آثارگرانبهای فیض
یکی از امتیازات زندگی این دانشمند وارسته آن است که او مانند شاگردش علامه مجلسی در تألیف، تصنیف و نثر آثار گران سنگ و قلمی کردن آنها، توفیق ویژه یافت. این مهم، نام او را در تاریخ ماندگار نمود. فیض در تمام رشته های علمی، کتابهای نفیس دارد. او در فلسفه، کلام، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، عرفان، اخلاق، شعرو ادب، معقول و منقول، و در فروع و اصول، چندین کتاب نوشته است. بعضی آثار ایشان در چندین جلد به رشته تحریرآمده، که همگی از آثار پرارزش اسلامی است.
فیض مانند مجلسی اول و دوم با هدف نشر آثار اهل بیت(ع) در میان فارسی زبان ها، تألیفات خود را به دو زبان عربی و فارسی نگاشته و البته قسمت عمده آثار وی عربی است؛ چرا که مربوط به اهل علم است. در مجموع فیض در نشر فرهنگ شیعه به زبان فارسی در کنار زبان عربی اقدامات جدی کرده است.
فیض که عمر خود را برای تعلیم، تربیت و تألیف صرف کرد، نوشتن کتاب و رساله را از هیجده سالگی آغاز نمود. برابر فهرست ادیب وشاعر، مصطفی فیض، تعداد کتابها و رساله های فیض به یکصد و چهل مجلد می رسد.(1) ولی محدث نامدار سیدنعمت الله جزائری در مقامات کتاب های فیض را بالغ بر دویست جلد دانسته است که در طی 65سال در علوم و فنون گوناگون تألیف کرد(2) و حقیقت نیز همین است.
فیض در اوایل زندگی ید طولانی در تألیف داشته و آثار مهم خویش را در چهل سال نخستین حیات، پدید آورده است. کار مهم وی تألیف کتاب صافی، معتصم الشیعه، مفاتیح الشرایع، علم الیقین و عین الیقین وآنگاه کتاب وافی را نگاشته و سپس رساله های گوناگونی را به یادگار گذاشته است به همراه برخی آثار بزرگتر همانند الحقایق.
عادت فیض براین بوده است که آنچه را به تفصیل می نوشته، پس از مدتی گزیده آن را تألیف می کرده تا در سطحی دیگر به کار آید و خواننده زود به مقصد وی پی ببرد؛ کاری شایان تقدیر که اثر مفصل را به صورت خلاصه در اختیار پویندگان قرار داده است. فیض افزون بر تلخیص آثار خودش، درکار تهذیب وتلخیص کتابهای مفید دیگر نیز تلاش ورزیده است. او همان گونه که احیاء العلوم غزالی را تهذیب نموده و به صورت اثر گران سنگ المحجه البیضاء درآورده و تلخیصی نیز از کشف المحجه ابن طاووس با نام تسهیل السبیل یا المحجه فی انتخاب کشف المحجه ازخود به یادگار گذاشته است.
فیض در بعضی آثار خود کوشیده تا فکر خود را به گونه صریح بشناساند و بدون مجامله، اصولی را که بدان معتقد بوده بیان کند؛ یعنی او سیرتاریخی اندیشه خویش و تحولات آن را به خوبی ترسیم نموده به گونه ای که بخوبی می توان شخصیت فکری فیض را از میان آثارش کشف کرد. افزون برآن، فیض اطلاعاتی را از اوضاع فکری و دینی دوران خویش نیز رسانیده است و این قبیل گزارش ها از رساله های المحاکمه و شرح او به دست میآید. چنان که فرزند دانشمندش علم الهدی نیز دو مجموعه غنی از اطلاعات تاریخی- دینی زمانه خویش بنام مجموعه کبیره و مجموعه صغیره را به یادگار نهاده است و این مجموعه به خط زیبای علم الهدی در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی نگهداری می شود.
اکثر کتابهای نفیس فیض به زیور طبع آراسته شده است. در اینجا از باب نمونه به چند تألیف مهم فیض که در علوم گوناگون نگارش یافته، اشاره می شود: تفسیر صافی(تفسیرروایی قرآن)؛ 2. تفسیر الاصفی؛ 3. الوافی در 15جلد چاپ شده است؛4. الشافی؛5. النوادر، شامل احادیثی که در کتب اربعه نیامده است؛ 6. معتصم الشیعه فی احکام الشریعه؛ 7. مفاتیح الشریعه؛ 8. النخبه؛ 9. التطهیر؛ 10. علم الیقین فی اصول الدین؛ 11. المعارف؛ 12. عین الیقین؛ 13. اصول المعارف؛ 14. المحجه البیضا فی تهذیب الحیاء؛(این اثر تهذیب احیا علوم الدین غزالی است مطالب سخیف آن را حذف و مطالب درست آن را با احادیث اهل بیت تأیید کرده است)؛ 15. الحقائق فی اخلاق الحسنه؛ 16. الکلمات المکنونه فی بیان التوحید؛ 17. الکلمات مخزونه؛ 18. اللئالی؛ 19. قره العیون فی اهم الفنون؛ 20. الکلمات المضنونه؛ 21. الکلمات السریه العلیه؛ 22. جلاء القلوب؛ 23. انوار الحکمه؛ 24. تشریح العالم فی بیان هیاه العالم؛ 25. اللباب؛ 26. اللب؛ 27. میزان القیامه؛ 28. مراه الآخره؛ 29. تنویر المذاهب؛ 30. ضیاء القلب؛ 31. شرح الصحیفه السجادیه؛ 32. الکلمات الطریقه و....
افزون بر آنچه گفته شد فیض کاشانی با هدف نشر آثار اهل بیت(ع) و معارف دینی در بین مردم، کتاب و رساله هایی به زبان فارسی نوشته است، از باب نمونه: 1. ترجمه الصلوه(اذکار، آداب و سنن نماز بازبان فارسی ذکر شده است)؛ 2. ترجمه الطهاره؛ 3. ترجمه الزکاه؛ 4. ترجمه الصیام؛ 5. ترجمه الحج؛ 6. ترجمه العقاید؛ 7. راه صواب؛ 8. ترجمه الشریعه؛ 9. آیینه شاهی؛10. الفت نامه؛ 11. و نیز کتابهای شعر درمناجات با خدا و معاتبه با نفس و جز اینها همچون مثنویاتی که سلسبیل نام دارد؛ 12. شراب طهور؛ 13. تسنیم؛ 14. ندبه العارف؛ 15. ندبه السمتغیث؛ 16. آب زلال؛ 17. شوق المهدی؛ 18. گلزار قدس؛ 19. شوق العشق؛ 20. شوق الجمال؛ 21. ده رساله فارسی؛ 22. انموذج اشعاراهل عرفان؛ 23. دیوان اشعار؛ 24. شرح صدر(رساله ای است که درآن مؤلف شرح زندگانی خود را نوشته است نیز کتابها و رساله های دیگر که مجال ذکر آنان نیست.(3)
بسیاری ازآثار فیض به چاپ رسیده است و بخشی نیز متأسفانه هنوز چاپ نشده و آنهایی که چاپ شده بعضی با تصحیح به چاپ رسیده و برخی بدون آن.(4)
تاملی درباره دو اثر فیض
از جمله آثار مهم فیض کتاب المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء غزالی است. محجه البیضاء در حوزه تفکر اخلاقی شیعه دست کم از دو جهت تأثیر بسزایی بر جای نهاده است.
1. اصل نگارش چنین موسوعه ای در علم اخلاق، برای عالمان و اسلام شناسان متأخر، با حضور پررنگ تر و اهمیت و عنایت شایسته تر به مقوله اخلاق توأم بوده است وشاید بتوان ادعا کرد که راه را برای عالمان بعدی و اندیشیدن به تصنیفات مشروحی چون جامع السعادات گشوده است. حضور اندیشه اخلاقی در ابعاد کنونی آن در ذهن عالمان شیعی و محافل علمی شیعه، تاحدودی وامدار این واقعیت است که کتابخانه تراث شیعی در خود، اثر مبسوطی را در علم اخلاق بنام المحجه البیضاء جای داده است.
2. تألیف این اثر، راه انتقالی برای حضور کتاب احیاءالعلوم و اندیشه اخلاقی غزالی در محافل علمی- فرهنگی شیعی شد. بی تردید اگر فیض، اثر ابوحامد را احیاء نمی کرد، درون مایه بسیاری از نقاط مثبت احیاءالعلوم به جهان شیعه منتقل نمی شد. میوه های نهال غرس شده و آفت زدوده اندیشه اخلاقی غزالی، با نگارش کتاب شریف المحجه البیضاء در درون جریان تفکر اخلاقی شیعی در سده های یازدهم به بعد آفت زدایی و جذب شد. البته فراتر از نقش المحجه البیضاء در خصوص اندیشه اخلاقی شیعه، باید خاطرنشان ساخت که اصولاً تعامل آزادمنشأنه و حقیقت طلبانه با اثر علمی اصحاب سایر فرق و مذاهب و بهره گیری(5) توأم با دغدغه نقد و تنقیح و تهذیب آنها- هرچند در کارنامه علمی سایر علمای پیشین شیعه نیز سابقه داشته است- درس بزرگی بود که نسلهای بعدی دانشوران و دین پژوهان شیعی از مکتب علامه کاشانی به نیکی آموختند.
به طور کلی می توان ویژگی های این کتاب را چنین گزارش کرد:
1. کتاب المحجه از جهت گستره موضوعات و ترتیب ابواب و فصول کاملاً شبیه احیاء العلوم است، چنان که از جهت الفاظ و عبارتها نیز حتی الامکان با آن مطابقت دارد. تنها تغییر عمده ای که در اصل ترتیب با کتابهای احیاءالعلوم دیده می شود حذف«کتاب آداب السماع و الوجد» و قرار دادن«کتاب اخلاق الائمه(ع) و آداب الشیعه» در آخر ربع عادات است.
2. در برخی موارد ابواب طولانی به فصل کوچکتری تقسیم شده تا دسترسی و استفاده از آنها آسانترباشد.
3. برخی از مباحث به نظم و نسق، آراسته و از حشو و زواید، پیراسته گردیده اند.
4. برخی از ابواب با اضافه شدن اسرار و حکمی که به اهل بیت(ع) و شیعیان ایشان اختصاص دارد کامل شده اند.
5. سعی شده که مطالب صحیح کتاب احیاءالعلوم، با حذف آیات غیرمتناسب مورد استشهاد و روایات ضعیف و اقوال و حکایات نامعقول و نامشروع، بر اصول صحیح و محکم مستفاد از قرآن و سنت و عقل سلیم استوار گردد. احیاءالعلوم ایرادهای فراوان داشته که به تعدادی ازآنها درجلد یازدهم الغدیر، و همچنین در مقدمه المحجه البیضاء اشاره شده است. فیض با زحمت فراوان مطالب نادرست را از آن حذف کرده و احادیثی فراوان اهل بیت(ع) افزوده است تا کتابی جامعه در امور
اخلاقی و تربیتی به دست آمده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، یک صفحه را به توضیح المحجه اختصاص می دهد و می گوید:«فیض ده سال به تهذیب و اختصار المحجه اشتغال داشته است.»(6)
6. کوشش گردیده که متن احیاء از اشکالات عبارتی از جهت قواعد ادب عربی پیراسته گردد و متن طولانی آن حتی الامکان مختصر شود.
7. مصنف در برخی موارد به نقد و بررسی کلام غزالی پرداخته و در مواردی که محمل صحیحی برای توجیه آن پیدا نکرده، با استدلال زیبا به رد آن پرداخته است.
در یک چشم انداز کلی، در مورد تلاش فیض و دسترنج آن باید چنین گفت: وی با این هدف که احیاءالعلوم را در دسترس عموم شیعیان قرار دهد، بیش از انکه به افزودن مطالب نظر داشته باشد به حذف مطالب نادرست و به تهذیب آن نظر داشته است و حجم مباحث افزوده شده در جلد اول المحجه، به خصوص در کتابهای العلم و قواعدالعقائد، بیشتر از جاهای دیگر است.
یکی دیگر از کتابهای مهم فیض در مورد علم اخلاق الحقایق است. مؤلف در مقدمه اثر خود را چنین توصیف می کند: «من مطالب این کتاب را از قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و روایات امامان معصوم (ع)گرفتم وبه آن، کلمات دانشمندان دین را- که به شایستگی بیان مبانی و تفسیر معانی قرآن کریم و روایات است- افزودم. خصوصاً از کتاب احیاءالعلوم غزالی بسیار بهره بردم.»
این توصیف به روشنی از روش کار فیض در این کتاب حکایت دارد.
فیض کاشانی با وجود استفاده ازآثار غزالی و حکما، نه مانند غزالی شیفته روش سلوکی و باطنی عارفان است و نه تحت تأثیر شدید نگاه فیلسوفانه قرار گرفته. محورهای بررسی های علمی در این کتاب، آیات قرآن کریم و سخنان پیامبر اکرم (ص)و امامان معصوم(ع)است و هیچ یک از رویکردهای فلسفی یا عرفانی برکتاب غلبه ندارد.
هدف ابتدایی مؤلف، تدوین یک دوره اخلاق اسلامی برگرفته از آیات و روایات است. اما در تبیین آیات و روایات آزادانه از تجربه و تحلیل مفاهیم اخلاقی و دسته بندی و طیف شناسی ملکات نفسانی و بررسی عقلانی مبادی و آثارآنان بهره می گیرد و دراین هدف از نقل مستقیم آرای اندیشوران بزرگ اخلاق، به ویژه غزالی امتناع نمی ورزد. فیض در مقام اصلاح مفاسد اخلاقی راهکارهای تربیتی شناختی و رفتاری را کنار هم- با عنوان علاج علمی و عملی- ذکر می کند.
کتاب الحقائق مانند سایر آثار مؤلف، قلمی روان و بیان شیوا دارد وبا اینکه فیض، با علوم معقول و منقول و اصطلاحات اختصاصی آنها آشنا بوده و از سوی دیگر بر لغات متداول زبان عربی نیز تسلط داشته است، اما هیچ یک از این عوامل نتوانسته در طریقه نگارش کتاب اثر نامطلوب بگذارد، به طوری که متن کتاب را تخصصی کند، بلکه برعکس، مؤلف در کمال سلیقه و با احتراز از اطناب و ایجاز نابه جا، حجم وسیعی از معارف ناب اخلاقی اسلامی را در قالب الفاظ و عبارتهای کوتاه و گویا بیان کرده است.
در مورد حجم منقولات کتاب باید گفت: مؤلف به دلیل احاطه فراوان برآیات قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) بیش از هر چیز از این دو منبع نورانی در تبیین و القای مطالب استفاده کرده است، به گونه ای که کتاب بیش از هرچیز صبغه قرآنی و روایی دارد و به نسبت بسیار کمتری از اشعار و حکایات در کل کتاب بهره گرفته است. گفتنی است که مؤلف در موارد زیادی، کلمات غزالی را از احیاءالعلوم عیناً نقل کرده است.(7)
پی نوشت ها :
*کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره).
1- ملا محسن فیض کاشانی، دیوان فیض، 1، ص 75.
2- جمعی از پژوهشگران، همان، ص 227.
3- ملا محسن فیض کاشانی، ده رساله فیض، بخش مقدمه، ص 14-15.
4- میرزا محمد علی مدرس در ریحانهًْ الادب، تألیفات فیض را برشمرده و درباره هر یک مطالب ارزنده و مفیدی را آورده است.
5- فیض در مقدمه المحجة، انگیزه خود را از نگارش این اثر، بهرهمند شدن فرقهی ناجیه امامیه از نکات سودمند، غیر قابل
چشمپوشی و ارزشمند کتاب احیاء العلوم معرفی می کند.
6 –ر.ک: شیخ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 20، ص 145.
7- مهدی احمدپور و دیگران، کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص 392-393.
منبع:نشریه معرفت، شماره 156