ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی انیمیشن «فیلشاه»: از ماداگاسکار تا ابابیل

انیمیشن یا پویانمایی در همه جای دنیا فرصتی است برای رونق بخشیدن به گیشه. در سینمای هالیوود انیمیشن‌های دیزنی و پیکسار تقریباً پیروز بی‌چون‌وچرای همیشگی گیشه هستند و این روزها هم که دوره، دوره فیلم‌های ابرقهرمانی است، باز با گروه مخاطب هدفی طرف هستیم که اکثریت آن را کودکان تشکیل می‌دهند

انیمیشن یا پویانمایی در همه جای دنیا فرصتی است برای رونق بخشیدن به گیشه. در سینمای هالیوود انیمیشن‌های دیزنی و پیکسار تقریباً پیروز بی‌چون‌وچرای همیشگی گیشه هستند و این روزها هم که دوره، دوره فیلم‌های ابرقهرمانی است، باز با گروه مخاطب هدفی طرف هستیم که اکثریت آن را کودکان تشکیل می‌دهند. مسلماً این دسته از آثار سینمایی جای خود را در میان مخاطبان بزرگ‌سال هم بازکرده‌اند اما خیل عظیم بینندگان آثار پویانمایی را به‌طورکلی کودکان تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر، فیلم‌های ابرقهرمانی هم از فرهنگ بی اسطوره و تاریخ کوتاه و کم‌مایه کشورهای غربی نشاءت می‌گیرد که جای خالی اسطوره و افسانه‌هایشان را با ابرقهرمان‌هایی شبیه خدایان پر می‌کنند. با همه این تفاسیر، در ایران که فرهنگی غنی و پربار دارد و اسطوره‌ها و افسانه‌ها بخشی از هویت ملی هر ایرانی را تشکیل می‌دهد، قاعدتاً باید در این زمینه مشکلی نداشته باشیم که هیچ، پیشرو هم باشیم؛ اما متأسفانه باوجوداینکه از اولین کشورهایی هستیم که انیمیشن‌سازی در آن رواج پیدا کرد و استادانی چون نصرت‌الله کریمی و پرویز اصانلو، با ایده گرفتن از قصه‌های کهن ایرانی کارهای زیبا و قابل‌تأملی آفریدند، سال‌هاست که درزمینهٔ انیمیشن حرفی برای گفتن نداریم و هرچقدر هم که به‌زور سیمرغ به خورد ساخته‌های انیمیشنمان می‌دهیم، این هنر در بین کودکان و عاشقان سینما هنوز جایی ندارد و تصاویر ناشیانه و قصه‌های نه‌چندان جذاب، مانع از رشد و نفوذ این هنر شده است.

تهران 1500

در چند سال اخیر، تلاش‌های زیادی برای پیشرفت درزمینهٔ انیمیشن انجام گرفته است. اولین انیمیشن بلند و داستانی در ژانر کمدی، «تهران 1500» ساخته بهرام عظیمی که با همه هزینه هنگفتی که داشت و ستارگانی که صداپیشگی شخصیت‌ها را بر عهده داشتند، در فیلم‌نامه و کارگردانی ضعف‌های اساسی داشت و ستارگان سینمای ایران اساساً آموزشی درزمینهٔ صداپیشگی ندیده بودند و کاراکترهای روی تصویر بی‌هویت و یک‌بعدی به نظر می‌رسیدند. «شاهزاده روم» که یکسر و گردن از رقبایش بالاتر بود و جایزه‌های زیادی را هم‌کسب کرد. «شاهزاده روم» گرچه گرافیک قابل قبولی ندارد اما حداقل فروش خوبی در گیشه داشت. اخیراً هم «مبارک» با عنوان اولین رئال انیمیشن ایران که یک پیشرفت محسوس در طراحی و گرافیک بود اما قصه اسطوره‌های شاهنامه‌ای که روایت اصلی را شکل می‌داد آن‌قدر جبری بود که کل داستان را به تجربه‌ای نه‌چندان خوشایند تبدیل می‌کرد.
حال، «فیلشاه» محصول دیگری از سازندگان «شاهزاده روم» ساخته‌شده است که حداقل تصاویر از کیفیت قابل قبولی برخوردارند و گرافیک و انیمیشن کاراکترها به‌جرئت یکی از بهترین‌های چند سال اخیر ایران است. «فیلشاه» به‌شدت هیجان‌انگیز و وسوسه کننده به نظر می‌رسد، چراکه سال‌هاست منتظر اثری هستیم که بتواند با تلفیق تکنیک‌های انیمیشن و فیلم‌سازی اثری درخور و جذاب برای کودکان و حتی بزرگ‌سالان ارائه کند.

شاهزاده روم

متأسفانه، «فیلشاه» در این زمینه موفق نیست و مشکل اصلی این اثر هم در تلفیق دو هنر پویانمایی و سینما در کنار یکدیگر است. هرچقدر که کاراکترهای خوش و آب و رنگ «فیلشاه» به دل می‌نشینند، روایت فیلم نامنسجم است و به‌شدت فاقد عناصر کارگردانی موردنیاز برای تبدیل یک اثر این‌چنینی به فیلمی ورای تصاویر متحرک تخت است. حتی این گرافیک خوب و باحوصله وقتی در اواسط فیلم به شخصیت‌های انسانی می‌رسد، بار دیگر، پویایی خودش را از دست می‌دهد و باز باشخصیت‌هایی طرف هستیم که بیشتر شبیه شخصیت‌های بازی‌های کامپیوتری دهه نود میلادی هستند تا یک کاراکتر مستقل انیمیشن در این سال‌ها. از سوی دیگر، ظرافتی که در طراحی کاراکترهای اصلی به‌کاررفته است، در پرداخت شخصیتشان دیده نمی‌شود و کاراکترها فاقد عناصر هویتی هستند تا با بیننده و به‌ویژه کودکان ارتباط برقرار کنند. اینکه روایت اصلی «فیلشاه» یک خط داستانی کهنه از فیلی جوان است که می‌خواهد رئیس قبیله شود اما زیادی دست‌وپا چلفتی است و باید توانایی‌هایش را ثابت کند، ایراد اصلی «فیلشاه» نیست. این روایت گرچه تکراری است که اما هر بار به نحوی مورداستفاده قرارگرفته و ابعاد تازه‌ای به آن افزوده‌شده است که در نظر مخاطبان جذاب جلوه می‌کند و شخصیت اصلی را تبدیل به کاراکتری دوست‌داشتنی و ماندگار می‌کند. حال‌آنکه شخصیت فیلشاد، نه‌تنها تکراری و غیر جذاب است که اصلاً فرصت پرورش و رشد در متن روایت پیدا نمی‌کند. از جهت دیگر، کل این روایت آن‌قدر طولانی و خسته‌کننده است که بیننده بزرگ‌سال را پس میزند چه برسد به کودکان کم‌حوصله امروزی را. حال تصور کنید این روایت از جایی شبیه جنگل‌های ماداگاسکار و خط روایی شبیه انیمیشنی با همین نام شروع می‌شود و فیل شاد ما که در تمام نیمه اول فیلم قصد داشته خودش را به اثبات برساند و رضایت قبیله‌اش را کسب کند، راهی یمن می‌شود و سر از سپاه ابرهه درمی‌آورد، اما داستان اینجا تمام نمی‌شود. فیل شاد ابتدا به کار گرفته می‌شود تا کلیسای عظیم ابرهه را بسازد و بعد به‌عنوان یک فیلم جنگجو به کار گرفته می‌شود و در این میان خودش را گم می‌کند و در قدرت و آسایش غرق می‌شود و درنهایت هم راهی جنگ موسوم به ابابیل می‌شود. این روایت نامنسجم درست مثل «مبارک» حاوی قصه‌ای بنیادی در پس روایت اصلی است که به‌زور در میان این داستان گنجانده‌شده است و هیچ سنخیتی با نیمه اول فیلم ندارد. بیراه نیست که حتی اگر ادعا کنیم که «فیلشاه» دو فیلم است در یک فیلم، چراکه مسیر پیشروی روایت نه‌تنها قابل پیش‌بینی نیست که کاملاً در فضایی دور از فضای ابتدایی فیلم روایت می‌شود.مسلماً مخاطب کودک در سینمای این روزها ایران جایی ندارد و فیلم‌های تلخ و دغدغه‌مند برایش مناسب نیست و اکثر کمدی‌ها رو به ابتذال دارند و با شوخی‌های مستهجن بیش‌ازپیش ذهن کودک را آزرده می‌کنند. در این شرایط، نیت کلی سازندگان «فیلشاه» ستودنی است که کودکان را جذب سالن‌های سینما می‌کنند و با روایت یک قصه جذاب و کودکانه با همه رنگ‌ها و عناصر مفرحشان، کمکی هم در آموزش و تربیت این نسل می‌کنند؛ اما نباید فراموش کرد که به‌هرروی مخاطب این‌گونه آثار کودکان هستند. کودکان زود حوصله‌شان سر می‌رود، کودکان این روزها جدیدترین آثار سینمایی جهان را با بهترین دوبله‌ها تماشا می‌کنند و با انتظاری فراتر از یک مخاطب عادی به تماشای یک انیمیشن می‌نشینند. به همین جهت هم هست که آثاری شبیه «فیلشاه» علیرغم دغدغه قابل‌احترامشان، نه‌تنها نمی‌توانند با کودکان ارتباط برقرار کنند بلکه این تصور را در ذهنشان ایجاد می‌کنند که انیمیشن‌های ایرانی فاقد جذابیت است و بهتر است به سراغ همان انیمیشن‌های هالیوودی بروند. اصلاً چه ایرادی دارد یک‌بار انیمیشنی بسازیم که فقط حکم زنگ تفریحی برای کودک دارد و با به‌کارگیری المان‌های کسب رضایت مخاطب کودک مثل استفاده از رقص و آواز، رنگ‌های شاد و جذاب و داستانی صرفاً سرگرم‌کننده، کودک را باقابلیت‌های سینمای انیمیشن آشنا کنیم و به‌جای تحمیل ایدئولوژی و اسطوره‌های کهن و ناب سرزمینمان فقط با کودک ارتباط برقرار کنیم؟
به همچنین بخوانید:
نقد و بررسی فیلم «لونه زنبور»: کپی برداری شرافتمندانه

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان