مدیر نشر چشمه در گفتوگو با ایسنا، دربارهی «فرم درخواست بررسی اثر» این نشر که تصویر آن در فضای مجازی منتشر و با واکنشهایی مواجه شده است، اظهار کرد: چیزی که دربارهی آن صحبت میشود، چیز جدیدی نیست. معمولا هر نویسنده یا مترجمی که به ناشری باسابقه و حرفهای مراجعه میکند، موقع تحویل اثرش نظیر چنین فرمی در اختیارش قرار میدهند شامل یکسری سوال دربارهی سوابق نویسنده، کارهایی که کرده و دانشش. این برای ما چیز جدیدی نبود؛ یادم میآید 20 سال پیش در دفترمان چنین چیزی داشتیم و اگر کسی به ما مراجعه میکرد میگفتیم این را پر کنید که ببینیم چی به چی است؛ البته این موضوع دربارهی دوستان اهل قلمی بود که شناخت ما از آنها زیاد نبود.
او با اشاره به حجم وسیع آثاری که به این نشر میرسد، افزود: ناشر همینطوری که کتاب چاپ نمیکند، بلکه آثار واصله را بررسی میکند تا ببیند ارزش ادبیاش چقدر است و بعد دربارهاش تصمیم میگیرد. امکانات هیچ ناشر خصوصی نامحدود نیست. بررسی حجم زیاد نوشتههایی که به دستمان میرسید، برای ما هزینههای مادی و معنوی داشت. 100 تا بررس که نداشتیم؛ طبیعی بود اینها باید خوانده و پاسخ داده میشد، که در مواردی این داستان طول میکشید و گاهی باعث رنجش صاحب اثر میشد. تعداد آثاری که برای انتشار انتخاب میشد بخش کمتری از کل نوشتهها بود و اینطور نبود که از 100 اثری که به دست ما میرسید، 70 تایش چاپ شود. ولی مجبور بودیم همه را بررسی کنیم.
این ناشر خاطرنشان کرد: در یکی دو سال اخیر به دنبال رویکرد بیشتر جوانان به نوشتن داستان و افزایش کلاسهای داستاننویسی به تعداد دوستان داستاننویس اضافه و کارهای خوبی هم خلق شده است. ما همیشه با نویسندههای نوقلم کار کردهایم، با این نگاه که معیار ما فقط کتاب بوده، بدون توجه به اینکه نویسنده قبلا کار چاپ کرده یا نکرده است. آثاری به دست ما میرسید که از نظر سنجش سطح اخلاقا باید میدادیم تا بررسها آنها را بخوانند که این موضوع ترافیکی درست میکرد و وقتگیر بود و از آن طرف در اهل قلم توقع ایجاد میکرد. هرچند اکثریت صاحبان قلم سعهی صدر دارند ولی برخی میرنجیدند که چرا کتاب ما را چاپ نکردید.
او در ادامه گفت: برای جلوگیری از این ترافیک، سال قبل اواخر آذرماه این فرم را آماده کردیم که سوالاتش کمابیش مانند سوالاتی است که در انتشاراتیها موجود است. ما مجبور شدیم این سرعتگیر را درست کنیم که این همه کار را برای بررسی نپذیریم و باعث رنجش دوستان نشود. این سوالات را طراحی کردیم، اما در پاسخ دادن به آنها اجباری نبود و اگر دوستی مایل بود به این سوالات پاسخ میداد تا ما متوجه شویم نویسنده حداقلهای لازم برای نوشتن را دارد یا نه.
کیائیان دربارهی اینکه آیا برای پیبردن به استعدادهای یک نویسنده سوالهایی مانند برخی سوالهای این فرم ضروری بوده است، توضیح داد: سه چهار سال پیش زمانی که تخفیفهای فصلی ارشاد و خانهی کتاب شروع شد، مسئول کتابفروشی باید از طریق تلفن یا اینترنت به خانهی کتاب اطلاع میداد که مشتری با این شمارهی ملی مثلا این کتاب را انتخاب کرده است. آن زمان برخی گمانهزنی میکردند که در جایی اینها دستهبندی میشود که فلان کس چه کتابهایی را میخواند. بعدها معلوم شد این حرف از اساس غلط است و این یک کار اداری بوده تا جلو سوءاستفادهی احتمالی مالی را بگیرد. ما میخواستیم بدانیم نویسندههایی که با ما کار میکنند، سراغ کتابهای حسینقلی مستعان و ر. اعتمادی میروند یا کتابهای نویسندگان مطرحتر و بهروزتر ما. این حداقل اطلاعاتی بود که ما میخواستیم.
او در توضیحی دربارهی این سوالها گفت: سوالها سه دسته هستند؛ تعدادی از سوالها برای این بود تا به میزان آشنایی نویسندهها با دانش داستاننویسی پی ببریم؛ مانند اینکه پیرنگ داستانتان را در 10 سطر توضیح دهید و یا مضمون اثر را در یک سطر بیان کنید، و 10 عنوان از بهترین کتابهای عمرتان را نام ببرید. فکر نمیکنم هیچکدام از اینها سوالات برای نویسندهی یک اثر بیربط باشد. یا طبیعی است از نویسنده بپرسیم که چقدر برای تألیف کتابش زمان گذاشته. برخی فرق پیرنگ داستان و خلاصه داستان را نمیدانند. همهی اینها برای این بود که نویسنده زمان را از دست ندهد یا امیدوار نشود که اگر کاری را برای ما میفرستد حتما آن را میپذیریم. وگرنه ناشر خصوصی این اطلاعات را میگیرد که با آن چه کاری بکند؟ به چه دردش میخورد؟ با این وجود در عرض هشت ماه 200 فرم پرشده به دفتر ما رسید و هیچکدام از این 200 صاحب قلم تلقی منفیای از این پرسشنامه نداشتند. فقط یک نفر در فضای مجازی اعتراض کرد. اگر 200 نفر فکر میکردند نشر چشمه با این سوالها هدف دیگری داشته است آنها را پر کرده برایمان میفرستادند؟ همهی اینها آدمهای عاقل و بالغی بودند؛ اگر با این پرسشها مشکلی داشتند چرا بایستی این فرم را پر میکردند؟
این ناشر در ادامه بیان کرد: دستهی دیگر سوالهای ما در این زمینه بود که قدری با تخیل نویسنده آشنا شویم، مثلا نظرشان دربارهی تماشای فوتبال چیست، چقدر به رابطهی نویسنده و کافه و سیگار اعتقاد دارند و دربارهی رابطه ناشر و مولف چه فکر میکنند. دستهی دیگر سوالها دربارهی میزان آشنایی نویسنده و اشرافش به مسائل روز جامعه بود و فکر میکنم چیزی که بیشتر سوءتفاهم درست کرد این سوالها بود؛ اینکه نظرشان راجعبه تاریخ 10 سال اخیر و مسائلی که دوروبر ما در منطقه اتفاق میافتد چیست. اگر نویسنده در جریان کلیات این مسائل نباشد چطور میتواند اثر قابل عرضهی دارای ارزشی خلق کرده باشد؟
او در عین حال تأکید کرد: طبیعی است در پاسخ دادن به این سوالات اجباری در کار نبوده و هر کسی میتوانست بپذیرد و پاسخ دهد و یا نپذیرد و پاسخ ندهد. البته وقتی دیدیم در طول هشت ماه باز هم با حجم وسیعی از آثار مواجه شدهایم، در شهریورماه دریافت کار جدید را تعطیل کردیم و دیگر کار جدید نگرفتیم. همواره هدف ما این بوده که اگر نویسندهی نوقلم مستعدی وجود دارد او را به جامعه معرفی کنیم.
حسن کیائیان همچنین دربارهی اینکه گفته میشود نشر چشمه به دنبال کادرسازی و پرورش طیفی از نویسندههاست و آیا این فرم به این موضوع دامن نمیزند، اظهار کرد: هر ناشری سلیقهای در کار دارد و این به کادرسازی و چیزهای دیگر ربطی ندارد. همانطور که یک مترجم حق دارد کتابی را برای ترجمه انتخاب کند و کتاب دیگری را خیر، و حق نویسنده است که سبک خاصی را برای نوشتن انتخاب کند، حق ناشر هم هست که کتابی را که بیشتر مطابق ذائقهی خود بداند چاپ کند. ممکن است کتابی در 20 سال گذشته 50 بار هم تجدید چاپ شده باشد، اما نویسندهی آن کتاب بعدی خود را برای ناشر دیگری ببرد و او آن را نپذیرد. این طبیعی است که هر ناشری نظری داشته باشد. امکانات ما نامحدود نیست که هر کتابی را که به دستمان برسد بدون توجه به اینکه ساختار محکمی دارد یا نه و نویسندهاش با دانش نوشتن آشناست یا نه چاپ کنیم.
او افزود: آیا یک ناشر خصوصی که با هزینهی خود کتاب چاپ میکند در حدی هست که بتواند کادرسازی کند؟ که چه بشود؟ این تعداد نویسنده را برای چه میخواهد؟ چه هدفی وجود دارد جز اینکه اثر خوب منتشر کند تا اینکه وقتی خواننده با زحمت زیاد - در شرایطی که قیمت کاغذ بسیار زیاد است و بالطبع قیمت کتاب هم - کتابی را میخرد با خواندن آن احساس غبن نکند؟ همهی اینها مستلزم این است که نسبت به نویسنده شناخت اولیهای داشته باشیم.
مدیر نشر چشمه در ادامه گفت: ما ناشر خصوصی هستیم و هدفمان این بود که کتابی را که به دست مشتری میرسانیم حداقلهای لازم را داشته باشد. هدف ما این بود که سرعتگیر کوچکی درست کنیم تا از حجم کتابهایی که برای بررسی به دست ما میرسد، کاسته شود. از اینکه در این چند ماه اعلام کردیم نمیتوانیم کار جدید بگیریم واقعا ناراحتام؛ چه بسا نویسندههای مستعدی وجود دارند که از این رهگذر که ما کتاب جدید نمیگیریم، متضرر شوند، خوانندگان بالقوهی این کتابها هم. کل ماجرا این بود و هیچ چیز دیگری نیست.
او همچنین دربارهی اعتراض شخصی که مدعی است کتابش دو سال برای بررسی در این نشر مانده است، گفت: غیرممکن است که کتابی دو سال برای بررسی در انتشارات ما بماند. به هیچ عنوان دو سال درست نیست، اصلا غیرممکن است. همیشه هدفمان این بود که ظرف یک تا دو ماه به صاحب کتابها جواب بدهیم، برای این که زمان بیشتر نشود از نویسندهها خواستیم حداقل اطلاعاتی به ما بدهند تا کتابها را ابتدا به ساکن نگیریم که زمان بررسیها زیادتر شود و ما شرمندهی نویسنده و اهل قلم بشویم. با صراحت میگویم شاید به ندرت بررسی کتابها دو تا سه ماه طول بکشد.
این ناشر در پایان بیان کرد: کسانی که ما را میشناسند هیچ شائبهای دربارهی ما نداشتند. خانمی دو ماه پیش با یک یادداشت کوتاه اعتراض کرد و تمام شد و نمیدانم چرا دوباره این موضوع مطرح شده است.
حسن کیائیان همچنین در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده و تصویر آن در پایین این مطلب آمده است، دربارهی فردی که مدعی شده از طرف این نشر با یکی از شاعران تماس گرفته و به او اخطار دادهاند که چرا برای امام حسین(ع) شعر گفته است، نوشته: همانطوری که گفته شد یادداشت این خانم چند روز پیش با افزودن مطلب تازهای بازپخش شد.
مطلب اضافهشده این بود که «چند سال پیش به شاعری زنگ زده بودند و اخطار [!!] داده بودند که چرا برای امام حسین شعر گفتی...» جالب آنکه این جمله بهقدری دور از ذهن و نادرست است که هر کسی با اندکی آگاهی، میتواند پی به نادرستی آن ببرد: چند سال پیش به شاعری زنگ زدند اخطار دادند و...؟!
احترام به بزرگان دین چیزی نیست که ما مردم در کلاس درس آموخته باشیم و با آمدن و رفتن دولتها شل و سفت شود. بهخصوص در مورد شخصیت ظلمستیزی مانند امام حسین(ع) که قیام علیه ظالم زمانهاش موجب شهادت ایشان و یارانشان شد.
وقتی در این مملکت برای انسانهای ظلمستیزی مانند گاندی، نلسون ماندلا و بابی ساندز و... اینهمه احترام قائلند، چگونه ممکن است کسی ـ حتی ـ در مخیلهی خود بپذیرد که شخصی در دستگاه ناشری قدیمی چون من پیدا شود و به خود اجازه بدهد به شخصیت ظالمستیزی چون امام حسین کوچکترین بیاحترامیای بکند.
در طول سی و پنج سال سابقهی کاریام در امر نشر و بیست و چند سال فعالیت صنفیام، حتی یک نفر را نمیتوان یافت که شهادت دهد من به کسی اهانت کرده باشم. چون این امر با منش و سلوک من کیلومترها فاصله دارد.
هر ناشری با دریافت پروانهی انتشارات عملاً متعهد به رعایت قوانین مرتبط با کار نشر میشود و موظف است در آن چهارچوب حرکت کند. معنای مجازی و حقیقی این امر پذیرفتن قوانین جمهوری اسلامی و کارکردن در چهارچوب آن است. بدیهی است این امر شامل اینجانب نیز شده و در همهی این سالها تمام تلاش ما در این انتشاراتی رعایت این تعهد و مقید بودن به قوانین بوده است.