ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به مقاله ی «مدارک از یاد رفته»

اشاره   در مقاله «مدارک از یاد رفته» نویسنده ی محترم مقاله، در گزارش آراء ونزبرو و مینگانا درباره ی جمع قرآن، برخی از دیدگاه های آن دو را درباره ی عدم تدوین متن رسمی قرآن تا قرن دوم هجری، بدون نقد رها کرده و پاسخی روشن و استوار به آن دو نداده است

نگاهی به مقاله ی «مدارک از یاد رفته»

اشاره
 

در مقاله «مدارک از یاد رفته» نویسنده ی محترم مقاله، در گزارش آراء ونزبرو و مینگانا درباره ی جمع قرآن، برخی از دیدگاه های آن دو را درباره ی عدم تدوین متن رسمی قرآن تا قرن دوم هجری، بدون نقد رها کرده و پاسخی روشن و استوار به آن دو نداده است. شاید نویسنده تصور کرده که مقاله وی پاسخی بر این ادعاها است، در حالی که حقیقت چنین نیست و مجموعه ادله ارائه شده ایشان نهایت وجود نسخه های مکتوب از قرآن تا قرن اول هجری را گزارش می کند اثبات کننده جمع قرآن در عهد صحابه یا پیش از آن نیست و نمی تواند نقد جدی دیدگاه هایی از این دست به شمار آید. از این رو مجله ی حدیث اندیشه، ضمن تصریح به عدم اعتبار دیدگاه های مذکور در باب جمع قرآن و مخالفت صریح آن با نظریه جمهور مسلمین، اعم از شیعه و سنی، ملاحظات کوتاهی را در نقد آن ارائه می کند. شایان ذکر است از آنجا که نقد مستقل دیدگاه ها مجالی فراخ می طلبد، در اینجا به بیان نکاتی کلیدی اکتفا می شود.

الف. تقلیدی و تعصبی بودن دیدگاه ها
 

خاستگاه تردید درباره ی جمع قرآن در عهد نبوی یا دوره صحابه به دیدگاه های مستشرقانی بر می گردد که پیش تر از ونزبرو و مینگانا، سعی نمودند تاریخی بس متأخر از عهد صحابه را برای جمع قرآن تخمین بزنند، از این رو روایات اسلامی جمع قرآن در دوره نبوی و عهد صحابه را مورد تردید قرار دادند. تئودور نولدکه، فردریش شوالی، و رژی بلاشر، از جمله این مستشرقان بودند. تئودور نولدکه با نگارش کتاب تاریخ قرآن (Geschishte des Qurans) روایات جمع قرآن را نقد کرد. تمام تحقیقاتی که بعد از نولدکه درباره ی تاریخ قرآن کریم نوشته شده، به نحوی
از آرا و اندیشه های نولدکه تأثیر پذیرفته اند. پس از او فردریش شوالی، هم به اختلافات روایات جمع قرآن توجه کرد و در نهایت، رأی بر این شد که جمع کردن قرآن در زمان خلیفه سوم صورت گرفته است. رژی بلاشر فرانسوی هم این رویکرد را داشت. از این رو دیدگاه های ونزبرو و مینگانا شکل افراطی، تقلیدی و متعصبانه مستشرقان پیشین است که در اعتبار وثاقت تاریخی روایات اسلامی تردید داشتند و آنها را منبع مناسبی برای تحلیل موضوع مهم و قابل توجه جمع قرآن نمی دانستند.
شایان ذکر است پیش از این مستشرقان نیز و در قرن نوزدهم میلادی، آلویز اشپرنگر (Alloys Springer) در اثر معروفش: زندگی محمد [ص] (1) درباره ی نگارش (کتابت)، این نظر را ارائه کرد که نگارش کتاب، به معنای واقعی کلمه، امری متأخر است. در واقع او بین «دفترچه ی یادداشت» که از زمان های بسیار قدیم وجود داشته است و «کتاب ها» که متعلق به قرن دوم و سوم هستند، تفاوت آشکاری قائل شد. این نظریه به وسیله ی گلدتسیهر در تحقیق اصلی اش درباره ی شکل گیری و گسترش حدیث ادامه و تکامل یافت و به وسیله ی مارتین هارتمن به نتیجه رسید. این روش، علی رغم انتقادهای معتبری که به آن شد، تا آغاز نیمه ی دوم قرن بیستم در میان پژوهشگران، به عنوان روش غالب و برتر باقی ماند.

ب. اهتمام پیامبر (صل الله علیه و آله) و مسلمانان به قرآن
 

در تاریخ بشر، اهتمامی که مسلمانان به کتاب آسمانی خویش داشته اند، نسبت به دیگر کتابهای آسمانی و دیگر کتابهای مهم و علمی، مشاهده شده است. (2) در این میان پیامبر (صل الله علیه و آله) تلاشهای فراوانی را در تبیین و تثبیت این متن در میان مسلمانان انجام داد. جلوه هایی از این اهتمام را می توان چنین بر شمرد:
1. قرائت آیات نازله از سوی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) برای صحابه به صورت مکرّر و چند باره؛
2. دستور به نگارش آیات قرآنی نازل شده از سوی کاتبان در نسخه های متعدد و با دقت فراوان؛
3. تاکید پیامبر بر تلاوت قرآن و استمرار عملی آن در هر شبانه روز؛
4. ترغیب به تشکیل جلسات تعلیم و تعلم قرآن و بازگویی فضیلت آموزش و فراگیری قرآن؛
5. ارج گذاری منزلت حافظان قرآن در دنیا و قیامت.
در اثر تاکیدات و تبلیغات مستمر پیامبر بود که متن قرآن در میان مسلمانان تثبیت شد و به طور گسترده و فراگیر در تمامی نقاط مسلمان نشین گسترش یافت. از اینرو با چنین اهتمامی به قرآن از سوی رسول خدا و با چنین علاقه وافری از مسلمانان در آموزش و فراگیری آن، جایی برای ادعاهایی مبنی بر عدم تدوین قرآن تا قرن دوم هجری نمی ماند. چون با جریان گسترده و بزرگ تلاشهای مسلمین در حفاظت از قرآن ناهمخوان است، و افزون بر آن گونه ای بی اعتنایی به ساحت آخرین کتاب آسمانی به شمار می آید. وجود مصحف های متعدد از قرآن در خانه های مسلمانان، صحابه و مساجد، خود دلیل تاریخی محکمی بر باطل بودن ادعاهای مستشرقان است که در پی یافتن روزنه های تردید در تاریخ کتابت این متن و حیانی هستند تا شاید از تیغ برنده قرآن در امان بمانند اما دریغا که نور خدا خاموش ناپذیر است.

ج. مخالفت با نظریه ی جمهور مسلمانان
 

نظریه ی مستشرقانی چون ونزبرو و مینگانا مخالف با نظریه جمهور مسلمین است. مسلمانان مطابق اسناد تاریخی و روایات متعدد، قائل به جمع قرآن در عهد نبوی یا عهد صحابه هستند. هیچ جریان فکری اسلامی ادعای جمع قرآن متأخر از عهد صحابه نکرده است. خلاصه ی دیدگاه های رایج در جهان اسلام در باب جمع قرآن چنین است:

