المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم;محمّد جعفر صدرى; تهران; دفتر پژوهش و نشر سهروردى, دوّم (در ویرایش ریشه اى) و اوّل (در ویرایش الفبایى, 6138 (در هر دو ویرایش), قطع و تعداد صفحات: وزیرى, 1800 صفحه (در ویرایش ریشه اى) و 1760 (در ویرایش الفبایى). پیشینه معجم نگارى قرآنى قرآن کریم از معدود کتاب هایى است که از آغاز نزول آن تا کنون, کانون توجّه بسیارى از انسان ها بوده و هر کس به فراخور نیاز خویش ـ اعم ّ از نیازهاى معرفتى و معنوى ـ به سراغ آن رفته و مى رود; از این رو در میان مردم جهان, به ویژه مسلمانان, مراجعه کنندگان فراوانى دارد. حجم نسبتاً زیاد قرآن کریم و فراوانى آیات آن از یک سو و گستردگى و جامعیّت مطالب آن از سوى دیگر, محقّقان بسیارى را از دیرباز تا زمان حاضر بر آن داشته تا معجم هاى لفظى و موضوعى گوناگونى را براى این کتاب آسمانى تدوین کنند.
برخى از مشهورترینِ این معجم ها که به چاپ رسیده و در دسترس همگان قرار گرفته, به شرح زیر است: الف ) معجم هاى قدیم: 1 مفتاح کنوز القرآن از میرزا کاظم بک, فتح الرحمن لطالب آیات القرآن از علمى زاده فیض اللّه الحسنى, المرشد إلى آیات القرآن الکریم و کلماته از محمّد فارس برکات, معجم ألفاظ القرآن الکریم از مجمع اللغة العربیّة در مصر, معجم الألفاظ و الأعلام القرآنیّة از محمّد اسماعیل ابراهیم, الموسوعة القرآنیّة المیسّرة (ج 3 و 5) از ابراهیم الأبیارى, نجوم الفرقان فی أطراف القرآن از گوستاو فلوگل, و سرانجام, المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم!2 از محمّد فؤاد عبدالباقى.3 معجم هاى جدید: فهرس الألفاظ از محمود رامیار, المعجم المفهرس لآیات القرآن الکریم از الیاس کلانترى (تهران: اسوه, 1377 ش), معجم کلمات القرآن العظیم از محمّد عدنان سالم و محمّد وهبى سلیمان (بیروت: دار الفکر المعاصر ـ دمشق: دار الفکر, 1419 ق/ 1998 م), المعجم المفهرس لکشف آیات القرآن از رضا کیان زاد (تهران: کیان کتاب, 1380 ش/1422 ق), المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم از محمود روحانى (مشهد: آستان قدس رضوى, 1372 ش) و معجم ألفاظ القرآن الکریم از حسان عبدالمنّان (ریاض: بیت الأفکار الدولیّة, 1421 ق/2000 م). المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم اثر دانشمند فقید مصرى, مرحوم محمّد فؤاد عبدالباقى (1299 ـ 1388 ق) به طور قطع مهم ترین, ارزشمندترین, کارآمدترین و متداول ترین فرهنگ واژه یاب قرآنى به شیوه ریشه اى است که تا کنون فراهم آمده است.
این کتاب که در سراسر جهان اسلام قبول عام یافته و از دیرباز, همه قرآن پژوهان را در پژوهش هاى قرآنى خود یارى رسانده است, نخستین بار در سال 1364 ق / 1945 م در قاهره و توسّط دار الکتب المصریّة به چاپ رسیده و پس از آن, در همان جا و برخى دیگر از کشورهاى اسلامى, مانند لبنان, سوریه, ترکیه, ایران و… به همان صورت اوّلیّه و اخیراً گاه با تغییرات اندکى تجدید چاپ شده است. این معجم نقطه ى عطفى است در تاریخ نگارش معجم هاى واژه یاب قرآنى که بخشى از آیه قرآن را به همراه دارد. مؤلّف همان گونه که در مقدّمه کتاب اظهار مى کند, در تدوین این معجم, خود را وام دار مستشرق آلمانى, گوستاو فلوگل و کتاب ارزشمندش نجوم الفرقان فی أطراف القرآن (منتشر شده در سال 1842 م) مى داند. عبدالباقى اثر فلوگل را سنگ بناى کار خویش قرار داده, با مراجعه مکرّر به منابع لغوى و تفسیرى و افزودن آیات قرآن کریم و نشان دادن سیاقى که واژه قرآنى در آن به کار رفته, اثر ماندگار خویش, یعنى المعجم المفهرس را پدید آورده است. المعجم المفهرس داراى سبکى بدیع, زیبا و برخوردار از دقّت و اتقان نسبى است, ولى على رغم امتیازات فراوانى که دارد, داراى نقاط ضعف و کاستى هایى نیز هست که بر قرآن پژوهان و مراجعه کنندگانِ به آن, پوشیده نیست. در ادامه این مقال و به تناسب, به برخى از این کاستى ها اشاره مى کنیم. امروزه با گذشت حدود هفت دهه از نخستین چاپ معجم عبدالباقى و با توجّه به پیشرفت ابزارها و امکانات معجم نگارى و نیز تجربه هاى فراوانى که در این حوزه صورت گرفته و حاصل آن هم اکنون در معرض دید و ارزیابى همگان قرار دارد, نباید همچنان به حاصل کار پیشینیان بسنده کرد و پیوسته بر سر سفره حاضر و آماده آنان نشست, بلکه انتظار مى رود در پرتو نقد و بررسى میراث گذشتگان و مشخّص ساختن نقاط قوّت و ضعف آن و نیز با به کارگیرى ابزارها و امکانات جدید, گامى به جلو نهاد و اثرى نو, کارآمد و پیراسته از کاستى هاى آثار پیشینیان و برخوردار از نقاط قوّت و جهات مثبت آنها پدید آورد; به گونه اى که بتواند حتّى الامکان کار اطّلاع رسانى در این حوزه را توسعه کمّى و کیفى دهد و با رعایت معیارهاى معجم نگارى, نیازهاى مراجعه کنندگان را در دستیابى به آیه و آیات مورد نظر, به درستى و به آسانى و در کمترین زمان ممکن تأمین نماید. معجم حاضر گامى است مبارک و قابل تجلیل در راستاى جامه عمل پوشاندن به این مهم ّ که به ویژه با بهره گیرى از اثر ارزشمند و ماندگار مرحوم محمّد فؤاد عبدالباقى, یعنى المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم پدید آمده است. این معجم در دو شکل جداگانه ـ هم به صورت ریشه اى و هم به صورت الفبایى ـ توسّط دفتر پژوهش و نشر سهروردى منتشر گردیده است. آن گونه که در صفحات آغازین کتاب آمده, این دو معجم حلقه اوّل و دوّم از یک مجموعه چندجلدى با عنوان (موسوعة المعاجم و البحوث القرآنیّة) است که دیگر عناوین آن عبارت است از: ـ المعجم المفهرس للأدوات و الضمائر فی القرآن الکریم (در دست تهیّه); ـ المعجم المفهرس لمعانی ألفاظ القرآن الکریم (بخش اسماء و افعال); ـ المعجم المفهرس لمعانی الحروف فی القرآن الکریم; ـ المعجم المفهرس للتراکیب المکرّرة فی القرآن الکریم (در دست تهیّه); ـ المعجم التحلیلی لإعراب القرآن الکریم و صرفه; توفیق مؤلّف محترم را براى اتمام این مجموعه ارزشمند, از خداوند بزرگ مسئلت داریم. ساختار کلّى معجم هر یک از این دو معجم, از سه بخش تشکیل شده است: مقدّمه, متن معجم و مؤخّره. در مقدّمه هر دو کتاب, مؤلّف محترم در باب معرّفى کتاب و ویژگى ها و امتیازات آن در مقایسه با معجم عبدالباقى به تفصیل سخن گفته است و نگارنده نیز در نگارش این معرّفى, افزون بر مراجعات و مشاهدات مکرّر روزانه و استفاده مستقیم خود, بسیار از آن استفاده کرده است.
در چاپ نخست ویرایش ریشه اى آن, مقدّمه کتاب هم به زبان فارسى و هم به زبان عربى آمده است; در حالى که در چاپ دوّم آن, در برخى از نسخه ها مقدّمه فارسى و در برخى دیگر, مقدّمه عربى آمده است. در انتهاى مقدّمه, به منظور تسریع و تسهیل استفاده از معجم, مطالبى زیر عنوان (راهنماى استفاده از کتاب حاضر) در یک صفحه ذکر شده است که مى تواند بسیار کارآمد باشد. در مؤخّره کتاب, علاوه بر خلاصه مقدّمه کتاب به زبان انگلیسى, چند پیوست حاوى برخى اطلاعات مفید نیز به چشم مى خورد: (فهرست واژه هاى دشواریاب قرآنى و ریشه هاى آنها) (در ویرایش ریشه اى), (فهرست سوره ها و آیات مکّى و مدنى), (فهرست کلماتى که به بخش ادوات و ضمائر ارجاع شده است) (در ویرایش ریشه اى), (فهرست اسامى سوره هاى قرآن) (در ویرایش الفبایى, به ترتیب حروف الفبا) و (فهرست منابع و مآخذ). ساختار کلّى معجم حاضر, على رغم شباهت هاى بسیارى که به معجم محمّد فؤاد عبدالباقى دارد و در حقیقت, به نوعى اقتباس از آن است و بدین جهت, به همان نام نامیده شده, داراى تفاوت هاى عمده و بارزى است. این معجم تقریباً همانند معجم عبدالباقى به صورت دوستونه که هر ستونِ آن, خود, متشکّل از شش ستون فرعى است, به شرح زیر تنظیم شده است: 1) ستون مدخل یا واژه قرآنى; 2) ستون آیه و آیات قرآن که واژه ى مورد نظر در آن به کار رفته است; 3) ستون شماره آیه; 4) ستون شماره صفحه قرآن; 5) ستون نام سوره; 6) ستون شماره سوره. با توجّه به دقّت و تأمّلى که در هنگام آماده سازى معجم حاضر به کار رفته است, به جرئت مى توان گفت این معجم در بین معجم هاى واژه یاب که مدخل هاى قرآنى را در بافت خاص ّ خود نشان مى دهند, از جایگاه ویژه اى برخوردار است; و به عبارت دیگر, معجم حاضر امتیازات همه معجم هاى قدیم و جدید یادشده را ـ که پیش از این به برخى از آنها اشاره شد ـ به همراه پاره اى از امتیازات دیگر در خود جمع کرده است; البتّه این بدان معنى نیست که معجم مورد نظر فاقد هرگونه ضعف و کاستى است. برخى از کاستى هاى معجم در روایت الفبایى آن که یک سال پس از روایت ریشه اى آن منتشر گردیده, برطرف شده است; به گونه اى که بنا به گفته مؤلّف, مى توان روایت الفبایى را از یک نظر, ویرایش جدیدى از روایت ریشه اى آن دانست. امید است کاستى هاى روایت ریشه اى نیز در چاپ هاى بعدى برطرف شود. ویژگى هاى هر دو معجم را مى توان به سه دسته اساسى تقسیم کرد: 1 ـ ویژگى هاى کلّى; 2 ـ ویژگى هاى ستون مدخل; 3 ـ ویژگى هاى ستون آیات. ویژگى هاى کلّى معجم برخى از مهم ترین ویژگى هاى معجم حاضر به شرح زیر است: 1 ـ افزودن متن کامل قرآن کریم: در راستاى تسهیل و تسریع در دستیابى به مقصود, متن کامل قرآن کریم به خطّ زیباى خطّاط مشهور سورى, عثمان طه در کنار (604) صفحه نخستینِ معجم آمده است. 2 ـ اعراب گذارى کامل آیات و مشَکّل ساختن آنها: در معجم حاضر, علاوه بر مدخل ها, تمامى آیات قرآن نیز داراى اعراب است و به صورت مشکَّل آمده است. مؤلّف در ارتباط با فایل قرآنِ مورد استفاده در تهیّه معجم خود و میزان صحّت آن مى نویسد (مقدّمه فارسى ویرایش ریشه اى, ص 10): فایل متن عربى قرآن کریم که در تهیّه معجم حاضر مورد استفاده قرار گرفته است, علاوه بر تصحیح اوّلیّه در آغاز کار و نیز تصحیحات مکرّر در طول بیش از هفت سال آماده سازى آن, چند بار توسّط کارشناسان و مصحّحان سخت کوش (سازمان دارالقرآن الکریم) تصحیح شده است; به گونه اى که به جرئت مى توان ادّعا کرد که اگر بى غلط نباشد, دست کم غلطهاى آن نزدیک به صفر است و از این بابت خداى بزرگ را سپاس مى گوییم. بر این اساس, امید آن مى رود که معجم حاضر از هرگونه سهو و اشتباه و از آن جمله اشتباهاتى که در معجم محمّد فؤاد عبدالباقى, چه در ناحیه مدخل ها و چه در ناحیه آیات قرآنى و دیگر بخش هاى آن راه یافته, مصون مانده باشد.4 3 ـ افزودن ستون شماره صفحات: به منظور تسریع و تسهیل در جستجوى آیات, ستون ویژه اى براى نشان دادن شماره صفحه اى که آیه مورد نظر در آن واقع شده, تدارک دیده شده است. شماره صفحات مطابق با رسم الخطّ خوشنویسى شده عثمان طه است که در متن صفحات نخستینِ معجم نیز تعبیه شده است; از این رو, با به خاطر سپردن شماره صفحه و شماره آیه به راحتى و در کمترین زمان ممکن مى توان به آیه مورد نظر دست یافت. گفتنى است این ستون به جاى ستون تعیین مکّى و مدنى در معجم محمّد فؤاد عبدالباقى آمده است. سوره ها و آیات مکّى و مدنى طى ّ پیوستى جداگانه در انتهاى معجم مشخّص گردیده است. 4 ـ افزودن ریشه کلمات: به منظور آشنایى با ریشه همه مدخل ها, افزون بر ذکر ریشه اوّلین و آخرین مدخل در قسمت سرصفحه, در متن معجم و پیش از هر واژه و یا واژه هاى هم خانواده, ریشه آنها نیز ذکر شده است. r /> این امر علاوه بر آشنا ساختن مراجعه کننده با ریشه یکایک واژه ها او را در مراجعه به کتاب هاى لغت و فهم معناى واژه ها نیز کمک مى کند. اهمیت این امر, هنگامى بیشتر روشن مى شود که بدانیم در معجم عبدالباقى, به طور مستقل ّ به ذکر ریشه کلمات پرداخته نشده است, بلکه فقط در قسمت سرصفحه, تنها ریشه اوّلین و آخرین مدخلى که در هر صفحه به کار رفته, ذکر شده است; از این رو, به ریشه کلماتى که بین اوّلین و آخرین مدخل قرار گرفته اند, هیچ اشاره اى نشده است; بنابراین در معجم عبدالباقى, از مجموع 1771 مادّه قرآنى, تنها به ریشه 491 مورد در سرصفحات اشاره شده است.5 5 ـ اتّخاذ هر دو شیوه ریشه اى و الفبایى, البتّه به طور جداگانه: همان گونه که پیش از این اشاره کردیم, مؤلّف محترم در ارائه معجم خود از هر دو شیوه, یعنى شیوه ریشه اى (ترتیب مدخل ها بر اساس ریشه آنها) و شیوه الفبایى (ترتیب مدخل ها بر اساس حروف ابتداى آنها) استفاده کرده است. وى در مورد جهات مثبت و منفى هر یک از این دو شیوه, چنین مى نویسد (مقدّمه فارسى ویرایش ریشه اى, ص 12): نگارنده معتقد است: افراد در مراجعه به هر یک از این دو نوع معجم, بسته به میزان آشنایى خویش با ادبیّات عرب و به ویژه ریشه کلمات از یک سو, و تفطّن شخصى و شیوه ها و سلیقه هاى به کار گرفته شده توسّط تهیّه کننده آنها, با مشکلات خاصّى روبرو است, و از این رو, نمى توان به طور کلّى یک شیوه را به طور مطلق بر شیوه دیگر ترجیح داد. شیوه ى الفبایى ـ که امروزه بیش از پیش مورد توجه معجم نگاران قرار گرفته ـ هرچند در دستیابى به اکثر کلمات کارگشاتر است و انسان را سریع تر به آیه مورد نظر رهنمون مى شود, ولى در مورد برخى از واژه ها کارآیى لازم را ندارد; مثلاً در مورد جستجوى واژه هاى داراى (ال), تا از سلیقه تهیّه کننده معجم اطّلاع نداشته باشد که آیا آن را در ترتیب خود به حساب آورده یا نه, نمى تواند به سرعت و به سهولت, به آیه مورد نظر خویش دست پیدا کند و بر فرض که دانست مثلاً تهیّه کننده در هیچ جا (ال) را به حساب نیاورده است, باز در مورد واژه هایى مثل (اللَّه), (الَّذِى), (الَّتِى) و (الْیَسَع) دچار مشکل مى شود; چرا که (ال) در ابتداى این چند واژه, هرچند (ال) متعارف نیست تا بنا بر فرض, مثل بقیّه موارد, نادیده گرفته شود,6 ولى با همزه ابتداى این چند کلمه, معامله همزه وصلِ موجود در ابتداى کلمات داراى (ال) مى شود; یعنى به هنگام اتّصال به کلمه قبل, همزه اوّل آن تلفّظ نمى شود و این امر مى تواند براى بسیارى از افراد موجب سردرگمى و مستلزم صَرف زمان باشد. از این مورد نیز که بگذریم, به کلماتى مى رسیم که حروف متّصلى نظیر: (بــِ), (تــَ), (ســَ) و … بر سر آنها در آمده و یا حروف منفصلى مانند: (أَ), (وَ) و… قبل از آنها قرار گرفته است و کسانى که با ادبیّات عرب آشنایى نداشته باشند, مجموع آنها را یک کلمه به حساب مى آورند. در این گونه موارد نیز مراجعه کننده ممکن است دچار سردرگمى شود; بنابراین کارایى شیوه الفبایى و سهولت و سرعت استفاده از آن نیز مستلزم پیش نیازهایى است. شیوه ریشه اى نیز مشکلات خاص ّ خود را دارد.
عواملى از جمله 1ـ ناآشنایى بسیارى از مراجعه کنندگان با ریشه کلمات; 2ـ اختلاف نظر صاحب نظران در مورد ریشه برخى از کلمات;7 3ـ وجود پاره اى از واژه هاى دخیل و غیرعربى در میان واژه هاى قرآنى; 4ـ دیریاب بودن ریشه برخى از کلمات حتّى براى آشنایان با ادبیّات عرب و ریشه کلمات, به ویژه در مواردى که بین ریشه واقعى یک کلمه و ریشه اى که در بدو امر به ذهن انسان متبادر مى شود,8 و امورى دیگر, این شیوه را در نزد برخى از صاحب نظران ناکارآمد جلوه داده است. ولى نباید از نظر دور داشت که اوّلاً بسیارى از افراد, به ویژه ادیبان, قرآن پژوهان و تحصیل کردگان حوزه هاى علمى در پرتو سال هاى متمادیِ مراجعه به معجم هاى ریشه اى, اعم ّ از معجم هاى قرآنى و معجم هاى لغت که اکثر قریب به اتّفاق آنها بر همین اساس تدوین شده است, با این شیوه خو گرفته اند و از این رو, آن را ترجیح مى دهند و در ره یابى از طریق این شیوه, با مشکل چندانى روبرو نیستند; ثانیاً آشنایى با ریشه کلمات, خود, از اهمیّت ویژه اى برخوردار است و فهم دقیق معانى کلمات, و از آن جمله, کلمات قرآنى تا حدود زیادى متوقّف بر آن است; به ویژه با توجّه به این نکته که اکثر کتاب هاى معتبر لغت بر اساس همین شیوه تدوین شده اند; ثالثاً در مواردى که انسان مفهوم کلمه اى را به صورت اجمال در ذهن دارد و ساختار صرفى دقیق آن را به خاطر نمى آورد و یا بیش از آنکه در صدد یک جستجوى لفظى باشد, در پى یک جستجوى (مفهومى) و یا (لفظى ـ مفهومى) است و از این رو, لازم است همه مشتقّات یک ریشه را یک جا و در کنار هم مشاهده کند, بدیهى است نه تنها شیوه ریشه اى بهتر و سریع تر او را به مقصد و مقصود مى رساند, بلکه گاه چنین امکانى در شیوه الفبایى غیرممکن مى نُماید; در هر حال, هر یک از این دو شیوه داراى جهات مثبت و منفى مخصوص به خود هستند و هر کدام مخاطب خاص ّ خود را دارند. با این حال, در ویرایش ریشه اى, علاوه بر استفاده از شیوه ارجاع در موارد متعدّد, جدول واژه هاى دشواریاب موجود در ابتداى معجم عبدالباقى نیز تکمیل و تصحیحِ, و ریشه آنها ذکر شده است/>
پیوست :
(1). براى نمونه, مراجعه کننده واژه هاى (یَکْتُبُ), (سَنَکْتُبُ) و (الْکِتَاب) را در ویرایش ریشه اى, تماماً در (باب الکاف) و ذیل ریشه (ک ت ب) جستجو مى کند; در حالى که در ویرایش الفبایى, (یَکْتُبُ) را در (باب الیاء), (سَنَکْتُبُ) و (الْکِتَاب) را (با نادیده گرفتن حرف (سَـ) و (ال) به ترتیب, در (باب النون), و (باب الکاف) دنبال خواهد کرد. 6 ـ استفاده از شیوه ارجاع: یکى از شیوه هایى که مؤلّف در تنظیم معجم خود به کار گرفته و تا حدود زیادى کار دستیابى به مدخل ها و نهایتاً آیه و یا آیات مورد نظر را تسهیل و تسریع مى کند و در معجم هاى مشابه نیز دیده نمى شود, استفاده از شیوه ارجاع است. وى در مجموع, بیش از پانصد مورد در محورهاى زیر از این شیوه استفاده کرده است: الف ) در مواردى که صاحب نظران در تشخیص ریشه یک کلمه اختلاف نظر داشته باشند. در این گونه موارد, پس از ذکر کلمه یاد شده ذیل ریشه صحیح تر و یا ارجح, از ذیل ریشه یا ریشه هاى ادّعایى دیگر, بدان ارجاع داده است; مثلاً کلمه (التّرَاقِى) را ذیل ریشه (ت ر ق) ذکر کرده و از ذیل ریشه هاى (ر ق و) و (ر ق ى) به آن ارجاع داده است. در تعیین ریشه صحیح کلمات, به جز در موارد بسیار نادر, کتاب ارزشمند معجم ألفاظ القرآن الکریم تهیّه شده توسّط (مجمع اللغة العربیّة) در مصر, مبناى کار بوده است; همچنان که در دستیابى به اختلاف آرا در ریشه کلمات, کتاب گرانقدر المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم اثر دکتر محمود روحانى مورد استفاده قرار گرفته است. ب ) در مواردى که بین ریشه واقعى یک کلمه و ریشه اى که در بدو امر به ذهن انسان متبادر مى شود, تفاوت وجود داشته باشد. مثلاً واژه (یَلِتْکُمْ) که از مادّه ى (لاَ تَ, یَلِیتُ, لَیْتاً (مثل بَاعَ, یَبِعُ, بَیْعاً) است, ذیل ریشه (ل ى ت) ذکر شده, از ذیل ریشه (و ل ت) بدان ارجاع داده شده است; چرا که در بدو امر این احتمال مى رود که (یَلِتْکُمْ) بر وزن (یَعِدْکُمْ) و از ریشه (وَلَتَ, یَلِتُ) باشد. ج ) در مواردى که در یکى از حروف اصلى کلمه (قلب) صورت گرفته و یکى از حروف آن به حرفى دیگر تبدیل شده باشد, مانند واژه (ادَّکَرَ) و (تَدَّخِرُونَ) که هر دو از باب (افتعال) و به ترتیب, از ریشه (ذ ک ر) و (ذ خ ر) هستند و بر اساس قواعد این باب, بدین صورت در آمده اند.
در این جا, پس از ذکر واژه هاى یادشده ذیل ریشه (ذ ک ر) و (ذ خ ر), از ذیل ریشه (د ک ر) و (د خ ر) به آنها ارجاع داده شده است. د ) در مواردى که یکى از حروف اصلى یک واژه حذف شده باشد و در این صورت, با واژه اى دیگر قابل اشتباه باشد, مانند واژه (دُعَأِ) (ابراهیم: 40) که در اصل (دُعَائِى) بوده و (یاء متکلّم) از آخر آن حذف شده و در نتیجه, با واژه (دُعَاء) که داراى حرکت اعرابى جرّ است, قابل اشتباه است. در این جا, پس از تفکیک مواضع ذکر آنها و با اشاره به اصل واژه اى که یکى از حروف آن حذف شده (مثل دُعَائِى), از هر دو موضع به یکدیگر ارجاع داده مى شود. هـ ) در مواردى که وزن برخى از کلمات بین دو یا چند ساختار صرفى مشترک باشد; مانند آنکه یکى (فعل) باشد و دیگرى (وصف). در این گونه موارد, با اشاره به اسم یا فعل بودن کلمه و قرار دادن آن در جاى مناسب, از هر دو موضع به یکدیگر ارجاع داده شده است; مثل واژه (أَعْلَمُ) که در برخى از آیات فعل است (مثلاً بقره: 30, 33 و اعراف: 62 و 188) و در برخى دیگر, صیغه تفضیل (مثلاً بقره: 144 و آل عمران: 36). همچنین است اگر در مورد ساختار صرفى یک کلمه اختلاف نظر وجود داشته باشد; در این صورت نیز, پس از ذکر آن کلمه در موضع داراى ترجیح, از موضع دیگر بدان ارجاع داده مى شود; مثلاً واژه (تَوَلَّوْا) در آیه (قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبّ الْکَافِرِینَ) (آل عمران: 32), که محتمل است کلمه یادشده, یا فعل مضارع باشد (بر وزن (تَتَفَعَّلُوا) که بر اساس قواعد باب (تَفَعُُّل), یکى از دو (تــَ) از اوّل آن حذف شده و یا فعل ماضى (بر وزن (تَفَعَّلُوا). با توجّه به سیاق خطاب در آیه, احتمال اوّل مرجّح دانسته شده, از این رو, آن را در موضع اوّل ذکر کرده است و از موضع دیگر بدان ارجاع داده است. ز ) با توجّه به تغییر مواضع ذکر برخى از واژه هاى دخیل در معجم حاضر در مقایسه با معجم محمّد فؤاد عبدالباقى, پس از ذکر واژه هاى دخیل در جاى مناسب و ذیل ریشه صحیح خود, با اشاره مجدّد به واژه هاى مورد نظر در موضع ذکر محمّد فؤاد عبدالباقى, به موضع صحیح آنها ارجاع داده است. 7 ـ جامع و مانع بودن در پوشش واژه هاى قرآنى: معجم حاضر از نقطه نظر دامنه پوشش کلمات قرآنى تا حدود زیادى شبیه معجم عبدالباقى است;9 بنابراین از مجموع اقسام سه گانه کلمه, یعنى اسم و فعل و حرف, تمامى افعال و بخش عمده اى از اسماء را در همین کتاب آورده و تمامى حروف و آن بخش اندک باقیمانده از اسما که کمتر مورد نیاز است, یعنى 1ـ همه ضمائر; اعم ّ از ضمائر متّصل و منفصل; 2ـ همه اسماء موصول; 3ـ همه اسماء اشاره; 4ـ همه اسماء استفهام; 5 ) همه اسماء شرط را قرار است در کتابى دیگر و در (بخش ادوات و ضمائر) از همین مجموعه ذکر کند. ویژگى هاى ستون مدخل ستون (مدخل) داراى ویژگى هایى است که در این جا به برخى از آنها اشاره مى کنیم: 1ـ مؤلّف یکایک مدخل ها را, هم از نظر تعداد و هم از نظر میزان فراوانى, هم با معجم عبدالباقى و هم با المعجم الإحصائی مقایسه و کنترل کرده است. وى به جاى آنکه مدخل هاى مربوط به هر یک از ریشه ها را مستقلاًّ و از نو تایپ کند, آنها را از خود آیات گرفته و گفته است با این کار, دو هدف را دنبال کرده است: الف ) اطمینان یافتن از اینکه مبادا مدخلى از قلم بیفتد و یا ناخواسته میزان فراوانى آن کاهش و یا افزایش یابد; ب ) پى بردن به خطاهاى احتمالى در ناحیه حرکت هاى اعرابى کلمات. در نهایت, مؤلّف توانسته است به طور ضمنى فایل قرآن مورد استفاده خویش را تصحیح نماید. 2ـ مدخل ها بر خلاف معجم محمّد فؤاد عبدالباقی10 به طور یکسان, فاقد هر گونه پیشوند, اعم ّ از پیشوندهاى منفصل مانند (وَ), (أَ), (لَمْ) و پیشوندهاى متّصل مانند (بــِ), (تــَ), (ســَ), (فــَ) مى باشند; این در حالى است که همه پسوندها, مانند ضمایر متّصل و (نون تأکید) به حال خود باقى گذارده شده اند; مانند: (أَخَذَتْهُمْ) و (أُصَلِّبَنَّکُمْ) که حرف (فـَ) و (لـَ) به ترتیب از ابتداى آنها حذف شده, ولى ضمیر (هُمْ) و (نون تأکید) به همراه ضمیر (کُمْ) باقى مانده اند. 3ـ در این معجم, مدخل هاى اسمیِ داراى (ال) و بدون (ال), مدخل هاى داراى تنوین و بدون تنوین, مدخل هایى که حرف آخر آنها داراى حرکت اعرابى متفاوت است, از یکدیگر تفکیک و به ترتیب زیر ذکر شده اند: الف ) واژه هاى بدون (ال) و بدون تنوین; ب ) واژه هاى بدون (ال) و داراى تنوینِ مضموم و مکسور;11 ج ) واژه هاى داراى (ال). در هر یک از سه حالت یاد شده, اوّل واژه هاى مضموم, پس از آن واژه هاى مفتوح, و سپس واژه هاى مکسور ذکر شده اند; بر این اساس, تمامى واژه هایى که در معجم عبدالباقى, ذیل مدخل (الدِّین) و (ذِکْر) آمده, در این جا از هم تفکیک و بدین ترتیب ذکر شده اند: ـ (دِینُ), (دِینَ), (دِینِ), (الدِّینُ), (الدِّینَ), (الدِّینِ) و (دِینِ(ى)); ـ (ذِکْرُ), (ذِکْرَ), (ذِکْرِ), (ذِکْرُ), (ذِکْرٍ), (الذِّکْرُ), (الذکْرَ) و (الذِّکْرِ).12 در بخش فعل هم وضع تقریباً به همین منوال است; یعنى اوّل فعل مضارع مرفوع, پس از آن فعل منصوب, و سپس فعل مجزوم ذکر مى شود; مثل (یَجْعَلُ), (یَجْعَلَ) و (یَجْعَلْ) و نیز (یَأْتِى) و (یَأْتِیَ). با توجّه به آنچه ذکر شد, باید توجّه داشت در جستجوهاى (مفهومى) و یا (لفظى ـ مفهومى) که وجود و عدم (ال), تنوین و نوع حرکت اعرابى کلمات نقش چندانى ندارند و مهم ّ مفاهیم الفاظ است, لازم است همه موارد کاربرد واژه و حالت هاى گوناگون آن ملاحظه شود. 4 ) همه واژه هایى که قطعاً دخیل است و یا احتمال دخیل بودن آن قوى است, با قرار دادن علامت ستاره (*) در قسمت بالاى سمت چپ آنها مشخّص شده است. 5 ) مشخّص کردن آن دسته از افعال مضارعِ باب (تفعّل) و (تفاعل) که یکى از دو (تاى مفتوح) (تــَ) خطاب و (تــَ) باب) به خاطر تخفیف, از ابتداى آنها حذف شده است (مجموعاً 29 مورد). بدین منظور, حرف محذوف داخل پرانتز و در ابتداى افعال یادشده قرار داده شده است; مانند ( (تــَ)تَبَدَّلَ) (احزاب: 52) و ( (تــَ)تَزَاوَرُ) (کهف: 17). 6 ) مشخّص کردن کلماتى که (ى) و (و) از آخر آنها حذف شده است (مجموعاً 67 مورد). این کلمات با قرار گرفتن حرف محذوف در داخل پرانتز و در انتهاى آنها مشخّص شده است; مانند: ( دُعَأِ(ى)) (ابراهیم: 40), ( تُحْزُونِ(ى)), (یَدْعُ(و)) (اسرأ: 11) و (یَمْحُ(و)) (شورى: 24). 7 ) در نگارش کلمات ستون مدخل از نقطه نظر املا و اعراب گذارى, تنها اقتضاى ساختار صرفى آنها مدّ نظر بوده است, نه رسم الخطّ مصحف و نه اقتضاى موقعیّت جغرافیایى آنها در ارتباط با کلمات قبل و بعد; از این رو, مثلاً در مواردى نظیر: الف ) (فَسْئَلِ) (یونس: 94) که رسم المصحف اقتضاى آن داشته که این کلمه بدون همزه وصل بیاید; ب ) در مواردى که براى رفع التقاى ساکنین, حرف آخر کلمه مکسور و یا مضموم شده, مانند: (قُلْ) و(رَأَوْا) در (قْلِ انْظُرُا) (یونس: 101) و(رَأَوُا الْعَذَابَ) (بقره: 166); ج ) کلماتِ مختوم به (الف مقصوره) که به سبب قرار گرفتن قبل از کلمه اى که با حرف ساکن شروع مى شوند, (الف کوچک) بر روى یاء ( ى ) حذف مى شود, مثل واژه (مُوسَى ) در (مُوسَى الْکِتَابِ) (بقره: 53), صورت اصلى کلمه مدّنظر بوده و واژه هاى یادشده به ترتیب, ذیل مدخل (اسْأَلْ), (قُلْ), (رَأَوْا) و (مُوسَى ) آمده اند. 8 ) در صورتى که هر یک از واژه هاى قرآنى بیش از یک مورد کاربرد داشته است, فراوانى کاربرد آن را زیر مدخل و داخل پرانتز ذکر کرده است. ویژگى هاى ستون آیات برخى از ویژگى هاى ستون آیات به قرار زیر است: 1ـ هرچند هدف اصلى این قبیل معجم ها, تسریع و تسهیل در امر جستجوهاى لفظى و به اصطلاح (واژه یابى) است, ولى با کامل و یا کامل تر کردن سیاق آیات به گونه اى که به تنهایى معناى کامل و محصّلى را افاده کند و حتّى الامکان انسان را از مراجعه به متن قرآن بى نیاز سازد, زمینه تا حدودى براى جستجوهاى مفهومى و به اصطلاح (موضوع یابى) فراهم آمده است. مؤلّف در این راستا خود چنین مى گوید: ییکایک آیات معجم مرحوم عبدالباقى مورد بررسى مجدّد قرار گرفته و با مراجعه مکرّر به قرآن کریم و مشاهده متن کامل هر یک از آیات و در مواردى نیز مشاهده آیات قبل و بعد, حذف و اضافاتى در بسیارى از آنها صورت داده ایم… در یک کلام, مى توان گفت: گزینش مقدار کلمات یک آیه با توجّه به معیارهاى سه گانه زیر صورت گرفته است: الف ) حتّى الامکان کامل بودن معناى سیاق آیه; ب ) اکتفا به مقدار لازم و پرهیز از افزایش حجم معجم; ج ) سفیدخوانى و زیبایى صفحات معجم. در عین حال, در مواردى که در حذف بخشى از یک آیه در تردید بوده ایم, احتیاط را در جانب پرهیزِ از حذف, نگاه داشته ایم; با این همه, در موارد نسبتاً نادرى ملاحظه مى شود سیاق آیه کامل نیست و این, یا ناشى از ایجاز و حذفى است که به عللى در متن خود آیه صورت گرفته و یا کامل کردن سیاق مستلزم ذکر مقدار زیادى از یک آیه بوده است که به خاطر حجیم نشدن کتاب, از آن صرف نظر کرده ایم. 2ـ به منظور تسریع و تسهیل در دستیابى به آیه مورد نظر, واژه مدخل در متن آیه با حروف سیاه و رنگى مشخّص شده است. 3ـ در مواردى که آیه مربوط به مدخل بعد ادامه آیه قبل باشد, با قرار دادن علامت ( *) در آخر آیه قبل و علامت ( .) در ابتداى آیه بعد, این اتّصال و تداوم نشان داده شده است. 4ـ درشت بودن حروف مورد استفاده. فصل الختام این نوشتار را ذکر سخنى از مؤلّف کتاب قرار مى دهیم. وى پس از اشاره به دقّت ها و کوشش هاى فراوانى که در تدوین و آماده سازى بخش هاى مختلف کتاب به عمل آمده و نیز چندین و چند نوبت نمونه خوانى و به ویژه تصحیحاتى که توسّط مصحّحان سازمان دارالقرآن الکریم بر روى فایل قرآن کریم ـ که در تدوین معجم مورد استفاده قرار گرفته است ـ انجام شده است, مى نویسد: امید آن مى رود که ان شاء اللّه معجم حاضر خالى از هر گونه سهو و خطا باشد; ولى با توجّه به: 1ـ حجم گسترده کار 2ـ اعراب گذارى کامل آیات و مشکّل ساختن آنها; 3ـ کامل و یا کامل تر کردن سیاق آیات که مستلزم افزودن کلمه یا کلماتى بر مقدار آیه و یا کاستن از آن بوده است, همواره این احتمال وجود دارد که سهو و خطایى از چشم نگارنده و دیگر مصحّحان به دور مانده باشد. بر خوانندگان و قرآن پژوهان گرامى پوشیده نیست که در جریان کامل کردن سیاق آیات و اعراب گذارى آنها, به تعداد دفعاتِ افزودن بر مقدار آیه و یا کاستن از آن و نیز به تعداد حرکاتى که بر یکایک حروف نشسته, بر ضریب خطاى کار افزوده مى گردد. در هر حال, بدیهى است به انجام رسیدن این قبیل کارهاى خطیر, مشارکت و مساعدت انسان هاى فرهیخته و تیزبین را مى طلبد; از این رو, نگارنده از همه قرآن پژوهان و علاقه مندان به این کتاب آسمانى شدیداً درخواست مى کند به منظور بزرگداشت قرآن کریم و حرمت نهادن به مقام والاى آن, با گوشزد کردن سهو و خطاهاى احتمالیِ معجم حاضر و ارسال انتقادها و پیشنهادهاى خود, وى را در پیراستن کاستى هاى آن در چاپ هاى بعدى یارى رسانند. 1 . براى اطّلاع کامل از معجم هاى قرآنى قدیم, ر. ک به: المعجم الإحصائى, ج 1. در این کتابِ ارزشمند, گزارش هاى توصیفى و انتقادى مفصّلى در باب معجم هاى قرآنیِ واژه یاب آمده است. 2. در سال هاى اخیر, ویرایش هاى جدیدى از این کتاب به بازار عرضه شده است که ساختار کلّى آنها تغییر چندانى نکرده است; تنها تفاوت آنها در افزودن متن قرآن, مشکّل ساختن آیات و یا تغییر روش ترتیب مدخل ها از ریشه اى به الفبایى و امثال آن بوده است; مانند: المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم از حسین اعلمى (بیروت: مؤسسّة الأعلمى, 1420 ق/ 1999 م), اثر دیگرى با همین نام از محمّد سعید اللحّام (بیروت: دار المعرفة, 1425 ق/ 2005 م), ترتیب المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم; از محسن بیدارفر; (قم: بیدارفر, 1381 ش) و المعجم المفهرس, از عبدالرحیم عقیقى بخشایشى (قم: مکتبة نوید اسلام, 1383 ش = همان ویرایش اعلمى به همراه متن قرآن کریم). 3. براى اطّلاع از زندگى نامه او, ر. ک به: الأعلامِ زِرِکْلى, ج 6, ص 333. 4. پاره اى از این اشتباهات بدین شرح است: برخى از مدخل ها به غلط اعراب گذارى شده اند, مثلاً: (فَاثْبَتُوا ) به جاى (فَاثْبُتُوا ), (أَزَوْاجَِکَ ) به جاى (أَزْوَاجَِکَ ), (ضَرّ ) به جاى (ضُرّ ) و (یَزْعَمُونَ ) به جاى (یَزْعُمُونَ ) و یا استفاده از همزه قطع به جاى همزه وصل در مدخل هاى (ائْتِ ), (ائْتِنَا ), (ائْتُوا ), (ائْتُونَا ) و… در برخى از آیات, کلمه اى به جاى کلمه اى دیگر آمده است, مانند: (قَالُوا ) به جاى (قَالَ ) (در ذیل مدخل (جِئْتَنَا ), طه: 57), کلمه (الْعَلِیمُ) به جاى (السَّمِیعُ ) (در ذیل مدخل (شَیْء ), شورى: 11) و (لِلْکَافِرَینَ ) به جاى (لِلظَّالِمِینَ ) (در ذیل مدخل (نَاراً ), کهف: 29). این جابه جایى در برخى دیگر از آیات به گونه اى دیگر صورت گرفته است; مثلاً ذیل مدخل (یَهْتَدُونَ ), به جاى آیه 16 سوره ى نحل, آیه 15 که کلمه ى (تَهْتَدُونَ ) در آن به کار رفته آمده است, و یا ذیل مدخل (أَزْوَاجَُِکُم ), به جاى آوردن ابتداى آیه 11 سوره ى ممتحنه, انتهاى آن که مشتمل بر کلمه (أَزْوَاجُهُم ) است آمده است. عکس مورد اخیر, در مورد مدخل (اللَّهِ ) اتّفاق افتاده, یعنى در سوره یوسف, آیه 40, به جاى آوردن قسمت اخیر آیه, قسمت نخست آن که مشتمل بر واژه ى (اللَّهُ ) است, آورده شده است و یا ذیل مدخل (یَضْرِبُونَ ) (انفال: 50), آن مقدار از آیه که ذکر شده, فاقد این کلمه است. 5. ر. ک به: المعجم الإحصائى; ج 1, ص 12. 6. صاحب نظران در مورد (ال ) موجود در ابتداى این کلمات و کلمات مشابه اختلاف نظر دارند: مثلاً المعجم الإحصائی و معجم کلمات القرآن العظیم که معمولاً (ال ) در ابتداى کلمات را به حساب نمى آورند, همه این کلمات را در باب (الف ) آورده اند, ولى محمّد فؤاد عبدالباقى سه مورد اوّل را در باب (الف ) و مورد اخیر را در ذیل ریشه (ى س ع ) و باب (یاء ) آورده است; این در حالى است که (الَّتِى ) و (الَّذِى ) در لسان العرب, در ذیل مادّه ى (لتا ) (ج 12, ص 233), در الصحاح, ذیل مادّه (لتى ) (ج 6, ص 2479) و در المنجد, به ترتیب ذیل ریشه (ل ت ى ) و (ل ذ ى ) (ص 712 و 719) ذکر شده اند; البتّه به نظر مى رسد در مورد این گونه کلمات و نیز همه واژه هاى (دخیل ) بهتر است همه حروفِ صورتِ مفرد آن کلمه به عنوان ریشه در نظر گرفته شود. 7. براى آشنایى با اختلاف آرا در باب ریشه کلمات قرآنى, ر. ک به: المعجم الإحصایى; ج 1, ص 583. 8. براى مشاهده برخى از این قبیل واژه ها, ر. ک به: (پیوست شماره ى 1) در انتهاى ویرایش ریشه اى کتاب. 9. معجم محمّد فؤاد عبدالباقى در زمینه پوشش واژه هاى قرآنى, خالى از ضعف نیست. در این جا, به برخى از مهم ترین آنها اشاره مى شود: اوّلاً: برخى از مدخل ها را از قلم انداخته است; مانند واژه (اللَّهِ ) (فاتحه: 1), (عِنْدَ ) (بیّنه: 8), (مَعَ ) (مائده: 84 و انفال: 19 و 46), (بَعَثْنَاهُمْ) (کهف: 12 و 19) و (نَقْصُصْهُمْ ) (نساء: 164). دو واژه اخیر هرچند جداگانه نیامده است, ولى اشتباهاً به ترتیب, ذیل مدخل (بَعَثْنَاکُمْ ) و (نَقْصُصْ ) ذکر شده اند; البتّه این موارد غیر از موارد پانزده گانه اى است که خود وى پیش از انتشار کتاب متوجّه و در مقدّمه, متذکّر آن شده است. گفتنى است هر دو دسته از این واژه هاى از قلم افتاده ـ چه آنهایى که عبدالباقى خود متذکّر شده و چه آنهایى که از چشم او مخفى مانده است ـ در درون معجم و در جاى مناسب خویش گنجانده شده است. در این جا, یادآورى این نکته شایسته است که تعداد کاربرد واژه (اللَّه ) در معجم حاضر ـ مطابق با شمارش المعجم الإحصائی (ر. ک به: ج 1, ص 320 ـ 321) ـ برابر با 2699 مورد است (اللَّهُ ): 980 مورد, (اللَّهَ): 592 مورد و (اللَّهِ ): 1127 مورد); این در حالى است که عبدالباقى تعداد کاربرد کلمه (اللَّهِ) را 1125 مورد ذکر کرده است که با این حساب, مجموع کاربرد واژه (اللَّه ) بالغ بر 2697 مورد مى گردد. معجم ألفاظ القرآن الکریم نیز به تبع از او, همین رقم را ذکر کرده است. منشأ این اختلاف عبارت است از: 1ـ به حساب نیاوردن واژه (اللَّهِ ) در نخستین آیه از سوره فاتحه (در حالى که دیگر واژه هاى این آیه در مواضع خود به حساب آمده اند); 2ـ اشتباه چاپى در ثبت تعداد دقیق موارد کاربرد واژه (اللَّهِ ) و ذکر عدد 1125 به جاى 1126 در زیر واژه یادشده. بدین ترتیب, با افزودن این دو مورد به رقم شمارش عبدالباقى, این اختلاف آمارى مرتفع مى گردد. ثانیاً: در ذکر ضمایر و حروف, به صورت سلیقه اى و گزینشى عمل کرده است; مثلاً از میان انبوه ضمایر منفصل و متّصل, تنها به ذکر چند ضمیر منفصلِ منصوب, یعنى: (إِیاکَ ), (إِیاکُمْ ), (إِیانَا ), (إِیاهُ ), (إِیاهُمْ ) و (إِیایَ ) بسنده کرده است; همچنان که از میان تعداد بسیار زیاد حروف, تنها به ذکر چند حرف مانند (بَلَى ), (إِیْ ), (سَوْفَ ) و (هاء تنبیه ) (در مثل (هَـکَذَا ) و (هَـأَنْتُمْ ) اکتفاء نموده است. نکته جالب توجّه اینکه (هاء ) که یک پیشوند است, به عنوان مدخل ذکر شده, ولى (أَنْتُمْ ) که یک کلمه اصلى است; نیامده است. ثالثاً: در مورد برخى از مدخل ها به صورت یکسان عمل نشده است; مثلاً در مورد اسماء موصول, واژه (الَّذِى ) با 304 مورد کاربرد و جمع آن (الَّذِینَ ) با 1080 مورد کاربرد نیامده, در حالى که تثنیه آن (الَّذَیْنِ و الَّذَانِ ) هر کدام با یک کاربرد ذکر شده است; همچنان که واژه (هَـذَا ) با 225 مورد کاربرد نیامده, ولى تثنیه آن (هَـذَانِ ) با دو کاربرد آمده است. 10. در معجم محمّد فؤاد عبدالباقى مدخل ها معمولاً به همراه این دسته از حروف متّصل و منفصل آمده اند; هرچند در موارد اندکى ناهماهنگ عمل شده است و برخى از مدخل ها فاقد پیشوند متّصل اند. 11. واژه هایى که داراى تنوین نصب هستند (مثل ذِکْراً), به سبب (الف ) اضافى در آخر آن, خود به خود در آخر قرار مى گیرند. 12. در این زمینه نیز در معجم محمّد فؤاد عبدالباقى مدخل ها به صورت یکسان ثبت نشده اند; مدخل ها گاهى داراى (ال ), و گاهى فاقد (ال ) هستند.
منبع : فصلنامه آیین پژوهش شماره 118