ماهان شبکه ایرانیان

بسیج منابع در انقلاب اسلامی ایران

در این مقاله، با استفاده از نظریۀ چارلز تیلی به شناسایی فرآیند بسیج منابع در انقلاب اسلامی پرداخته شده است

مقدمه

در این مقاله، با استفاده از نظریۀ چارلز تیلی به شناسایی فرآیند بسیج منابع در انقلاب اسلامی پرداخته شده است. سؤال اصلی آن است که بسیج منابع در انقلاب اسلامی بر اساس الگوی نظری بسیج منابع چارلز تیلی چگونه بوده است؟ بررسی فرآیند بسیج در انقلاب اسلامی از آن جهت مهم است و ضرورت دارد که نقش اراده و کنش رهبران، ایدئولوگ ها و کنشگران انقلابی در آن انکار ناپذیر است. آشکار بودن این امر تا بدان حد است که اسکاچپول، یکی از نظریه پردازان مطرح حوزۀ انقلاب، پس از رخداد انقلاب اسلامی نظریۀ ساختارگرای خود را برای توضیح انقلاب اسلامی جرح و تعدیل کرده و به نقش بی بدیل کنشگران انقلابی در انقلاب اسلامی اذعان می نماید(Skocpol,1982: 268). بنابراین، اگر قرار بر آن باشد که انقلابی مورد بررسی قرار گیرد که نقش کنش گران و سازمان های انقلابی در آن بسیار برجسته باشد، مناسب ترین نظریه برای توضیح آن، نظریۀ چارلز تیلی خواهد بود.

روش این پژوهش نیز قیاسی است. روش شناسی قیاسی نظریه ای را برای بررسی پدیده ای خاص در نظر می گیرد، فرضیات مناسبی را استخراج می کند که در اساس ابطال پذیرند، و این فرضیات را به آزمون می گذارد تا اعتبار اولیۀ خود را تعیین کند. در این مقاله، تلاش شده است مؤلفه های مستخرج از نظریۀ چارلز تیلی با استفاده از شواهد تاریخی در مورد انقلاب اسلامی به کار بسته شود. بنابراین، روش دیگر به کار گرفته شده در این مقاله روش تاریخی است(افشار کهن، 1383: 23).

چهارچوب نظری

چارلز تیلی در کتاب «از بسیج تا انقلاب» طرح نظری اش دربارۀ چگونگی شکل گیری فرایند کنش های جمعی را ارائه می دهد. تیلی با ارائه دو مدل انتزاعی «جامعۀ سیاسی» و «بسیج»، چگونگی شکل گیری فرایند کنش های جمعی یک جامعه در وضعیت انقلابی را ترسیم می کند. در این مقاله، فقط از الگوی بسیج تیلی برای توضیح فرآیند بسیج در انقلاب اسلامی استفاده می شود.

الگوی تیلی برای توضیح عمل جمعی، الگوی بسیج است. این الگو به منظور تبیین رفتار هر یک از گروه های مدعی به طور جداگانه طراحی شده است. متغیرهای این الگو که در بارۀ هر گروه مدعی به طور جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند، عبارتند از:

1- منافع: امتیازات و محرومیت های مشترکی که ممکن است در اثر تعاملات مختلف با دیگر جمعیت ها حاصل شود؛

2- سازمان: میزان هویت مشترک و نظام وحدت بخش افراد در درون یک جمعیت است و به عنوان فرآیند افزایش هویت مشترک محسوب می شود (می توان کاهش هویت مشترک و یا افول نظام وحدت بخش را سازمان پاشی نامید). هر چه اعضای گروه از هویتی یکپارچه تر برخوردار باشند و ساختارهایی که آنان را متحد می کند مستحکم تر باشند، آن گروه سازمان یافته تر محسوب می شوند؛

3- بسیجِ منابع: کوشش برای دستیابی به هر نوع منبعی که گروه مدعی برای پیشبرد عمل جمعی خود ضروری بداند(می توان کاهش آن را بسیج زدایی نامید)؛

4- عمل جمعی (یا کنش گروهی): با هم عمل کردن در تعقیب علایق مشترک. به عبارت دیگر، عمل مشترک یک گروه مدعی در پی دستیابی به اهداف مشترک عمل جمعی خوانده می شود؛

5- فرصت/ تهدید: فرصت رابطۀ میان منافع جمعیت و وضع کنونی جهان اطراف است(تیلی، ١٣85: 8٤-8٣).

تیلی مدل بسیج خود را به شکل زیر نشان می دهد:

(پناهی، 1389: 341)

الف- بخش اول مدل بسیج

بخش اول شامل سه متغیر منافع، سازمان و بسیج بوده که تیلی آن ها را عناصر درون گروهی مؤثر بر کنش جمعی می داند و شکل زیر نمایانگر این بخش از مدل می باشد.

عوامل مؤثر دورن سازمانی

(تیلی، 1385: 147)

1- منافع

منافع، امتیازها و دستاوردهای مشترکی است که در نتیجه کنش متقابل یک جمعیت با جمعیت دیگر عاید اعضای آن جمعیت می شود(تیلی، ١٣85: 8٣).

