قطعاً دشمنى یهود با پیامبر با شخص محمدبن عبدالله به عنوان فردى هاشمى و انسانى عربى نبوده، چون در این زمینه تا زمان بعثت کینه اى با او نداشتند، دشمنى آنان با مقام والاى نبوت و رسالت و دعوت او بود، که اولا میترسیدند با
اوج گرفتن اسلام جائى براى مکاتب دیگر نماند، و جهان از پى معنویت اسلام و کمال این فرهنگ سر تسلیم در پیشگاهش فرود آورد، و در ثانى بیم داشتند از این که اگر اسلام را بپذیرند به شکم پرستى و غارت اموال مردم و شهوت رانى آنان و ریاستشان خاتمه داده شود، این مقام والا که مقام نبوت و رسالت است از خود او نبود، بلکه شایستگى و لیاقتش اقتضا کرد که فرود آورنده وحى حضرت جبرئیل براساس اراده حکیمانه حق و اذن و توفیق او قرآن را از افق قلبش طلوع دهد، و این بر یهود مغرور و حسود و نژادپرست بسیار سنگین آمد که چرا جبرئیل بر او نازل شد و قرآن را در قلبش قرار داد؟ این بیخردان توجه نکردند که جبرئیل از پیش خود بر پیامبر نازل نشده، بلکه او مانند دیگر اجزاء هستى فرمانبر خداست، و مأمورى امین که هر چه را حضرت حق از او بخواهد انجام میدهد، این صاحب هستى و مالک دنیا و آخرت و مهربان به بندگان یعنى خداست که براى رشد و کمال انسان، و باز کردن درهاى سعادت دنیا و آخرت به روى فرزندان آدم، فرشته وحى جبرئیل را مأموریت داد که قرآن را که وسیله هدایت همه انسان ها و بشارت دهنده مؤمنان به پاداش خدا، و درمان دردهاى درون است به پیامبر اسلام نازل کند تا آن حضرت به وسیله آن جهانیان را از تاریکى هاى جهل و حس گرائى و نژادپرستى و مادیگرى و از عبادت بت ها و بندگى اربابان کفر و شرک نجات دهد، و همه درهاى خیر را به روى آنان بگشاید و آنان را در صراط مستقیم حق قرار داده به سوى لقاء و قرب حق سوق دهد.
یهود از روى جهل و بیخبرى به دشمنى با امین وحى برخاستند، و توجه نکردند که دشمنى با او دشمنى با خداست، بر این اساس یهود دشمن خدایند و در نتیجه دشمن بندگان او هم هستند، و به این خاطر به احدى از مردم غیر یهود
رحم ندارند و اگر زمینه بیابند گلوى تک تک مردم دنیا را براى خوردن خون آنان میفشارند، و زمین را تبدیل به حمام خون میکنند و سپس اموال و ثروت جهانیان را غارت نموده و صرف شکم و شهوات خود مینمایند!!
دشمنى اینان با پیامبر و قرآن که مصدق تورات و انجیل و همه کتاب هاى پیش از خود است در حقیقت دشمنى با تورات و پیامبر خودشان حضرت موسى بن عمران است، و با این حساب آنان دشمن خدا و فرشتنگان و همه انبیاء و همه کتاب هاى آسمانى اند گرچه به زبان اظهار نکنند.
شما اى مردم جهان از مسلمان و مسیحى و زردشتى و بودائى و لائیک انصاف دهید، از چنین قومى توقع رحم و عاطفه و مهر و محبت و خیر و نیکى میتوان داشت؟
به این جهت خداى مهربان از باب رحمت و لطفش به مؤمنان اکیداً فرمان داده که از دوستى با یهود و مددکارانشان در ظلم و جنایت بپرهیزند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ: «1»
اى اهل ایمان یهود و نصارى را دوستان و سرپرستان خود نگیرید، آنان دوستان یکدیگر و برضد شما دست در دست هم دارند، و تنها به دوستى میان خود وفا دارند، و هر کس از شما آنان را دوست و سرپرست خود بگیرد از زمره آنان است، بیتردید خدا گروه ستکار را هدایت نمیکند.
و نیز خداى آگاه به ملک و ملکوت و عالم به باطن و ظاهر تمام ذرات هستى و داناى به اسرار قلوب در قرآن مجید خبر داده که سرسخت ترین مردم در کینه و دشمنى نسبت به مؤمنان یهود و مشرکان هستند و از مصادیق قطعى اهل شرک نصارى و مسیحیان به ویژه مسیحیان شریک ظلم و جنایت یهود در آمریکا و اروپایند که گروهى از آنان کلید داران حکومت آمریکا و اروپا هستند و از نظر اعتقادى براى خدا شریک قائلند.
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا: «2»
یقیناً و بدون تردید سرسخت ترین مردم را در کینه و دشمنى نسبت به مؤمنان یهودیان و مشرکان خواهى یافت.
براى این که بدانید دوستى با چنین ستمگرانى در سطحى وسیع و درخواست حاجتى از آنان چه کیفرى دارد به روایتى که صدوق با اسناد خود از حضرت صادق نقل میکند دقت کنید:
در زمان موسى حاکمى ستمکار بود که حاجت مؤمنى را به شفاعت عبدصالحى برآورده کرد و مشکل او را حل نمود، حاکم ستمکار و عبد صالح در یک روز از دنیا رفتند، مردم به خاطر در گذشت حاکم سه روز مغازه هاى خود را بستند و مشغول تجهیز او شدند و جنازه عبد صالح در آن سه روز در خانه اش ماند جنبدگان زمینى گوشت و پوست صورتش را خوردند، موسى پس از سه روز قیافه خورده شده عبدصالح را به وسیله حیوانات خانگى دید و گفت: پروردگارا حاکم دشمن تو بود که از او اینهمه تجلیل به عمل آمد و این دوست توست که به چنین وضعى گرفتار آمده!! خطاب رسید موسى دوست من از حاکم ستمکار درخواستى کرد که درخواستش اجابت شد، به خاطر درخواستش براى حل مشکل آن مؤمن پاداشش را محفوظ داشتم، و به خاطر این که در خانه ظالم رفت و از او حاجت خواست جنبدگان را بر زیبائى صورتش مسلط کردم تا از گناه رفتن در خانه ستمکار پاک شود!! «3»
با توجه به این روایت و امثال آن که در کتاب هاى حدیث زیاد است به نظر بیاورید حکومت هاى به ظاهر اسلامى، و مردم به ظاهر مسلمان که دست دوستى به یهود و نصارى داده و از آنان دریوزگى میکنند، و خواسته هاى آنان را در ممالک خودشان به اجرا میگذارند و از این راه ضربه هاى مهلکى به ملت اسلام و بیت المال مسلمانان و فرهنگ و آداب و رسوم آنان میزنند چه کیفر سختى در دنیا و چه عذاب دردناکى در آخرت به انتظار آنان است؟!
سلیمان بن جعفر الجعفرى میگوید:
«قلب لابى الحسن الرضا (ع): ماتقول فى اعمال السلطان؟ فقال: یا سیلمان الدخول فى اعمالهم والعون لهم واسعى فى حوائجهم عدیل الکفر، والنظر الیهم على العمد من الکبائر التى یستحق به النار:» «4»
به حضرت رضا (ع) گفتم: درباره انجام دادن کار براى سلطه گران ستمکار و حکومت هاى ظالم، و جنایت کاران خائن چه میگوئید؟ حضرت فرمود: سلیمان براى آنان وارد کار شدن، و کمک به آنان، و کوشیدن در انجام نیازمندى هایشان مساوى با کفر به خداست، و نگاه عمد و بیدلیل به آنان از گناهان کبیرهاى است که نگاهکننده بخاطر آن سزاوار دوزخ میشود!!
«عن الرضا (ع): من والى اعداءالله فقد عادى اولیاءالله ومن عدى اولیاءالله فقد عادى الله و حق على الله ان یدخله فى نار جهنم:» «5»
از حضرت رضا (ع) روایت شده: کسى که با دشمنان خدا «که در رأس همه آنان یهوداند» دوستى کند یقیناً با دوستان خدا به دشمنى برخاسته، و کسى که با دوستان خدا دشمنى نماید قطعاً با خدا دشمنى کرده، و بر خداست که او را وارد دوزخ کند.
راوندى در کتاب بسیار باارزش دعواتش ازقول پیامبر درباره اهل ذمه «یهود و نصارى» روایت میکند:
«لاتساووهم فى المجالس، ولاتعود وامریضهم، ولاتشیعوا جنائزهم، واضطر وهم الى اضیق الطرق، فان سبوکم فاضربوهم، وان ضربوکم فاقتلوهم:»
آنان را با خود درمجالس هم ردیف و مساوى قرار ندهید، و بیمارانشان را عیادت نکنید، و جنازه هایشان را مشایعت ننمائید، و براى آنان گشایش ایجاد نکنید اگر شما را ناسزا گفتند آنان را با زدن ادب کنید، و اگر با شما نسبت به دین و دنیاتان درگیر شدند با آن نابکاران بجنگید.
خداوند دشمن دشمنان حقایق است
از آیه 98 چنین استشمام میشود که یهود با حقیقة الحقایق وجود مقدس حضرت رب العزه و همه فرشتگان و پیامبران و به ویژه امین وحى و میکائیل دشمن هستند، و این از این قوم مسئله بسیار بسیار شگفت آورى است، خداى مهربان که آنان را آفریده و سرسفره رزق و روزى خود نشانده، و از هیچ لطفى درباره آنان دریغ نورزیده با او دشمن اند، فرشتگان که در عرصه هستى مأموران امین حق براى به جریان انداختن امور به اذن پروردگارند و برخى از آنان حفاظت انسان را در شب و روز از حوادث به عهده دارند با آنان هم دشمن اند!
پیامبران که براى هدایت آنان و رسانیدشان به رشد و کمال و بازکردن درهاى سعادت به رویشان، و قرار دادنشان در مسیر بهشت و نجاتشان از شرور دنیا و عذاب آخرت مبعوث به رسالت شده و وظیفه داشتند تا سر حد شهادت براى هدایت بکوشند با آنان هم دشمن اند!
جبرئیل که کتاب هاى آسمانى را به انبیاء و به ویژه قرآن را بر پیامبر نازل کرد تا در سایه آیات و احکام الهى درخت وجودشان به ثمر بنشیند، و منبعى از کمالات و خیرات گردند با او هم دشمن اند.
و با میکائیل که بنابر مشهور عامل تنظیم رزق و روزى بندگان از جانب خداست، و نان و آب زندگان را در دامنشان میگذارد نیز دشمن اند، پس یهود با همه حقایق و مبادى آن دشمن است، و خدا بدون تردید دشمن این کافران به حقایق و منکران واقعیات است فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ.
و یقیناً کسانى را که خدا با آنان دشمن است در دنیا روى خوشى و رفاه و امنیت را نمیبینند و به طور مستمر در اضطراب و ترس و وحشت و ناامنى به سر میبرند و در آخرت به سخت ترین عذاب دردناک که ابداً راه گریزى از آن نیست گرفتارند.
نقش فرشتگان در جهان هستى
فرشتگان بندگان بزرگوار و مکرم خدا هستند که هر گروهى یا فردى از آنان براى به جریان انداختن امور هستى از جانب حضرت ربّ العزه مأموریت دارند، و در انجام آنچه بر عهده آنان است تخلف و عصیانى ندارند.
لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ: «6»
نسبت به آنچه خدا به آنان فرمان میدهد عصیان و سرپیچى نمیورزند.
و مأموریت هاى واگذار شده را به خوبى انجام میدهند.
گروهى از این بندگان با کرامت حق مأمور رساندن وحى به پیامبراناند، و گروهى از آنان مأمور عبادت دائم در پیشگاه حقاند، و گروهى حافظان اعمال و کردار و اخلاق مردماند، و گروهى یارى دهندگان به اهل ایماناند، و گروهى مأمور عذاب استیصال نسبت به مجرمان و گنهکاران حرفهاى هستند، و گروهى حافظان انسان در شب و روز از حوادثاند، و گروهى مأمور قبض روح انسان ها و انتقال آنان از دنیا به آخرتاند، و گروهى مأموریت دارند هنگام جان دادن اهل ایمان در کنارشان حاضر شوند و از آنان بخواهند نترسند و اندوهگین نگردن و به آنان بشارت ورود به بهشت میدهند، و گروهى مأمورند پیش از آن که کافران و ستمکاران روحشان قبض شود ضربه هاى سنگین به کیفر گناهان به پشت و روى آنان بزنند، و گروهى مأمور راندن ابرها به سرزمین ها و مأمور برف و باران اند و گروهى مأمور استقبال از اهل ایمان در قیامت و اعلام امنیت همه جانبه به آنان اند، و گروهى دعاگوى اهل ایمان و توبه کنندگاناند، و جمعى هم مأمور عذاب اهل دوزخ به خاطر فسق و فجور و گناهان و معاصى آناناند.
مسئله ملائکه و گروه فرشتگان به طور مفصل در قرآن مجید و نهج البلاغه و روایات و دعاها مطرح است که به خواست خدا در توضیح و تشریح آیاتى که در سوره هاى دیگر خواهد آمد و به مأموریت آنان اشاره شده به صورتى مفصل و گسترده بحث خواهد شد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- مائده 51.
(2)- مائده 82.
(3)- بحار، ج 75، ص 373، ح 23.
(4)- تفسیر عیاشى، ج 1، ص 238.
(5)- بحار، ج 75، ص 391.
(6)- تحریم 6.
برگرفته شده از
کتاب: تفسیر حکیم ج 4
نوشته: استاد حسین انصاریان