تسنیم: سینماپرس - همواره یکی از مهمترین انتقاداتی که به برگزارکنندگان جشنواره تئاتر فجر (و همچنین سایر جشنوارههای هنری دولتی) میشد مشخص و ثابت نبودن سیاستها در شیوه برگزاری هر دوره از جشنواره بود، بهبیان دیگر در هر دوره از جشنواره با نظر و سلیقه دبیر و مدیر ادارهکل هنرهای نمایشی تغییرات بعضاً اساسی در جشنواره پدید میآمد و البته در دوره یا دورههای بعد این تغییرات دوباره دستخوش تغییر میشد. تغییر در بخشهای مختلف جشنواره؛ رقابتی برگزار شدن یا نشدن جشنواره؛ شکل و شیوه حضور گروهها در جشنواره؛ چگونگی مشارکت استانها در جشنواره؛ فرایند مدیریت بخش بین الملل و... بخشی از این تغییرات سالیانه و سلیقهای بود که باعث شده بود جشنواره پس از سی و شش دوره همچنان در حال آزمون و خطا باقی بماند.
یکی از وعدههای شهرام کرمی در قامت مدیر جدید ادارهکل هنرهای نمایشی تدوین و تصویب آییننامه جشنواره تئاتر فجر بود، آییننامهای که بهگفته کرمی باعث جلوگیری از سیاستگذاری و اداره سلیقهای جشنواره تئاتر فجر خواهد شد.
در واپسین روزهای خرداد ماه بالاخره آییننامه جشنواره تئاتر فجر که بهتصویب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز رسیده بود منتشر شد. اما نگاهی به محتوای آییننامه نشان میدهد که قرار است در بر همان پاشنه سابق بگردد و با این آییننامه انتظار هیچ تغییری را در فرایند برگزاری جشنواره نباید داشت.
1 آیین نامه برگزاری جشنواره تئاتر فجر مشتمل بر 2 فصل، 11 بخش و 4 تبصره است که در فصل اول آن اهداف، چشم انداز، ماموریت، دستاوردها، ارزشهای کلیدی و ضوابط کلی جشنواره بیان شده اند. فصل دوم نیز به آیین نامه اجرایی جشنواره اختصاص دارد که تعریف جامعی از ارکان جشنواره، تقویم و زمانبندی، بخشهای جشنواره، فرایندها و حمایت مالی بیان کرده است. از نخستین صفحه آیین نامه تا قسمت "ب" از فصل دوم که به تقویم وزمانبندی جشنواره اختصاص دارد نه آیین نامه جشنواره که بیشتر شبیه اساسنامه جشنواره است. در تعریف حقوقی"اساسنامه" آمده است: (اساسنامه به قوانین وقواعدی گفته میشود که اهداف ماهیت- ماموریت کلی و سند راهبردی یک تشکل را تعریف و تبیین میکند. اساسنامه قانون بالادستی است که حوزه اختیارات و همچنین ارکان تشکیل دهنده را معین میکند.) در حالی که تعریف حقوقی "آیین نامه "چیز دیگریست: (آیین نامه به مقرراتی گفته میشود که مدیران صلاحیت داروضع و در معرض اجرا میگذارند خواه هدف آن تسهیل اجرا و تشریح قانونی از قوانین موضوعه باشد و خواه در مواردی باشد که اساسا قانونی وضع نشدهاست.)
با این توضیح تقریبا دو سوم از آیین نامه تصویب شده که به معرفی چشم اندازها و اهداف و ماموریتها و ارکان جشنواره اختصاص دارد در واقع کوچکترین ربطی به موضوع آیین نامه برگزاری جشنواره ندارد. فصل اول که به اهداف و چشم انداز و ماموریت و دستاوردها و ارزشهای کلیدی اختصاص دارد کلی؛ شعار زده و غیر فنی است و مثلا به راحتی میتوان مواردی که در بخشهای اهداف؛ ماموریتها و چشم اندازجشنواره آمده را بایکدیگر جابه جا کرد یا حتی موارد دیگری را نیز به ان اضافه کرد. ضمن انکه اصولا بخش دستاوردها از نقطه نظر مسایل حقوقی تنظیم اساسنامه در این فصل زاید به نظر میرسد. چرا که اصولا "دستاورد" در پایان انجام یک امر محقق شده و مربوط به اینده است و از دوحال خارج نیست: یا به تحقق اهداف مربوط میشود یا فراتر از اهداف حاصل میشود و بنابراین قابل طرح در اساسنامه یا آیین نامه نیست چرا که مسئولیت حقوقی خاصی را متوجه برگزارکنندگان نمیکند.
فراتر از اینها در بند اول از چشم انداز جشنواره میخوانیم: "جشنواره قرار است به الگویی شایسته برای برگزاری سایر جشنوارههای نمایشی در کشور تبدیل شود. " سوالی که به ذهن خطور میکند این است که آیا متولیان برگزاری جشنواره تئاتر فجر در اندیشه نسخه پیچی برای همه جشنوارههای تئاتر در کشور هستند و آیا از این به بعد سایر جشنوارههای تئاتر که با مشارکت یا مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی برگزار میشود به لحاظ قانونی موظف به تبعیت از ساختار و شیوه برگزاری جشنواره تئاتر فجر با همه اشکالات و ابهامات موجود هستند؟
2 در بخش ارکان جشنواره؛ علی رغم همه شعارهای مربوط به واگذاری امور به هنرمندان و پرهیز از دولتی شدن همه چیز؛ شاهد سنگ تمام گذاشتن نویسندگان آیین نامه جشنواره (که تاکنون هویتشان افشا نشده است) در کاملا دولتی و طبیعتا دستوری اداره شدن جشنواره هستیم. مدیر اداره کل هنرهای نمایشی از این به بعد رئیس جشنواره خواهد بود و حضور معاون هنری وزیر فرهنگ وارشاد در شورای سیاستگذاری جشنواره هم کاملا دست وپای دبیر هنری جشنواره را در سیاستگذاری خواهد بست. از سوی دیگر تنزل عنوان "دبیر" جشنواره به "دبیر هنری" به این معناست که دیگر "دبیر هنری" اختیارچندانی در جشنواره نخواهد داشت تا جاییکه حتی احکام اعضای ستاد اجرایی جشنواره را نه "دبیر هنری" که "رئیس جشنواره" صادر خواهد کرد.
اگر در ادوار گذشته به نظر میرسید که گاهی دبیر جشنواره بنابه تجربه وتخصص صاحب اختیار عمل در برگزاری یا مدیریت اتفاقات بعضا پیش بینی نشده در جریان جشنواره است (مثلا در دوره سی وششم درباره توقیف یا اجرای نمایش روز عقیم در جشنواره میان دبیر وقت (فرهاد مهندس پور) و مدیر وقت اداره کل هنرهای نمایشی (مهدی شفیعی) اختلاف نظر پدید امد) با اجرای این آیین نامه به شکلی یکپارچه همه چیز در اختیار معاون وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی بوده و سایرین صرفا اجرا کنندگان منویات مدیران بالادستی خواهند بود.
3 ترتیب ارکان جشنواره در آیین نامه چنین آمده است: 1- رئیس جشنواره (مدیر اداره کل هنرهای نمایشی) 2- شورای سیاستگذاری 3- دبیر هنری 4- ستاد برگزاری جشنواره 5- شورای ارزیابی جشنواره
اگر مطابق قاعده نگارش همه اساسنامهها ترتیب ارکان را در آیین نامه جشنواره نزولی در نظر بگیریم (که علی القاعده باید هم چنین باشد) در آیین نامه جشنواره اتفاق عجیبی افتاده است. یکی از اعضای شورای سیاست گذاری جشنواره شخص معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. حالا سوال اینجاست که اگر شورای سیاست گذاری زیر نظر رئیس جشنواره فعالیت میکند (که چنین به نظر میرسد) چگونه معاون هنری زیر نظر مدیر کل هنرهای نمایشی فعالیت خواهد کرد. ضمن آنکه اگرچه ممکن است چنین به نظر برسد که هرکدام از اعضای شورای سیاست گذاری صرفا یک رای بیشتر ندارند، اما طبیعی است که ارزش آرا عملا با هم برابر نخواهد بود. پرواضح است که نتیجهی چنین ترکیبی صرفا اجرای اراده شخص معاون امور هنری در برگزاری جشنواره خواهد بود و نقش اجماع در شورای سیاستگذاری که همگی مستقیم یا غیر مستقیم منصوب معاون امور هنری هستند به صفر میرسد.
به عنوان یک نمونه کاملا تصریح شده از این موضوع در آیین نامه به بخش شرایط و ضوابط دبیر هنری جشنواره نگاهی بیاندازیم. در این بخش آمده است: "هرگاه رئیس جشنواره از عملکرد دبیر هنری رضایت نداشته باشد و مذاکرات و تذکرات در این خصوص راهگشا و موثر واقع نشود؛ رئیس جشنواره میتواند با مشورت معاون هنری نسبت به انفصال دبیر اقدام و بر اساس مصالح جشنواره وبا هماهنگی شورای سیاست گذاری مسئولیت رابه فرد دیگر واگذار نماید. " معنای صریح و به دور از هرگونه تفسیر این جملات این است که در صورتی که بخش دولتی و حقوقی برگزار کننده جشنواره نسبت به دیدگاههای دبیر انتقاد و ایرادی داشته باشد میتواند راسا نسبت به عزل دبیر هنری اقدام کند. دقت کنید که "هماهنگی" با شورای سیاستگذاری صرفا برای انتخاب فرد جدید صورت میگیرد و برای عزل دبیر حتی نیاز به همان "هماهنگی" هم با شورای سیاستگذاری نیست.
4 چنانچه پیشتر هم ذکر شد بر خلاف اساسنامه انتظار میرود در نگارش آیین نامهها نگاه جزئی نگرانه و دقیق تری حاکم باشد. نگاهی به بخش ستاد اجرایی جشنواره نشان میدهد که نویسنده یا نویسندگان آیین نامه در این بخش با کلی نگری هرچه تمامتر از کنار موضوع گذشته اند و وقت خود را با موضوعات کم اهمیتی مثل معرفی بخشهای ستاد اجرایی جشنواره یا نگارش شرح وظیفه مختصری برای هرکدام از این بخشها تلف نکرده اند. به عبارت دیگر در این آیین نامه هیچ تکلیف برای تعداد بخشها و مدیران ستاد اجرایی و وظایف آنها معلوم نشده و همه چیز مثل گذشته در هالهای از ابهام باقی مانده است.
5 یکی از ارکان عجیب و باور نکردنی جشنواره در آیین نامه مصوب شده؛ شورای ارزیابی جشنواره است. نگاهی به وظایف و ترکیب اعضای این شورا دوفرضیه را درذهن متبادر میکند. فرضیه نخست آنکه تنظیم کنندگان این آیین نامه نسبت به کاری که بر عهده گرفته اند شناخت دقیقی نداشته اند و فرضیه دوم آنکه کوشیده اند تا با تیزهوشی در تنظیم آیین نامه راه را بر هرگونه ارزیابی مستقل و واقعی جشنواره ببندند.
در آیین نامه ترکیب اعضای این شورا اینگونه آمده است: نماینده معاون امور هنری؛ مشاور برنامه ریزی ونظارت راهبردی معاون امور هنری؛ نماینده خانه تئاتر؛ نماینده شورای نظارت و ارزیابی اداره کل هنرهای نمایشی؛ نماینده انجمن هنرهای نمایشی ایران و چهار نماینده از بین اهالی تئاتر به انتخاب معاون هنری. در ترکیب این شورا همگی اعضا به جز نماینده خانه تئاتر کشور جملگی معرفی ومنصوب شده از جانب برگزارکنندگان جشنواره اند و بنابراین در ارزیابی جشنواره نه دارای استقلال بوده و نه میتوانند عملکرد مدیران بالادستی خود را بی طرفانه نقد و بررسی کنند. چناچه حتی در مورد هنرمندان عضو این شورا هم آیین نامه به صراحت انتخاب این چهارهنرمند را به عهده معاون امور هنری قرارداده است. در آیین نامه مهمترین وظیفه این شورا ارزیابی عملکرد جشنواره و مدیران منتخب آن ذکر شده است با این حساب حتی اگر فرض کنیم در این ترکیب نماینده خانه تئاتر کاملا مستقل و به دور از هرگونه وابستگی به برگزارکنندگان جشنواره باشد؛ این عضو صرفا یک رای داشته و در تنظیم دلخواه گزارش ارزیابی جشنواره هیچگونه سهم ونقشی نخواهد داشت.
6 درباره تقویم جشنواره تئاتر فجر چه میدانیم؟ آیا وقتی درباره تقویم جشنواره صحبت میکنیم تنها تاریخ برگزاری جشنواره اهمیت دارد؟ شاید به نظر نویسنده یا نویسندگان آیین نامه برگزاری جشنواره تئاتر فجر اینگونه باشد؛ چرا که در آیین نامه مصوب شده در بخش تقویم جشنواره هیچ اشارهای به تاریخ تشکیل شورای سیاستگذاری؛ تاریخ معرفی دبیر هنری، تاریخ انتشار فراخوان؛ تاریخ معرفی ستاد اجرایی و... نشده و صرفا به تاریخ برگزاری جشنواره که باید متناسب با مناسبتهای تقویمی در حوالی جشنهای پیروزی انقلاب برگزار شود اشاره شده است. حال آنکه همه میدانند یکی از آسیبهای جدی جشنواره در الزامی نبودن تاریخ مشخصی برای معرفی دبیر جشنواره و تشکیل دبیر خانه و انتشار فراخوان جشنواره است. گاهی دبیر تنها 4-5 ماه مانده به تاریخ حدودی برگزاری جشنواره معرفی شده و همین باعث افت کمی وکیفی مشهود در ان دوره از جشنواره شده است.
7، اما عجیبترین و باورنکردنیترین بخش آیین نامه دقیقا از همان جایی آغاز میشود که همیشه انتظار میرفت اگر جشنواره روزی دارای آیین نامه شود به آن بخش بیشترین دقت و توجه صورت بگیرد. انتقاد بسیاری از کارشناسان واهالی تئاتر به شیوه برگزاری جشنواره نه به معلوم ومشخص نبودن ارکان برگزاری جشنواره (که اتفاقا بر همه واضح و مبرهن بود که برگزار کننده جشنواره معاونت امور هنری و اداره کل هنرهای نمایشی هستند) که در سلیقهای برگزار شدن جشنواره بود. تغییرات سلیقهای و پیاپی در تعداد بخشهای جشنواره؛ رقابتی بودن یا نبودن جشنواره؛ نوع وشیوه انتخاب داوران؛ بخشهای مسابقه و جوایز مسابقه در صورت رقابتی بودن جشنواره؛ اختصاص بخشی از جشنواره به تولیدات جدید یا صرفا اجرای دوباره آثاری که پیش ازاین اجرای عمومی داشته اند؛ شیوه حضور سایر استانها در برگزاری جشنواره؛ شیوه انتخاب آثار شهرستانها برای اجرا در جشنواره؛ ابهام درشیوه انتخاب وحضور گروههای خارجی در بخش بین الملل جشنواره و ابهام در شیوه تخصیص بودجه جشنواره اندکی از انتقاداتی است که قرار بود با انتشار آیین نامه لااقل بخشی از آنها قانونمند شده وسر و سامانی پیدا کنند. نکته عجیب اینجاست که در ایین نامه مصوب برگزاری جشنواره به هیچ کدام از این ابهامات و انتقادات پاسخی داده نشده و عملا دوباره همه چیز به انتشار فراخوان محول شده است. نویسنده یا نویسندگان آیین نامه تنها در یک صفحه با کلی گویی کامل از کنار بخش ها؛ فرایندها و بحث بودجه جشنواره گذشته اند. به دیگر سخن آیین نامه به برگزارکنندگان جشنواره اختیار کامل میدهد تا همچون سی وشش دوره گذشته جشنواره را به شکلی کاملا سلیقهای و متناسب با خواستههای خودشان (و نه نیازهای واثعی جامعه تئاتر کشور) برگزار کنند و بابت هیچ کدام از تصمیماتشان نیز قانونا پاسخگو نباشند.ای کاش شهرام کرمی تلاشی برای تصویب وانتشار این آیین نامه نمیکرد؛ای کاش جشنواره همچنان هیچ دستور العملی نداشت. انتشار این آیین نامه صرفا تلاش برای قانونی کردن همه رفتارهای فاقد قانون و گاه حتی فاقد منطق برگزارکنندگان جشنواره به نظر میرسد. به گمان من تنها نقطه قوت این آیین نامه بند سوم از بخش ج. (ضوابط کلی) از فصل اول آیین نامه است جایی که در آن به امکان اصلاح و بازنگری مجدد در آیین نامه مصوب اشاره شده است.