این شاعر کودکان و نوجوانان در گفتوگو با ایسنا، درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهیبخشی به بچهها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاقهایی مثل تعرض و تجاوز به آنها، اظهار کرد: این کار، کارِ ادبیات نیست. مشکل اصلی در خانوادهها و آموزش و پروش است. ادبیات و کتاب هم میتوانند در کنار باورهای خانواده و تربیت خانوادگی به بچهها کمک کنند.
او با تاکید بر اینکه مشکل ما جایی دیگر است، افزود: مشکل ما این است که رادیو و تلویزیون اصلا در اینباره حرفی نمیزنند زیرا برایشان تابو شده است. برنامههای کودک رسانه ملی چیزهای بزرگسالانه حتی نیمچه بحثهای سیاسی را مطرح میکند اما به اینجا که میرسد ساکت میشود. وقتی رسانه ملی، مطبوعات کودک و نوجوان و خانواده درباره این موضوع کاری نمیکنند، ادبیات هم نمیتواند کاری بکند.
رحماندوست در ادامه خاطرنشان کرد: اگر نویسنده درباره این موضوعات کتابی هم بنویسد، خانوادهها و آموزش و پرورش باید کتابها را بخرند که آنها هم این کار را نمیکنند. بگذارید داغ این گناه به گردن دیگران باشد نه ادبیات. تابو با کتاب شکسته نمیشود. شما اگر کتابی بگیرید که نقاط ممنوع بدن را به یک بچه یاد میدهد، کودک با مادرش آن را میخواند و این مسائل برای مادر تابو است. همچنین کتاب را باید در رادیو و تلویزیون مطرح کنند که این موضوع برایشان تابو است. ما به جایی نمیرسیم و این قصه ادامه دارد.
او سپس بیان کرد: بیخودی یکسری چیزها را برای خودمان تابو کردهایم و آنها برایمان مسئله شده است. یادم میآید زمانی که بچه بودم مادربزرگم که مکتبدار بود، بالای کرسی مینشست، کتری را دستش میگرفت و طهارت را به ما یاد میداد، ما هم غشغش میخندیدیم و اتفاق عجیبی نمیافتاد. اما در 30 - 40 سال اخیر دچار یکسری خط قرمزهای احمقانه در تربیت شدهایم که بین بچهها و پدر و مادرها فاصله انداخته است و باعث شده بچهها از جاهای دیگر یاد بگیرند. به طور مثال غسل کردن و مواردش را چه کسی به بچهها یاد میدهد؟ آیا پدر و مادر آموزش میدهد؟ مدرسه یاد میدهد؟ آیا رادیو و تلویزیون یاد میدهد؟ خیر. در آموزش مسئله شرعی اینطور درمیمانند، این حرفها که دیگر هیچ... درباره این موضوعات در کتاب نمیتوان نوشت.
این شاعر اظهار کرد: نویسنده باید کتابی بنویسد که در بازارِ بسیار بدِ کتاب خریدار داشته باشد. زمانی که خانوادهها و رسانههای عمومی در اینباره کاری نمیکنند، مسلما کتاب خریدار نخواهد داشت و حتی ممکن است محکوم به «هنجارشکنی» شود. من این هنجارشکنی را هم نمیفهمم. اینطور نمیشود، زیرا هر کس ممکن است برای خود هنجاری تعریف و گرفتاریهای جدیدی را ایجاد کند. اگر کاروان راه بیفتد ما هم در آن میرویم اما حاضر نیستیم جلو کاروان راه بیفتیم.
او با اشاره به کتابهای موجود در بازار درباره این موضوعات، گفت: بیشتر کتابها ترجمهای از کتابهای خارجی است. اما این کتابها زمانی ارزشمند است که در مدرسه و خانوادهها مطرح شود. این کتابها را ترجمه و چاپ کردهایم اما روی دست ناشران مانده است. برای اینکه کتاب در خانواده مطرح شود لازم است ابتدا اصل موضوع مطرح شود.
مصطفی رحماندوست با بیان اینکه تابوها و خط قرمزها را خودمان ساختهایم، افزود: کسی نگفته است صحبت کردن درباره این مساله حرام است یا هنجارشکنی محسوب میشود. مسائلی وجود دارد که ما باید به آنها بپردازیم در حالیکه همه را از خارجیها میگیریم. فکر میکنید آمار طلاق در ایران چقدر است و چقدر بچه طلاق داریم؟ آیا رادیو و تلویزیون و مدارس برای این بچهها برنامهای درست کردهاند یا نه؟ بچه طلاق مجبور است تا آخر دبیرستان دروغ بگوید و پنهانکاری کند که بچه طلاق است. در حالیکه این موضوع طبیعی است و زمانی که تعداد طلاق زیاد است، بچه طلاق هم هست. ما باید کمک کنیم بچه طلاق راحت زندگی کند. دو نفر نتوانستند با هم زندگی کنند و گرفتاریاش را باید بچهای تحمل کند که تقصیری نداشته است. اخیرا انتشارات امیرکبیر کتابی راجع به بچههای طلاق منتشر کرده، گفتم حتما بعدا میگویند چقدر طلاق را شیرین نشان دادهای و کتککاری میشود. بچهای که تا پایان جوانیاش رویش نمیشود بگوید پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و در مدرسه درباره پدر و مادر خود دروغ میگوید آیا سالم بزرگ میشود؟ مسلما نه. مسئله فقط تجاوز جنسی نیست؛ اینها هم هست.
او در ادامه تاکید کرد: هرکس برای خود یک هنجاری درست میکند؛ آخرش هم این میشود که شاهد تجاوز گروهی به کودکان هستیم. متاسفانه به قدری مسائل سیاسی در کشورمان بزرگ شده که تا مسئلهای سیاسی نشود، کسی دنبال آن نمیرود. شما هم که خبرنگار هستید اگر سال گذشته به این فکر میافتادید که درباره این موضوع گزارش بنویسید، گزارشتان خریدار نداشت. ما جامعهای نداریم که گروههای متفکر و برنامهریز اجتماعی آیندهنگر داشته باشد. مسائل همینطور میآید و میرود. خدا به داد بچهها برسد.