چکیده
داستان موافقان و مخالفان تفسیر علمی قرآن شنیدنی است. برخی از موافقان تفسیر علمی، بر این باورند که هر علمی از علوم بشری را میتوان در قرآن جستجو کرد و از سوی دیگر برخی مخالفان معتقدند قرآن، هیچگونه رسالتی در حوزه ی علوم تجربی ندارد بنابراین نمیتوان انتظار فهم مسائل علمی از آیات قرآن داشت. اما همگان پذیرفتهاند که بعضی از آیات قرآن در جهت اثبات توحید، در بر دارندهی روابط طبیعی حاکم بر برخی پدیدههای طبیعت است. وجود این گونه آیات، سبب شده است که گاهی حتی محققان غیر مسلمان با نگاهی علمی به سراغ این کتاب آسمانی بروند.
آنچه حائز اهمیت است اینکه بسیاری از آیات علمی، از دانش زمان نزول فراتر بود، در نتیجه عالمان عصر نزول فهم درستی از این گونه آیات نداشتند. آیات علمی اما برای آموزش علم نازل نشده است بلکه زمینهای برای تفکر و تدبر انسان در نظام هماهنگ طبیعت است تا بدین وسیله با یکتا پروردگار هستی که با علم و قدرت بی کران خویش منشأ پیدایش جهان هستی شده است، آشنا گردد. در این نوشتار به رویکردهای متفاوت عالمان دینی نسبت به تفسیر علمی پرداخته شده و ضمن یادآوری دلایل موافقان و مخالفان، به بایدها و نبایدهای اساسی در حوزهی تفسیر علمی قرآن اشاره شده است.
کلید واژهها: قرآن/ علم تجربی/ تفسیر/ جامعیت/ اعجاز/ طبیعت
معنای تفسیر علمی
تفسیر علمی یعنی حکم به وجود اصطلاحات علمی در عبارتهای قرآن، و تلاش برای استخراج اندیشههای علمی، فلسفی و علوم مختلف از آیات (دایرهالمعارف الاسلامیه، ج 5، ص 357).
برخی گفتهاند در تفسیر علمی، مفسّر تلاش می کند عبارتهای قرآنی را در سایهی آنچه که علم ثابت کرده است، فهم نماید و اسرار اعجاز آن را کشف کند، از آن جهت که آیات قرآن در بر دارندهی اطلاعات دقیق علمی بوده که در هنگام نزول قرآن، بشر به فهم آن دست نیافته بود (التفسیرالعلمی للقرآن فی المیزان، ص 66) و نیز گفتهاند: تفسیر علمی، تفسیری است که مفسّر، عبارتهای قرآن را با نظریهها و اصطلاحات علمی تطبیق می دهد و تمام تلاش خویش را به کار میگیرد تا مسائل مختلف علوم و اندیشههای فلسفی را از آن استخراج نماید. (2)
انگیزه گرایش به تفسیر علمی
در میان مفسرّان قرآن، کسانی یافت میشوند که گرایش شدیدی به برداشتهای علمی از آیات قرآن داشتهاند. فخر رازی صاحب کتاب تفسیر “مفاتیح الغیب” در میان مفسران متقدم و شیخ طنطاوی در “الجواهر فی تفسیر القرآن” در بین مفسران معاصر را میتوان از جمله مفسرانی نامید که گرایش افراطی به تفسیر علمی دارند.
در همین آغاز گفتار به طرح یک سؤال اساسی میپردازیم: چه چیز موجب گرایش برخی مفسران به تفسیر علمی قرآن شده است؟ و چرا عدهای از مفسران به دنبال کشف قوانین علمی در قرآن بودهاند؟
به اعتقاد ما آنچه موجب گرایش این گروه به تفسیر علمی شده است و آنها را وادار نموده تا کشفیات و نظریات علم عصر را با مفاهیم برخی آیات قرآن تطبیق دهند، در وحلهی اول لحن خود آیات قرآن است و در مرحلهی دوم حاکمیت اندیشههای علمگرایانه و تفوّق و سیطرهی قوانین علمی بر زندگی جوامع بشری است.
در قرآن، دهها آیه علمی وجود دارد که با گزارههای تجربی مطابقت دارد. این آیات را که منشأ تمایل برخی مفسران به تفسیر علمی گردیده است میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
1.آیات آفاقی و انفسی:
آیات متعددی، انسان را به تدبر، تفکر و تحقیق در آفاق و انفس فرا میخواند و توجه می دهد که چنانچه به دیدهی بصیرت و با نگاه تحقیقی در پدیدههای هستی بنگرید، نظام هماهنگ و منسجم حاکم بر پدیدههای طبیعت، از هدفمند بودن آفرینش خبر می دهد و از مرکز هستی که با علم و قدرت بی کران خود، به تدبیر عالم پرداخته است، سخن خواهد گفت. برخی از این آیات اینهاست:
قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ
“بگو به آنچه که در آسمانها و زمین است [به دیدهی تحقیق] بنگرید.” (3)
وَ فِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَ فِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
“در زمین براى اهل یقین نشانههایى در زمین است، و در خود شما نیز، آیا نمیبینید.” (4)
-خلیل الله صبری و طبقهبندی آیات، تعداد 333 آیه مربوط به اسرار خلقت و کاینات معرفی نموده است. (5)
2.آیاتی که به تبیین “اسرار آفرینش” میپردازد:
برخی از آیات قرآن، مستقیماً به بحث پیرامون آفرینش آسمان و زمین و موجودات میان آن دو پرداخته و پیچیدگیهای نظام حاکم بر روابط پدیدههای هستی را تبیین می کند. این دسته از آیات، پیوسته توجه اندیشمندان و پژوهشگران مسلمان و غیر مسلمان را به خود معطوف داشته و آنان را وادار نموده تا در برابر دانش بی کران نهفته در پشت پردهی متنِ غیر بشری آیات، به ضعف و ناتوانی دانش بشری اذعان نمایند.
