ماهان شبکه ایرانیان

بررسی و نقد مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار(۱)

چکیده   اخلاق سکولار از مبانی هستی شناختی و انسان شناختی و نیز از برخی اصول و مبانی معرفت شناختی بهره می برد

بررسی و نقد مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار(1)

چکیده
 

اخلاق سکولار از مبانی هستی شناختی و انسان شناختی و نیز از برخی اصول و مبانی معرفت شناختی بهره می برد. اموری همچون شک گرایی، نسبیّت گرایی، عقل گرایی، علم باوری و کثرت گرایی معرفتی اموری هستند که به عنوان مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار مطرح هستند. ابتلا انسان معاصر غربی به شکاکیّت و نسبیّت در معرفت از یک سو، و گرایشات علم باورانه، عقل گرایانه، کثرت گرایی معرفتی و اخلاقی از سوی دیگر، موجب دور شدن وی از اخلاق دینی گردید و زمینه را برای طرح اخلاق سکولار فراهم ساخته است. اینها جملگی ناشی از ضعف های مفرط مسیحیّت موجود و عملکرد سوء کلیسا در برخورد با اندیشه های علمی و فلسفی بوده است. این مقاله به تشریح این مبانی و نقد و بررسی آنها پرداخته و سعی در اثبات کارآمدی اخلاق دینی نموده است.
کلید واژه ها: اخلاق، سکولاریسم، شک گرایی، نسبیّت گرایی، عقلانیّت، علم باوری، کثرت گرایی

مقدمه
 

از آنجایی که اخلاق کوششی انسانی برای ساماندهی رفتارهای اختیاری انسان و موضوع مهمّ و سرنوشت سازی درباره سرنوشت انسان و سعادت وی است، ارزش معرفتی و عملی زیادی دارد. گفتگو درباره مبانی فلسفی و منطقی آن نیز از همین منظر دارای اهمیت است. البته روشن است که آنچه در مرحله عمل و کاربرد حضور دارد، دستورالعمل های اخلاقی است و بحث های فلسفی و منطقی، درباره اخلاق، واجد چنین دستورالعمل هایی نیستند. اما مسیری که این مبانی برای اخلاق تعیین می کنند، تأثیر بسیار زیادی در تدوین این دستورالعمل ها دارد. تفاوت در مبانی، به تفاوت در خود دستورها نیز خواهد انجامید. نمی توان شباهت ظاهری برخی دستورات و توصیه های اخلاقی را، که در اخلاق سکولار و اخلاق دینی مشاهده می شود، شاهدی بر یکسانی آن دو گرفت. این دو شیوه تبیین اخلاق و صدور دستورات اخلاقی، حتی در مواردی که به ظاهر دارای توصیه های یکسان و مشابه هستند، از دو روح و معنای متفاوت برخوردارند. در اخلاق سکولار، وقتی بر ارزش و کرامت انسان تأکید می شود، این تأکید از روی استغنا و انسان محورانه است، تابع هیچ قانون ماورائی نیست و هیچ تقدسی ندارد. اما تأکید بر کرامت انسان و دفاع از شأن و منزلت او در اخلاق دینی، رویکردی غایت گرایانه و خدامحورانه است. در نگاه دین و اخلاق دینی، انسان به عنوان موجودی که مخلوق خداوند است و اشرف مخلوقات است، دارای ارزش و کرامت است، نه به عنوان موجودی که هیچ تکیه ای جز بر توانمندی های خود ندارد. از این رو، انسان موجودی مقدس است یا دست کم می تواند چنین شود.
شناخت تفاوت های ماهوی و مبنایی اخلاق سکولار و اخلاق دینی از این منظر نیز مهم است که تکلیف ما را در موضعی که باید در برابر مروّجان اخلاق سکولار بگیریم روشن می سازد. به هر حال، امروزه برخی روشنفکران جامعه ما، که داعیه دین داری دارند، به دفاع از اخلاق سکولار پرداخته و سعی در تئوریزه کردن آن دارند. روشن است که این کار جز با تبیین و توضیح مبانی مختلف آن امکان پذیر نیست. بررسی این مبانی امری است مهم که هم بر عهده طرفداران آن است و هم بر عهده منکران. اخلاق سکولار، مبتنی بر اصول بنیادین مختلفی است که در حوزه های مختلف فکری جای می گیرند. مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و مانند آن. این مقاله، به مبانی معرفت شناختی می پردازد. اما قبل از بیان این مبانی، توجه به چند نکته لازم است.
1. اخلاق سکولار به عنوان یک گرایش عام، که همه مکاتب اخلاقی غیردینی را شامل می شود، دارای دو سطح از مبانی است. یک سطح، اموری است که اصول حاکم بر کلیه گرایش های اخلاق سکولار محسوب می شوند. و می توان آن را، در حقیقت، مبانی خود سکولاریسم به عنوان یک نظریه درباره فلسفه زندگی به شمار آورد که در گرایش های اخلاقی سکولار نیز بالطبع حضور دارند. این امور، مبنای سکولاریسم در سایر عرصه ها همچون حقوق، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر و غیره می باشند. به عنوان مثال، می توان عقل گرایی به طور عام، یعنی خودبسندگی معرفتی انسان را یکی از آنها دانست که ریشه شکل گیری سکولاریسم بوده و عهده دار توجیه منطقی آن است.
سطح دیگر این مبانی، اموری است که گرایش های مختلف اخلاق سکولار برای توجیه منطقی خود، بدانها تمسک جسته اند. روشن است که در این سطح، هر یک از گرایش ها، مبانی ویژه خود را دارند و با مبنای گرایش های دیگر تفاوت داشته و حتی در مقابل آن می باشد. به عنوان مثال، مکتب اخلاقی لیبرالیستی و سوسیالیستی، دو مکتب اخلاقی سکولار هستند که هر یک بر اساس مبانی خاصی که در رویکرد خود نسبت به فرد و جامعه دارند، شیوه های خاصی از رفتار اخلاقی را توصیه می کنند. حتی عدالت در نزد هر کدام معنای ویژه ای دارد. لیبرالیسم با تکیه بر آزادی فردی و اصالت دادن به فرد، به توصیه اصولی می پردازد که سوسیالیسم در بسیاری موارد با آن مخالف است. از نظر مکتب سوسیالیسم نیز جامعه بر فرد اولویت داشته و حقوق او بیشتر باید مراعات شود. این سطح از مبانی به بحث از اموری می پردازد که مبنای همه گرایش های سکولار در اخلاق نیست.
2. برخی از این مبانی، از نوع تفکر و جهان بینی قائلان اخلاق سکولار استخراج شده و لزوماً اموری نیستند که خود آنها ذکر کرده و یا حتی متفطّن به آن بوده باشند. از این رو، گاه ممکن است کسی طرفدار اخلاق سکولار باشد، اما در عین حال برخی از این مبانی و اصول را نپذیرد. اصول و مبانی ای که می توان به عنوان مبانی معرفت شناختی اخلاق سکولار برشمرد عبارتند از: شک گرایی، نسبیّت گرایی، عقل گرایی، علم باوری، کثرت گرایی.

شک گرایی
 

شکاکیّت در معرفت، مراحل مختلفی را در طول تاریخ سپری کرده است. و در هر دوره، عده ای از آن طرفداری کرده و هر کدام برای این دیدگاه دلایلی را بیان کرده اند. اصل شک
مذموم نیست، شک می تواند مَعبر یقین باشد، اما مشکل آنجاست که گاهی عده ای به جای عبور از این مَعبر، خانه ای بر آن ساخته و مقیم می شوند.
با ظهور شکاکیّت همه عرصه های فکری بشری مورد تهاجم واقع شده و از آن متأثر شده اند. اخلاق نیز از این حکم مستثنا نمانده و هر گاه شکاکیّت ظهور کرده است، زیر تهاجم بی رحمانه آن خرد شده و ماهیّت حقیقی خود را از دست داده است. کسانی که شکاکیّت را در حوزه اخلاق جاری کرده اند، منکران شناخت اخلاقی نیز نامیده می شوند. از نظر این منکران، مدعیات اخلاقی یا از اساس قضیه نیستند و به هیچ وجه قابلیّت صدق و کذب ندارند، و یا اینکه قضایایی ناموجّه و همیشه کاذب اند.
در برخی موارد، ریشه شک گرایی در اخلاق، همان شکاکیّت در عرصه معرفت های بشری است. به عبارت دیگر، برخی شک گرایان، از آن رو در حیطه اخلاق شک گرا هستند که از اساس به امکان حصول هر گونه شناخت، شکاک اند. اما شک گرایی اخلاقی به معنای خاصّ خود، به کسی گفته می شود که تنها در حیطه مسایل اخلاقی منکر شناخت است.(1) شک گرایی اخلاقی به معنای خاص خود ناشی از انشایی دانستن گزاره های اخلاقی است. کسی که به چنین دیدگاهی معتقد است، معتقد است که گزاره های اخلاقی صدق و کذب نمی پذیرند. باید توجه کرد همه کسانی که در اخلاق و سایر عرصه های نظری و عملی سکولار هستند، لزوماً شکاک به معنای دقیق و کامل آن نمی باشند.
واقعیت این است که هیچ مکتب اخلاقی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و دینی را نمی توان بر شک گرایی استوار نمود. بنابراین، مسلماً شک گرایان نیز در زندگی عملی خود، اصول اخلاقی خاصی را مد نظر قرار داده، و مطابق آنها رفتار می کنند. و از آنجایی که شک گرایی به انکار دین و اخلاق دینی می انجامد، کسانی که شکاک هستند، لاجرم در اخلاقیات سکولار خواهند بود.
شاید سخن کانت در نفی توانایی عقل نظری در اثبات امور متافیزیکی، یکی از مرتبط ترین گزاره ها در اثبات اخلاق سکولار باشد. سخن طرفداران تجربه حسی را نیز که هیچ منبع شناختی جز حس و تجربه را برای به دست آوردن شناخت واقعی قابل تصور نمی دانند، یکی دیگر از گزاره هایی است که به اخلاق سکولار می انجامد.(2) به اعتقاد حس گرایان، چون گزاره های دینی فراتر از طور عقل هستند و عقل انسان در نفی و اثبات
آنها نمی تواند سخنی بگوید، از این رو، اخلاق و هنجارهای ارزشی نمی توانند با چنین گزاره هایی اثبات شوند.

نقد و بررسی
 

اولین اشکالی که به شک گرایی مطلق وارد است، تناقض نما بودن آن است. این ادعا که «هیچ معرفتی نسبت به عالم واقع امکان نداشته و همه آنها مشکوک اند»، اولین اشکال آن این است که خود این گزاره را نقض می کند. همین که ادعا شود «معرفت یقینی مشکوک است»، خود این قضیه هم معرفت است. از این رو، از یقینی بودن ساقط شده و در نتیجه، امکان معرفت یقینی بالملازمه اثبات می شود. از سوی دیگر، امکان شناخت و تحقق آن، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. کسانی که در صدد رد آن برآمده اند، یا در سایه گرفتاری در شبهات زیاد، اعتماد خود را به معرفت های یقینی از دست داده اند و یا دچار بیماری روحی و روانی هستند. اساساً همین که کسی ادعای عدم امکان شناخت نماید، ادعای وی متضمن علم به آن و علم به نقیض آن خواهد بود. اما اینکه گفته شود «گزاره های دینی و مذهبی فراتر از طور عقل هستند و به اصطلاح کانت جدلی الطرفین اند»، سخنی بی دلیل و باطل است. کانت خود ادعایی متافیزیکی مطرح کرده و دلیلی تجربی برای آن ارائه نکرده است. ریشه سخن کانت، نفی توانایی عقل در بررسی مسائل متافیزیکی است. این در حالی است که با نفی چنین توانایی، اساساً باب گفتگوی فلسفی بسته می شود. چگونه است که منکران این توانایی بیش از هر کسی ادعاهای متافیزیکی مطرح ساخته اند.(3)

پی‌نوشت‌ها:
 

*دانشجوی دکترای فلسفه.
1. ر.ک: فلسفه اخلاق، برنارد ویلیامز، ترجمه و تعلیقات زهرا جلالی، قم، معارف، ص150.
2. ر.ک: دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ص167.
3. محمدتقی مصباح یزدی، در نقد شک گرایی، أ. آموزش فلسفه، ج1، بخش شناخت شناسی؛ ب. اصول و روش رئالیسم، محمدحسین طباطبایی، با تعلیقات استاد شهید مرتضی مطهری، مقاله دوم، سوم و چهارم.
 

منبع: نشریه معرفت اخلاقی، شماره 4.
ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان