سخن از اصول اخلاقی به میان نمی آید، مگر به دو هدف: یکی، شناخت که متضمن عوامل ایجاد کننده و بازدارنده است و تاثیر آن بر عملکرد انسان است؛ دیگری، عمل به آن اصل، که منجر به تغییر رفتار و حرکت می شود. در نهایت باید تاثیر آن را ارزیابی کرد و برای این ارزیابی باید از معیارهایی که قابلیت سنجش آن اصل را دارد، بهره برد.
این فصل عهده دار ارائه برخی از این معیارها است. در این امر رهنمودهای امام (ره) راهنمای ما است تا بتوانیم با سنجش به موقع خودمان، ظلمت را از خود دور کنیم و وجودمان را به نور الهی مزین کنیم.
1 ـ راه تشخیص شرح صدر
شرح صدر نشانه هایی دارد که با ظهور و بروز آن در صاحب شرح صدر، می توان آن را تشخیص داد.
الف) اهمیت ندادن به جمال و کمالات مادی
در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل آمده است:
انسانی که دارای شرح صدر باشد، هر چه از کمال و جمال و مال و منال و دولت و حشم در خود ببیند، به آن اهمیت ندهد. (1)
انسانی که تمام وجودش را حق گرفته است و جز حق را نمی بیند. مادیات برای او هیچ ارزشی ندارد؛ چون آن را هدف قرار نمی دهد تا تمام تلاش خود را صرف جمع آوری و ذخیره آن کند. در نظر وی مادیات وسیله ای برای رسیدن به سعادت اخروی است.
ب) غالب شدن بر تمام واردات قلبی خود
شرح صدر سبب می شود تا انسان بتواند بر تمام واردات قلبی خود اعم از الهی و شیطانی غلبه کند و آنها را تحت تسلط خود قرار دهد و همگی زمینه رشد و کمال او شوند. امام (ره) می فرمایند:
سعه وجود چنین انسانی، به قدری است که بر تمام واردات قلبی غلبه کند. (2)
ج) قابلیت کسب همه کمالات
انسان در سیر کمالی خود، در جاده ای بی انتها قرار می گیرد که هر چه بالاتر رود تشته تر می شود و هر چه جلوتر رود باز هم راه وجود دارد. به همین دلیل، انسان هر چند کامل باشد، همچنان می تواند کامل تر شود؛ زیرا
کامل مطلق خداوند است. آنچه به انسان قدرت دریافت کمالات را می دهد، قلب او است که مأوای کمالات است. این خصیصه به جهت انشراح صدر است؛ زیرا بیان شد که شرح صدر، سبب انبساط نفس می شود؛ بنابراین هر چه کمالات در آن حاصل شود، امکان ایجاد کمالات دیگر هم وجود دارد. به همین دلیل، امام راحل که نورانی بخش راه ما است، می فرمایند:
از ظرف وجودش هیچ چیز لبریز نکند (3).
کمال مطلق، از آن خداوند قاهر است و بین خداوند و انسان به دلیل تفاوت در صفت وجوب (4) و امکان (5)، بی نهایت کمال وجود دارد و هر کس، هر اندازه از کمالات کسب کند، برای ادامه، راه موجود است.
د) حب خداوند را در دل داشتن
در فصول گذشته معلوم شد که معرفت و شرح صدر و حب الهی رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند به گونه ای که سبب ایجاد و تقویت یکدیگر می شوند. قلبی که با معرفت و شرح صدر نورانی شده باشد، حرم کبریا می شود و از سخنان امام صادق (ع) است که: دل حرم خداست، پس جز خدا را در حرم خدا منشان. (6)
از نشانه های دوست داشتن خداوند یاد بی شمار او است. مولی الموحدین علی (ع) می فرمایند: هر کس شیفته چیزی باشد، آن چیز ورد زبانش می شود. (7)
امام صادق (ع) ترجیح محبوب بر هر چیز دیگر را نشانه محبت ذکر می نمایند. (8) عدم خستگی در خلوت کردن با او را می توان نشانه دوستی ذکر کرد؛ زیرا پیامبر خدا (ص) می فرمایند: محفل دوستان هرگز تنگ و (خسته کننده) نیست. (9)
امام (ره) می فرمایند: معرفت خدا، حب خدا آورد و این حب چون کامل شد، انسان را از خود منقطع کند. (10)
پس شرط کمال حب الهی، دل کندن از خود و رهسپار وادی حق شدن است و آن تاثیرات ویژه ای دارد که در این مقام به ذکر آنها می پردازیم.
تاثیرات انقطاع از خود
الف ) انقطاع از عالم
با توجه به این فرمایش امام (ره): «چون از خود منقطع شد، از همه عالم منقطع شود» (11) بریدن از خود، قدم اول در دریافت حب الهی است؛ چون تا از خود دل بر نکنی، نمی توانی محبت دیگران را از دل بیرون کنی و قلب خود را برای عشق به خدا آماده کنی. امام مهدی (عج) درباره ملاقات حضرت موسی (ع) با خداوند می فرمایند:
موسی در وادی مقدس با خدای خود به راز و نیاز پرداخت و عرض کرد: پروردگارا! من محبت و دوستی خود را برای تو خالص کردم و دلم را از جز تو شستم. موسی خانواده اش را زیاد دوست می داشت؛ پس خدای تعالی فرمود: کفش های خود را برکن؛ یعنی اگر محبت تو تنها برای من است و دلت را از هوای جز من شسته ای، پس محبت خانواده ات را از دل خود برکن. (12)
خروج محبت خانواده از دل، آغازگر خروج محبت همه چیز غیر از حق تعالی از آن است و آماده شدن برای این است که با تمام دل خدا را دوست بدارد و تنها به یاد او باشد و مصلحت خود را در مصلحت او ببیند.
نباید فراموش کرد که انقطاع از همه چیز، به معنای بی توجهی و فراموش کردن دوستان و آشنایان نیست، بلکه در روایات، دوستی را دوست داشتن برادران ذکر کرده اند. (13) رسول الله (ص) آن دوستی را چنین شرح می دهد:
دوستی مومن با مومن، به خاطر خدا از بزرگترین فروع ایمان است. بدانید که هر کس برای خدا دوست بدارد، برای خدا دشمنی ورزد، برای خدا عطا کند و به خاطر خدا دریغ نماید، از برگزیدگان خدا است. (14)
بنابراین، دوست داشتن غیر خدا با دوستی خداوند منافاتی ندارد؛ اگر آن دوستی تحت دوستی حق تعالی درآید.
دوست خوبم! آن که از محبت الهی برخوردار است، خداوند به او توفیق طاعت خویش را می دهد. (15) با عبرت ها به او اندرز می دهد. (16) آرزوهای او را کوتاه می کند و دارایی ها را منفور او می کند (17) او را از قلبی سلیم و خویی خوش و معتدل برخوردار می کند. (18) جانش را با یقین، نیرو می بخشد. (19)
دل او به محبت حق مشغول می شود (20) و امانتداری نزد او محبوب می شود. (21) حال باید با این آثار، محبت الهی را در خودمان ارزیابی کنیم.
ب) طماع نبودن
یکی دیگر از تاثیرات انقطاع از خود، چشم طمع بستن به خود و دیگران است. (22) به طور کلی می توان طمع مادی انسان را در قدرت و ثروت و عواملی که مربوط به آنها است خلاصه کرد. و کسی که به «ان الله علی کل شیء قدیر» (23) یقین دارد، جز به او توکل نمی کند و هر چه بخواهد از او طلب می کند و بر یاری کسی جز حق تعالی طمع نمی کند و چشم به دست خلق نمی دوزد که رسول الله (ص) می فرماید: هر کس خدا دوستی را بر خود دوستی برگزیند، خداوند او را از مردم بی نیاز می گرداند. (24)
ج) دوری از هوای نفس
با یقین به اینکه همه چیز تحت اراده خدا است و نفی طمع از خود و دیگران و توکل بر باری تعالی گناهی انجام نمی گیرد و با مداومت بر آن، انسان مطرود شیطان می شود و مشمول وساوس او قرار نمی گیرد. و نفس او به نفس زکیه تبدیل می شود و لباس تقوا را بر تن می کند و در جدال بین نفس و عقل، عقل پیروز می شود و مصالح را بر منابع ترجیح می دهد که همین سبب نورانیت دل می شود.
د) نورانی شدن فعل و قول
بین ظاهر و باطن انسان نمی تواند تعارض وجود داشته باشد؛ زیرا آنچه در درون است به ظاهر، یعنی قول و فعل او، سرایت می کند و معمولاً ظاهر مبین باطن است. پس آنکه در درونش تلالؤ نور است، به فرمایش امام: «فعل و قول او نورانی شود» (25) و از او جز عمل نیکو صادر نمی شود و جز حق بر زبانش جاری نمی شود؛ زیرا رضایت او منوط به رضایت باری تعالی است.
او نسبت به خداوند خاشع و در برابر بندگان فروتن و در مقابل ظالمان سرکش است. و این عاملی است که سبب «یفقهوا قولی» (26) و تاثیرگذاری سخن و فعل او بر دیگران می شود و مقبول عام و خاص قرار می گیرد؛ چنان چه در عصر ما کمال چنین خصایصی را در امام راحل (ره) می توان مشاهده کرد.
2 ـ راه تشخیص ضیق صدر
دانستیم که ضیق صدر سبب تاریکی و ظلمت وجود انسان می شود؛ بنابراین، باید تاثیرات منفی را از آن انتظار داشت. معیارهای سنجش آن به این قرار است:
خودخواهی، تکبر، حسادت، دوری و غفلت از خداوند، اسیر و بنده نفس بودن، لذت بردن از گناه، آلوده به پلیدی ها (گناهان)، خاضع بودن نزد صاحبان دنیا و چشم طمع داشتن به دست ثروتمندان، دشمنی با دوستان خدا و دوستی با دشمنان خدا و... که با تفحص در خود، با موارد مذکور در این فصل می توان گفت دارای شرح صدر هستیم یا ضیق صدر و هر دو دارای مراحلی است که بستگی به مقدار فعلیت آنها دارد. باشد تا بتوانیم وجودمان را با شرح صدر نورانی کنیم.
سخن را با گوهری گرانقدر از سخنان امام باقر (ع) به پایان می رسانیم:
هر گاه خواستی بدانی که در تو چیزی هست، به دلت نگاه کن، اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن داشتی در تو خیر هست و خدا هم تو را دوست دارد. ولی اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست داشتی خیری در تو نیست. و خدا هم دشمنت دارد، انسان با کسی است که دوستش دارد. (27)
پی نوشت ها :
1. ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 337
2. ـ همان
3. ـ همان
4. ـ وجوب: وجوب به معنای ضرورت است و خداوند را به دلیل بی نیازی به علت، واجب الوجوب خوانند. و او بی نیاز مطلق است؛ چنان که در قرآن کریم آمده است: «قل هو الله احد»
5. ـ امکان: امکان به معنای ضرورت نداشتن، لذا نیازمند به ضروت دهنده است و انسان و همه موجودات، غیر از خداوند را، ممکن گویند؛ چون نیازمند علت هستند و بدون وجود علت، محال است موجود شوند.
6. ـ میزان الحکمه، ج 2، ص 945
7. ـ همان، ص 937
8. ـ همان
9. ـ همان، ص 938
10. ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 338
11. ـ همان
12. ـ میزان الحکمه، ج 2، ص 943
13. ـ همان، ص 969
14. ـ همان
15. ـ همان، ص 957
16. ـ همان
17. ـ همان
18. ـ همان
19. ـ همان
20. ـ همان
21. ـ همان
22. ـ ر. ک: شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 338
23. ـ بقره ( 2 ) / 109
24. ـ میزان الحکمه، ج 2، ص 945
25. ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 338
26. ـ (تا) سخنم را بفهمند. طه ( 20 ) / 28
27. ـ میزان الحکمه، ج 2، ص 969
منبع: طلوع، معصومه، (1386) امام خمینی (ره) و مفاهیم اخلاقی: شرح صدر، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) و موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ دوم.