دکتر علیرضا ملاییتوانی؛ مهمترین وجه اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی (البته تا پیش از انقلاب اسلامی) پایبندی، وفاداری و تعلقخاطر او به اندیشه مشروطیت در ایران است. پشتیبانی علمای نواندیش ایرانی از حرکت مشروطهخواهی، سهم آشکاری در شکلگیری این تفکر داشت.
در عرصه عمل نیز آیتالله طالقانی در دوران کودکیاش بسیاری از رهبران مشروطیت را از نزدیک و در نشستهای سیاسی که در خانه پدریاش برگزار میشد، دیده بود. افزون بر این، در جنبش ملی شدن صنعت نفت و تحولات بعد از شهریور 1320 حضور فعالانه داشت و حتی در دوره مجلس هفدهم کاندیدای مجلس شد. همه این تلاشها با هدف احیا و سرپا نگاه داشتن و بازگشت مجدد به آرمانهای مشروطهخواهی صورت میگرفت. طالقانی در جریان ملی شدن صنعت نفت میکوشید تا در تحقق آرمانهای نهضت مشروطه در کنار دکتر مصدق نقشآفرین باشد.
2. نکته دوم در اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی، باور او به اصل «مدارا و تساهل دینی» است. نشستها و گفتگوهای ادیان و مذاهب مختلف که در خانه پدری او برپا میشد اندیشه «تساهل دینی» را در ذهن و رفتار او نهادینه کرد.
او با نگاه آسیبشناسانهای که به تحولات مذهبی و فرآیندهای فکر دینی داشت، دریافته بود که تأکید بر یک برداشت و قرائت خاص از دین و آموزههای شیعی میتواند جامعه را در مسیر جزماندیشی قرار دهد و وضعیت بغرنجی ایجاد کند.
اینها اصطلاحاتی بود که مرحوم آیتالله محمدحسین نائینی وضع کرده بود، بنابراین، طالقانی، همچون نائینی نگران استبداد دینی هم بود و برای مهار چنین استبدادی از اصل «مدارا و تساهل دینی» دفاع میکرد.
3. سومین ویژگی فکری و سیاسی آیتالله طالقانی، اعتقادش به مشارکت حداکثری همه جریانهای سیاسی، فکری و مذهبی در مسیر پیشبرد و اصلاح کشور در حوزههای مختلف بود. او مخالف انحصارگرایی سیاسی و راندن بخشی از نیروهای اجتماعی به حاشیه بود.
به همین خاطر تلاش میکرد تا مجموعه کنشگران فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را بهگونهای مشارکت دهد و آنان را وارد حوزههای اجتماعی و سیاسی کند و از توان و نیروی فکری حداکثری جامعه و عقل جمعی گستردهتر ایرانیان بهره گیرد.
4. ویژگی چهارم اندیشه او، باور به نقش نظارتی و هدایتگرانه روحانیت در مدیریت جامعه پساانقلابی ایران بود. البته این ایدهای بود که حضرت امام (ره) نیز از آن پشتیبانی میکردند. هر دو این بزرگواران بر این باور بودند که روحانیت باید نقش نظارتی و هدایتگرانه بر فرآیندها داشته باشند و هر جا تعارض یا انحراف گستردهای از دین و آرمانها صورت گرفت، آنجا روحانیت ورود پیدا کند. آیتالله طالقانی این نقش نظارتی را به مراتب مهمتر از نقش اجرایی میدانست.
5. نکته پنجم، تمرکز ایشان بر مطالعات قرآنی بود. وقتی به حوزه جریانهای دینی و اسلامی مینگریم با انبوهی از نگرشها مواجه میشویم، آنچه میتوانست مرکزیتی را بین همه این دیدگاهها ایجاد کند یا به پایهای برای وحدت اولیه تبدیل شود، تمرکز و تأکید بر «قرآن» بود؛ نه اختصاصاتی که جریانهای مختلف دینی تبلیغ میکردند که ممکن بود زمینه واگراییها، تنشهای مذهبی و تعارضهای اجتماعی را ایجاد کند.
6. نکته ششم، صراحت لهجه و شفاف بودن شخصیت آیتالله طالقانی و شجاعتش در بیان مسائل بود. او در شرایط بسیار دشوار حاضر نبود از مواضعش کوتاه بیاید و مانند «ابوذر» از صراحت و شجاعت قابل توجهی برخوردار بود.
جامعه ایران امروز، در بسیاری از حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی مناسبات خارجی، نسبت بسیار نزدیکی با مسائلی دارد که جامعه ایران در دوره قاجار و در آستانه انقلاب مشروطه و پس از این انقلاب، از سرگذرانیده است. البته جامعههای در معرض انقلاب یا به تعبیری انقلابزده، جامعههای پیچیدهای هستند، این پیچیدگیها را ما هم در انقلاب مشروطه و هم در انقلاب اسلامی شاهد بودیم. بنابراین، کسانی که در این انقلابها کنشگری کردند شاید بهترین درک را از آن فضاها داشته باشند.
آیتالله طالقانی شخصیتی بود که درباره انقلاب مشروطه مطالعه کرده بود و محصول فضای پسامشروطه بود؛ انقلاب اسلامی را از نزدیک دیده بود و در فرآیندها و رهبری آن مشارکت فعالانهای داشت. بنابراین، بخشی از اندیشههای او به طور ناخواسته در انقلاب اسلامی دخالت داشته است.
واقعیت این است که مطالباتی که در عصر مشروطه حاکم بود در وضعیت معاصر ما نیز موضوعیت دارد، بنابراین میتوان گفت که اندیشه سیاسی مرحوم طالقانی برای امروز ما نیز میتواند راهگشا باشد. در این میان، مهمترین میراث آیتالله طالقانی نه تنها برای جامعه ایران بلکه برای تمام جوامع جهان سومی و در حال گذار، بحث «ساماندهی نظام سیاسی» است. فراهم کردن شرایطی که در آن بهترین شیوه اداره کشور اتخاذ شود.
مهمترین درسی که ما میتوانیم از اندیشه سیاسی مرحوم طالقانی بیاموزیم این است که با بسط تساهل و مدارا و نفی انحصارگری به حل مسائل همت گماریم.
مسأله مواجهه با دنیای جدید، بهطور کلی مسألهای است که هم در دوره مشروطه و هم امروز برای ما مطرح است؛ اینکه در شرایط گذار از سنت به مدرنیته چگونه باید نظام سیاسیمان را ساماندهی کنیم؟ آیا این ساماندهی باید بر اساس تجربههای درونی و تاریخی ما باشد یا متناسب با اقتضائات جهان مدرن؟
قدرت سیاسی چگونه توزیع شود؟ روحانیون چگونه و در چه ساحتهایی باید به ایفای نقش بپردازند؟ تفکیک قوا به چه صورتی باید انجام گیرد؟ مواجهه فرهنگی با جهان مدرن به چه صورت باید باشد؟ در حوزه اقتصاد وگذار از بحرانهای بزرگ اقتصادی چه روشها و شیوههای اقتصادی را باید در پیش بگیریم؟
واقعیت این است که مسائلی که در آن دوره وجود داشت، امروز نیز موضوعیت دارد و بر این اساس با توجه به اینکه اندیشه سیاسی آیت طالقانی ریشه در آرمانهای مشروطه دارد میتوانیم از آرای ایشان برای حل این مسائل بهره بگیریم تا بتوانیم جامعه را در مسیری هدایت کنیم که هم از تساهل و مدارای گستردهتری برخوردار باشد و هم بتواند از عقل جمعی همه جریانها و همه سلیقهها استفاده کند.
منبع: روزنامه ایران