بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:
*تکیهکلام همیشگی من این
بوده که ارتباط اصلاحطلبان با اقشار مردم ضعیف است. اگر معنی اصلاحطلبی
این باشد که فقط دنبال چند مقوله خاص، مانند آزادی بیان و مطبوعات و تجمعات
و احزاب باشیم که البته در جای خود بسیار بااهمیت هستند و به مسائل حاد
زندگی روزمره آنها دقت لازم و کافی را نداشته باشیم، این خود ظلم به جریان
اصلاحطلبی است. اصلاحطلبی باید جامع باشد... .
*من نسبت به دولت سازندگی موضع مخالف
نداشتم؛ همانگونه که آقای خاتمی حتی در دوران کناررفتن از وزارت ارشاد هم
نسبت به آقای هاشمی و دولت ایشان موضع مخالف نداشت. البته در آن زمان برخی
از افراد نسبت به عملکرد دولت سازندگی انتقادهای تندی داشتند. البته
اعتقاد دارم انتقاد عالمانه و مبتنیبر مبانی کارشناسی نسبت به عملکرد
کسانی که در مسئولیت قرار دارند، لازم و ضروری است.
*بعد از دوران جنگ، اولویت کار کشور چه بود؟ به نظر من سازندگی. جنگ که
تمام شد، کشور نابسامانیهای زیادی داشت. اگر آقای هاشمی میتوانست آنچه
را در ذهن داشت، در همان هشت سال پیاده کند، امروز، خیلی جلوتر رفته بودیم.
یکی از مواردی که بلافاصله بعد از جنگ در ذهن داشت، تعامل جدی با خارج
بود. اما در همین جا دچار دستانداز بود؛ یعنی نمیتوانست آنگونه که صلاح
کشور و مردم میدانست، کار را انجام دهد، چراکه بلافاصله مطرح کردند که
هاشمی سازشکار شده و تفکر آمریکایی دارد.
*نمیخواهم بگویم هر تصمیمی که
آقای هاشمی گرفت، درست بود یا هر تصمیمی که دیگران گرفتند، درست بوده است.
البته در دوره ریاستجمهوری ایشان فضای سیاسی، باز نبود. به همین دلیل
مهمترین شعار آقای خاتمی شعار جامعه مدنی و توسعه سیاسی بود، ولی معنی آن،
این نبود که در زمینههای اقتصادی کاری نشود. اتفاقا عملکرد دولت اصلاحات
در بخش اقتصادی هم، درخشان بود. بااینحال در آن دوره هم نمیتوان ادعا کرد
اشتباه وجود نداشته و شاید اگر برخی اشتباهات نبود، اتفاقات بعدی هم در
سال ٨٤ رخ نمیداد.
*در انتخابات ریاستجمهوری سال ١٣٨٤، ما بزرگترین
اشتباه را مرتکب شدیم که با سه، چهار کاندیدا وارد صحنه شدیم. نباید بگوییم
قرار بوده فلان شخص رئیسجمهور شود و خودمان را از اشتباه مبرا کنیم.
جریان اصلاحات هم بهگونهای عمل کرد که چنین شود. نباید از اشتباهات
خودمان بگذریم، ما در آن مقطع میتوانستیم بهتر از این عمل کنیم.
* آقای روحانی با چالشهای زیادی روبهرو است. اولین چالش،
شعارهای پوپولیستی است که به احتمال زیاد طرح خواهد شد و از تأثیر آن هم
نباید گذشت. ممکن است با کاندیداهایی مواجه شویم که به شدت با مجموعهای از
صحبتهای درست و غلط و با ادبیاتی تخریبی و پوپولیستی علیه وضع موجود حرف
بزنند و چنانچه آقای روحانی مدافع وضع موجود باشد، با چالش جدی مواجه خواهد
شد. چراکه وضع موجود با توجه به میزان گسترده مصائب و مشکلات بهجایمانده
از گذشته، به حد رضایتمندی نرسیده است و نیاز به کار و تلاش بیشتری دارد.
*یکی دیگر از مشکلات پیشروی آقای روحانی، اقشار محروم و نقاط محروم و نقاط
حاشیهای است. حاشیهنشینها و مناطق محروم کشور ممکن است این احساس را
داشته باشند که برای رفع مشکلات گوناگون آنها اقدامات جدی و ملموس نشده است
و به نوعی به ذهن آنها تبعیض القا شده باشد.
*یکی دیگر از مشکلات پیشروی
آقای روحانی موضوع برجام است. با دستاوردی که سند افتخار دولت آقای روحانی
است، به گونهای برخورد شده که گویی نهتنها هیچ اتفاقی نیفتاده است، بلکه
برخی تلاش میکنند آن را تبدیل به لکه ننگ دولت روحانی کنند و چنان وانمود
میکنند که دولت با وادادگی طرحی را توافق کرده که هیچ پیامد ملموسی برای
مردم نداشته است. این فشار، بهویژه در صورتی که برجام از ناحیه سردمداران
جدید کاخ سفید هم مورد تهدید قرار گیرد، بیشتر خواهد شد یا حتی برعکس؛
مخالفان ممکن است ادعا کنند که چون تصمیم نظام، بر مذاکره برای رفع
تحریمها و مشکلات ناشی از آنها بوده است، چنانچه فرد دیگری هم در رأس قوه
مجریه بود، همین مسیر را طی میکرد و بدون باجدادن به سلطهگران،
امتیازات فراوان، بیشتر و بهتری به دست میآورد.
*اینکه جناب آقای روحانی
کاندیدای جریان اصلاحات باشد، دلیلی بر این نیست که رأی تضمینشده وجود
دارد. آقای روحانی و حلقه مشورتی و برنامهریزی ایشان، باید پاسخگوی
منتقدان باشند و به نظرات آنها توجه جدی داشته باشند. بههرحال، برخی از
کارشناسان خبره و تیمهای اقتصادی و اجرائی نسبت به توان و کارایی نیروهای
ستادی و حلقه مشورتی رئیسجمهور انتقاد دارند و توقع این بوده و هست که در
پاسخ به این انتقادات، سخنان و دلایلی متقن و منطقی بیان شود و نیروهایی
که در کارهای ستادی و برنامهریزی ضعیف هستند، از دولت کنار گذاشته شوند.
*آقای روحانی باید ملموستر از گذشته به برجام بپردازد. این موضوع بهخوبی
برای مردم تبیین نشده است. باید برای مردم توضیح داد چگونه ایران در حال
رفتن به شرایط زیر صفر و مواجهشدن با انواع تهدیدات امنیتی و غیرامنیتی
بود و همینکه آقای روحانی شرایط را به صفر و بالاتر برساند و سایه تهدیدات
امنیتی را از کشور برطرف کرد، خود نوعی پیشرفت است.
*تغییرات جهانی و منطقهای هم میطلبد که انسانی معتدل و به دور از هرگونه
افراط در رأس قوه مجریه قرار گیرد که روش تعامل با جهان و منطقه را
بهخوبی درک کند و بدون تحریک دیگران، درصدد تأمین منافع ملی باشد. ما باید
در بدترین حالت فرض را بر این بگذاریم که افراد غیرمتعادلی در دنیا حاکم و
با رفتار تحریکآمیز خود بهدنبال ماجراجویی باشند. اگر آدم عاقل در
بیابان با یک حیوان درنده مواجه شد، نباید رفتار تحریکآمیزی انجام دهد که
آن حیوان او را بدرد. مهم این است که بتواند خود را با عقل و تدبیر از دست
این حیوان درنده نجات دهد.
302