شهریار عباسی نویسنده و برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد در گفتگو با مهر عنوان کرد: در این سالها درباره مقوله جهانی شدن ادبیات ایران صحبت شده اما فقط صحبت شده و نه تحقیق و پژوهش همهجانبهای که جایگاه ما در جهان را نشان دهد. کاش سازمانها و نهادهای توانا یک پروژه تحقیقاتی دقیق راجع به این مساله میداشتند تا همه از روی حدس و گمان و یا دیدهها و شنیدههای خود ناچار از اظهارنظر نشوند.
وی ادامه داد: من نمیدانم چه تعدادی از آثار ایرانی به سایر زبانها ترجمه شده و در سال چند اثر دیگر ترجمه میشود. با این همه برداشتم این است که مساله کپیرایت یکی از مهمترین مسالئلی است که ایران را از بازار جهانی کتاب و ادبیات دور کرده است.
نویسنده رمان «بازیگوش» افزود: بازار جهانی قوانینی دارد که از حق مولف و ناشر حراست میکند و ما این کنوانسیون را قبول نداریم و عضوش نیستیم در حالی که عضو خیلی از کنواسیونهای نامربوط و کمتر مربوط به خودمان هستیم. ما خودمان را تبدیل به راهزنان فرهنگی کردهایم که آثار مطرح دیگران را بدون پرداخت حق و حقوق ناشر و مولف منتشر میکنیم و همین باعث شده حتی ما اگر اثری خلق کنیم که از نظر کیفی در سطح بازار جهانی باشد از نظر قانونی توانایی ارائه آن را نداریم.
وی همچنین گفت: ا بازار کتاب و ادبیات داستانی در سالهای اخیر دچار سکته است. آثار ادبی مطرح جهان اول در زبان مبدا با شمارگان بالا خوانده میشود. وقتی ما چنین آثاری نداریم و یا حتی اثر با محتوای خوبمان در انبارها خاک میخورد چرا فکر میکنیم جهانیان باید آن را بخوانند. ما آثاری داریم که خودمان فکر میکنیم با کیفیت است اما تا در محک نظر غیر ایرانیان قرار نگیرد نمیشود اظهار نظری جدی کرد. من نه قبول دارم که ما کار به در بخورد ادبی نداریم و نه قبول دارم که ما کار به در بخور داریم و سیستم توزیعمان فشل است. من معتقدم باید خودمان را عرضه کنیم و بعد خودمان را بسنجیم. در این رفت و آمد فرهنگی است که معنی میشویم
عباسی افزود: شاید ما آثاری داشته باشیم که در دیگر بخشهای دنیا طالبش باشند و بخرندش اما این کتاب وقتی خودش را نشان میدهد که خودش را در بازار جهانی عرضه شده ببیند. وقتی عرضه رخ داد میشود درباره همه اینها حرف زد. حالا اگر میپرسید چرا عرضه نمیکنیم باید بگویم وقتی کپیرایت رایت نیست، در بازار سکته کرده امروز نویسنده حرفهای خلق نمیشود، نویسندهای که بتواند با نوشتن ارتزاق کند، و خودش را ارتقا بدهد. نویسندهها کارهایی مینویسد و شانس هم آورند که منتشرش کنند اما وقتی خوانده نشود از این کار دلسرد میشوند و رفته رفته رهایش میکنند.
این نویسنده با تاکید بر اینکه بحث حمایت دولتی برای متعرفی ادبیات داستانی مهم است، عنوان کرد: وقتی میگویم حمایت دولتی منظورم این نیست دولت بیاید و شخصی را حمایت کند بلکه اینکه اگر زبان فارسی برای ما مهم است و میخواهیم در فرهنگ جهانی نقشی داشته باشیم، دولت به عنوان نماینده ملت باید از قرار گرفتن در این مسیر حمایت کند. یعنی باید از دیده شدن و خوانده شدن رمان ایرانی حمایت کند و به یاد داشته باشد که رمان وسیله تبلیغ دولت نیست بلکه ابزاری است برای بیان وضعیت ذهنی ما در جهان معاصراست. من این حرف را یکبارر به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی هم گفتم که آنگلوساکسنها با زبان انگلیسی دنیا را تسخیر کردند. اگر قرار است در دنیا ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم باور کنید چیزی بهتر از ادبیات ما باعث نمیشود در دل مردم دنیا جا باز کنیم. ادبیات حامی توریسم و بازرگانی و اقتصاد ما میتواند باشد. دولت باید با این نگاه به ادبیات فارسی نگاه کند. اما در مقابل نگاه گزینشی در این مساله نتیجه عکس میدهد. ما چیزی به اسم ادبیات معاند نداریم. کار ادبیات بازآفرینی واقعیتهاست و اگر با این نگاه به دنیا معرفیش کنیم مطمئن هستم که نتیجه خواهیم گرفت.