2- سازمان

برای به وجود آمدن یک سازمان فعال سیاسی، اعضای سازمان یا بخشی از آنها باید به منافع سازمان آگاهی یابند و این آگاهی شبکه ای از روابط ایجاد می نماید. هرچه آگاهی و تعهد اعضای یک گروه به منافع جمعی گروه بیشتر باشد، احتمال به وجود آمدن سازمان بیشتر خواهد شد. اندازه و کیفیت سازمان، تعیین کنندۀ اصلی توان بسیج آن سازمان است. هر چه سازماندهی با کیفیت تر و سازمان به لحاظ جغرافیایی سطح بزرگ تری را شامل شود، توان بسیج آن بیشتر خواهد بود( پناهی، 1389: 340-42).

3- بسیج منابع

بسیج منابع، یعنی کوشش برای دستیابی به هر نوع منبعی که گروه مدعی برای پیشبرد عمل جمعی خود ضروری می داند.

3-1 انواع منابع

3-1-1- منابع اجبار آمیز مانند سلاح، نیروی مسلح و فن آوری های کنترل کننده؛ این منابع ابزار تنبیه دیگر انسان ها و محدود ساختن بدیل های قابل دسترس برای آنهاست؛

3-1-2- منابع فایده مند مانند کالا، خدمات اطلاع رسانی و پول؛ منابعی هستند که انسان ها دستیابی به آنها را حق خود می دانند؛

3-1-3- منابع هنجاری مانند وفاداری ها و تکالیف؛ یعنی تعهدات اعضایی از جمعیت در قبال دیگر اعضای گروه، خود گروه و آرمان های آن(تیلی، 1385: 105؛ تیلور، 1388: 124).

3-2 انواع بسیج

بسیج منابع به این معناست که سازمان ها و گروه ها تلاش می کنند منابع فوق را هر چه بیشتر در اختیار خود گیرند. انواع بسیج از نظر تیلی عبارتند از:

3-2-1- بسیج تدافعی که تهدیدی از خارج اعضای یک گروه را وا می دارد که منابع خود را برای جنگ با دشمن گرد هم آورند تا منافع خود را حفظ نماید. نمونه های این نوع بسیج شورش های مربوط به غذا، شورش های مالیاتی، تهاجم به کشتزارها، مقاومت در برابر لوایح قانونی است؛

3-2-2- بسیج تهاجمی که سازمان در واکنش به فرصت های پیش آمده به جمع آوری منابع می پردازد تا به منافع جدیدی دست یابد. نمونۀ بسیج تهاجمی، موفقیت مؤسسه کاتولیک اوکانل در گسترش اجباری حقوق کاتولیک های انگلیسی و ایرلندی است؛

3-2-3- بسیج تدارکاتی که سازمان با پیش بینی فرصت ها و تهدیدهای آینده به انباشت و ذخیره سازی منابع می پردازد. نمونۀ این نوع بسیج، اتحادیه های کارگری در قرن نوزدهم در اروپا بودند که برای ایام سختی(از قبیل بیکاری، درگذشت نان آور خانواده، و یا ازمیان رفتن دستمزد طی دورۀ اعتصاب) صندوق پولی را تدارک دیده بودند(تیلی، 1385: 111-113).

ب- بخش دوم مدل بسیج

متغیرهای بخش اول مدل بسیج به خودی خود امکان توضیح فرایند کنش انقلابی را ندارند. این مدل تنها ظرفیت موجود درون گروهی را برای اقدام نشان می دهد و به انگیزه یا فرصت آنی موجود برای اقدام نمی پردازد. آن دسته از انگیزه ها و فرصت ها جایگاه خود را در نیمۀ دیگر مدل بسیج و در مدل جامعه سیاسی می یابند. تیلی از عناصر سازندۀ نیمۀ دوم مدل که شامل عناصر سرکوب- تسهیل، قدرت و فرصت- تهدید می باشد، به عنوان عناصر برون گروهی مؤثر بر کنش جمعی نام می برد. شکل زیر نمایانگر وضعیت بخش دوم مدل بسیج است:

عوامل مؤثر برون سازمانی

(تیلی، 1385، 149)

1- سرکوب و تسهیل

سازمان یا گروهی که سعی در انجام کنش جمعی دارد، ممکن است مورد سرکوب یا تسهیل گروه های دیگر مدعی قرار بگیرد. اگر آن گروه دیگر دولت باشد، سرکوب یا تسهیل را سرکوب یا تسهیل سیاسی می گویند. بنابراین، «سرکوب، هر گونه کنشی توسط گروه دیگر است که هزینۀ کنش جمعی مدعی را افزایش می دهد و کنشی که هزینۀ کنش جمعی یک گروه را کاهش دهد، شکلی از تسهیل است». نمونه های سرکوب، به خدمت فراخواندن اعتصاب کنندگان، ممنوعیت اجتماعات، و دستگیری رهبران و نمونه های تسهیل، قانونی کردن عضویت در یک سازمان، تأمین هزینه های یک سازمان، و خنثی سازی فعالیت های دشمنان سازمان است(تیلی، 1385: 149-150).

2- قدرت

تیلی تعریف قدرت را در ضمن یک مثال توضیح می دهد. او می گوید فرض کنید چند حزب که دارای منافعی هستند، با یکدیگر در تعامل می باشند و منافع آنها با هم متعارض است. قدرت هر حزب « عبارت است از میزان غلبه یافتن منافع آن حزب بر دیگر احزابی که با آنها تعارض دارد»( تیلی، 1385: 171). تیلی حکومت را در ذیل بحث قدرت تعریف می کند: «حکومت مهم ترین ابزار تمرکز یافته اجبار را در جمعیتی تعریف شده در اختیار دارد. . . . جامعۀ سیاسی مشخص ساختن مدعیانی است که دسترسی روزمره به حکومت دارند». به این ترتیب، نیمۀ دوم مدل بسیج با مدل جامعه سیاسی پیوند دارد؛ چرا که عواملی همچون دولت و یا دیگر مدعیان قدرت، عواملی برون گروهی یا برون سازمانی هستند و مدل جامعه سیاسی می تواند تعامل میان آنها را توضیح دهد(تیلی، 1385: 174).

3- فرصت و تهدید

فرصت عبارت است از شرایطی که در آن منافع گروه مدعی قدرت مفروض در عین وجود منافع متعارض با آن تحقق می یابد. تهدید عبارت است از وجود شرایطی که در آن با بودن ادعاهای سایر گروه های رقیب، امکان تحقق منافع گروه مفروض کاهش می یابد(تیلی، 1385، 196).

4- کنش جمعی

توان گروه برای کنش جمعی بسته به میزان و مقدار منابعی است که بسیج کرده است. میزان کنش جمعی نیز تابعی است از:

1- منافع مشترک یعنی مزیت ها و زیان هایی که ممکن است از تعامل با دیگر گروه ها حاصل آید؛

2- شدت و قوت سازمان آن یعنی میزان هویت مشترک و ساختار وحدت بخش در میان اعضای گروه؛

3- بسیج منابع یعنی میزان منابعی که گروه در اختیار دارد( تیلی، 1385: 128).

تیلی انقلاب ها را ذیل عنوان «خشونت جمعی » بررسی می کند. او در کتاب «قرن شورشی»، از سه نوع کنش جمعی اعتراضی در تاریخ جوامع اروپایی نام می برد:

1- عمل جمعی اعتراضی رقابتی: این عمل زمانی صورت می گیرد که منابعی که مورد ادعای یک گروه است، همزمان مورد ادعای گروه های دیگر نیز می باشد.

2- عمل جمعی اعتراضی واکنشی: این عمل در واکنش به اقداماتی صورت می گیرد که از نظر یک گروه به منزله پایمال شدن حقوقشان در نظر گرفته می شود. مانند شورش های مالیاتی و شورش های علیه گرانی نان؛

3- عمل جمعی اعتراضی نو خواهی: ادعاهایی از سوی یک گروه مطرح شود که قبلاً مطرح نبوده است. مانند مشروطه خواهی.

قسمت دوم- شناسایی مؤلفه های نظریۀ بسیج منابع در انقلاب اسلامی

الف- منافع چالشگران انقلابی در انقلاب اسلامی

1- چالشگران قدرت در انقلاب اسلامی

به طور کلی، مهم ترین چالشگران در انقلاب اسلامی را طبقۀ متوسط سنتی (بازاریان و روحانیون)، طبقۀ متوسط جدید (روشنفکران، دانشگاهیان)، کارگران صنعتی و کارمندان تشکیل می دادند(Keddie,1987: 239-247).

در انقلاب اسلامی، این چالشگران بودند که توانستند انقلاب را به وجود آورند و مطالبات جدید را رقم زنند. حضور فعال جریان روحانیت از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی از حیث چالشگران است. در انقلاب اسلامی، شبکۀ روحانیت تحت رهبری علما، با توجه به همبستگی و پیوند های درونی که میان خودشان و دیگر طبقات و شؤون اجتماعی در جامعۀ ایران داشتند، یک جریان کارآمد بوده که به سهولت توانست فرایند بسیج گری و کنش جمعی انقلابی را پیش برده و رهبری نمایند (جلایی پور، 1385 : 31).

این شبکۀ سنتی با توجه به داشتن پیوند های تاریخی و درونی اش با توده های مردم ایران در انقلاب اسلامی، همانند یک حزب و تشکیلات مدرن عمل کرده و کارکردهای خویش را در عرصۀ بسیج سیاسی در مقاطع مختلف تاریخ به ویژه در جریان مبارزات مشروطه و انقلاب اسلامی، با توانایی بسیج چند هزار نفری و چند میلیونی نشان داد(فرهادی، 1389: 230).

بازار که متشکل از گروه تجار، بازرگانان، پیشه وران و اصناف می باشد، در انقلاب اسلامی به عنوان مهم ترین تأمین کنندۀ منابع مالی برای چالشگران بودند که پیوند نزدیک بین آن ها و روحانیت، ائتلاف انقلابی بین گروه های انقلابی را علیه دشمن مشترک، یعنی حکومت تسهیل نمود(رهبری، 1377: 52).

در عصر پهلوی دوم، روشنفکران که تعدادشان تحت تأثیر برنامه های توسعه ای شاه، به ویژه گسترش مراکز آموزشی افزایش یافته بود، نقش مهمی در بسیج مردمی به خصوص دانشجویان و تحصیلکردگان داشتند. البته، روشنفکران در انقلاب اسلامی، در مقایسه با روحانیت، انسجام و هماهنگی لازم برای اقدام سیاسی را نداشتند، اما برنامه های توسعه ای رژیم پهلوی موجب شده بود که در ایام انقلاب اسلامی به عنوان یک چالشگر تأثیرگذار در صحنۀ مبارزات ظاهر شوند که به دنبال حقوق معوقۀ خود و دخالت در ادارۀ کشور و مشارکت سیاسی بودند. کارگران صنعتی و طبقۀ متوسط جدید شامل کارمندان دولت، بوروکرات ها و مدیران نیز در دورۀ انقلاب اسلامی نقش مهمی را در پیروزی انقلاب ایفا نمودند (شایگان، 1387: 148 - 129).

2- شناسایی منافع گروه های انقلاب اسلامی بر اساس اظهارات آن ها

در فاصلۀ زمانی بین اردیبهشت 1356 تا خرداد 1357، بعد از یک دورۀ سکوت 15 ساله پس از قیام 15 خرداد 1342، پنجاه و سه حقوقدان اعتراضات خود را به طور علنی با فرستادن نامۀ سرگشاده ای به کاخ سلطنتی اعلام می کنند. آن ها در نامۀ فوق خواستار عدم مداخلۀ دولت در امور قضایی و همچنین تشکیل یک کمیتۀ ویژه برای حفظ و حمایت از قوۀ قضائیه در برابر قوۀ مقننه می گردند(آبراهامیان، 1377: 619).

رهبران جبهۀ ملی در خرداد 1356 طی نامه ای خواسته هایی را از رژیم مطالبه می کنند. آن ها با هدف حفظ حقوق فردی و امنیت ملی «ترک استبداد، احترام به قانون اساسی، رعایت اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، لغو نظام تک حزبی، دادن آزادی مطبوعات و اجتماع، آزادی زندانیان سیاسی، دادن اجازۀ بازگشت به تبعیدها و برقراری حکومتی برخوردار از اعتماد عمومی و مراعات کنندۀ قانون اساسی» خواستار شدند(آبراهامیان، 1377: 619).

در اولین مرحلۀ شروع اعتراضات، یعنی در تیر 1356، چهل نفر از روشنفکران شامل شاعران، نویسندگان، اساتید دانشگاه در نامه ای به هویدا نخست وزیر وقت، با توجه به نوع و حوزۀ فعالیتشان در امور فرهنگی پایان دادن به سانسور، سرکوب فعالیت های فرهنگی، روشنفکری و هنری و آزادی زندانیانی را که به جرم خواندن کتاب های ممنوع دربند هستند، را خواستند(آبراهامیان، 1377: 630). در این دوره، اعتراضات بیشتر به شکل مکتوب، یعنی تنظیم و ارسال بیانیه ها و نامه های سرگشاده، خطاب به سران کشور نوشته می شد. در اول مرداد 1356، شصت و چهار حقوق دان برجسته طی بیانیه ای قاطع، پنجاه و چهار قاضی با فرستادن نامه ای به دیوان عالی کشور و همچنین 29 نفر از رهبران جبهۀ ملی در نامه ای به دبیر کل سازمان ملل، مطالبات خود که همگی آن ها حول محور اجرای قانون اساسی و داشتن آزادی های فردی و جمعی می چرخید، اعتراضات و مطالباتشان را اعلام نمودند (آبراهامیان، 1377: 620-621).

در 6 دی 1356، جمعی از طلاب و محصلین مدارس حوزۀ علمیۀ قم، تقاضاهای خود را به شرح زیر اعلام داشتند: آنان« بازگشت امام خمینی، پایان دادن به سانسور، بازگشایی مدرسۀ فیضیه و دانشگاه تهران – که هر دو به دنبال اعتراض اخیر دانشجویان بسته شده بودند- آزادی مطبوعات و اجتماعات، انحلال حزب رستاخیز، استقلال قوۀ قضائیه، حمایت از بخش کشاورزی، اعمال حاکمیت راستین ایران و پایان دادن به رابطه با قدرت های امپریالیستی را خواستار شدند» (آبراهامیان، 1377: 622-621).

