ج. عوامل عر فانى
1. یاد خدا
ذکر و یاد خدا، در همه مراتب و مراحلش، امرى پسندیده و مورد تأکید اسلام است. درآیات قرآن توصیه به یاد فراوان خدا شده است. «اُذْکُرُوا اللَّه ذِکْراً کثیراً.»
[33] یاد، که یک مرتبهبلند عرفانى است، آن است که انسان پیوسته خدا را در خاطر داشته باشد و او را حاضر و ناظربر خویش ببیند و در تنهاترین حالات هم او را از یاد نبرد و در شداید و مصیبتها وبرخوردارىها و نعمتها، ربوبیت و ولایت الهى را فراموش نکند. زنده بودن چراغ «یاد خدا»در دل، هم سبب پیشگیرى از گناه مىشود، هم مقاومت انسان را در سختىها و گرفتارىهامىافزاید و هم انسان به سرمستى و غرور نمىافتد و هم زمینهساز ارتقاء روحى و تصفیهاخلاق از رذایل و خالى شدن خانه دل از اغیار است. عاشورا، مظهرى روشن از یاد خدا استکه در گفتار و رفتار و حالات امام حسین(ع) و یاران او دیده مىشود. این خصلتدستپروردگان مکتب قرآن است که هرگز خدا را در هیچ حالى از یاد نمىبرند. امامحسین(ع) در بحرانىترین حالات و پیشآمدها با یاد خدا آرامش مىیابد و این اطمینان قلبىرا به یاران و خانوادهاش نیز منتقل مىکند. خطبههایش با نام و یاد خداست. وقتى براىاصحابش خطبه مىخواند، آغاز خطبه با ثنا و حمد خداست:
«أُثنى عَلَى اللَّهِ اَحْسَنَ الثّناء وَ اَحْمَدُهُ علْى السّرّاءِ و الضّرّاءِ؛
[34]
خدا را به نیکوترین ستایش، مىستایم و او را در حالت سرور و غم و راحتى سپاس مىگویم.»
در صبح عاشورا، وقتى سپاه دشمن به سوى او مىآید، مىفرماید:
«اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فى کُلِّ کَرْبٍ؛
[35]
خدایا در هر گرفتارى، تو تکیهگاه منى.»
امام و یاران پاکباز او، شب عاشورا را که مهلت گرفتند، تا صبح به نماز و قرآن و ذکر خداپرداختند. امام حسین(ع) در روز عاشورا، در اوج سختىهاى توانسوز و مدهوشساز، یکلحظه از یاد خدا غافل نبود و گویا خویش را در معرض نگاه پرمهر خداى خود مىدید وپیوسته نام آن محبوب را بر زبان مىراند و قطره وجودش را به دریاى الهى متصل مىساخت.اینکه گفتهاند روز عاشورا امام حسین(ع) پیوسته و مداوم، خدا را یاد مىکرد و زیاد مىگفت:«لا حَوْلَ وَ لا قُوّة اِلاّ باللَّه الْعَلِىِّ الْعَظیم.»
[36] شاهد این ارتباط قلبى دوستدار با دوست است. بهصراحت تاریخ و احادیث، امام حسین(ع) بیشترین محبت و شیفتگى را نسبت به خداوند داشت و وجودش سرشار از محبت خدا بود.
2. فدا شدن در راه خدا
براى انسانهاى موحد، چیزى بالاتر از آن نیست که نعمتوجود را در راه رضاى معبود، به کار گیرند و در راه خدا خرجشوند و فدا گردند. آمادگى براى فدا شدن، نشانه صدق انسان درراه محبت خداست. خدا مشترى جانها و مالهاست و در برابر آنبهشت مىدهد.
[37] اولیاى خدا در برابر پروردگار، براى خود، هیچشأنى قایل نیستند و اگر دین الهى نیازمند مال و جان و حتى آبروىآنان باشد، از نثار آن مضایقهاى ندارند. عزت و عظمت و ارزشدین، تا حدى است که براى بقاى آن، عزیزترین انسانهاى پاک وحجتهاى الهى فدا مىشوند و این فدا شدن را اداى حق الهىمىشمارند.
در دورهاى که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت وغفلت مردم زمینه این اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین(ع)حاضر شد براى بیدارى و آگاهى مردم قربانى شود. در زیارتاربعین مىخوانیم:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حیْرَةالضّلالة؛
[38]
او خون خویش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از نادانى وسرگشتگى گمراهى نجات دهد.»
حفظ دین خدا قربانى مىخواهد. حسین بنعلى(ع) و یاران وفرزندانش قربانیان اهل بیت در این راه بودند. براى ملتها همقربانى شدن و قربانى دادن، رمز عزت و پیروزى است. پیامعاشورا این است:
«ملتى که در راه «آزادى» گام برداشته و برمىدارد، باید قربانیانبسیارى تقدیم آستان حرّیت کند و اگر جامعهاى حاضر به فداکردن عزیزانش در راه عزیزانش (آرمان و مکتب و آزادى و
استقلال) نباشد، هرگز از ذلت به عزّت نمىرسد.»
[39]
امام خمینى(ره) در باره نقش فداکارى امام حسین(ع) براىاحیاى دین اسلام مىفرماید:
«سیدالشهدا(ع) نهضت عاشورا را برپا نمود و با فداکارى وخون خود و عزیزان خود اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاهبنىامیه را محکوم و پایههاى آن را فرو ریخت.»
[40]
«اسلام، همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر، جان خودشان رافداى اسلام کردند ...»
[41]
استاد شهید مطهرى(ره) در این زمینه مىگوید:
«ما بچههایمان را دوست داریم. آیا حسین بنعلى(ع) بچههاىخود را دوست نداشت؟ مسلماً او بیشتر دوست داشت. به ایندلیل که از ما انسانتر بود و این عواطف، عواطف انسانى است.او انسانتر از ما بود و قهراً عواطف انسانى او هم بیشتر بود.حسین بنعلى(ع) نیز بیشتر از ما فرزندان خود را دوستمىداشت اما در عین حال او خدا را از همه کس و همه چیزبیشتر دوست مىداشت، در مقابل خداوند و در راه خدا هیچکس را به حساب نمىآورد.»
[42]
3. عشق به خدا
از والاترین و زلالترین حالات جان آدمى، عشق به کمالمطلق و معبود حقیقى، خداى متعال است. پیشوایان الهى اینعشق را در بالاترین درجهاش داشتند. نحوه حیات و شهادتشاننیز گویاى آن است. صاحبان چنین عشقهایى، براى خود، تعیّنىنمىبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایى از قفس تن و زندانخاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقى «فناى فى اللَّه» را هم درپى دارد و این فنا و جذبه، سبب مىشود که جز ذات احدى و جزرضاى خالق، چیزى را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع اینوصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز براى خدا، یکى ازجلوههاى همین عشق عرفانى به خدا است. فدا کردن جسم براىتعالى جان، جلوه دیگر آن است.
«عقل مىگوید بمان و عشق مىگوید برو ... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریدهاست تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود ... راهى که آن قافله عشق پاى درآن نهاد، راه تاریخ است و آن بانگ الرّحیل هر صبح در همه جا برمىخیزد. و اگر نه، اینراحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبّیکگفتهاند؟ ... اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق مىدانند که ماندن نیز در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیقاعلى، و این اوست که ما را کشکشانه به خویش مىخواند ...»
[43]
مقام سلم و رضا نیز ثمره همین عشق و مجذوبیت نسبت به آن یگانه محبوب است.برافروختهتر شدن چهره امام حسین(ع) هر چه که به لحظه شهادت نزدیک مىشد، نشانهدیگرى از این عشق برین است.
4. قیام براى خدا
اخلاص و خدایى بودن نیت و انگیزه، در هر کارى مطلوب و ارزشمند است، به خصوصدر مسایل مبارزاتى که زمینه هواى نفس و انگیزههاى مادى و جاهطلبانه و قدرتجویى یاانتقامگیرى بیشتر است و به عنصر اخلاص، نیاز بیشترى است. آنکه براى خدا قیام کند، همههمتش عمل به تکلیف و کسب رضاى الهى است. بنابراین نه کمى نفرات، در ارادهاش خللىایجاد مىکند و نه شکست ظاهرى او را مأیوس و بدبین مىسازد. قیام براى خدا، توصیه وموعظه الهى است.
قرآن در این باره مىفرماید:
«قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُوموا للَّهِ مَثْنى وَ فرادى؛
[44]
بگو شما را به یک چیز موعظه مىکنم: اینکه دو تا دو تا و به تنهایى براى خدا قیام کنید.»
از نظر اسلام ملاک زیبایى و انگیزه، رنگ خدایى داشتن آن است، هر چه نزدیکى و پیوندانگیزه با آفریدگار هستى بیشتر باشد و نیت پررنگتر شود، انگیزه زیباتر است و بر این مبنا،زیباترین انگیزه، الهىترین آنها و بهترین نیتها، خالصترین آنها است. زیرا تا انگیزه انسان درتلاشها رنگ خدایى پیدا نکند، کوششهاى او در جهت منافع واقعى و کامیابى کامل وهمیشگى خود و جامعه انسانى نخواهد بود.
بنابراین آنچه براى خدا باشد ماندگار و پایدار مىشود. بدین علت بود که امام حسین(ع)انگیزه الهى را تضمین بیشترى براى ادامه مبارزه تا نهایت توان و تا پایان عمرمىدانستومىفرمود:
«یا اخى وَ اللَّه لَوْ لَمْ یَکُنُ فى الدّنیا مَلْجَأٌ وَ لا مَأوىً لَما بایَعْتُ یَزیدَ بْن مُعاویةَ؛
[45]
برادرم! اگر در دنیا هیچ پناهگاهى هم نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد.»
امام حسین(ع) به خوبى دریافته بود وقتى قیام براى خدا باشد، هرگز احساس باختن وخسارت در کار نیست. رمز جاودانگى قیام امام حسین(ع) که مرزهاى زمانى و مکانى رادرنوردید و مبدل به نمادى جاودانه گشت صداقت و اخلاص بود.
پینوشتها:
[33].سوره احزاب، آیه 41؛ سوره جمعه، آیه 10.
[34].موسوعة کلمات الامام الحسین، ص395.
[35].همان، ص414.
[36]. همان، ص 485.
[37].سوره توبه، آیه 111.
[38].مفاتیح الجنان، ص468.
[39].محدثى، جواد، پیامهاى عاشورا، ص160.
[40].صحیفه نور، ج4، ص100.
[41].همان، ج10، ص30.
[42].مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج17، ص225.
[43]. شهید سیّدمرتضى آوینى، (روایت محرم) فتح خون، نشر کانون فرهنگى - هنرى ایثارگران، چاپ سوم،1375، ص39 - 36.
[44].سوره سبأ، آیه 46.
[45].بحارالانوار، ج44، ص329.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27