تاریخنگاری از روند زندگی هنری و اجتماعی یک هنرمند در وهله اول نیاز به شناخت از آن هنر و درک ارزش و جایگاه هنری سوژه دارد و طبیعی است هر چه خارج از این شناخت، ساخته شود نمیتواند بازگوکنندهی اثری باشد که سوژه بر خود، هنر و مخاطبش گذاشته است و آنچه در مستند «از سپیده تا فریاد» به چشم میخورد، شناخت بهشدت ناکافی کارگردان از موسیقی و بهخصوص موسیقی ایران و تاریخ آن است. کارگردان درحالیکه تلاش میکند ظاهر عادلانهی خود را حفظ کند و موزیسینهای بزرگی نظیر لطفی، علیزاده، مشکاتیان و شجریان را در قامت نجاتدهندگان موسیقی ایران از ابتذال نشان دهد؛ اما درواقع تلاش دارد که کفهای پر، از خوبیهای (از نگاه کارگردان) شجریان را بسازد تا در نیمه دوم مستند این کفه را در برابر انتقادهای تند و سیاست زده خود قرار دهد تا درنهایت و در نظر مخاطب به این تعریف برسد که اگر عیبش را دیدم و هنرش را نیز گفتم!
قصه از دهه پنجاه و موسیقی پاپ آغاز میشود. جایی که اوج شکوفایی و پوستاندازی موسیقی است و موزیسینهایی نظیر فرهاد، منفردزاده با اشعاری از ترانهسراهای نوظهور در کنار افراد شاخص ادبیات نظیر شاملوی بزرگ دست به ساخت بنایی تازه برای موسیقی پاپ میزنند و در کنار آنها هنرمندان جوان دیگری در حوزه موسیقی سنتی با نگاهی نوگرایانه تلاش میکنند شکلی تازه برای موسیقی سنتی ایجاد کنند. نتیجه این تلاشها اجرای پریسا و گروهی به سرپرستی حسین علیزاده است.
مهدی طوسی کارگردان «از سپیده تا فریاد»
اجرایی در دستگاه نوا با حضور پرویز مشکاتیان، محمدعلی کیانینژاد، علیاکبر شکارچی و مرتضی اعیان که تصنیف «پیر فرزانه» را در ریتم لنگ برای اولین بار به گوش مخاطب میرساند. نوآوریهای اساتیدی چون لطفی و علیزاده و مشکاتیان در کنار نسل تازهای از نوازندگان سازهای سنتی بیشتر در رقابت با شیوه آهنگسازی و نوازندگی نسل برنامه گلها قرار میگیرد تا در مقابل پاپِ نوظهور ایران که رنگ و بوی غربی دارد. البته رنگ و بوی غربی این نوع موسیقی هم ریشه در پیدایش گروههای راک، جز، بلوز و راک ان رول دهه چهل دارد که به بازخوانی آثار بزرگان این سبک به زباناصلی که عمداً انگلیسی بود، میپرداختند.
در ادامه این مستند شاهد روند دیگری هستیم که قرار است شجریان را در مواجهه با بیمهری کسانی نشان دهد که امروز سمبل یکی از دو جریان مهم سیاسی هستند و از این طریق موضعگیریهای سال هشت و هشتاد شجریان را به چالش میکشد. نشان دادن تصویر سیاسیون درحالیکه راوی جملاتی در تشریح مخالفت بر آلبوم «بیداد» را بیان میکند شاید ازنظر کارگردان و سهمی که به تعریف این واقعه نسبت داده ناچیز باشد اما بسیار گلدرشت و جالبتوجه است. کارگردان از سوژه یک قهرمان و هنرمندی موفق میسازد که «ربنا» را شاخصترین اثر اوست و کنسرتهایش را مملو از مخاطب معرفی میکند. در توصیف فروش بلیتهای کنسرت شجریان در خلال سالهای ابتدایی دهه هفتاد، تصاویر استقبال مردم از کنسرت بم چنان ناشیانه گنجاندهشده که گویی کارگردان فراموش کرده که مخاطب این مستند احتمالاً در دهه هفتاد زندگی میکرده و از کم و کیف برگزاری کنسرت در آن سالها اطلاع دارد. از کنسرتهای خارج از کشور بهگونهای یاد میشود که گویی گروههای موسیقی با یارانه و هزینههای دولتی به این سفرها رفته و این کنسرت برگزار نمودهاند. در تمامی این موارد از محدودیتهایی که برای اجرای کنسرت در داخل ایران وجود داشته، کوچکترین صحبتی به میان نمیآید.استاد حسین علیزاده، داریوش پیرنیاکان و حمیدرضا نوربخش، تنها افرادی هستند که با آنها گفتگو شده که از میان بهوضوح مشخص است که استاد علیزاده با تیزهوشی وارد بازی کارگردان نشده و درنتیجه صحبتهای ایشان سمتوسوی متفاوتی با دو نفر دیگر دارد. مستند مسیری را طی میکند که همکاران و همراهان استاد شجریان را به تلاش برای توجیه نمودن مصاحبههای معترضهی ایشان با تلویزیونهای فارسیزبان وامیدارد درحالیکه استاد علیزاده برخلاف دو نفر دیگر، واکنش یک هنرمند به اتفاقات جامعهاش را طبیعی میداند.
در میان این صحبتها هرگز اشارهای به روند موسیقایی شجریانِ پس از مشکاتیان نمیشود. کارگردان ادعا میکند که از طرح مسائل خصوصی بین شجریان و مشکاتیان پرهیزکرده اما به همان شیوه اشاره غیرمستقیم راوی همزمان به پخش تصویر افراد، این بار عکسی از پرویز مشکاتیان و همسرش ظاهر میشود و دلیل قطع همکاری دو اسطوره موسیقی ایران، مسائل خانوادگی عنوان میشود درحالیکه یکی از مهمترین اختلافات بیانشده توسط پرویز مشکاتیان در زمان حیات ایشان، قبول حضور در برنامه نوروزی تلویزیون توسط شجریان است (درحالیکه نمایش ساز در تلویزیون ممنوع است) که اتفاقاً از این اتفاق به شکل دیگری استفاده میشود و به مقالهای اشاره میشود که این حضور را بهشدت نقد کرده و گویی صداوسیما برای حضور شجریان هزینهای را متحمل شده و این در حالی است که همین صداوسیما، سالهای سال ربنا را بدون ذکر نام خواننده آن پخش کرده و با نادیده گرفتن حقوق مادی و معنوی صاحبان اثر برای تصنیفهای «یاد ایام» شجریان و «کاروان» محمدرضا لطفی کلیپ ساخته و یا به مناسبتهای مختلف شاهکار حسین علیزاده (نی نوا) را تکه و پاره، بیربط و با ربط پخش نموده است.مستند با مرور زندگی یک هنرمند ساخته شده است که اگر دیده شود صرفاً به خاطر نام آن هنرمند خواهد بود اما بسیار جای تعجب دارد که از نامزدی آلبومهای این هنرمند در گرمی و یا دریافت جایزه یونسکو سخنی به میان نمیآید. اشتباهات تاریخی و بازگویی اطلاعاتی که از جستجو در اینترنت بهدستآمده، پایههای اعتماد به این اطلاعات را سست میکند. بهعنوانمثال در فیلم اینگونه بیان میشود که شجریان پس از جدایی از پرویز مشکاتیان گروه تازهای تشکیل میدهد و تصاویری از اجراهای شجریان به همراهی حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان نشان داده میشود و این در حالی است که شجریان پس از قطع همکاری با پرویز مشکاتیان آلبومهای زیادی با افراد مختلف داشته که «بوی باران»، «آهنگ وفا»، «در خیال»، «شب سکوت کویر»، «شب وصل» ازجملهی آنهاست و اولین همکاری این گروه به سال هفتادونه و آلبوم «زمستان است» برمیگردد.
مستندِ بهشدت سیاست زدهیِ نهتنها موفق نمیشود تصویر درستی از شخصیت شجریان را به مخاطب نشان دهد بلکه به دلیل ضعف اطلاعات حتی در ساختن تصویر موردنظر خود نیز ناکام است. کارگردان تلاش میکند به مخاطب بفهماند که شجریانِ پس از هشتادوهشت فردی لجوج است که بازی دستِ مخالفان حاکمیت شده و در گردابِ ندانمکاری، شخصیت هنری خود را ورطه نابودی میبرد اما تاریخ زندگی هنری شجریان نشان داده که او همواره در برهههای مختلف از تاریخ لب به اعتراض گشوده و مانع استفاده صداوسیما از آثارش (بهجز مناجات و ربنا) شده است. جملات مغرضانهی راوی، اطلاعات سطحی گوگلی، عدم شناخت کافی از هنر موسیقی و سبکشناسی و درنهایت اصرار ناشیانه بر بیطرفی و نگاه عادلانهای که مصنوع و ساختگی مینماید، از ضعفهای مستندی است که قرار است زندگی یکی از شاخصترین افراد تاریخ موسیقی ایران را به تصویر بکشد و چه ما از طرفداران استاد شجریان باشیم و چه از منتقدان سرسخت ایشان، نمیتوانیم وی را در قامت شاخصترین آواز خوانِ موسیقی ایران، نبینیم.همچنین بخوانید:
یادداشت نویسنده نماوا به مناسبت زادروز خسرو آواز ایران
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
10