«چهارشنبه سوری» یکی از آیینهای کهن ایران زمین است. اما درباره آن کمتر سخن گفته شده است. به خصوص اینکه این آیین در طول زمان دستخوش تغییراتی هم شده است.
به گزارش ، اعتماد نوشت: برای گفتوگو درباره ویژگیهای آیین چهارشنبه سوری به سراغ یکی از انسانشناسان شناخته شده ایران رفتیم. «علیرضا حسنزاده»، مردمشناسی را با سفر به روستاهای ایران آغاز کرد، که حاصل آن تاکنون کتابهای افسانه زندگان، کودکان و جهان افسانه و کتابها و مقالاتی در زمینه مردمشناسی بوده است. وی از دانشگاه گوته، دکترای خود را دریافت کرده. و ویراست رساله دکترای وی در نوامبر سال ٢٠١٣ با نام موقعیت آیینی وموقعیت هنجاری، بررسی انسانشناختی آیینهای جمعی، نظم هنجاری و فضای عمومی در ایران از سال ١٨٤٨ تا ٢٠١١ از سوی انتشارات دانشگاه آمستردام منتشر شده است. گفتوگو با حسنزاده درباره چهارشنبه سوری، پیش روی شماست.
اصولا آیین چهارشنبه سوری را در آستانه سال نو باید چگونه آیینی دانست؟
درک آیین چهارشنبه سوری نیاز به فهمی پویا از مقوله آیین دارد که تحول و تغییر آن را طی زمان و با توجه به تغییر بافت فرهنگی، اجتماعی و گفتمانی آن مورد توجه قرار دهد. به هر حال عملا با تغییر جامعه ایران از جامعهای روستایی به جامعه شهری، آستانگی موجود در این آیین از یک آستانگی روستایی به یک آستانگی شهری و حتی میتوان گفت به صورتی کارناوالی تغییر شکل، کارکرد و محتوا داد. به واقع ما با دو صورت کارناوالی از آیین در چند دهه اخیر روبهرو بودهایم، صورت قدیمی یعنی آیین چهارشنبه سوری و صورت جددی و مدرن که فوتبال ملی است و در رخدادهای بعد از مسابقاتی چون بازی با استرالیا قابل مشاهده است.
این دو فرم روستایی و شهری چهارشنبه سوری تا چه حد به هم مرتبط بوده یا از هم متفاوت هستند؟
آیین چهارشنبه سوری همچون سایر آیینهای پیشواز از بهار، در بخشی از خرده آیینهای خود جست و جوگر باروری، برکت و باززایی است. از این لحاظ بخشی از آیینهای وارونگی در چهارشنبه سوری شبیه به آیینهای جستوجوی باران و باروری میشود، که در همه سرزمینهای خشک مثل ایران و کشورهای آفریقایی دیده میشود. با این حال این آیین یک آیین غیررسمی بوده است و با ساختار قدرت در طی تاریخ ایران برخلاف نوروز که به قول معروف صورت سلطانی (نوروز سلطانی) هم داشته و سلام عید نوروز را تا دوره قاجار یا پهلوی را به یاد میآوریم فاصله داشته است. در پهلوی دوم تا حدی سعی بر آن رفت که چهارشنبه سوری شکلی دولتی هم پیدا کند که موفق نبود و باز این آیین رسمی نشد. شکلهای درون خانگی این آیین در افق روستایی آن قویتر بوده مثل آجیل چهارشنبهسوری و قصههای آن و غیره. در فرم و افق شهری صورت برون خانگی این آیین بیشتر تقویت شده است. شکل برون خانگی عملا صورتی کارناوالی گرفته است. در صورت شهری، آتش معنای کارناوالی یافته و انواع ترقه و غیره به آن اضافه شده است.
به چه دلیل چهارشنبه سوری فرمی کارناوالی گرفته است؟
مهمترین ویژگی کارناوالها چالش با روال عادی زندگی و توقف کوتاه نظم موجود در زندگی برای زمانی کوتاه است. چهارشنبه سوری دقیقا این ویژگی را دارد. اگر نوروز را با توجه به همه شواهد اسطوره شناختی، منابع تاریخی و غیره برابر با نظم بدانیم، چهارشنبه سوری اوج بینظمی پیش از نظم را به شکلی نمادین نشان میدهد. از این لحاظ چه چهارشنبه سوری را آستانگی شهری بدانیم و چه شکلی کارناوالی تلقی کنیم، در هر دوی این تفسیر، این آیینهای برون خانگی، به نوعی جستوجوی بلوغ و جدا شدن از فضای خانه و شوخی کردن با نظم موجود در زندگی را از سوی نوجوانان و جوانان نشان میدهد. از این لحاظ چهارشنبه سوری به تعبیر گلوکمن همان دیگ بخار است که فشارها را کم میکند و به تعبیر دقیقتر و ترنری آن تعادل میان ساختار و برون ساختار را شکل میدهد. به قول ترنر در اینجا گروههای ستاره یعنی خرده فرهنگها که جایگاهی فروتر را در هرم اجتماعی جامعه دارند، آیینهایی را برگزار میکنند، که توقف موقت نظم معمول زندگی است. این امر در برخی آیینهای سال نو چون جشن حکومت زنان در افق روستایی هم دیده میشد، برتری موقت زنان بر مردان برای زمانی کوتاه. از این لحاظ این نوع آیینها به روابط اجتماعی تعادل میبخشند. از این رو همچنان که در مورد فوتبال ایران و فرهنگ هواداری آن پیشتر گفتهام، گروههای نوجوانان و جوانان و غیره شرکتکننده در آیین چهارشنبه سوری ضد فرهنگ و وندال نیستند، بلکه خردهفرهنگهای نوجوانان و جوانانی را در بر دارند که برای احساس مستقل بودن و نشان دادن بلوغ و تفاوت خود از اولیا (پدر، مادر، مدیر، معلم و غیره)، در آیینهای اینچنینی حضور مییابند و کارهای مهیجی انجام میدهند که قواعد را برای مدت کوتاه در این آیین نقض میکند. در اغلب فرهنگها این نوع از آیینها وجود دارد.
نقش آتش در این آیین چیست؟
بدون شک این یک آتش کارناوالی است، همان آتشی که «فریزر» در «شاخ زرین» به ما میگوید در فستیوالهای اروپا با آن آدمک مرد کاهی را میسوزاندند. این آتش مقدس نیست، در صورت روستایی آن البته گاه خاکستر آتش چهارشنبه سوری را بر پای مثلا درخت سترون میریختند و برای آن قائل به قدرت باروری بودند، اما مسلما مقدس نبوده است. در جایی از منظر انسانشناختی اشاره کردهام که در چهارشنبه سوری طی تاریخ میتوان به دو مفهوم زمستان هنجاری و بهار احساسی دست یافت. در اینجا قطب احساسی در عنصر آتش متجلی میشود، آتش نه آتشی مقدس که آتشی هیجانی و احساسی است.
آیا چهارشنبه سوری هم شخصیتهای اسطورهای و افسانهای خود را دارد؟
بله، همین طور است. البته بخشی از این شخصیتها، شخصیتهای لزوما مرتبط با چهارشنبه سوری نیستند، بلکه شخصیتهای مرتبط با استقبال از سال نو به شمار میآیند. برخی از این شخصیتها از دل زمین میآیند و برخی از آسمان. مثلا اگر نظر استاد مهرداد بهار را با توجه به نگاه بینالنهرینی او بپذیریم که حاجی فیروز مثل همتاهای دیگرش (دموزی و غیره)، از دل زمین و دنیای مرگ در بهار بیرون آمده است یا اگر نظر او را نپذیریم و آن را نماد همه دلقکهای کارناوالی و فرودستی بدانیم که لودگی میکنند و ارباب را مسخره می کنند (رنگ سیاه نماد فرودستی و خطاب قراردادن ارباب از سوی او)، باز خیلی کارکرد او فرق نمیکند. او بعدی کارناوالی دارد. در این میان خاتون چهارشنبه یک استثنا است، او در فرهنگ گیلکی، تالشی و آذری از آسمان به زمین فرود میآید. به نظرم او عمیقا وابسته به افق روستایی آیینهای ایرانی (و در اینجا آیین چهارشنبه سوری) است.
این فرشته چگونه فرشتهای است؟
کسانی که مثل من اهل گیلان هستند، از کودکی با این فرشته آرزو که برآورنده آرزوهای مردم است، آشنا هستند. ما آرزویهایمان را به او میگفتیم. او شبیه بابانوئل است با این تفاوت که مرد نیست بلکه زن است و آرزوی همه اهل خانه را برآورده میسازد. به قول یکی از دوستان یکجور «ماما نوئل» است. هم سعادت و خوشبختی به آدمهای دلپاک و خانوادههای خانه پاک میدهد و هم بسیار قدرتمند و با ابهت است. البته به نظرم اصلا شبیه این عروسکهایی که اخیرا ساختهاند نیست!
آیا چهارشنبه سوری میتواند از شکلهایی که امروز با آزار و آسیب همراه است و مردم از آن ناراضی هستند دور شود؟
اگر بتوان طی سال فضاهای هنری و فرهنگی را به وجود آورد که انباشت میل به وارونگی نظم را در میان جوانان و نوجوانان کم کند و از سوی دیگر به شکلی عمیق و علمی افقهای روستایی و سنتی کارناوال را با افق شهری پیوند زد، میتوان از بعضی از این صورتهای آسیبزا که اشاره کردید،کاست. با این حال در نمونههای مشابه چون آیین «مردی گراس» در غرب هم ما شاهد آسیبهای جسمانی هستیم، مهم این است که کوشش شود از شدت این آسیبها کاسته شود. این آیین همیشه در تاریخ ایران غیردولتی بوده است و در این زمینه بیانهای ساختاری نمیتوانند موفق باشند، باید از افقی نزدیک به فرهنگ جوانان با آنان به گفتوگو پرداخت و با پذیرش آیین با همراهی و عاملیت خود جوانان و نوجوانان، بازتعریف فرم و باززایی آن را شکل داد و از این صورتها که اشاره میکند کاست. مثلا آنها نباید فکر کنند که گوینده مخالف شادی است یا سعی دارد او را نصحیت کند.