ماهان شبکه ایرانیان

سیری در فقه الحدیث «حدیث اربعین» (۳)

حال که از صحت حدیث اربعین اطمینان حاصل نمودیم، در این قسمت به شرح و توضیح و فقه الحدیث این حدیث می پردازیم

سیری در فقه الحدیث «حدیث اربعین» (3)
حال که از صحت حدیث اربعین اطمینان حاصل نمودیم، در این قسمت به شرح و توضیح و فقه الحدیث این حدیث می پردازیم.

فقه الحدیث حدیث اربعین
 

در این قسمت به بررسی عبارات حدیث می پردازیم تا گوشه هایی از مفاهیم و معانی بلندمرتبه این حدیث شریف را فراروی علاقه مندان قرار دهیم.

معانی واژه حفظ
 

حدیث‌شناسان در شرح و توضیح واژه «حفظ» در حدیث اربعین، معانی متعددی را برشمرده اند و هر محدثی، در جهت تبیین مراد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از ذکر این واژه، قولی گفته است و مجموعاً بالغ بر هشت قول می شود که در زیر بدان‌ها اشاره می نماییم و در پایان، نظر خویش را ذکر می کنیم:

1. به ذهن سپردن
 

بعضی از شارحان گفته اند که مرادِ از «حفظ» همان حفظِ در ذهن است؛ چرا که در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )، نگارش به شکل محدودی بود و حتی تا اوایل قرن دوم، منع نگارش حدیث، میدان را بر کاتبان حدیث تنگ کرده بود؛ به طوری که تنها روش انتقال احادیث، نقل سینه به سینه بود. از این رو، محدثان حدیثی را سَره می دانستند که راوی از حافظه خود نقل کرده باشد و به احادیثی که از روی نوشته نقل می شد، با دیدِ احتیاط می نگریستند. (1)

2. پراکندن در میان مسلمانان
 

«نووی» معتقد است که مرادِ از حفظ حدیث، نقلِ حدیث در میان مسلمانان است؛ هرچند که راوی آن، حدیث را حفظ نباشد و معنای آن را هم نداند. دلیل وی نسبت به این گفتار، این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) در این حدیث، نتیجه حفظِ چهل حدیث را، بهره مندی مسلمین از این احادیث برشمرده است و خاطرنشان می سازد که اگر مرادِ از حفظ، همان به خاطر سپردن و از بَرکردن باشد، دیگر این شرط حاصل نمی گردد و در پرتوِ این معنا، انتفاع مسلمین که نتیجه اصلی این حدیث شریف است کم رنگ و حتی بی نتیجه خواهد ماند. (2)
از جمله احادیثی که گفتار بالا را تأیید و تصدیق می کنند، حدیث صحیح و معروفی است که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بدین عبارت نقل شده است:
رَحِمَ اللهُ امرءاً سَمِعَ مَقالَتِی فَوَعاهَا فَأداها کَمَا سَمِعَها، فَرُبَ حامِلِ فَقهٍ لیسَ بِفَقیهٍ. و فی روایه یٍ: فَرُبَ حامِلِ فقهٍ إلی مَن هُوَ أفقهَ مِنهُ. (3)

3. کتابت و تحریر
 

بعضی را گمان بر این است که منظور از «حفظ»، نگارش حدیث است. در توضیح دیدگاه خود گفته اند: دامنه حفظِ حدیث در سایه نگارش بسی گسترده تر و ماندگارتر از حفظ حدیث در پرتو حافظه است؛ زیرا نگارش نه تنها موجب حفظ احادیث می گردد، بلکه سبب می شود تا آیندگان را به کار آید و ایشان را راه نماید. از طرف دیگر، نگارش حدیث زمان و مکان را در می نَوَردَد و فراتر از حفظِ در ذهن، بهره های فراوانی را نصیب مسلمانان می سازد که از طریق حفظِ در خاطر، میسور نیست. احادیث متعددی که در باب توصیه به نگارش احادیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نقل شده است، شاهدی بر این مدعاست. (4)

4. حفاظت از تغییر و تحریف
 

طرفداران این نظر، به خاطرسپردن و نگارش احادیث را مقدمه ای بیش نمی شمارند، بلکه بر نتیجه آن که همانا حفظ از تغییر و تحریف است، پای می فشارند. بنابراین، مرادِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) را از ذکر واژه «حفظ» به نتیجه آن که مهم‌تر است برمی گردانند، هرچند که از مقدمه هم غافل نیستند. (5)

5. تدریس، تصحیح و روایت
 

بدیهی است که تدریس روایات، انتقال احادیث از استادان و مشایخ به شاگردان، بحث‌ های حدیثی در میان محدثان، پرداختن به ارزیابی احادیث و بازشناساندن احادیث سره از ناسره طبق قواعد و اصول علم الحدیث، همه و همه باعث رواج و توسعه حدیث در میان مسلمانان می گردد و حفظِ احادیث را درپی دارد. (6)

6. حفظ معانی، تفکر در مفاد حدیث، استنباط حِکَم و معارف
 

یکی دیگر از معانی «حفظ»، حفظ بطنِ حدیث است. به دیگر سخن، معانی و معارفِ ژرفِ احادیث است که انسان را به سرمنزل سعادت می رساند. درک و فهم احادیث است که بصیرت لازم را به مسلمانان می دهد تا در پیچ و خم زندگی روزمره، فرامین حیاتبخش اسلام را به کار گیرند و در جهت حل مشکلات خود قیام کنند. اینجاست که اهمیت تفکر در احادیث و استنباط احکام و معارف، جایگاه واقعی خود را می یابد. معتقدان این دیدگاه، حفظِ معنا را بر حفظِ لفظ ترجیح می دهند و مرادِ پیامبر را از ذکر واژه «حفظ»، معرفت و شناخت صحیح و عمیق احادیث می دانند و تتمه حدیث را بعثه الله فقیها عالماً مستند خود ساخته اند. (7)

7. عمل
 

عده ای برآن‌اند که حفظ احادیث به هرشکلی، تا زمانی که در عمل پیاده نشود، سودی در پی نخواهد داشت. انتقال احادیث از یک نسل به نسل دیگر، جز «عمل»، هدفِ دیگری را به دنبال ندارد. اینان معتقدند که در سایه عمل به احادیث، می توان بر مسند فقها و علما و شهدا تکیه زد و مورد شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) قرارگرفت. بنابراین، حفظ را در عمل خلاصه می کنند. (8)

8. تحمل حدیث از یکی از طرقِ هشتگانه
 

دانشمندانِ علم حدیث، طُرُق انتقال حدیث را از استاد به شاگرد در هشت وجه منحصر نموده اند. هریک از این روشها، به نحوی در حفظِ احادیث دخالت دارند. اینان معتقدند که مقصود از «حفظ» در این حدیث شریف، همان طرق هشتگانه است که ارتباط تامی در حفظ احادیث دارند.
برای مزید فایده قول استاد جلالی را در باره واژه «حفظ» که حاوی نکاتِ ظریفی است می آوریم. ایشان می فرمایند:
معنای حفظ در این احادیث، به معنی تعقل و تفکر است؛ هرچند در کتب لغت که معانی مختلف یک لغت را باتوجه به زمان‌ های مختلف که آن لغت، معانی مختلفی را به خود می گرفته است، ذکر می کنند، و لیکن در میان معانی لغتِ «حفظ»، معنای تعقل و‌اندیشیدن ذکر نشده است. با وجود این مسأله، «حفظ» در این احادیث به معنای «تعقل و‌اندیشیدن» است؛ زیرا صرف حفظ احادیث معصومین (علیهم السلام) ما را به سعادت دنیا و آخرت نمی رساند و هر انسان عاقلی تصدیق می کند که مراد از حفظِ احادیث، حفظِ طوطی وار نیست، بلکه مراد تفکر و ‌اندیشیدن در باره معنای و مفهوم آن احادیث و در مرحله بعدی عمل کردن به آن احادیث است که شرط لازم برای دستیابی به سعادت ابدی است.(9)
اما این معنا، از دلِ معانی حفظ به دست می آید؛ چرا که یکی از معانی حفظ، دوری از لغزش و انحراف است و محافظه ی یعنی مواظبت؛ همان طور که در قول خداوند است که: حَافِظوا عَلَی الصَلَواتِ. (10) یعنی نماز را بپا دارید و مواظب وقت اقامه آن باشید. انسان در اثر تفکر و ‌اندیشیدن می تواند راه را از چاه باز شناسد و از لغزش و انحراف دوری کند.
این گفته ما را اقوال ادبا و علما تصدیق می کند؛ همان گونه که از ابن دأب نقل شده است. و همین طور سید علی خان مدنی می فرماید: گاهی مراد از حفظ، نیروی درونی است که فهم و ‌اندیشه از آن نشأت می گیرد و گاهی به خودِ این نیرو، حفظ گفته می شود و گاهی برای ضبط چیزی در این نیرو از کلمه حفظ استفاده می شود. لذا حفظ به معنای تعقل و‌اندیشیدن است. از همین مقوله است، قول امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «اُکتُبوا فَإنَکم لاتَحفَظُونَ حتی تَکتُبُوا» (11) و قال ایضاً: «أما أنکم لَن تَحفَظوا حتی تَکتُبوا».(12) از خلال احادیث أئمه این نکته آشکار می گردد که همان گونه که شخصیت این بزرگان ظاهری دارد و باطنی، سخنانِ حکیمانه اینان هم ظاهری دارد و باطنی. ظاهر را عوام می فهمند و باطن را اهلش. از امام صادق (علیه السلام) نقل است که:
إنَ حَدِیثَنا صَعبٌ مَستَصعَبٌ لایَحتَمِلُهُ إلا مَلَکٌ مُقَرَبٌ، أو نَبِی مُرسَلٌ، أو عَبدٌ امتَحَنَ اللهُ قَلبَهُ للإیمانِ، أو مَدینه یٌ حَصینه یٌ القَلبُ المُجتَمَعِ. (13)
همچنین از ایشان نقل است که فرمود:
إنَ الکَلِمَه یَ مِن کَلامِنا لَتَنصَرِفُ عَلَی سَبعینَ وَجهاً لنا مِن جَمیعِهَا المَخرَجُ. (14)
بنابراین احادیث، می توان گفت که «حفظ» دارای مراتبی ظاهری و باطنی است و مراد پیامبر ازکلمه «حفظ» اراده تمامی معانی ظاهری و باطنی بوده است.
حفظ، نگارش، انتقال، کتابت و تحریر، حفاظت از تغییر و تحریف، تدریس و تصحیح و تحمل حدیث؛ معانی ظاهری حفظ را شامل می شوند که هر یک به نوبه خود دامنه وسیع‌تری را شامل می شود و معانی تفکر و تعمق در احادیث، استنباط احکام و معارف، عمل به مضامین احادیث از جمله معانی باطنی حفظ هستند. لازم به توضیح است که ارتباط عمیقی بین معانی ظاهری و باطنی نهفته است که انصراف از هر یک، انصرافِ دیگری را در پی خواهد داشت و بی توجهی به هر معنایی از معانی بالا، تنگ تر کردن دامنه حفظ است. بنابراین، مراد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از ذکر واژه «حفظ» باتوجه به قسمت‌ های مختلف حدیث از جمله انتفاع مسلمین، توجه به امور دینی، قرارگرفتن در مقام فقها و علما و شهدا و شفاعت از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله ) این است که حفظ در گفتار، رفتار و کردار جاری و ساری است. به دیگر سخن، دایره حفظ آن قدر وسیع است که حفظ به هر شکلی خواه در غالب گفتار و نوشتار و خواه در مقام عمل و کردار را شامل می شود و هر مرحله ای نسبت به اهمیت آن از جایگاه خاصی برخوردار است. بدیهی است که هیچ گاه گفتار و نوشتار به پایه عمل نمی رسند و تأثیر عمل در جامعه بسی فراتر از حدود زبان است.
حفظ حدیث تعبیری شامل و فراگیر فهم و درک و عمل است و کنایه ای است از لزوم اهتمام جدی و همه جانبه به کلام معصومین (علیهم السلام). حفظ و به خاطرسپردن ظاهر هر حدیث، به نوبه خود نیازمند تکرار و ممارست است تا الفاظ و جملات آن به درستی در ذهن و حافظه بماند. همین طور، فهم و درک یک حدیث نیز طبعاً محتاج به دقت و کنجکاوی و ممارست کافی است، تا بتوان در سایه دقت و تحقیق به مقاصد کلام معصوم واقف شده و معارف دینی را به درستی درک و آن رادر مرحله عمل به کار بست و نقش هدایت‌گر آن را در میان هزاران ضلالت و گمراهی، در وجود خود و میان جامعه خود عینیت بخشید. (15)

معنای واژه علی اُمتی
 

لفظ «علی» در این حدیث به معنای خود که «بَر» است، مناسب مقام نیست و ظاهر این است که به معنای «لام انتفاع» باشد؛ یعنی: «کسی که از جهت انتفاع امت من چهل حدیث حفظ کند». چنان که در آیه شریفه: وَلِتُکَبِروُا اللهَ علی ماهَدیکُم (16) حرف علی به همین معنای آمده است؛ یعنی «و لتکبروا الله لما هدیکم» که بنابراین وجه معنای آیه به صورت لاجل هدایته ایاکم باز می گردد؛ یعنی: «به بزرگی یاد آورید حضرت عزت را از جهت هدایتی که شما را به راه حق کرده است».
قابل توجه است که در بعضی روایات به جای «علی اُمتی»، «من امتی» نقل شده است. (17)اما بعضی معتقدند که «علی» در این حدیث به معنای «مِن» است؛ چنان که در آیه مبارکه الَذین اِذا اکتالُوا عَلَی الناسِ یَستَوفُونَ (18)همین احتمال داده شده است که به معنای «من الناس» است.
(19) شیخ بهایی دو احتمال دیگر را ذکر نموده و گفته است:
«علی» به معنای «مِن ابتدا» باشد؛ یعنی: «کسی که حفظ کند و فراگیرد از امتِ اجابت من، نه از جمعی که به حِلیه اسلام مُحَلَی نباشند»؛ چه ایشان را قابلیت آن نیست که از ایشان اخذ حدیث نمایند. اگر گویند: بنابراین لازم می آید حدیثی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) فراگرفته شده بیرون رود؛ چرا که بر آن صادق نمی آید که از امت فراگرفته شده است. جوابش آن است که: حکم آن به قیاس به طریق أولی معلوم می شود؛ چه هرگاه حدیثی که از امت فراگرفته شود بر حفظ آن، این ثواب مترتب باشد بر حفظ حدیثی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) شنیده شده باشد، به طریق أولی مترتب خواهد بود. و می تواند بود که به معنای «مِنِ تبیین» باشد؛ یعنی «کسی که حفظ کند و از امت اجابت من باشد»، یعنی: عروس اعتقاد را به زیور اسلام آراسته باشد. واللَه أعلم. (20)

پی نوشت ها :
 

* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
2) الأربعین انوویه، ص13 .
3) بحارالأنوار، ج2، ص161 .
4) بحارالأنوار، ج2، ص156 .
5) ترجمه و شرح اصول کافی، ج1، ص62 .
6) زلال المعین فی احادیث الأربعین، ص8 .
7) اربعین حسینیه، ص13 .
8) اربعین حدیث، ص16 .
9) شرح الاربعین النبویه، ص477 .
10) سوره بقره، آیه 238 .
11) الکافی، ج1، ص52 .
12) بحارالأنوارف ج2، ص153 .
13) الأمالی (المجالس)، ص4 .
14) معانی الاخبار، ص2 .
15) اربعین حسینیه، ص16 .
16) سوره بقره، آیه185 .
17) الخصال، ج2، ص150 .
18) سوره المطففین، آیه83 .
19) اربعین حسینیه، ص16 .
20) اربعین، ص33 .
 

منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان