای میلدرد غیرقابل تحمل است؛ این موضوع هم همانند دیگر موضوعات سپری می‎‌شود قبل از این که این دو عفو مشروط خود را نقض و آزادیشان را به خطر بیندازند.

Loving (2016)"عاشقی" قصد دارد بر جنبه‌های خانوادگی ازدواج خانواده‌ی لاوینگ تمرکز داشته باشد. بخش قانونی داستان که خود می‌تواند یک فیلم جذاب را خلق کند، در اولویت دوم این فیلم است. جف نیکولز در مقام نویسنده و کارگردان اثر، دو وکیل از اتحادیه‌ی آزادی‌‌های مدنی آمریکا به نام «برنی کوهن (نیک کرول)» و «فیل هرشکاپ (جان بیس)» را معرفی می‌کند که هیچ‌گاه در طول فیلم تکامل نمی‌یابند و تنها به عنوان کاراکترهایی فرعی حضور دارند که مشاجراتشان در مقابل دادگاه عالی (در صحنه‌ای که خانواده لاوینگ حضور ندارند) به طور خلاصه نشان داده می‌شود.

کاستی‌های فیلمنامه‌ عمدتا به دلیل فشار زمانیست. با وجود زمان دو ساعته‌ی فیلم، "عاشقی" به فرصت بیشتری برای پوشش دادن رویدادهای مهم یک دهه نیاز دارد تا حداقل بتواند نفسی تازه کند و مسؤولیت خود را با سربلندی به انجام برساند. روایت فیلم شامل تصاویر کلیدی از اتفاقاتیست که در طول دوره‌ی ده ساله‌ی 1957 تا 1967 رخ داده. شخصیت‌ها به میزان کافی پرداخت نشده‌اند، اگرچه بازی قدرتمند جوئل ادگرتون و حتی بهتر از او روث نیگا این ضعف را تا حدودی پوشش داده است. اما می‌توان قدرت فیلم را در نمایش صحیح تعصبات حول یک ازدواج بین نژادی و تصمیم برای مقابله با این باور غلط دانست. برخی از کاراکترهای فرعی فیلم را می‌توان تجسمی کلیشه‌ای از نژادپرست‌های دهه 60 عنوان کرد اما کاملا با تصمیم فیلم مبنی بر انتخاب این دوره برای بیان داستان خود موافقم.

Loving (2016)ادگرتون به خوبی در قالب ریچارد مرد کم‌حرف درونگرا فرو رفته. ریچارد آدم صمیمی یا چندان دوست‌داشتنی نیست ولی عشقش به میلدرد کاملا حقیقیست. ادگرتون عامدانه شخصیت ریچارد را به نحوی ایفا کرده که نتوان آن‌چنان برای او دلسوزی کرد و این عمل را بدون توسل به روش‌های معمول انجام داده. شرایط موجود باعث نشده که ریچارد تغییر کند. او هیچ‌گاه شخصیت پنهان درونی خود را آشکار یا شروع به سخنوری نمی‌کند. او تقریبا در پایان همان مردیست که از ابتدای فیلم او را می‌شناختیم. در عوض خصوصیات میلدرد از دختری خجالتی به زنی مستحکم و با اعتمادبه‌نفس شکوفا می‌شود که حاضر است رسانه‌ها را در جریان اتفاقات رخ داده برای آن‌ها قرار دهد. عملکرد نیگا در نقش میلدرد، او را در بطن احساسی فیلم تثبیت کرده. هنر بازیگری او به شخصیت اعتبار بخشیده و چهره‌ی گویایش جای خالی دیالوگ‌ها را در بعضی از صحنه‌ها پر کرده. حضور روث نیگا بهترین قسمت این فیلم دیدنی است.

رویکرد هوشمندانه‌ی نیکولز از سقوط فیلم به ورطه‌ی ضعف‌های ملودراماتیک جلوگیری کرده و همچنان بیننده را تا پایان مشتاق نگه‌ می‌دارد. فیلم از لحاظ تاریخی سندیت دارد و نیکولز به این مهم که از اهداف اصلیش بوده دست یافته. فیلم آن‌قدر در اعتبار تاریخی خود نسبت به آن دوره دقت دارد که حتی این دقت در انتخاب ظرف‌های «کورِل (یک برند تولید ظروف و محصولات شیشه‌ای که در آن دوره فعالیت داشت)» توسط میلدرد نیز مشهود است. با این اوصاف، تاثیر احساسی "عاشقی" چندان قوی نیست. گاهی اوقات نیکولز به سختی توانسته تعادل داستانی میان جدال شخصی یک خانواده با تحولات بنیادین آن دوره را برقرار کند و همین باعث نامنظم شدن نسبی سیر روایی فیلم شده است. "عاشقی" فیلم مهم و جالبیست اما در تمامی لحظاتش نمی‌تواند به یک اندازه درگیرکننده باشد.

مترجم: بابک مؤیدزاده

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان