توضیح بیشتر درباره تالیفات او
سید محمد حسن زنوزى نیز این فهرست را با توضیحات مختصرى که پسوند بعضى از اسامى است و همچنین علامه تهرانى در «الذریعه» درباره بعضى از آنها مختصر توضیحى داده و تاریخ تالیف آنها را آورده، و رساله الحساب و معراج السماء، و جامع المواعظ اضافه دارد; بنابراین، کل تالیفات او به فارسى و عربى 33 کتاب است.
مرحوم مظفر 32 کتاب نقل کرده است.
گفتنى است که مرحوم دکتر سید جلال الدین مجتبوى کتاب «جامع السعادات» را به نام «در علم اخلاق اسلامى» ترجمه کرده، و چون اصل عربى را ندارم در این بخش یکى دو توضیح سخن مظفر را از ترجمه آن مىآورم.
در الذریعه مىگوید: انیس المجتهدین را در سال 1186 تالیف کرده، و در آن نوشته است پسرش (حاج ملا احمد) در این سال متولد شده است; ولى بعضى از زندگىنامه نویسان 1185 نوشتهاند - که اشتباه است - .
و مىگوید: جامع السعادات را در آخر ذى قعده 1196 و تجریدالاصول را 1190 و تحفة الرضویه فى المسائل الدینیه نگاشته است. و معتمد الشیعه فى احکام الشرعیه کتابى مختصر و پسرش در سند از آن زیاد نقل مىکند.
نخبة البیان در دو باب علم بیان و استعاره و تشبیه فارسى است. انیس الموحدین فارسى است و با «کنز الرموز» در سال 1345 چاپ شده و شیخ عبدالرسول خواجوى به عربى ترجمه کرده است.
و مىگوید: در مستدرک وسائل گفته است. «لوامع» او از فضل و تبحرش در انواع علوم خبر مىدهد. انیس التجار او فارسى و براى عمل مقلدین مرتب بر هفتباب، و با حواشى سید محمد کاظم یزدى در سال 1317 و حواشى حاج شیخ عبدالکریم حائرى در 1349 چاپ شده است.
این کتاب را مرحوم حاج شیخ عباس قمى مختصر کرده و به نام «مختصر انیس التجار» به چاپ رسیده است.
طبقه بندى تالیفات حاج ملامحمد مهدى
مرحوم شیخ محمد رضا در مقدمه «جامع السعادات» تالیفات حاج ملا مهدى را با مشخصات آن به خط نواده ملا مهدى حسن نراقى طبقه بندى کرده و ما براى اداى حق او عین ترجمه آن را مىآوریم:
در فقه
1. لوامع الاحکام فى فقه شریعة الاسلام، کتابى است استدلالى و مبسوط، کتاب «طهارت» آن در دو جلد 30 هزار سطر، به چاپ رسیده است;
2. معتمد الشیعه فى احکام الشریعه، از لحاظ استدلال تمامتر و با عباراتى کوتاهتر از کتاب لوامع است. کتاب «طهارت» و قسمتى از صلاة و حج و تجارت و قضاى آن چاپ شده است. در روضات گفته است: فرزند محقق او در «مستند» و «عوائد» از این دو کتاب بسیار نقل کرده است;
3. التحفة الرضویه فى المسائل الدینیة، در طهارت و صلاة به فارسى و قریب 10 هزار سطر است;
4. انیس التجار، در معاملات به فارسى و قریب 8 هزار سطر است;
5. انیس الحجاج، در مسائل حج و زیارتها به فارسى و قریب 4 هزار سطر است;
6. المناسک المکیه، در مسائل حج و قریب هزار سطر است;
7. رسالة فى صلاة الجمعه، این دو رساله اخیر را فرزند فرزند او استاد حسن نراقى، در نامه خود براى ما ذکر کرده است;
در اصول فقه
8. تجرید الاصول، شامل همه مسائل اصول به اختصار، نزدیک 3 هزار سطر است;
9. انیس المجتهدین، نسخهاى خطى از آن در کتابخانه عمومى امیرالمؤمنین (ع) در نجف اشرف موجود است. در 411 صفحه به خط محمد حسن نراقى (کتابت 4 صفر سال 1181) ;
10. جامعة الاصول، قریب 5 هزار سطر;
11. رسالة فى الاجماع، نزدیک 3 هزار سطر;
در حکمت و کلام
12. جامع الافکار ، در الهیات، نزدیک 3 هزار سطر در سال 1193 از تالیف آن فارغ شده است، و بنابراین از نخستین تالیفات او نیست - چنان که صاحب ریاض الجنة گفته است - آن چه در صفحه آخر آمده و جلب توجه براى بیدارى مىکند، حوادث دلخراش وبا و غیر آن در آن ایام پریشانى است;
13. قرة العین ، در احکام وجود و ماهیت، قریب 5 هزار سطر;
14. اللمعات العرشیه ، در حکمت اشراق نزدیک 25 هزار سطر;
15. اللمعه مختصر اللمعات ، قریب به 2 هزار سطر;
16. الکلمات الوجیزه ، مختصر اللمعه، نزدیک 800 سطر;
17. انیس الحکما، در معقول، از آخرین تالیفات او و ناتمام است، حاوى قسمتى از امور عامه و طبیعیات است، قریب 4 هزار سطر;
18. انیس الموحدین، در اصول دین، به فارسى و قریب 4 هزار سطر;
19. شرح الشفا، در الهیات، نسخه اصلى به خط مؤلف نزد یکى از نوههاى او (حسن نراقى) موجود است;
20. الشهاب الثاقب، در امامت، در رد رساله فاضل بخارى، قریب 5 هزار سطر;
در ریاضیات
21. المستقصى، در علم هیئت، دو جلد آن تا مبحث اسناد حرکات، چاپ شده است و قریب 40 هزار سطر است. در ریاض الجنة آمده است: مبسوطتر و دقیقتر از آن در علم هیئت نوشته نشده است، و در آن بیشتر برهانهاى هندسى با دلایل عقلى تطبیق شده است. این کتاب ناتمام است;
22. المحصل کتاب مختصرى است در علم هیئت، نزدیک 5 هزار سطر;
23. توضیح الاشکال، در شرح تحریر اقلیدس صورى (صور لبنان) در هندسه و آن را تا مقاله هفتم شرح نموده و فارسى است;
24. شرح تحریر اکرثاذوسیوس قریب 3 هزار سطر;
25. رسالهاى در علم عقود انامل - حساب با انگشتان دستیا با بندهاى انگشتان - به فارسى و نزدیک هزار سطر;
26. رسالهاى در حساب، در روضات الجنات ذکر شده است;
در اخلاق و مواعظ
27. جامع السعادات، صاحب ریاض الجنة مىگوید: «قریب 5 هزار سطر است» . در سال 1312 در دو جزء در ایران چاپ سنگى شده است. چاپ سوم آن در نجف با حروف چاپ شده است;
28. جامع المواعظ، در پند و اندرز قریب 40 هزار سطر ناتمام است;
در موضوعات متفرقه
29. محرق القلوب، در مصائب اهل بیتبه فارسى قریب به 8 هزار سطر. در روضات الجنات درباره آن گفته شده است: سبک و اسلوب نو و شگفت دارد» ;
30. مشکلات العلوم، در مسائل مشکل در علوم متفرقه. درایران چاپ سنگى شده و تا اندازهاى شبیه کشکول شیخ بهایى است، و فرزندش کتاب «خزائن» را به روش آن نوشته است. در ایران چاپ سنگى شده است;
31. رساله نخبة البیان، نوه او (حسن نراقى) ذکر کرده است;
32. معراج السماء، همچنین به نقل از نوه مذکور او . (6)
فقیه بزرگوار میرزا احمد تنکابنى صاحب قصص العلماء مىنویسد: «و آن جناب را تالیفات عدیده است در معقول و منقول، مانند رساله فارسیه در اصول دین که با استدلال تمام نوشته... و مشکلات العلوم در سه مجلد و کتاب محرق القلوب در مصائب اهل بیت - سلام الله علیهم اجمعین - ، و آن کتاب با خطب بلیغه و قصاید فصیحه عربیه در مراثى است، لیکن بسیارى از اخبار آن کتاب را اعتمادى نیست، و از اخبار ضعاف بلکه مظنون الکذب و یا مقطوع الکذب است.
و این فقیر را حواشى بر هامش آن کتاب است، مانند این که نوشته است که حضرت امام حسن علیه السلام را به این نحو مسموم کردهاند که سم در آب داخل کردند و آن جناب نوشید و شهید شد. و این غلط مشهور است; زیرا که اخبار از آن خالى است و آن چه مشهور در اخبار است این است که سم را در شیر داخل کردند، و آن حضرت نوشید. و در خبرى وارد شده که سم را در طعام ریختند و آن جناب میل فرمود. انصاف این که حیف است که چنین فاضلى این گونه خبرها در کتاب خود بنویسد» . (7)
دورنمایى از او در دید ما
از مجموع نقلها که دیدیم و استفاده و استنباط ما به دست مىآید که حاج ملا مهدى این عالم ربانى و فقیه و حکیم فرزانه در نراق، ده فرسخى کاشان، متولد مىشود. پدرش حاج محمد اهل قم بوده ولى در نراق مىزیسته است. حاج ملا مهدى دوران تحصیل خود را با نهایت سختى و تنگدستى به انجام مىرساند.
سالیانى دراز در اصفهان نزد دانشمندان و مدرسان بزرگ علوم عقلى و نقلى چنان که باید تحصیل کرده، و در راه نیل به مقام عالى علمى به قدرى کوشا بوده که جز کسب دانش چیزى نمىشناخته است.
او سپس به وطن مراجعت مىکند و پس از مدتى حدود سال 1180 براى تکمیل معلومات خویش در علوم نقلى و شرعى، فقه و اصول و حدیثبه عتبات عالیات روى مىآورد و در کربلا مدتى از محضر محدث و فقیه شهید شیخ یوسف بحرانى، و استاد کل وحید بهبهانى بهرهمند گشته و از آن جا نیز به نجف مىرود، و از محضر شیخ مهدى فتونى عاملى فقیه بزرگوار هم استفاده مىکند.
آن گاه به ایران مراجعت مىکند و در کاشان رحل اقامت مىافکند. کاشان، آن شهر تاریخى که سوابق ممتد علمى درخشانى داشته، پس از سقوط صفویه و سلطه افاغنه و حوادث پرآشوب بعدى دچار رکود و فترت بوده است; ولى با اقامتحاج محمد مهدى نراقى رفته رفته تا حدى رونق علمى سابق خود را بازیافته و بعضى از طلاب علوم دینى به آن شهر روى مىآورند و از برکات وجود آن فقیه وحکیم بزرگوار متنعم مىشوند.
حاج ملا مهدى در اواخر عمرش شاید سال 1204 با فرزندش حاج ملا احمد بار دیگر شاید به قصد اقامت دایم به عتبات مىرود، و این بار فرزند جوان 19 سالهاش ملا احمد هم با وى در کربلا به درس استاد کل وحید بهبهانى مىرود.
حاج ملا مهدى سپس راهى نجف اشرف مىشود، و در آن جا بوده که چهار سال بعد در ماه شعبان 1209 به لقاء الله مىپیوندد و در همان جا هم مدفون مىگردد.
اظهار نظر فیلسوف و عارف بزرگ معاصر آقا سید جلال الدین آشتیانى درباره او
نویسنده امروز کسى را در فلسفه و عرفان اسلامى همتاى فیلسوف معاصر و عارف بزرگ آقا سید جلال الدین آشتیانى نمىشناسد. این دانشمند عالى قدر علوم عقلى داراى آثارى گران قدر در فلسفه و عرفان اسلامى است که باید آنها را از ذخایر آن دانشها از جمله کارهاى بسیار سودمند و ثمربخش این فیلسوف و عارف نامدار تالیف دوره کتاب «منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران» است که تاکنون چهار جلد آن منتشر شده و گویا تا جلد هفتم خواهد بود.
در این جا گزیده گفتار تحقیقى و اظهار نظر بدیع این دانشمند بزرگ علوم عقلى را براى مزید توضیح پیرامون شخصیت علمى جامع ملا مهدى مىآوریم، و به بحث درباره این حکیم و فقیه عالى مقام را خاتمه مىدهیم:
ایشان در زیر عنوان «ملا محمد مهدى نراقى مجتهد بارع و حکیم محقق قرن 13 هجرى» مىنویسد: «یکى از اکابر علماى شیعه که در جامعیت و احاطه و تبحر و تخصص در علوم نقلى و عقلى در دوران اسلامى کم نظیر است، آخوند ملا مهدى کاشانى (متوفاى 1209) مجتهد و حکیم عارف و ریاضى دان اواخر قرن دوازده و اول قرن سیزده هجرى قمرى است.
نراقى از فارغ التحصیلان حوزه علمیه اصفهان است و مدتى نیز در عتبات عالیات از محضر اساتید نامدار و بزرگان کربلا و نجف استفاده نموده است. نراقى در علوم عقلى و نقلى از تلامیذ فقیه و حکیم محقق ملا اسماعیل خواجویى و عالم بارع شیخ محمد هرندى و دانشمند محقق ملا مهدى هرندى و استاد محقق علوم ریاضى آقا میرزا نصیر اصفهانى است» . (8)
این که بعضى گمان کردهاند مرحوم حاج ملا مهدى در حکمت الهى شاگرد خواجویى است و علوم نقلى را از سایر اساتید عصر استفاده نموده است، اشتباه محض است; چون ملا اسماعیل در علوم نقلى و عقلى از محققان عصر خود به شمار مىرود، و نراقى معقولا و منقولا از محضر آن یگانه دهر استفاضه نموده است.
و از پسرش حاج ملا احمد نقل مىکند که از استادان پدرش در اصفهان مىنویسد: «و قسمتى از حدیث را در نزد شیخ بزرگوار یوسف بحرانى صاحب حدائق، و هم چنین آقا باقر بهبهانى فرا گرفته است» . ظاهرا محضر عالم بزرگ شیخ محمد مهدى فتونى را نیز درک نموده، ولى به جناب آقاى بهبهانى (آقا باقر) نظرى خاص داشته است.
از نراقى آثار تحقیقى در علوم عقلى و نقلى به یادگار مانده است که مورد توجه محققان قرار گرفته است:
«1 و 2. لوامع الاحکام، و معتمد الشیعه در فقه استدلالى از آثار نفیس آن یگانه زمان است که مورد استفاده و مراجعه فقهاى عظام مىباشد.
3. توضیح الاشکال از آثار نفیس او در هندسه که اصول این علم را به فارسى تالیف نموده است.
4. تحریر اکرثاذوسیوس، در مثلثات نیز از آثار او است.
5. جامع السعادات، در علم اخلاق تالیف این مرد بزرگ چندمرتبه چاپ شده است.
6. حواشى شفاى شیخ قسمت الهیات، یکى از آثار عالى در حکمت است که تمامى مشکلات کتاب را حل کرده است» .
و مىافزایند: «از نراقى متجاوز از سى اثر علمى در فقه و اصول و فلسفه و اخلاق و حساب و هندسه وهیئت و نجوم باقى مانده که همه این آثار دلالتبر تبحر و تخصص مؤلف در علوم عقلى و نقلى مىنماید.
نگارنده «لمعات الهیه» و «لمعات عرشیه» این عالم بزرگ را در آینده نزدیک به چاپ مىرساند. یکى از آثار نفیس نراقى در حکمت الهى کتاب مختصر او به نام «قرة العیون» است که آن را براى تدریس در دانشکده انتخاب کردهام...
جامع الافکار یکى دیگر از آثار نفیس فلسفى این محقق بزرگ است. این کتاب مشتمل بر افکار و عقاید قدما و متاخران از فلاسفه است.
معاصر نراقى حکیم فاضل و عارف بارع آقا محمد بیدآبادى با آن که کتب ملاصدرا راتدریس مىنمود، به عرفانیات بیشتر پاىبند است تا مبانى حکمت متعالیه و محقق نراقى به مباحث نظرى توجه بیشترى دارد.
آخوند ملا على نورى تلمیذ عظیم الشان آقا محمد بیدآبادى، منغمر در طریقه ملاصدرا است و در مباحث و مسائل، با آن که داراى قریحه و ذوق عدیم النظیر است، جانب برهان را مىگیرد و از این لحاظ به نراقى شبیهتر از بیدآبادى است.
علامه نراقى از مجتهدان بزرگ عصر خود و از مراجع و از علماى دین و داراى محضر ترافع و قضا بود. مؤلفان کتابهاى فقهى به آثار او توجه نمودهاند. با این وصف در حکمت و فلسفه الهى نیز داراى مقام شامخى است. و در فنون ریاضى نیز آثار نفیسى دارد. عالىترین کتب ریاضى را تدریس مىنمود. بعضى از او به «افضل المجتهدین» تعبیر نمودهاند.
در علوم تفسیر و حدیث و رجال و اخلاق تخصص داشته است، به لحاظ همین جامعیت و تبحر بود که وقتى در کربلا به حوزه استاد بزرگ عصر خود استاد اساتید آقاباقر بهبهانى - رضى الله عنه - حاضر شد، مورد توجه کلیه افاضل قرار گرفت، و استاد، مقدم او را گرامى داشت، با این که در آن عصر دهها محقق در حوزههاى علمى سرگرم تعلیم و تعلم بودند.
نراقى چون در شهر کاشان متوطن شد و از حوزههاى بزرگ دور افتاد، آن طورى که باید مورد استفاده طالبان علم قرار نگرفت و احتمال مىرود مانند همه اعاظم که در جاهاى کوچک قرار مىگیرند، از تعرض بى مایهها که در همه جا حضور دارند مصون نمانده باشد، واین خود از بزرگترین مصیبتها است. یکى از اساتید حقیر به همین مصیبت مبتلا بود. (9)
مرحوم نراقى در حکمت الهى به آخوند ملاصدرا بسیار توجه داشته، و از آثار او در همه جا متاثر است، و در تحریر مشکلات و عویصات از آخوند استفاده نموده است. (10)
استاد آشتیانى آنجا که از «استاد الاساتید آقا باقر بهبهانى» نام مىبرند، در پاورقى مىنویسند: «آقا باقر یکى از بزرگترین محققان علماى شیعه است که بنیان مقام علمى و مجاهدات او در ترویجشریعت مجال واسعى مىخواهد. به این مختصر در این جا اکتفا مىشود، و این نکته را باید یادآور شد که در ادوار اسلامى کمتر محققى را مىتوان نشان داد که به اندازه مرحوم آقا باقر منشا خیرات و برکات شده باشد، و اهتمام او به تربیتشاگردان نامدار و محقق سبب شد که جماعت کثیرى از اکابر در حوزه او ربیتشوند.
در اوایل تدریس که مرجعیت او وسعت نداشتبه روزه و نماز استیجارى مبادرت مىنمود و دریافتى خود را به شاگردان مستعد که به تنگدستى و فقر مبتلا بودند، مىداد.
پایان سخن از او
حاج ملا مهدى به علاوه مقام فقاهت و منصب اجتهاد و افتا و مرجعیتى که داشته، داراى طبعى موزون و قریحهاى نکته پرداز هم بوده، و مانند برخى از بزرگان همچون او گاه گاهى اشعار مىسروده است. زنوزى هم عصرش در پایان شرح حالش شمهاى از اشعار او را نقل کرده، و ما زمانى که در سال 1337 کتاب وحید بهبهانى را تالیف مىکردیم، چند بیت از یک غزل او را آوردیم، و آن این است:
اى خوش آن صبحدمى کاتب بشرى رسدم نفخه روح قدسى از دم عیسى رسدم بشکند مرغ سماوى قفس ناسوتى اذن پرواز سوى عالم بالا رسدم برقع طبع به دور افکنم از چهره عقل از فضاى جبروت اذن تماشا رسدم روح قدسى گسلد بند طبیعت از پاى رخصتسیر بر این گنبد خضرا رسدم (11)
پىنوشتها:
1. این دستخط و نوشته عینا در ص 22 مثنوى «طاقدیس» حاج ملا احمد که توسط مرحوم حسن نراقى چاپ و منتشر شده آمده است; ولى تاریخ آن به جاى 1236، 1228 چاپ شده که اشتباه است.
2. الروضة البهیه، چاپ اول، ص 16.
3. قصص العلماء، چاپ اسلامیه، ص 132.
4. لباب الالقاب، ص 92.
5. روضات الجنات، ج 7، ص 200 تا 203.
6. علم اخلاق اسلامى، ترجمه جامع السعادات، ص 10 تا 13.
7. قصص العلماء، ص 123.
8. در پاورقى مىنویسد: «این میرزا نصیر از اکابر زمان در علوم ریاضى و فلکیات و علم طب بود و جمع کثیرى از او در علم حساب و هندسه و نجوم و هیئت و طب استفاده نمودهاند» .
9. گویا منظور، مرحوم میرزا مهدى آشتیانى باشد که فیلسوف بزرگ نیم قرن گذشته بود.
10. منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران، ج 4، ویرایش دوم، ص 422 تا 426.
گفتنى است که روزى مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنهاى هم فرمودند: آقاى دوانى! کتاب شرح زندگانى آقاى بهبهانى تالیف شما را سى سال پیش خوانده بودم، و اخیرا هم باز خواندم. واقعا در عالم اسلام کمتر فقیه و عالم بزرگى چون او رادیدهام که این همه شاگردان فقیه و مجتهد و نام آور داشته باشد. سعى کنید در چاپ بعدى کتاب روى شاگردان ایشان بیشتر کارى کنید. بحمدالله این کار شد، و آن کتاب به صورت جلد نهم، در مفاخر اسلام به همین زودى منتشر مىشود.
11. کتاب «ریاض الجنة» تالیف زنوزى دو نسخه بوده، یکى در کتابخانه مرحوم حاج حسین آقا نخجوان، و دیگرى در کتابخانه ملى ملک تهران. هنگام تالیف «وحید بهبهانى» من از نسخه کتابخانه ملک استفاده کردم، و در شرح حال خود زنوزى به تفصیل آن را شناساندم، و این اولین بار بود که آن کتاب بدان گونه شناسانده مىشد. امروز قسمتخطى کتابخانه ملک به کتابخانه آستان قدس رضوى منتقل شده، و من دسترسى به آن نداشتم.
دو جلد ریاض الجنة در قم (روضه چهارم آن) چاپ شده، با این که با آگاهى از شناخت توسط نویسنده چاپ کردهاند، ولى از میان مآخذ شرح حال زنوزى در آغاز کتاب اشارهاى به حق تقدم ما نکردهاند و کم له من نظیر!
منبع: www.naraqi.com