1. جمع قرآن در عهد نبوی
 

بررسیهای تاریخی و سیره شناسی نبوی اثبات کننده این مهم هستند که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) اهتمام وی‍‍ژه ای به حفظ، نگارش و جمع قرآن داشتند و ضمن ترغیب عموم افراد مسلمان به حفظ و جمع قرآن کریم، خود کاتبانی داشتند که قرآن را برای آن حضرت استنساخ می کردند و صورت کتبی سوره ها نزد ایشان در صندوقچه ای ویژه نگهداری می شده است. افزون بر این آن حضرت به تربیت حافظان و قاریانی پرداختند که افزون بر حفظ آیات نازل شده، به معارف آنها نیز آگاهی داشتند و از سوی پیامبر (صل الله علیه و آله) به تبلیغ و ترویج قرآن برای مسلمانان می پرداختند. با توجه به نتایج بررسی های مذکور، به نظر می آید که دو نکته ذیل مورد اعتقاد و اعتماد تمامی مسلمانان است:
- جمع حفظی قرآن در عهد نبوی به صورت حفظ در سینه ها؛
- جمع کتبی پراکنده قرآن در عهد نبوی.
ابن حجر مکتوب بودن تمام قرآن در دوره حیات نبوی چنین تصریح کرده است:
کان القرآن کله کتب فی عهد النبی (صل الله علیه و آله) لکن غیر مجموع فی موضع واحد و لا مرتب السور؛
تمام قرآن در عهد رسول خدا (صل الله علیه و آله) نگاشته شده بود، لکن در یکجا گرد نیامده بود و همچنین سوره ها نیز ترتیب نداشت. (3)
این مطلب که قرآن در زمان رسول خدا (صل الله علیه و آله) نوشته شده در تحقیقات برخی خاورشناسان نیز تأیید شده است. (4) بر پایه مطالعات تاریخی گسترده، برخی محققان مسلمان معاصر همانند آیت الله ابوالقاسم خویی در کتاب البیان فی علوم القرآن و نیز برخی مستشرقان مانند جان برتن در کتاب جمع قرآن (Burton. (1977), Collection of the Quran, Cambridge) نظریه جمع و تدوین قرآن در عهد نبوی را تأیید کرده اند.

2. جمع قرآن پس از رحلت پیامبر به وسیله ی امام علی (علیه السلام)
 

