جروبحث درباره مسائل مالی یکی از اختلافات بسیاری از روابط زناشویی است. دعوای زن و شوهری بیشتر از هر موضوع دیگری بر سر مشکلات مالی است. دعوا و درگیریها با یک تلنگر ساده شروع میشوند.
به گزارش به نقل از سایت تبیان، دغدغه بسیاری از جوانانی که در سن ازدواج قرار گرفته اند اما هنوز تشکیل خانواده ندانده اند، نداشتن سرمایه و پول کافی است. ترس از هزینه های جاری زندگی، پول خوراک و پوشاک تا هزینه های منزل و مدرسه فرزندان و خرج هایی که اتفاقی در زندگی پیش می آید همه موجب می شود تا از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. اگر در بین زوج هایی که دچار اختلاف و دعوا با یکدیگر هستند، نظرسنجی صورت بگیرد بخش قابل توجهی از آنها مشکلاتشان از بحث های مالی شروع شده است. جور در نیامدن دخل و خرج های زندگی، هزینه هایی که بیش از توان مالی زن و شوهر است، پولی هایی که در یک چشم بر هم زدن تمام می شود و مسائل مالی دیگر که هر کدام اگر مدیریت و برنامه ریزی نشود می تواند گرد و خاک بزرگی بین زوجین به راه بیندازد.
لازم است که تصمیمات مالیتان به صورت مشارکتی گرفته شود. یعنی اینگونه نباشد که شما خود را صاحب پول و درآمد خود دانسته و درآمدتان را هر طور دوست دارید خرج کنید و از طرف دیگر همسرتان نیز خود را صاحب درآمد خود بداند و در این زمینه هیچ مشورتی با هم نداشته باشید. اتخاذ چنین رویکرد و طرز رفتاری باعث ایجاد خلأهای بزرگ زناشویی میشود.
من، تو، ما
وقتی زن و شوهر هر دو کار میکنند و در موضوعات مالی باهم به توافق نمیرسند تقسیم هزینههای جاری زندگی، پرداخت قبضها و پسانداز عادلانه درآمدهای شخصی کار عاقلانه و مطلوبی است. به نظر نمیرسد هیچ ایرادی در این تصمیم وجود داشته باشد اما معمولاً این تصمیم درست اجرا نمیشود. یکی از زن و شوهر و معمولاً زنان شاغل با رضایت قلبی در این هزینهها مشارکت نمیکنند. هر دو باید بپذیرند که بخشی از پولی که در می آورند باید صرف هزینه های زندگی شود. یکی می تواند آن را به پس انداز برای آینده اختصاص دهد و دیگری هزینه های جاری را پرداخت کند یا هر دو بخشی را به عنوان سرمایه آتی ذخیره کنند و یک بخش را به زندگی روزمره اختصاص دهند. اگر واقعاً به این توافق رسیدهاید که هردوی شما برای پرداخت هزینههای یک زندگی مشترک مسئول هستید بدون هیچ چشمداشت یا انتظاری این تعهد مالی را ادامه بدهید. زن و مرد نباید در مواقعی که بر سر موضوعات دیگر به مشکل برخوردند، اجازه برداشت از حساب خود برای زندگی را نهند و در واقع این را ابزرای برای تهدید کنند.
لازم است که تصمیمات مالیتان به صورت مشارکتی گرفته شود. یعنی اینگونه نباشد که شما خود را صاحب پول و درآمد خود دانسته و درآمدتان را هر طور دوست دارید خرج کنید و از طرف دیگر همسرتان نیز خود را صاحب درآمد خود بداند و در این زمینه هیچ مشورتی با هم نداشته باشید. اتخاذ چنین رویکرد و طرز رفتاری باعث ایجاد خلأهای بزرگ زناشویی میشود.
وامهای زیاد
وام برای مدرسه غیر دولتی، وام ماشین، وام برای خریدن خانه، وام برای ازدواج، وام برای کمک هزینه زندگی و تعمیر خانه همگی هزینههای تحمیلی به اقتصاد و درآمد خانواده هستند. اگر یکی از شما مخالف گرفتن این نوع وامها هستید و همسرتان به امید پیشرفت به این وامها دل خوش کرده است بدون شک دچار مشکل اساسی خواهید شد. گرچه نگاه بسیاری از زوج های جوان در شرایط اقتصادی امروزه این است که اگر این وام ها گرفته نشود نمی توانیم صاحب خانه یا چیزی شویم اما باید در نظر گرفته شود که هر کدام از این موراد متناسب با توان هر دو فرد گرفته شود تا توان بازپرداخت آن را داشته باشند. اگر هر دو نفر با رضایت کامل و در نظر گرفتن شرایط خود وامی را دریافت کنند، آنگاه برای بازپرداخت آن هر دو باید تلاش کنند.
حتی گاهی خود گرفتن وام و پس انداز کردن ها نیز می تواند موجب دعوای بین زن و شوهرها شود. اگر بحث پس انداز « داشته باشیم» یا « نداشته باشیم » حل شود، تازه زوج ها به این می رسند که کجا و چطور پس انداز کنند/ نوع، مدت و مقدار سرمایه گذاری از آن موضوعات مناقشه انگیزی است که گاهی به جای دادن نتیجه ی خوب، پیامدهای منفی به بار می آورد.
مردان عموما این تصور را دارند که ذهن اقتصادی زنان خوب نیست، پس در ارتباط با میزان حقوق، گرفتن وام، نوع سرمایه گذاری ها و پس اندازها خیلی با همسران خود مشورت نمی کنند، گاهی وقتی زن هم شاغل است نه تنها با او در این حوزه مشورتی صورت نمی گیرد بلکه روی حقوق او بدون اطلاع خودش حساب می کنند، که این بزرگترین دعواهای زن و شوهری را به همراه دارد.
خرجهای شخصی
خرجهای شخصی یکی از درگیریها و اختلافات زن و شوهرهاست. هرکدام از شما چقدر از درآمد زندگی سهم دارید؟ چگونه باید نیازهای شخصیتان را با توجه به درآمد هزینه کنید؟ شما و همسرتان باید بدانید چه حقی از درآمد و خرجهای شخصیتان دارید. در این باره باید آشکار و مشخص حرف بزنید و بر طبق یک الگوی توافقی پیش بروید وگرنه مشکلات بسیار بیشتر و پیچیدهتر میشوند. در ارتباط با هزینه های شخصی که قرار است برای خود داشته باشید حتی با همسرتن مشورت کنید.
چه کسی رئیس است
وقتی یکی از زن و شوهرها کار میکنند، زن خانهدار است یا شوهر بیکار شده است و هزینهها روی دوش زن خانه است یا یکی از همسران درآمد بسیار بیشتری دارد احساس برتری و قدرت در کسی که کار بیشتر میکند یا درآمد بیشتری دارد عامدانه یا ناخودآگاه پیش میآید. کسی که درآمد دارد فرمانها را صادر میکند. او تلاش میکند هزینهها و مخارج زندگی را تعیین کند و با الگوی خودش پیش برود. اما یادتان باشد شاید همسرتان هوش اقتصادی و مدیریت اقتصادی بهتری داشته باشد. نحوه هزینه کردن درآمدها هیچ ربطی به این ندارد که چه کسی کار میکند.
قانون مالی
وضعکردن مقررات صرف کافی نیست. مقرراتی که شما وضع میکنید باید هدفمند باشند. این مقررات را میتوان برحسب نوع هدف به سه دسته تقسیم کرد: اهداف کوتاهمدت، اهداف میانمدت و اهداف بلندمدت.
اهداف کوتاهمدت مانند تخصیص بخشی از درآمد جهت گردش و تفریح، سینما رفتن، رفتن به رستوران و صرف غذا و... است.
اهداف میانمدت مانند پسانداز پول جهت رفاه هر چه بیشتر خانواده برای تهیه ماشین و مسکن و یا ترفیع بخشیدن به شرایط و امکانات مادی خانواده است.
و اهداف بلندمدت شامل ذخیره کردن بخشی از درآمد جهت دوران بازنشستگی و طرحی برای آینده فرزندتان (وقتی بزرگ میشود و نیازمند ازدواج و تهیه مسکن و .. میشود) میگردد.
منابع: زیباشهر، مهرخانه، راه دانا