خبرگزاری میزان: طی سالهای اخیر گرایش شدید کارگردانان تئاتر به گیشه و درآمدزایی و سوداگری در تئاتر به حدی افزایش یافته که گروههای جوان نیز برای اینکه متن و یا اثرشان دیده شود مجبور به استفاده از چهرههای سینمایی و سلبریتیها شده اند، زیرا در غیر این صورت به هیچ عنوان تهیه کنندهای را برای کارشان پیدا نمیکنند.
این روزها مشکلات تئاتر و عرصه هنرهای نمایشی کم نیست. اتفاقاتی که گاهاً توسط بسیاری از هنرمندان به نام این عرصه بسیار زیان بار و خطرناک تلقی شده است.
ظهور و بروز آثار با نام موزیکال در تئاتر امروز مشکلات فراوانی را به بار آورده است. این دسته آثار با استفاده از بازیگران چهره سینمایی و همچنین سلبریتیها با بهای هنفگتی بلیتهای خود را به فروش میگذارند.
نکته جالب توجه آنجاست که مرکز هنرهای نمایشی به عنوان بانی عرصه هنرهای نمایشی نیز هیچ نوع نظارتی برای این قبیل آثار و چگونگی تولید و همچنین بلیت فروشی آنها ندارد. در این میان آثار موزیکال به طرز عجیبی مورد تسامح و سهل انگاری شورای نظارت و ارزشیابی قرار میگیرند. شورایی که در مورد آثار جوانان سختگیری تمام به خرج میدهد درباره تبلیغات پیش از اجرای این آثار تنها به تذکر اکتفا کرده و در مورد وضعیت اجرایی همچون استفاده از کلاه گیس و خواندن بازیگران چشمان خود را میبندد.
شروع این چنین آثاری سال گذشته با نمایش موزیکال الیورتوئیست آغاز شد که در زمان اجرا انتقادات فراوانی را به همراه داشت، اما گروه اجرایی بدون در نظر گرفتن این انتقادات به راحتی اجرای خود را روی صحنه برد و حتی خارج از برنامه در جشنواره تئاتر فجر نیز حضور داشت.
جالب آنجاست که این نمایش که میلیاردها تومان فروش داشت بار دیگر در بهار سال آتی میخواهد بار دیگر صحنه تئاتر تالار وحدت را تجربه کند و این اجرای راحت و بدون دردسر موقعی اتفاق میافتد که بسیاری از گروههای تئاتر ماهها و سالها برای دریافت سالن تئاتر دولتی به انتظار مینشینند.
از طرفی بعد از سود کلان پروژه الیورتوئیست، کارگردان اثر بار دیگر به فکر اثری دیگر در همان حال و هوا داشت. اثری به نام بینوایان که بدون در نظر گرفتن نام و مضمون به اثری تجملاتی تبدیل شد که و فقط قشر متمول توان خرید بلیت آن را پیدا کردند. اثری که در نکوهش فقر نوشته شده، اما در عمل نگاهی دیگر بر فقر دارد.
بعد از سود کلان چنین آثاری انگار بسیاری از کارگردانان به طمع سود و گیشه به سمت چنین آثاری روانه شدند. متاسفانه در این میان هیچکس به فکر آثار دانشجویی و با توان مالی اندک نبود که در سالنهای کوچک زیر چتر تبلیغاتی عظیم پروژههای گیشه محور ورشکست شدند.
حال نمایشی دیگر به نام هفت شهر عشق عطار با همان الگوی گیشه محور بودن راهی تئاتر ایران شده است. اثری که فهرست بلند بالایی از سلبریتی و چهرهها را در خود میبیند و با نام موزیکال باز هم با بلیتهای هنفگت 250 هزار تومانی به فروش میرسد.
همانطور که در دو اثر بینوایان و الیورتوئیست مشاهده شد این نمایش نیز شاهد حضور بازیگرانی است که توانایی چندانی در اجرای آثار اپرا و موزیکال ندارند و مشخص نیست بر حسب چه توانایی به این کار دعوت شده اند. بازیگرانی که گاها سالها از تئاتر دور بوده اند و یا به طور کلی تئاتر را تجربه نکرده اند.
نکته قابل تامل در مورد اپرای هفت شهر عشق، اما چیدمان عجیب و غریب بازیگران نیست. مشکل اصلی خود کارگردان اثر است. محمد عبدی زاده که تاکنون در تلویزیون و سینما فعالیت داشته هیچگاه تجربه کارگردانی تئاتر را نداشته است.
وی که تمام زمان کاری خود را به سینما و تصویر اختصاص داده برای نخستین تجربه تئاتری خود پروژه عظیم و پرخرجی همچون هفت شهر عشق را کارگردانی میکند و مشخص نیست مرکز هنرهای نمایشی چگونه به این کارگردان کار اولی اجازه فعالیت در چنین پروژهای را داده است.
بلیت 250 هزار تومانی برای اثر کارگردان کار اولی تئاتر/بازیگرانی که همه به یک باره خواننده شدهاند///////////////////شنبه
بحث در مورد این مطلب نیاز به تخصص فراوانی ندارد، زیرا حتی یک بیننده تئاتر هم میداند که کارگردانی تئاتر ظرایف و تکنیکهای خاص خود را دارد. تکنیکهایی که بدون شک در قبال اثری موزیکال دو چندان میشود و حال باید دید کارگردان هفت شهر عشق با چه سابقه و توانایی به این سمت کشیده شده است.
متاسفانه طی سالهای اخیر گرایش شدید کارگردانان تئاتر به گیشه و درآمدزایی و سوداگری در تئاتر به حدی افزایش یافته که گروههای جوان نیز برای اینکه متن و یا اثرشان دیده شود مجبور به استفاده از چهرههای سینمایی و سلبریتیها شده اند، زیرا در غیر این صورت به هیچ عنوان تهیه کنندهای را برای کارشان پیدا نمیکنند.
ورود تهیه کنندگان غیر تئاتری و دلالی فاحش و آشکار در تئاتر طی سالیان گذشته این هنر را به گفته بسیاری از اهالی تئاتر از رسالت اصلی خود دور کرده است. اتفاقی که در سالهای متمادی به نابودی کامل این رشته خواهد انجامید. هنری که رسالت اصلی اش ایجاد تفکر بوده و حالا تنها به کالایی سرگرم کننده تبدیل شده است.