شیعه بر این اعتقاد است که علی (علیه السلام) به سفارش پیامبر (صل الله علیه و آله) اولین کاری که بعد از رحلت ایشان انجام داد جمع اوراق و نسخه های مکتوب سوره های قرآن در قالب یک مصحف بود. علی (علیه السلام) که در همه ی صحنه ها پیشتاز بود و از آغاز نزول وحی سایه به سایه در خدمت پیامبر بود و کتاب وحی را نیز به طور مداوم بر عهده داشت، در واپسین روزهای حیات پر برکت رسول گرامی اسلام، از جانب آن حضرت، مأمور جمع آوری قرآن گردید. (5) متن وصیت نبوی به امام علی (علیه السلام) که آن را امام صادق (علیه السلام) گزارش کرده است چنین است:
«یا علیّ، القرآن خلف فراشی فی الصحف و الحریر و القراطیس، فخذوه و اجمعوه و لا تضیعوه کما ضیعت الیهود التوراة، فانطلق علی (علیه السلام) فجمعه فی ثواب اصفر ثمّ ختم علیه فی بیته و قال: لا أرتدی حتی أجمعه فإنه (علیه السلام) کان الرجل لیأتیه فیخرج إلیه بغیر رداء حتی جمعه؛ ابوبکر خضرمی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که پیامبر (صل الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «ای علی این قرآن در کنار بستر من میان صحیفه ها، حریر ها و کاغذها قرار دارد، قرن را جمع کنید و آن را آن گونه که یهودیان، تورات خود را از بین بردند، ضایع نکنید. علی (علیه السلام) اوراق قرآن را در داخل پارچه ای زرد گرد آورد و به خانه ی خود برد و آن را مهر و موم کرد و گفت: رداء بر دوش ننهم مگر این که قرآن را جمع کنم و حتی اگر کسی به دیدنش می آمد، بدون رداء از او پذیرایی می کرد تا آن که قرآن را جمع کرد». (6)
در روایتی دیگر آمده است که علی (علیه السلام) تنها یک هفته بعد از رحلت پیامبر (صل الله علیه و آله) جمع قرآن را به پایان برد:
إن أمیر المؤمنین (علیه السلام) خطب الناس بالمدینة بعد سبعة أیام من وفاة رسول الله (صل الله علیه و آله) و ذلک حین فرغ من جمع القرآن، ... (7)
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هفت روز پس از رحلت پیامبر، برای مردم مدینه سخنرانی کرد و این پس از فراغت از گردآوری قرآن بود.
علامه طباطبایی از مفسران معاصر امامیه، ضمن پذیرش قطعیت این جمع از سوی امام علی (علیه السلام) در تبیین علت عدم پذیرش آن از سوی مخالفان چنین می نویسد:
چطور ممکن است قرآنی که در دست ماست و معارفش همه به یکدیگر مربوط و فروعش بر اصولش مترتب می باشد، دست خوش تحریف قرار گرفته باشد؟ جمع آوری قرآن توسط حضرت علی (علیه السلام) و عرضه داشتن بر اصحاب و نپذیرفتن آنان دلیل نمی شود بر اینکه قرآنی که آن جناب جمع آوری کرده بود مخالف با قرآن دیگران بوده و از حقایق اصلی دین با فرعی آن چیزی اضافه داشته است، چون اگر واقعاً چنین بود حضرت امیر المومنین (علیه السلام) به سادگی دست از قرآن خود بر نمی داشت بلکه به طور قطع به وسیله آن به احتجاج می پرداخت و به مجرد اعراض آنان قانع نمی شد. (8)
موضوع جمع قرآن امام علی (علیه السلام) تنها در منابع شیعی گزارش نشده است، بلکه بسیاری بزرگان اهل سنت در منابع حدیثی و تاریخی خود نیز گزارش کرده اند. (9) یکی از گویاترین متن ها در این باره روایت عکرمه است که آورده است:
لما بویع لأبی بکر تخلَّف علی فی بیته، فلقیه عمر، فقال: تخلفت عن بیعه ابی بکر؟ فقال: إنِّ الیت بیمین حین قبض رسول الله (صل الله علیه و آله) ألّا أرتدی برداء الّا الی الصلاة المکتوبة، حتی اجمع القرآن، فانی خشیت أن یتفلت القرآن. (10)
هنگامی که علی (علیه السلام) از بیعت با ابوبکر خودداری کرد، عمر او را دید و علت را پرسید، حضرت علی (علیه السلام) فرمود: من پس از رحلت پیامبر سوگند یاد کرده ام که جز برای نماز واجب ردا بر دوش نیندازم تا آن که قرآن را گردآورم که می ترسم پراکنده شود.

3. جمع قرآن در روزگار خلیفه اول
 

اهل سنّت مطابق روایات تاریخی موجود در منابع حدیثی خودشان بر این باور هستند که قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری شد و به صورت مصحف درآمد. آن گاه در زمان عثمان به دلیل اختلافات زیاد بین مصاحف مختلف، یک نسخه رسمی و قانونی از قرآن تهیه و از آن نسخه برداری شد و این نسخه به منزله «مصحف عثمانی» مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفت. از آن زمان تمامی مسلمانان این مجموعه را به منزله کتاب مقدس آسمانی که به پیامبر (صل الله علیه و آله) وحی شده است می شناسند. این نظریه در میان اهل سنّت می باشد مشهور و رایج و خود دارای دلیل هایی است. دیدگاه مستشرقانی چون ونزبرو و مینگانا در تضاد با این نظریه بوده و توان نقد آن را ندارد. چرا که صرف ادعای جعلی بودن روایات جمع قرآن در روزگار خلیفه اول نمی تواند این نظریه را باطل نماید. ادعای جعل امثال این مستشرقان ناشی از دیوار بی اعتمادی است که پیش تر توسط گلدزیهر و شاخت در اطراف احادیث اسلامی کشیده شد و از سوی بسیاری از مستشرقان پس از او تلقی به قبول شد.

د. نقد دیدگاه ونزبرو و مینگانا از سوی مستشرقان معاصر
 

از جمله ادله محکمی که سستی دیدگاه ونزبرو، مینگانا و مانند آن دو را درباره ی جمع قرآن اثبات می کند، تردید مستشرقانی مانند هارالد موتسکی است. موتسکی تلاش کرده است تا اعتبار تاریخی روایات جمع قرآن را بازنمایی کند و ادعاهای واهی مستشرقان قبلی را نشان دهد. موتسکی بر این باور است که مستشرقان پیشین، چون به منابع و مصادر کهن روایی و تاریخی مسلمانان همانند مصنّف عبدالرزاق، مصنف ابن ابی شیبه و تاریخ مدینه تالیف عمر بن شبّه دسترسی نداشتند، در استنتاج خود دچار خطا شدند. بنابر پژوهشی که موتسکی درباره جمع قرآن انجام داده است، مطالعات خاورشناسان پیشین از لحاظ مقدمات، نتایج و نیز روش شناسی اشکالاتی دارد به طوری که وی این سؤال را مطرح کرده که آیا نظرات غربیان از لحاظ تاریخی از سنت اسلامی معتبرترند؟ (11) موتسکی در نتیجه گیری خود می گوید: ما نمی توانیم اثبات کنیم که روایات مربوط به تاریخ قرآن به شاهدان عینی وقایع باز می گردد و نمی توانیم مطمئن باشیم که مسائل همان گونه که در احادیث آمده اتفاق افتاده است. ولی به هر حال، گزارش مسلمانان بسیار قدیم تر و در نتیجه به وقایع بسیار نزدیک تر از آن تاریخی است که تا کنون خاور پژوهان غربی می اندیشیده اند و باید گفت دیدگاه های غربی در این باره بسیار دور از واقعیت است. (12)
همچنین مستشرقانی چون آنجلیکا نویورث برای رد نظریات دانشمندان گذشته درباره ی جمع قرآن انستیویی برای مطالعه نسخه های خطی قرآن تأسیس کرده و تلاش می کند، متون آغازین قرآن و نسخه های خطی آن را جمع آوری و اهمیت، اعتبار و اصالت آنها را اثبات کند. وی همچنین سعی می کند که یافته های جدید باستان شناسی را در معرض نمایش قرار دهد و در اقدامی دیگر این یافته ها را در مجموعه ای الکترونیک جمع آوری کرده و نشان می دهد که برداشت های ونزبرو، مبنی بر اینکه ما متنی از قرآن تا قبل از قرن سوم نداشته ایم، اشتباه است. (13)

پی نوشت:
 

1. Sprenger, Aloys (1869) Das Leben und die Lehre des Mohammad, 2e edition, Berlin: G. Parthey.
2. محمد حسن زمانی، قرآن و مستشرقان، ص 261-263.
3. ابن حجر، فتح الباری، ج 9، ص 10.
4. محمود رامیار، تاریخ قرآن، امیرکبیر، تهران، 1362، ص 292.
5. محمد هادی معرفت، آموزش علوم قرآنی، چاپ اول 1371 ش، انتشارات تبلیغات اسلامی قم، ص 341.
6. تفسیر قمی، ج 2، ص 451، حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 726.
7. کلینی، الکافی ، ج 8 ص 18.
8. علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی وابسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 12، ذیل آیه ی 1-9 سوره ی حجر، ص 167.
9. عبدالرزاق الصنعانی، المصنف، ج 5 ص 450؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3، ص 974؛ ابن حجر، فتح الباری، ج 9 ص 10؛ المتقی الهندی، کنز العمال ج 2، ص 588.
10. عبدالرزاق الصنعانی، المصنف، ج 5، ص 450.
11. Motzki, Harald, (2001), "The Collection of the Quran", Der Islam, 78,p15.
12. ibid, 31
13. The Quran in Context: Historical and Literary Investigations into the Quranic Milieu: edited by Angelika Neuwirth, Freie Universitat Berlin, Nicolai Sinai, Berlin - Brandenburgische Akademie der Wissenschaften and Michael Marx, Berlin-Brandenburgische Akademie der.
 

منبع:نشریه حدیث اندیشه، شماره7
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان