خبرگزاری تسنیم: صهیونیستها همواره در سیاستهای خود برای سالهای آینده برنامه ریزی میکنند و تلاش میکنند بسیاری از خواستههای خود را در قالب پیش بینی آینده نزدیک به اذهان و افکار عمومی القاء کنند. این نوع عملکرد آغاز اجرایی کردن یک برنامه کوتاه مدت است. یعنی آنها برنامههایی را که دارند آماده اجرا کرده اند و در گام نخست تلاش میکنند آن را به اذهان عمومی القاء کنند.
این اقدام به دو صورت انجام میشود: نخست، مقامات رژیم صهیونیستی با اظهارنظرهایی غیر واقعی، این برنامهها را اعلام میکنند و دوم، نویسندگان و تحلیلگرانی در رژیم صهیونیستی وجود دارند که حلقه واسط بین تصمیم سازان و رسانهها هستند. این نویسندگان اقدام به القاء برنامههای تصمیم سازان رژیم برای رسانهها میکنند. در گام بعدی غول رسانهای غرب این اخبار را به اذهان تمام جهانیان پمپاژ میکند.
فریدمن کیست؟
یکی از نویسندگانی که حلقه واسط بین تصمیم سازان رژیم صهیونیستی و رسانههای حامی آنها است، یارون فریدمن است. فریدمن که فارغ التحصیل دانشگاه سوربن فرانسه است، پژوهشگر مرکز «تخنیون» دانشگاه حیفا و متخصص امور اسلامی در این مرکز است. او نویسنده کتاب «علوی ها: تاریخ، دین و هویت» است.
فریدمن که یکی از نویسندگان و تحلیلگران منطقهای رژیم صهیونیستی است در نوشته اخیر خود در آخرین روزهای سال 2018، پیش بینیهای خود در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را بیان کرده که در حقیقت گویای برنامههایی است که صهیونیستها خود را برای آن آماده میکنند. فریدمن در مقالهای تحلیلی که در روزنامه عبری «یدیعوت آحرونوت» منتشر کرده این برنامهها را در قالب پیش بینی بیان میکند.
نوار غزه؛ تهدید به اشغال و اعمال فشار بیشتر
با توجه به شکستی که صهیونیستها از جنبش مقاومت اسلامی در نوار غزه متحمل شده اند، فریدمن اقدام به تهدید حماس و مردم نوار غزه میکند و از اشغال نوار غزه توسط صهیونیستها سخن میگوید: «حماس تلاش کرد از طریق راهپیماییهای بازگشت، وضعیت امنیتی را در جنوب برای اسرائیل سخت گرداند، اما خود را در وضعیتی خواهد دید که هیچ گاه فکرش را نمیکرد، زیرا نوار غزه را تحت سیطره اسرائیل ومصر با نقشهای مختلف و وضعیت اقتصادی بسیار دهشتناک خواهد یافت.»
اسرائیل؛ بحران حکومت خودگردان فلسطین
قطع کمکهای آمریکا به حکومت خودگردان مسئلهای است که فریدمن آن را از عملیات فردی کرانه باختری و درگیری در نوار غزه هم مهمتر میداند و میگوید: تهدید وجودی اسرائیل در این مرحله در جبهه جنوبی یعنی نوار غزه و جبهه شرقی یعنی کرانه باختری و یا حتی اردن رخ نخواهد داد چرا که اسرائیل در حال حاضر در وضعیت ثبات قرار دارد و همکاری امنیتی با حکومت خودگردان ادامه دارد. اما قطع ارتباط بین دولت آمریکا و حکومت خودگردان اخیرا دوچندان شده است و دولت آمریکا کمکهای اقتصادی اش را به حکومت خودگردان قطع کرده، آن را بیش از پیش به اسرائیل وابسته ساخته است.
حزب الله؛ تمرکز بر اسرائیل
حزب الله لبنان را این نویسنده صهیونیست یک تهدید ماهوی معرفی میکند، اما تلاش میکند با اشکال تراشی برای حزب الله، آن را متضرر از مسئله سوریه و نگران از عملیات جبهه شمالی نشان دهد: جبهه شمالی یک تهدید ماهوی و راهبردی برای اسرائیل است که منبع این تهدید حزب الله است. حزب الله بخشی از نیروهای خود را به سوریه اعزام کرده بود، اما امروز نزدیک شدن به پایان جنگ در سوریه حزب الله شروع به بازگرداندن نیروهای خود به لبنان کرده است و تمرکز اساسی خود را به سمت اسرائیل بازخواهد گرداند. اما حزب الله پس از آنکه در سوریه خسارتهای بزرگی را دیده- از جمله اینکه 1500 نفر از نیروهایش کشته شده اند و به دلیل بحران اقتصادی در ایران بخش بزرگی از بودجه خود را از دست داده- به یک دوره بهبودی نیاز دارد.
او میگوید: به رغم آنکه رزمندگان حزب الله طی سالهای گذشته بهره زیادی از عملیات جنگی سوریه برده اند و قابلیتهای بالایی برای مقابله با اسرائیل دارند، اما فرماندهی حزب الله در ضاحیه جنوبی بیروت به عملیاتی که ارتش اسرائیل در حال حاضر، با نام «سپرشمالی» ضد تونلهای حزب الله در شمال در حال اجرا است، با حسرت مینگرند. عملیاتی که میتوانست نجات دهنده آنها در مواجهه بعدی شان با اسرائیل باشد.
سوریه؛ پایان بحران
فریدمن در خصوص سوریه به پایان بحران سوریه اذعان میکند و میگوید: اسد در سوریه با کمک آشکار ایران، حزب الله و هواپیماهای روسی در پایان مسیر جنگ قرار دارد. به گونهای که تمامی سازمانهای مخالف او از بین رفته اند و تنها در دو منطقه تمام آنها مجتمع شده اند. یک بخش به سرپرستی آمریکا در پایگاه نظامی «التنف» و در مثلث مرزهای عراق، سوریه و اردن و دیگر در منطقه ادلب با سرپرستی ترکیه. انتظار میرود سال 2019 پایان جنگ ارتش سوریه باشد چرا که تصمیم آمریکا برای خروج از سوریه تمام امید معارضان سوری را با ادامه حضور در دو منطقه حضورشان از دست رفته است.
مصر؛ نزدیک شدن به انقلاب عربی جدید
فریدمن در خصوص مصر به اقدامات پنج ساله السیسی اشاره میکند و نزدیک شدن قدم به قدم مصر به یک انقلاب عربی جدید را پیش بینی میکند و میگوید: السیسی وارد پنجمین سال ریاست جمهوری اش میشود و به رغم پروژههای اقتصادی بزرگی که اجرا کرده و جنگ خونینی که علیه گروههای مسلح در صحرای سینا انجام داده و همچنین با آغاز دوباره حضور گردشگران به مصر، احساس غالب بین مصریها این است که فضای انقلاب ژانویه 2011 هنوز مصر را ترک نکرده و السیسی نسخه بهبود یافته مبارک است. مصریها هنوز از افزایش قیمتها و کاهش دستمزدها رنج میبرند. اما میزان نا امیدی که احساس میکنند هنوز آنها را برای اعتراض به خیابان نکشانده است. چرا که هنوز از نتایج انقلاب نخست که همراه نبود امنیت و سقوط اقتصادی بوده، رنج میبرند و از هرج و مرج عمومی هراس دارند.
انقلابهای عربی جدید در تونس و سودان
فریدمان برای منطقه شروع دوباره انقلابهای عربی را پیش بینی میکند که در دو کشور تونس و سودان رقم خواهد خورد. او میگوید: در حالی که هشتمین سال انقلابهای عربی را پیش رو داریم شاهد شعله ور شدن دوباره این انقلابها خواهیم بود. یکی در کشوری که قبلا انقلاب را به خود دیده و کشور دوم رنگ انقلاب عربی را ندیده است. تونس به دلیل بیکاری و مشکلات اقتصادی شاهد تظاهرات اعتراض آمیز خواهد بود. اما سودان این روزها شاهد موجی از تظاهرات اعتراضی علیه فساد و وضع معیشت است و به رغم وعدههای عمر البشیر در خصوص بهبود وضع اقتصاد، اما هیچ کس به او اعتماد ندارد.
ترکیه؛ کاهش رشد اقتصادی
او برای ترکیه بحران اقتصادی و بی اعتمادی به اردوغان را پیش بینی میکند و میگوید: نشانههایی مبنی بر کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری، رشد تورم و کاهش اعتماد به اردوغان در ترکیه وجود دارد. این در حالی است که او طی چند سال گذشته توانسته رشد اقتصادی خوبی را محقق کند.
لبنان؛ ورشکستگی اقتصادی
فریدمن با اشاره به وضعیت اقتصادی نامناسب لبنان این کشور را برای سال جدید به ورشکستگی بزرگی وعده میدهد و مینویسد: لبنان در سال جدید شاهد ورشکستگی اقتصادی سختی خواهد بود که موجب اعتراضات عمومی خواهد شد. او با ارتباط دادن این مسئله با کاهش ارزش بورسهای منطقه میگوید: نقطه مشترکی که در تمامی کشورهای منطقه وجود دارد کاهش ارزش بورسهای کشورهای منطقه است که در دراز مدت موجب اعتراضات عمومی خواهد شد.
عراق؛ اختلاف بین شیعیان
او اختلاف بین شیعیان عراق را در سال جدید میلادی پیش بینی میکند و تلاش میکند با تقسیم شیعیان عراق به حامیان ایران و یاران مقتدا صدر بگوید حامیان ایران به دلیل تمول مالی با جناح مقتدا صدر - که در صدد مبارزه با فساد هستند- در گیری پیدا خواهند کرد. او در این خصوص اینگونه مینویسد: اختلاف سنتی سنی- شیعه به چالش بین شیعیان تبدیل شده است. مقتدا صدر، مبارزهای اجتماعی را علیه فساد آغاز کرده است. او آغاز سالی که رو به پایان است اعتراضاتی جدی را در جنوب عراق شکل داد و درگیری بین شیعیان فقیری که از شرایط زندگی رنج میبرند و شیعیان متمول حامی ایران که در بغداد ساکن اند. زمام دولت را در دست دارند شکل گرفت.
او تلاش میکند با 3 تکه کردن عراق، تظاهرات به وجود آمده در نقاط مختلف را دلیلی بر عدم ثبات در عراق توصیف کند لذا میگوید: برای نخستین بار شاهد تظاهرات علیه ایران از سوی حامیان ایران [اشاره به شیعیان]هستیم و این معنایش عدم ثبات در کشوری است که به 3 بخش تقسیم میشود: کردها در شمال، شیعیان در شرق و سنیها در غرب.
عربستان؛ ادامه حمله به یمن
فریدمن با تشبیه یمن برای عربستان، به ویتنام برای آمریکا و نادیده گرفتن جنبش انصارالله و حوثی نامیدن انصارالله میگوید: عربستان حملاتش به یمن را ادامه خواهد داد، اما یمن همچون ویتنام برای ایالات متحده، محمد بن سلمان را گرفتار خواهد کرد. او در ادامه بن سلمان را سوژه قرار میدهد و میگوید او و ریاض کماکان در مسئله پرونده قتل خاشقچی غرق خواهند بود مسئلهای که موجب کاهش روابط سعودیها با غرب شد.
ریچارد هاس: خاورمیانه هنوز خطرناکترین منطقه جهان است
جمع بندی
صهیونیستها با نگاهی که فریدمن داشته درصدد ادامه بحران در کشورهای بحران زده و ایجاد بحران در کشورهایی هستند که بحران در آنها وجود ندارد. مهمترین نکات در گفتههای فریدمن قرار گرفتن نوار غزه در اختیار صهیونیستها و مصر، انقلاب عربی در سودان، ورشکستگی اقتصادی لبنان، ضعف اقتصادی ترکیه و جنگ شیعه با شیعه در عراق است که همگی جدید هستند و به نظر میرسد برنامه جدید صهیونیستها برای منطقه باشند.
اما نکته مهم در این نوشته عدم اشاره فریدمن به ایران و مسئله ایران است به نظر میرسد او از اظهار نظر در خصوص ایران خودداری کرده است. اینکه ایران در حال حاضر در صدر اولویتهای رژیم صهیونیستی قرار دارد امری بدیهی است، اما اینکه از آن در نوشته فریدمن سخنی به میان نمیآید امری قابل توجه است که باید مد نظر قرار گیرد. شاید به این معنی است که مسئله ایران آنقدر حساس است که حتی در حد یک مقاله نیز اطلاعاتی از برنامه هایشان در خصوص ایران بیان نمیکنند.