الف: خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ
“آسمانها و زمین را بیافرید و شب را به دو روز و روز را به دور شب میپیچاند و خورشید و ماه را مسخر نمود.” (6)
بازنگری واژگان این آیه، به خوبی روشن خواهد ساخت که متن، از حرکت دایرهوار زمین به دور خود و خورشید سخن می گوید. واژهی “تکویر” از ریشهی “کور” گرفته شده که به معنای “چرخاندن چیزی به صورت عمامهوار، حلزونیوار و طومار گونه به دور چیزی دیگر” است. این معنا از واژگان آیه، در صورتی قابل توجیه است که به ارتباط چرخشی و دایره وار زمین به دور خودش و به دور خورشید حکم کنیم. دکتر بوکای در تبیین اثبات این آیه قرآن به کرویت و چرخش زمین مینویسد:
“خورشید، به طور مداوم نیمه گوی زمین را که در برابر اوست روشن می کند. دراین حالت نیمه دیگر در تاریکی قرار دارد. زمین به دور محور خود میچرخد ولی پرتوافکنی خورشید همچنان ثابت است. در نتیجه یک منطقه روشن نیمه سپهری، گردش خود را در 24 ساعت به دور زمین انجام می دهد. نیمه دیگر نیز که در تاریکی است در همین مدت از زمان، سیر دورانی خود را به انجام می رساند. قرآن، کاملاًً همین گشت و واگشت لاینقطع روز و شب را توصیف می کند و همین گشت و واگشت هم هست که بشر در عصر ما توانسته است فهمش کند، زیرا به مفهوم ثبات نسبی خورشید و دوران زمین آگاهی یافته است.” (7)
ب: وَ السَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ
“آسمان را برپا نمودیم و ما گسترش دهندهایم” (8).
انبساط جهان، باشکوهترین پدیدهی مکشوف دانش جدید است که امروزه قطعی بودن آن مسلّم گشته است. بر اساس این کشف، اجسام آسمانی پیوسته در حال انبساط و گسترش هستند و بحثها تنها دربارهی الگویی است که طبق آن انجام میگیرد. تعبیر “لموسعون” دقیقاً به معنای این است که خداوند اعلام نموده پیوسته آسمانها را گسترش میدهیم.
ج: وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ
“و بادها را زاینده فرو فرستادیم، سپس از آسمان آبی نازل کردیم که با آن شما را سیراب نمودیم”. (9)
مهندس مهدی بازرگان در توضیح آیه مینویسد: “گفتهاند لواقح یعنی بادهایی که آبستنِ خیرات و آورندهی ابرهای سودمند باشد و یا آبستن کن ابرها و زمین و درختان باشد.” وی سپس توضیح می دهد که تعبیر به اینکه بگوییم آبستن کنِ زمین و درختان است و مثلاً گردهافشانی می کند و گرده گلهای نر و ماده خرما را بر هم میافشاند، تناسبی با سیاق آیه ندارد، زیرا پشت سر “ریاح” در آیه واژهی “لواقح” و به عنوان نتیجه و اثر آن، نزول باران آمده است بنابراین منظور از لواقح، بارور کردن ابرها می باشد. (10)
3.آیاتی که به “جامعیت” کتاب قرآن اشاره دارد:
برخی آیات، از جامعیت قرآن سخن به میان آوردهاند. طبق بیان این آیات، قرآن در راستای هدفی که دنبال می کند از بیان هیچ چیز فروگذار نکرده و هر آنچه را برای هدایت بشر لازم بوده است با خود به ارمغان آورده است:
الف: مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ
“در این کتاب از هیچ چیز فروگذار نکردیم” (11)
دراین آیه تصریح شده که قرآن در بیان مسائل، آنچه را که لازم بوده تبیین نموده است.
ب: وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ
“و این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که بیانگر همه چیز است”. (12)
این دسته از آیات، انگیزهی کسانی شده که مسائل علوم را که غالباً متغیر است و حتی فرضیههایی که از نظر علمی هم ثابت شده نیست را بر آیات قرآن تطبیق دهند و آن معانی را احیاناً بر قرآن تحمیل نمایند و ناخواسته، قرآن را هم در موضع تغییر و تبدیل قرار دهند.
ادله موافقان تفسیر علمی
برخی عالمان دینی، قرآن را جامع علوم اولین و آخرین و در بردارنده انواع دانشهای بشری میدانند. غزالی معتقد است قرآن، اقیانوس بی کرانی است که در بردارنده انواعی از افعال الهی است. هم افعالی که در عالم شهادت واقع شدهاند مانند ذکر آسمانها و ستارگان و زمین و کوهها و درختان و حیوانات و دریاها و گیاهان و نزول باران و سایر اسباب حیات که به حس و تجربه میآیند و هم افعالی که به حس نمیآیند یعنی عالم ملکوت که شامل عالم فرشتگان و روحانیت و روح و قلب، و همچنین درباره کروبین که بالاترین رتبهی عالم غیر محسوس هستند و التفاتی جز به خداوند ندارند. وی بر این باور است که علومی مانند طبّ، نجوم، هیأت، تشریح، سحر و طلسمات در قرآن وجود دارد و علاوه بر آن علوم دیگری نیز وجود دارد که هنوز برای بشر کشف نشدهاند هر چند امکان دستیابی به آن وجود دارد. (13)
زرکشی عالم قرن هشتم هجری در کتاب پر آوازهی خویش “البرهان فی علوم القرآن” فصلی گشوده است که آن را با این عنوان نامگذاری کرده است:
“علم اولین و آخرین در قرآن است”. وی در آنجا از امکان استخراج هر علمی از قرآن سخن می گوید. مثلاً مینویسد: علما از آیه:
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
از “الف” عدد 2 و از “زاء” عدد هفتصد فهمیدهاند در نتیجه زلزله سال 702 هجری را از آن استنباط کردهاند که در مصر حادث شد و بسیاری از مدارس و دانشگاهها و خانهها را ویران ساخت”. (14)
سیوطی که از طرفداران تفسیر علمی به شمار می آید در توجیه رأی خویش سه گونه دلیل ارائه می دهد:
به آیاتی استناد می کند که قرآن را بیان کنندهی همه چیز میدانند مانند آیه 38 انعام و آیه 89 سوره نحل.
به روایاتی از پیامبر اکرم (ص) استناد می کند که تاکید کرده است تمام اخباری که لازم دارید در آیات قرآن آمده است.
به قول عالمان اسلامی مانند سعید بن منصور، بیهقی، امام شافعی، سعید بن جبیر، سفیان بن عیینه و دیگران که همه چیز را در قرآن جستجو میکردهاند، استناد می کند. وی بر قول ابوالفضل مرسی تاکید می کند که معتقد است علوم مختلف از نحو و اعراب، اصول، معانی، احکام، قصه گذشتگان، حکمتها، طبّ، جدل، هیأت، هندسه، جبر، نجوم، آهنگری، بنّایی، نجاری، ریسندگی، بافندگی، کشاورزی، شکار، غواصی، ریختهگری، شیشهسازی، سفالگری، کشتیرانی، نویسندگی، نانپزی، آشپزی، قصابی، نقاشی، سنگ تراشی، تیراندازی و تمام علوم دیگر در قرآن آمده است و برای تبیین هر یک از این علوم به آیهای از قرآن استناد می کند. (15)
از جمله مفسرانی که به ترویج و رونق تفسیر علمی قرآن تاکید دارد طنطاوی جوهری است که در تفسیر خود به نام “الجواهر فی تفسیر القرآن” که به تفسیر جوهری شهرت یافته، انبوهی از آرای علم جدید را گردآوری نموده است. از کیهانشناسی گرفته تا پزشکی و زمینشناسی و گیاهشناسی و زیستشناسی و سایر علوم طبیعی، همه را به عنوان تفسیر آیات به تفصیل آورده است. وی معتقد است پیامبر اسلام خود به گونهای آیات قرآن را ارائه کرده که در واقع درس علم طبیعی داده است. چون مردم را به فراگیری دروس فلک و نجوم و علوم طبیعی تشویق و ترغیب میکرده است. وی این روایت را از ابنعباس نقل می کند که گفت: شبی نزد خالهام میمونه، همسر پیامبر بیتوته نمودم گفتم: خوب است به نماز پیامبر دقت کنم. ایشان در حدود نیمه شب از خواب برخاست. دستهای خود را به صورت کشید و ده آیه آخر سوره آلعمران را قرائت نمود. وضویی نیکو ساخت و به نماز ایستاد... در روایت دیگری هست که ابنعباس گوید: چون شب به ثلث آخر رسید، پیامبر برخاست و به آسمان نگریست و این آیات را تلاوت کرد:
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ (16)
طنطاوی پس از ذکر این جریان، مینویسد: “نگریستن به ستارگان برای چیست؟ باید گفت: او تنها یک مؤمن معمولی نیست بلکه پیامبر و دعوت کننده به سوی خدا نیز هست. در واقع کار ایشان درس علوم طبیعی و گشایش باب سعادت به روی بندگان است. گویی به مسلمانان می گوید: من بیش از آن که به محراب بروم، به آسمان مینگرم، سپس پروردگار را عبادت میکنم، یعنی علم حاصل میکنم و عمل مینمایم. ایشان در واقع با این کار ما را راهنمایی می کند که درس فلک و نجوم و علوم طبیعی بیاموزیم و با علم و حکمت دل خود را به ملأ اعلی متوجه سازیم.” (17)
مصطفی صادق رافعی، نویسندهی معاصر از اسرار و رموز نهفته در آیات قرآن سخن می گوید که در گذر زمان پرده از آن برداشته می شود و هر امتی میتواند از آن علمی را استخراج کند و آن را توسعه دهد تا در تمدن بشری کارساز گردد. وی در واقع نهضت علمی زمان بنی امیه را قائم بر علوم دیگر میداند و از تأثیر شایان قرآن در پیدایش کتب علمی گزارش می دهد و بر نهفته بودن تمام علوم و معارف بشری در تعبیر قرآنیِ
سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ و َفِی أَنفُسِهِمْ (18)
تاکید می کند. وی سپس به ذکر نمونههائی از تفسیر علمی که در کتاب انطاکی متوفای 1008 هجری یافته میپردازد و می گوید این مسائل زمانی بر او کشف شده است که نسبت به ابزارهای علمی در فقر کامل و در انحطاط علمی به سر میبرد. (19)
دکتر عبدالحمید محمد استاد طبّ دانشگاه الازهر به آیاتی از قرآن استناد می کند و به بحثهائی مانند دستگاه هاضمه، حاملگی، شیرخوارگی، رشد، مسائل جنینی، ترکیبات شیمیایی در بدن موجود زنده، خواب و چگونگی
آثارآن میپردازد و توضیح می دهد که همه این علوم و علوم دیگر را میتوان از قرآن برداشت نمود. (20)
فخر رازی که از طرفداران برجسته تفسیر علمی قرآن است از یک سو قرآن را جامع علوم اولین و آخرین میداند و آن را اساس و پایه تمام علوم و معارف دینی وغیر دینی معرفی می کند و از سوی دیگر کتاب تفسیر خود را از مباحث مختلفی راجع به علوم هیأت، نجوم، گیاه شناسی، جانورشناسی، انسانشناسی، طب، فلسفه، کلام، منطق، هندسه، ریاضی، و سایر علوم و معارف بشری آکنده ساخته است. (21)
ادله مخالفان تفسیر علمی
ابواسحاق ابراهیم بن موسی شاطبی متوفای 790 هجری در اثنای بحثهایش پیرامون قرآن، یادآوری می کند که شریعت اسلام، شریعت امّی است همچنان که مردم عربستان هم امّی بودند. وی توضیح می دهد که در میان عربها علوم معارف و فضایل از مکارم اخلاق و محاسن شیم وجود داشت که عقلای قوم بدان پایبند بودند. اسلام قسمتهای معقول و صحیح آن را تایید کرده و خود نکاتی بر آن افزوده، و قسمتهای باطل آن هم از میان برده است. علوم صحیحی مانند طب، نجوم، بلاغت، تاریخ، انواء، پیدایش ابرها و همچنین علوم باطل مانند عیافه و زجر، کهانت، رمل و طیره که شریعت اسلام این نوع علوم را باطل اعلام کرده است. وی توضیح می دهد که این امر طبیعی است که میباید علوم دسته اول را تایید کند و علوم دسته دوم را باطل اعلام نماید اما عدهای از نگرش واقعی قرآن تجاوز کردهاند تا جایی که گفتهاند: قرآن بیان کنندهی علوم اولین و آخرین است و از علوم طبیعی و منطق و مروت و هر علمی در آن موجود است. وی از استناد طرفداران تفسیر علمی به آیاتی مانند
مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ
نیز انتقاد می کند و یادآور می شود که در این آیات منظور از “الکتاب” اصولاً قرآن نیست بلکه لوح محفوظ مورد نظر است، و یا اینکه چنانچه قرآن مورد نظر باشد، میتوان به وجود هر چیزی که مربوط به احوال تکلیف و تعبد است در آن سخن گفت نه اینکه منظور این باشد که هر علمی در قرآن وجود دارد. (22)
ذهبی در “التفسیر و المفسرون” با تمجید و تکریم مخالفان تفسیر علمی، رأی شاطبی را بر میگزیند و بر رأی شیخ محمود شلتوت تاکید می کند که در مجلهی “الرساله” با استدلالهای قوی به ردّ تفسیر علمی پرداخته است و همچنین شیخ امین الخولی که در کتاب “التفسیر معالم حیاته، منهجه الیوم” با احتجاجهای متقن، نظریهی تفسیر علمی را مردود دانسته است تمجید مینماید. (23)
شیخ محمود شلتوت فقیه و مصلح متوفای 1964 میلادی در تفسیرش، از بیگانه بودن تفسیر علمی با قرآن سخن می گوید و از کسانی تعجب می کند که حتی آیهای مانند
فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ * یَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِیمٌ (24)
پس در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان پدیدار آرد که مردم را فرو میگیرد، این است عذابی پر درد” را به آنچه در عصر معاصر شناخته شده است مانند گازهای سمی و کشنده که به واسطهی آنها ابزارهای تخریبی و ویرانگر ساخته می شود، تفسیر میکنند. وی اینگونه نگرش به قرآن را اشتباه میداند و توضیح می دهد که قرآن نازل نشده است تا کتابی باشد که از نظریههای علمی و معارف بشری سخن گوید. وی تاکید می کند که پرداختن به این مسائل در واقع تاویل تکلفآوری است که با اعجاز قرآن مغایرت دارد و ذوق سلیم آن را بر نمیتابد. (25)
احمد الوائلی با ردّ نظریهی تفسیر علمی قرآن با مفهوم افراطی آن، از کسانی انتقاد می کند که با پرداختن به مسائل فیزیک و شیمی و طبیعیات ادعا میکنند که این علوم در مضامین برخی آیات نهفته است. وی به گفته دکتر صلاحالدین اشاره می کند که در مورد آیهی
وَ الْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا * فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا (26)
ادعا کرده که این آیه وصف دقیقی از هواپیماهای جنگی مدرن است که بمبهایشان را بر سر انسانها میریزند و آنان را مانند علف خورده شده در میآورند. (27)
رشید رضا ضمن نکوهش کسانی که به صورت افراطی به تفسیر علمی قرآن میپردازند مینویسد: “کسانی هستند که معتقدند قرآن در بردارندهی تمام علوم است. محییالدین عربی از جایی افتاد و پایش پیچ خورد اما اجازه نداد برایش طبابت کنند بعد از اینکه حادثه افتادن و پیچ خوردن پایش را از سورهی فاتحه الکتاب استخراج کرد، و این چیزی است که هیچ یک از صحابه و تابعین و علمای سلف آن را نگفتهاند. چیزی که در واقع عقل آن را نمیپذیرد، نقل هم تایید نمی کند و لغت هم به آن دلالت ندارد. (28)
بررسی سؤالات اساسی در حوزه تفسیر علمی:
با توجه به آنچه از آرای موافقان و مخالفان تفسیر علمی آوردیم، اینک به طرح سؤالات مهم و اساسی در حوزه “بایدها و نبایدهای تفسیر علمی” میپردازیم:
سؤال نخست: “آیا در قرآن، آیات علمی به معنای علم تجربی که در بردارندهی قوانین دقیق علمی باشد، وجود دارد؟ و در واقع میتوان به آیاتی اشاره کرد که بیانگر قوانین علمی حاکم بر پدیدههای طبیعی است؟
حقیقت این است که با گذری سطحی به آیات قرآن در خواهیم یافت که پاسخ این سؤال مثبت است. نمونههایی که از آیات برانگیزانندهی تفسیر علمی آوردیم برای اثبات این امر کافی است و نشان می دهد که بسیاری از آیات در بردارنده قوانین حاکم بر پدیدههای طبیعی است، و علمی بودن قسمتی از متن قرآن، غیر قابل انکار است. حتی میتوان ادعا نمود که تاکنون برخی از مسائل علمی قرآن بر بشر مکشوف گردیده اما برخی از گزارههای علمی قرآن، همچنان برای بشر قابل درک و فهم نیست، و سالیان درازی باید بگذرد تا دانش بشری به فهم بخشی از این مسایل پی ببرد.
اکنون که پاسخ سؤال نخست روشن شد، به طرح سؤال دیگری میپردازیم:
آیا دانش زمان نزول به تمام قوانین و سنتهای تبیین شده در آیات علمی، دست یافته بود؟
برخلاف پاسخ نخست، پاسخ این سؤال منفی است چرا که پیمانه دانش عصر نزول، به هیچ عنوان گنجایش پذیرش و فهم قوانین علمی حاکم بر گزارههای قرآنی را نداشت. مولودِ دانش و تجربه بشری در آن عصر، آنچنان از بلوغ فاصله داشت و در دوران کودکی به سر میبرد که هرگز آموزههای علمی نهفته در ورای متن قرآن را درک نمیکرد. نمونهی بارز آن مسأله گردش زمین است که در قرآن به آن تصریح شده است اما دانش آن روز به سکون زمین اعتقاد داشت.
سؤال سوم: و اما اینک به طرح سؤال اساسی و سرنوشتساز در رویکرد به آیات علمی قرآن و بررسی پاسخ مناسب آن میپردازیم:
آیا در قرآن، آیات علمی وجود دارد که بتوان برای آموزش “مسائل علوم” از آنها استفاده کرد؟ به تعبیری آیات علمی قرآن به گونهای است که بتوان به کمک آنها به فهم مسائل علوم تجربی دست یافت؟ و به عنوان “گزارههای علمی” از آنها برای آموزش علوم استفاده کرد؟
پاسخ ما این است که هر چند قرآن، در بردارندهی آیات علمی فراوانی است، و هر چند دانش عصر نزول نسبت به فهم بسیاری از آیات علمی قرآن عاجز بوده و حتی بشر امروز نیز از درک برخی آیات علمی قرآن ناتوان است اما در عین حال قرآن، متولی و عهدهدار امر آموزش علوم نشده است و اصولاً نتوانسته است چنین مسائلی را به بشر آموزش دهد. این سخن ما هم با کسانی که به تفسیر علمی به معنای افراطی آن روی آوردهاند هماهنگی ندارد و هم با قول کسانی که با هرگونه تفسیر علمی مخالفند همراه نیست. این گفتار با ادعای فهم علوم تجربی از قرآن فاصله بسیار دارد. به اعتقاد ما قرآن به هیچ عنوان عهدهدار آموزش علوم تجربی نیست و برای فراگیری مسائل علمی و روزمرهی زندگی و کشف اصول و قوانین علمی، کلاس درس نگشوده است. مهمترین پیامی که نگارنده این متن به دنبال آن است و تبیین آن اصرار میورزد، همین نکته است که قرآن دارای آیات علمی است اما دانش بشری نمیتواند و نباید در پی کشف مسائل علمی از قرآن باشد.
این سخن، نگارنده را با یک سؤال بسیار مهم و اساسی دیگر مواجه میسازد. سؤال این است که اگر در قرآن مسائل علمی وجود دارد و در عین حال قرآن، عهدهدار آموزش علوم تجربی نیست و انسان نمیتواند برای فهم مسائل علمی به قرآن مراجعه کند، بنابراین فلسفهی وجود آیات علمی در قرآن چیست؟ و چرا آیات بسیاری یافت می شود که در بردارندهی نکات دقیق و پیچیدهی علمی است؟
باید گفت: آنچه سبب رویکرد افراطی و یا تفریطی به آیات علمی قرآن شده، در واقع پاسخ به همین سؤال مقدر بوده است و نگارنده بر آن است تا با توجه به بیان خود قرآن، پاسخی درخور به این پرسش اساسی بدهد:
1.مهمترین رسالت آیات علمی قرآن، رخ نمودن جلوهای از اعجاز قرآن است. توضیح اینکه قرآن، معجزه جاوید و همیشگی پیامبر اسلام (ص) است، و این اعجاز به دلیل جهان شمول بودن و جاوید بودن دین اسلام، میبایست در تمام زمانها و مکانها ظهور و بروز نماید. نمیتوان ادعا کرد که قرآن از جهت لفظ و فصاحت و بلاغت معجزه است اما در محتوا از اعجاز تهی است، بلکه بدیهی مینماید که بی نظیر بودن از جهت معنا و مفهوم و پیامرسانی و تبیین حقایق، از اولویت برخوردار است. بنابراین خداوند گزارههای علمی شگفتانگیزی را در لابهلای این متن غیربشری نهان ساخته است تا بشر به کمک پیشرفتی که در زندگی جمعی دارد، هر از مدتی، جلوهای از شگفتیهای این آیات آسمانی بر او آشکار گردد. در واقع پس از سالها تلاش گروهی، در علم و دانش به جایگاهی نائل آید و به فهم حقایقی دست یابد که قرآن، همان حقایق را به گونه ظریفی، سالها پیش و در زمانی که هیچگونه اطلاعات و آگاهی در این زمینه وجود نداشت، از طریق یک انسان امیّ و درس ناخوانده، بیان کرده تا خود دلیلی قاطع و اندیشهپسند بر غیر بشری بودن این متن آسمانی باشد. بنابراین قرآن در بردارندهی علوم مختلفی است که بخشی از آن تاکنون و بر اثر گذر زمان بر بشر کشف گردیده است و قطعاً علوم دیگری نیز در آیات هست که هنوز کشف نشده و بر آیندگان آشکار خواهد شد.
این قول ما با گفتار کسانی که بر تفسیر علمی قرآن تاکید میکنند، فاصله دارد. بر اساس نگرش ما، تفسیر علمی قرآن بعد از کشفیات علمی و رسیدن به قطعیات علمی، صورت میپذیرد و نه قبل از آن. چه بسا که این گفتار بر بسیاری از مومنان که قرآن را کامل میدانند، گران آید اما حقیقت این است که اعتقاد به تفسیر علمی بدون هیچ گونه قید و شرطی، ناخواسته مسلمانان و حتی قرآن را در معرض سؤالات بی پاسخ قرار خواهد داد. در واقع علمی خواندن آیات به معنای قابل مراجعه بودن برای کشف اصطلاحات علمی، حداقل دو زیان عمده به همراه خواهد داشت:
الف: چون کسانی که به تفسیر علمی قرآن میپردازند، با اطلاعات و آگاهیهای دانش عصر خویش به سراغ قرآن میروند و آیات را تفسیر میکنند بدیهی است که تفسیر آنها با فهم دانش عصر خودشان متناسب است، اما پس از گذشت زمان و کشف مسائل جدید، آرای علمی پیشین در معرض باطل شدن قرار میگیرد. در نتیجه تفسیر علمی آنها نیز از اعتبار ساقط خواهد شد. برای فهم درست این معنا، کافی است به مطالعهی تفسیر مفاتیح الغیب پرداخته شود تا روشن گردد که چگونه فخر رازی در هر آیهای که به زمین اشاره شده است به استدلال بر سکون زمین، آن هم با استناد به آیات قرآن، پرداخته است در حالی که این اعتقاد امروزه منسوخ شده و متحرک بودن زمین به اثبات رسیده است.
ب: در هر علمی، مسائل بسیار دقیق و پیچیدهای یافت می شود که محققان آن، رشتهی علمی، در اختیار جوامع بشری قرار میدهند. مسائل دقیقی که یک مفسّر با مراجعه به قرآن از تبیین آنها عاجز و ناتوان خواهد ماند، در نتیجه چنین رویکردی سبب وهن و کم ارزش جلوه کردن آیات قرآن خواهد شد.
بنابراین رسالت مهم و اصلی آیات علمی قرآن، آموزش علم نیست بلکه جنبهی اعجاز آن مورد نظر است تا بشر، پیوسته آگاهیهای خود را در برابر علوم بی پایان این کتاب آسمانی، ناچیز و اندک ببیند و در برابر اقیانوس بی کران علوم و معارف قرآن به خشوع و خضوع افتد و غیر بشری بودن این متن را بهتر درک نماید، لذا قرآن تاکید می کند که کسانی که به مقام “علم و دانایی” میرسند در برابر پروردگار هستی به خشیت و فروتنی میپردازند:
إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء
“تنها عالمان در برابر خداوند به مقام خشیت میرسند”. (29)
2.علاوه بر جنبهی اعجاز، آیات علمی زمینهای برای تشویق و ترغیب ایمان آورندگان به گام نهادن در مسیر کشف قوانین و سنتهای الهی در نظام طبیعت است تا بدین وسیله مشکلات فردی و اجتماعی زندگی خویش در دنیا را برطرف نمایند. به اعتقاد ما این جنبه مهم از آیات علمی قرآن و تعلیمات زندگیساز آن، مغفول مانده و آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است.
بر این اساس، روی آوردن به شیوههای علوم تجربی و گسترش دانش و تکنولوژی روز و دستیابی به آخرین اطلاعات علمی و فنآوری وظیفه انکارناپذیر مسلمانان است. اگر امروزه کشورهای اسلامی در زمرهی جوامع توسعه یافته و پیشرفته به شمار نمیآیند و در دستهبندی کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه جای میگیرند، دقیقاً به این دلیل است که نسبت به توصیه مهم قرآنی یعنی دعوت به تعقل و تفکر در نظام طبیعت، بی توجه بودهاند. مسلمانان صدر اسلام این نکته را به خوبی دریافتند، در نتیجه چند قرنی از ظهور اسلام و گسترش آن نگذشت که صیت تمدن اسلامی جهانگیر شد و آوازهی علم و دانش مسلمانان در گیتی طنینافکن شد.
اقبال لاهوری نوشتار “بریفولت” نویسنده مسیحی در کتاب “ساخته شدن برای بشریت” را چنین برگردان نموده است: “علم، بزرگترین سهمی است که تمدن عرب به جهان بخشیده است ولی میوههای آن به کندی پخته و رسیده شد. مدتها پس از آنکه تمدن اندلسی در تاریکی فرو رفت، غولی که از آن متولد شده بود از حیث قدرت به پایهی او رسید. تنها علم نبود که اروپاییان را به زندگی بازگردانید، تأثیرات گوناگون دیگری از تمدن اسلام، نخستین درخشندگی زندگی اروپایی را به آن بخشید. (30)
از نظر اقبال، روش مشاهده و تجربه که امروزه در انحصار غرب است در میان مسلمانان متولد شد و البته این تولد در نتیجه سازش با اندیشه یونانی شکل نگرفت بلکه نتیجه جدال مسلمانان با آن بود. (31)
چنین مینماید که مسلمانان و عالمان متقدّم در سایه تعلیمات ارزشمند قرآنی، روی آوردن به علوم و پرداختن به روش تجربی را برای کشف حقایق علمی وظیفه دینی خود میدانستند و بدون آنکه این سئوال را در پیش روی خود قرار دهند که آیا تمام علوم در قرآن وجود دارد؟ و بی آنکه انتظار کشف مسائل علوم تجربی از قرآن داشته باشند، رویکرد محققانه و مجدانه به دانش تجربی را نوعی عمل به آیات و تعلیمات قرآن به شمار میآوردند.
بر این نکته تاکید میکنیم که اگر میگوییم: مسائل علمی را نمیتوان ابتداءً در قرآن جستجو نمود و از آن آموزش گرفت، به معنای فارغ شدن از آیات علمی نیست بلکه بر این سخن اصرار میورزیم که جوامع مسلمانان، امروزه بیش از هر زمان دیگر به روی آوردن به آیات علمی قرآن محتاج و نیازمندند. بر مسلمانان فرض است که رجعت دوبارهای به قرآن داشته باشند تا اولاً از اقیانوس بی کران علم و دانش نهفته در درون این متن پر ارچ و بی نظیر، بهرهمند گردند و جان خویش را از زلال ناب و با صفای آن سیراب سازند ثانیاً به دستورهای صریح قرآن عمل کند و روش تجربی و مشاهده در علوم که از ابتکارهای مسلمانان در سایه تعلیمات قرآن است، در میان خود احیا نمایند و به تعبیری این شیوهی به سرقت رفته را دوباره به دست آورند و عقب افتادگی خویش در دانش را جبران سازند.
زرقانی، آیاتی از قرآن که انسانها را به گسترش علوم و دانش بشری فرا خوانده نام میبرد و به عنوان مثال آیهی
قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ
“بگو به آنچه در آسمانها و زمین است [به دیدهی تحقیق] بنگرید.” (32) را دلیل بر این میداند که روی آوردن به دانش تجربی وظیفه دینی مسلمانان است. (33)
3.تمام علومی که در قرآن مورد عنایت قرار گرفته و انسانها را به گسترش آن علوم فرا خوانده است، مقدمهای برای رسیدن به شناخت و معرفت حقیقی است، و آن معرفت نسبت به پروردگاری است که آفریدگار و مدبّر نظام عالم است. در واقع علوم و معارف بشری، تمام رسالت و ارزش آنها به این است که زمینه یکتاپرستی و ایمان به پروردگار هستی را فراهم مینمایند، به این معنا که انسان را به اندیشه وا میدارد و به تفکر و تدبر فرا میخواند تا نیک دریابد که طبیعت فاقد شعور و آگاهی، نمیتواند خالق و پدید آورندهی خویش باشد بلکه از آنجا که در نظام طبیعت، هماهنگی و انسجام و نظم وجود دارد و روابط میان پدیدههای آن حساب شده و قابل پیشبینی است، نشان دهنده وجود یک هستی بخش با شعور و با اراده است که منشأ تمام این هماهنگیها در میان پدیدههای عالم است. آیات علمی قرآن نیز بستر مناسبی برای رخ نمودن چهره بی همتای پروردگار هستی بر اندیشمندانی است که پس از سالها سیر و تحقیق در علوم بشری، پردهبرداری از حقیقت روابط علمی میان پدیدههای طبیعی را در این متن غیر بشری درک مینمایند.
بنابراین ضرورتی ندارد که برای توجیه آیات علمی قرآن، حکم به استخراج علوم از آیات قرآن بدهیم و ناخواسته این کتاب عظیمالهی را که برای تبشیر و انذار بشر فرود آمده و شفابخش دردهای درونی اوست در حد یک کتاب علمی تنزّل دهیم، چه اینکه در این صورت هم قرآن را از هدف اصلی خود دور ساختهایم و هم آن را در معرض خطاهای وارد بر علوم مختلف قرار میدهیم.
ممکن است گفته شود اگر در طول تاریخ، مفسرانی برداشت نادرست علمی از آیات داشتهاند، ضعف و وهنی متوجه قرآن نخواهد بود و در واقع قرآن را در معرض خطا قرار نخواهد داد، زیرا این مفسران بودهاند که مرتکب اشتباه شدهاند و به خطا از آیات، برداشت نادرست کردهاند. اما باید گفت که اینگونه مفسران، آنچه را که بیان میدارند به عنوان فهم خود از روابط میان پدیدههای طبیعت ارائه نمیدهند بلکه آنچه را که از علوم آموختهاند به عنوان برداشت خود از آیات و فهم علمی از قرآن به شمار آوردهاند و این به معنای تحمیل کردن معنا به آیات قرآن است. لذا قرآن کریم این گونه تفسیر علمی بی قید و شرط که نتیجهاش باطل شدن آرا و اندیشههای استخراج شده است، بر نمیتابد. اما آیاتی را که در حوزهی علوم تجربی سخن گفتهاند زمانی میتوان به عنوان برداشت قوانین علمی مورد تفسیر قرار داد که علم در آن زمینه به قطعیت رسیده باشد.
پینوشتها:
1 -استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
2 -همان، ص 65.
3 -یونس/ 101.
4 -ذاریات/ 20 تا 21.
5 -طبقات آیات، ص 23 تا 172.
6 -زمر/ 5.
7 - (عهدین، قرآن و علم، ص 222).
8 -ذاریات/ 47.
9 -حجر/ 22.
10 - (ر.ک: باد و باران در قرآن، ص 126).
11 -انعام/ 38.
12 -نحل/ 89.
13 - (ر.ک: جواهر القرآن، ص 25 تا 28).
14 - (البرهان فی علوم القرآن، ج 2، ص 181).
15 - (ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 393 تا 406).
16 -آلعمران/ 190.
17 - (ر.ک: الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 178 تا 202).
18 -فصلت/ 53.
19 - (ر.ک: اعجاز القرآن و البلاغه النبویه، ص 128 تا 144).
20 - (ر.ک: ظاهره التفسیر العلمی للقرآن الکریم، ص 161).
21 - (ر.ک: مفاتیح الغیب).
22 - (ر.ک: التفسیر العلمی فی المیزان، ص 276 به بعد).
23 -التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 340 تا 345).
24 -دخان/ 1110.
25 -ر.ک: التفسیر العلمی فی المیزان، ص 301.
26 -مرسلات/ 1 تا 2.
27 -نحو تفسیر علمی للقرآن، ص 30.
28 -تفسیر القرآن الحکیم، ج 7، ص 394.
29 -فاطر/ 28.
30 -احیای فکر دینی، ص 150.
31 -همان و همان صفحه.
32 -یونس/ 101.
33 -مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج 2، ص 381.
فهرست منابع
ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، دارقتیبه، بیروت، 1411 قمری
ابو ذیاب، خلیل ابراهیم، ظاهره التفسیر العلمی للقرآن الکریم، دار عمان، عمان، 1420 قمری
اقبال لاهوری، محمد، احیاء فکر دینی، ترجمه احمد آرام، تهران، 1362 شمسی
بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، به اهتمام سید محمد مهدی جعفری، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1343 شمسی
بوکای، عهدین قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی، انتشارات سلمان، تهران، 1375 شمسی
ذهبی، محمد حسن، التفسیر و المفسرون، شرکه دارالارقم، بیروت، بیتا
رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، چاپ سوم، 1411 قمری
الرزقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1409 قمری
زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، المکتبه العصریه، بیروت، بیتا
سیوطی، جلالالدین، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید محمد مهدی حائری قزوینی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363 شمسی
صبری، خلیلالله، طبقات آیات، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362 شمسی
طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، لبنان، 1412 قمری
غزالی، ابوحامد، جواهر القرآن، المرکز العربی للکتاب، بیروت، بیتا
الغندی و دیگران، دائره المعارف الاسلامیه، انتشارات جهان، تهران، بیتا
الوائلی، احمد، نحو تفسیر علمی للقرآن، مؤسسه الاعلمی، بیروت، 1405 قمری
مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.