در این مرحله از مبارزات که تشکل های سیاسی قدیمی تر، همچون جبهۀ ملی و حزب توده دوباره بازسازی می شوند، خواسته ها رنگ و بوی سیاسی پیدا می کند. بررسی بیانیه و نامه هایشان نشان می دهد که گروه های روشنفکری و روحانیت تحت فشارها و سرکوب گری های سیاسی که رژیم طی 15 سال، تمام مجاری و مراکز مشارکت گروه های اپوزسیون را بسته بود، حول محور مسائلی همچون انحلال ساواک، محاکمۀ غیر نظامیان در دادگاه های مدنی، آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت تمام تبعیدی ها به کشور، پایان دادن به سانسور، آزادی و حق تشکل به احزاب و گروه های سیاسی، اصناف و اتحادیه ها، برقراری دموکراسی واقعی، کسب استقلال راستین ایران در امور خارجی و مانند این ها دور می زند (محمدی، 1377 : 123).

با نگاهی به خواسته های انقلابیون به این نتیجه می رسیم که منافع گروه های انقلابی در انقلاب اسلامی نوعاً مطالبات جمعی است و منافع انقلابیون رنگ و بوی نوعی و عمومی دارد. چالشگران منافع خود را در براندازی و سرنگونی رژیم می دیدند و گروه های انقلابی در پی ترمیم نهادهای موجود و یا پدید آوردن نهادهایی که موجودیت نداشت، نبودند بلکه در پی از بین بردن تمامیت رژیم و جایگزینی نظامی دیگر بودند. هنگامی که تمامی خواست های انقلابیون حول محور مطالبۀ سرنگونی رژیم و پایه گذاری جمهوری اسلامی جمع شد، همۀ گروه های بسیج گر و بسیج شونده انقلابی، این مطالبه را تأمین کنندۀ منافع مد نظرشان دانسته و به دنبال تحقق این در خواست، دیگر مطالبات را کنار گذارده و یک صدا خواهان اجرایی نمودن هدف مورد نظرشان بودند که در نهایت هم به آن رسیدند.

ب- شناسایی مؤلفه سازمان های انقلابی در انقلاب اسلامی

1- سازمان های سیاسی – مذهبی فعال دهۀ چهل تا اوایل پنجاه
1-1- جبهۀ ملی و نهضت آزادی ایران

جبهۀ ملی اول در 25 اسفند 1328 به عنوان جبهه ای از گروه های مختلف تشکیل شد و برنامه های خود را اعلام نمود. این جبهه با به قدرت رسیدن دکتر محمد مصدق در اردیبهشت 1330، در اوج قدرت بود و پس از واقعۀ 28 مرداد 1332 از هم پاشید. شماری از افراد جبهه که گرایشات مذهبی داشتند، در حرکتی با عنوان نهضت مقاومت ملی که بعد از کودتا شکل گرفت، با یکدیگر آشنایی پیدا کردند: افرادی چون آیت الله حاج سید رضا زنجانی، یدالله سحابی، مهدی بازرگان، منصور عطایی، رحیم عطایی (دو خواهرزادۀ بازرگان)، آیت الله طالقانی و عده ای دیگر، چهره های مذهبی نهضت مقاومت ملی بودند که با به دست آوردن فضای سیاسی آزاد سال های 1339و 1340 در تاریخ 27 اردیبهشت1340 نهضت آزادی ایران را پایه گذاری نمودند(منصوری، 1378: 65). نهضت آزادی بر خلاف جبهۀ ملی که از ایدئولوژی خاصی پیروی نمی نمود، با هدف راه انداختن جریان مکتبی مذهبی و مبارزه ای در فضای آن روز جامعۀ ایران که گروه های مختلفی تحت مکاتب فکری مارکسیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم و مانند این ها فعالیت می نمودند، مبارزۀ خود را آغاز نمود (بازرگان، 1375، ج1: 370).

1-2- هیأت های مؤتلفۀ اسلامی

یکی از سازمان ها یا تشکل های فعال در انقلاب اسلامی که طی تحولات سه سالۀ نهضت اسلامی روحانیون در قم به رهبری امام(ره) در دهۀ چهل به صورت تشکّل منظم و سازمان یافته پا به عرصۀ وجود گذاشت هیأت های مؤتلفۀ اسلامی بود. مجموعۀ اعضای تشکیل دهندۀ این سازمان که بیشتر روحانیون و نیروهای جوان و متدین بازار تهران بودند، تا قبل از این هم تشکل های نامنظم و غیرسازمانی در مساجد و حسینیه ها در ایام محرم و رمضان داشتند (جعفریان، 1381: 191).

1-3- حزب ملل اسلامی

یکی دیگر از سازمان های مذهبی در آستانۀ دهۀ چهل در ایران با هدف سیاسی نمودن مذهب و مبارزه با تفکر جدایی دین از سیاست پا به عرصۀ اجتماعی نهاد، حزب ملل اسلامی بود. طرح تأسیس این حزب در سال 1340 توسط رهبر آن ریخته شد و فعالیتش برای عضوگیری در سال 1343 و 1344 آغاز گشت و در فاصلۀ کوتاهی توانست شماری از نیروهای جوان مذهبی را به خود جذب کند. پس از لو رفتن تشکیلات و دستگیری همۀ اعضا، به سرعت از هم پاشید و تنها رهبران آن، برای سال ها در زندان رژیم باقی ماندند(جعفریان، 1381: 197).

1-4- جریان های انجمن های اسلامی

در اردیبهشت سال 1340، کنگره ای از انجمن های اسلامی مهندسین، پزشکان، دانشجویان، معلمین، انجمن تبلیغات اسلامی شهاب پور، کانون نشر حقایق اسلامی و کانون توحید(جمعاً 13 گروه از تهران و شهرستان ها) و عده ای از شخصیت های روحانی و روشنفکر و آزادی خواه همچون آقای طالقانی و غیره در تهران تشکیل گردید(جعفریان، 1381: 221). سال بعد، این کنگره با حضور 17 گروه بار دیگر تجدید شد. شرایط به گونه ای رقم می خورد که حتی برخی از مراجع تقلید نیز با ارسال پیام و فرستادن نماینده از این جریان حمایت نمودند(بازرگان، 1362: 21-20 و سید ناصری- ستوده، 1378: 492).

مهم ترین اقدام انجمن اسلامی در آن سال ها که بسیار تأثیرگذار و همراه با موفقیت بود، همسو نمودن و ایجاد ائتلاف میان جریان های روشنفکری و روحانی یا به تعبیر دیگر اتحاد میان حوزه و دانشگاه بود. به عنوان نمونه، انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی مهندسین با برقراری جلسات مذهبی گسترده، زمینۀ پدید آمدن برخی از آثار دینی ارزشمند که نقشی چشمگیر در انقلاب اسلامی داشت، فراهم نمود. یکی از این نتایج، کتاب مسألۀ حجاب شهید مطهری بود(جعفریان، 1381 : 224).

1-5- سازمان مجاهدین

سازمان مجاهدین فعالیت گروهی و سازماندهی شده خود را از شهریور سال 1344 آغاز نمود. رهبران سازمان در اولین اقدام، مجموعۀ تفاسیر از دین اسلام را کافی ندانستد. آن ها با ایجاد گروه های بحث، به تدوین ایدئولوژی دینی و سیاسی خود پرداختند و کوشیدند تا متونی را تدوین نمایند که به عنوان متن آموزشی در دسترس اعضای سازمان قرار بگیرد(روحانی، 1374، ج3: 558-557). اما از سال 51 به بعد اعضای سازمان بیش از پیش به ایدئولوژی مارکسیسم رو کرده و مطالب زیادی در مورد انقلاب های کوبا، ویتنام، چین و روسیه مطالعه نمودند. درست از این زمان بود که آن ها ایدئولوژی سازمان را ترکیبی از اسلام و مارکسیسم اعلام کردند و از اسلام خوانشی مارکسیستی را شروع نمودند(شعبان، 1382: 141). بعد از سعی در التقاط اسلام و مارکسیسم و برگزاری سلسله نشست ها و سخنرانی هایی در این زمینه، سازمان در قدم بعدی به تولید آثار مکتوبی متاثر از این دو مکتب برای آگاهی اعضا پرداخت(میثمی، 1380: 400).

1-6- سازمان چریک های فدایی خلق

در فروردین 1350 سازمان چریک های فدایی خلق اعلام موجودیت کرد. مارکسیسم، لنینیسم ایدئولوژی رسمی آن بود. در دی ماه 1346 دو تن از رهبران، بدون آنکه عملیاتی انجام داده باشند، دستگیر شدند و سایر افراد به صورت گروه های مختلف در کوه، جنگل و شهر سازماندهی شدند. مشی این گروه مبارزه مسلحانه بود. برخی از اعضای آن ها در جریان خلع سلاح پاسگاه سیاهکل دستگیر شدند. تشکیل این سازمان بیشتر نتیجه احساس سرخوردگی و حقارت کمونیست های ایران از وضعیت حزب توده و رویۀ سازشکارانه آن از یک سو و پیشتازی روحانیت و عناصر مسلمان در ماجرای قیام 15 خرداد از سوی دیگر بود. در آبان 1356 گروهی از چریک های فدائی با نام گروه منشعب از چریک های فدایی خلق انشعاب کرده و به حزب توده پیوستند (تاریخچۀ گروه های تشکیل دهنده. . . ، 1360: 90- 70).

1-7- حزب توده

حزب توده در مهرماه 1320 به دنبال تشکیل جمعی از روشنفکران رسماً تأسیس شد. هستۀ اصلی این حزب، عده ای از گروه معروف به 53 نفر بودند. این گروه تنها جریان مارکسیستی قبل از شهریور 1320 نبود، چرا که چندین سال قبل در انزلی، حزب کمونیست ایران تشکیل شده بود. حزب توده با حمایت مادی و معنوی شوروی در دوران اشغال ایران تأسیس شد و یک حزب وابسته و زیرسلطه کامل شوروی بود. عمل حزب در ماجرای پشتیبانی از دادن امتیاز نفت شمال به شوروی، کارشکنی ها در مقابل دولت ملی مصدق، کمک غیرمستقیم به شکست وی با سکوت پرمعنا در مقابل واقعۀ 28 مرداد، با وجود داشتن سازمان نظامی هزار نفری، محکوم کردن قیام مردم در 15 خرداد 1342 با عنوان «حرکت فئودال ها و روحانیون مرتجع و مخالف اصلاحات» از جمله فعالیت ها و مواضع حزب توده طی آن سال ها است. حزب در ابتدای فعالیتش از بیان مرام خود طفره می رفت، اما بعد از سال 1329 شمسی در اساسنامۀ خود، حزب توده ایران را سازمان سیاسی طبقۀ کارگر دانست و جهان بینی آن را مارکسیسم - لنینیسم و اصول تشکیلاتی آن را ناشی از همین جهان بینی قلمداد کرد.

حزب توده مدت ها قبل از 15 خرداد از صحنۀ مبارزه با رژیم شاه کنار رفته بود و تشکیلات خود را به خارج از کشور منتقل کرده و دائماً درگیر اختلافات درونی بود. ضمناً برخی از سران و اعضای این حزب پس از دستگیری به سمت رژیم غلطیده و تا حد اشغال پست های حساس در رژیم شاه پیش رفتند. سیاست های حزب توده تابعی مستقیم از مواضع مسکو بود. سیاست کرملین در 25 ساله آخر سلطنت شاه، حفظ روابط با رژیم شاه و از دست ندادن موقعیت های اقتصادی در ایران بود. فعالیت های حزب توده در این دوران که به صدور بیانیه های سیاسی و پخش برنامه های رادیویی از خارج از کشور محدود بود؛ بیشتر به عنوان اهرم فشاری از سوی مسکو برای مقاصد اتحاد شوروی مورد استفاده قرار می گرفت (نوذری، 1380: 158).

2- سازمان ها و گروه های سیاسی- مذهبی فعال در آستانۀ انقلاب اسلامی
2-1- گروه امت واحده

گروه امت واحده سازمانی متشکل از شماری زندانیان سیاسی بود که برخی از آنان تا پیش از ماجرای ارتداد از همکاران مجاهدین و یا سمپات برخی از جریانات چپ بودند. این گروه که مذهبی ماندند، در جریان نزاع های داخلی زندان میان مارکسیست ها، التقاطی ها و مومنان واقعی، در سال 1355 شکل گرفتند و در واقع هستۀ اولیۀ آنان در زندان در مقابله با منافقین و مارکسیست ها گذاشته شد(تاریخچۀ گروه های تشکیل دهنده. . . ، 1360: 50-30).

2-2- گروه منصورون

یکی دیگر از گروه های فعال پیش از انقلاب، منصورون بود که بخشی از نیروهای آن، کسانی بودند که از مجاهدین پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که در سال 1355 و 1356 به این گروه پیوستند. صفاتی، کریم رفیعی، علی جهان آرا، محسن رضایی، محمد باقر ذوالقدر و علی شمخانی از اعضای اصلی این گروه بودند. این سازمان از طریق آقای راستی کاشانی ارتباط خود را با مرجعیت حضرت امام حفظ می نمودند. بیشتر اعضای این سازمان از مناطق جنوبی ایران بودند و فعالیت های مستمری در آن مناطق داشتند (تاریخچۀ گروه های تشکیل دهنده. . . ، 1360: 61-53).

این سازمان که تنها پایبند به ایدئولوژی اسلامی بود، در اقدامی بدیع دست به جایگزینی واژگان انقلابی رایج با استفاده از واژگان قرآنی زد. به عنوان نمونه، آن ها به جای واژۀ جمع بندی از کلمۀ عبرت، برای خانۀ تیمی از واژۀ حصن و برای واژۀ انتقاد از تعبیر قرآنی تواصی استفاده می نمود و حتی خود سازمان هم از واژۀ قرآنی گرفته شده بود(جعفریان، 1381: 318). گروه منصورون فعالیت های مسلحانه ای هم در راستای پیروزی انقلاب داشت که بیشتر آن در همان سال های 56 و 57 انجام گرفت. کشتن سرگرد عیوقی رئیس گارد دانشگاه جندی شاپور و چندین نفر از مسؤولان شهربانی در نقاط مختلف از جمله اقدامات مسلحانۀ این گروه بود. برپایی و حفظ جریان اعتصابات جنوب توسط این گروه انجام شد (تاریخچۀ گروه های تشکیل دهنده. . . ، 1360: 243-129).

2-3- گروه فلق

گروه فلق را جمعی از دانشجویان مذهبی که در خارج از کشور فعال بودند و درآستانۀ انقلاب به ایران برگشته بودند، تشکیل می دادند. این گروه بعد از انقلاب در قالب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با دیگر گروه ها ائتلاف نمودند و عامل شکل گیری جریان اسلام روشنفکرانه در مقابل اسلام فقاهتیِ گروه منصورون شدند(جعفریان، 1381: 319).

2-4-گروه فلاح

این گروه سازمانی است که طرح آن در سال 50- 49 ریخته شد. در سال 53 این سازمان پیشنهاد ائتلاف با گروه مهدیون اصفهان را که از مجاهدین جدا شده بودند، ارائه دادند که به علت تفاوت های ایدئولوژیکی این ائتلاف شکل نگرفت. مرتضی الویری از شاخص ترین چهره های این سازمان بود. فلاح در سال های 56 و 57 فعالانه در نهضت اسلامی شرکت داشت. آن ها طی این سال ها با گروه های کوچک تری مانند ندای امت و اخوان المسلمین همکاری می کردند(جعفریان، 1381 : 320).

2-5- گروه بدر

فعالیت این سازمان از سال 54 توسط بچه های مسلمان شهر ری تهران آغاز شد. این گروه که متأثر از اعدام چند نفر از خانوادۀ مشهور طیب رضایی از جوانمردان جنوب شهر تهران شکل گرفته بود، به گروه رضایی هم شهرت داشت. این گروه بسیار متأثر از رهبری انقلاب امام (ره) بود و در تمامی امور و فعالیت های خود از ایشان و نمایندگان ایشان در ایران همچون شهید شاه آبادی استفتاء می نمود (جعفریان، 1381: 320).

2-6- گروه صف

این سازمان در سال 1355 ش. توسط افرادی چون محمد بروجردی، حسین صادقی و سلمان صفوی در شهر اصفهان پایه گذاری شد. اعضای این سازمان بخشی از اعضای سازمان مجاهدین بودند که از آن سازمان جدا شده بودند. این سازمان که در اصفهان مسؤولیت برپایی تظاهرات و اقدامات انقلابی را بر عهده داشت، از لحاظ ایدئولوژیکی از آقایان پرورش و طاهری مشورت می گرفت. البته، اعضای این سازمان با نمایندگان امام مثل شهید مطهری و شهید بهشتی در فعالیت هایشان مراوده داشتند. منفجر کردن کابارۀ خوانسالار در تهران نمونه ای از فعالیت های این سازمان بود(براتی، 1375 : 46 -45).

3- تشکل ها و یا گروه های غیر سازمانی (مساجد و حسینیه ها و. . .)

در کنار گروه ها و تشکل هایی که از آن ها یاد شد، مجموعه ای از گروه ها و سازمان هایی در دورۀ مورد نظر موجود بودند که اگر چه شکل سازمان رسمی نداشتند، اما در روند پیروزی انقلاب تأثیر بسزایی در تهییج و بسیج عمومی داشتند. این گروه ها از دو جهت با سازمان های مذکور که پیش از این شکل گرفت، به طور کلی تفاوت داشتند: اولاً، شکل گیری این گروه ها حول محور یک شخصیت، خصوصاً اشخاص روحانی بود. ثانیاً، محل مخصوص و برنامه یا نظامنامه ای سازمانی نداشتند.

فعالیت های حسینیۀ ارشاد (که توسط جمعی از سخنرانان روحانی و غیر روحانی خصوصاً دکتر شریعتی اداره می شد و بین سال های 46 تا 51 نوعی پایگاه اپوزسیون بود)، مسجد هدایت در تهران که طی فاصل سال های 48 تا 57 توسط آقای طالقانی اداره می شد و جمعی دیگر از روحانیون مانند شهید باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله امامی کاشانی و شهید مطهری در آن جا سخنرانی می نمودند(جعفریان، 1381: 343). مسجد الجواد با محوریت شهید مطهری، مسجد جامع نارمک، مسجد جاوید با محوریت شهید مفتح، مسجد جلیلی با محوریت آیت الله مهدوی کنی، کانون توحید با محوریت آیت الله موسوی اردبیلی، مسجد حاج عزیزالله و محافلی چون مجلسی که چهارشنبه ها در منزل شهید بهشتی تشکیل می شد، نمونه هایی از محافل و مساجد غیررسمی فعال در حد فاصل دهۀ 1340ش. و1350ش. و خصوصاً سال های منتهی به انقلاب اسلامی بود که نقش گسترده ای در پیروزی انقلاب داشتند(کرباسچی، 1371: 500 -470).

مهم ترین نکته دربارۀ سازمان های انقلابی فعال در انقلاب اسلامی آن است که هیچ کدام از سازمان های انقلابی دقیقاً تأمین کنندۀ معنای سازمان انقلابی تعریف شده در دستگاه نظری بسیج تیلی نبوده و علی رغم انجام اقدامات سازمانی از سوی هر یک از این سازمان ها یا انجمن های مخفی، هیچ کدام از آن ها (غیر از مساجد) را نمی توان به عنوان یک سازمان، گروه و یا حزبی که انقلاب را هدایت نموده، محسوب کرد. در انقلاب اسلامی، این شبکۀ مذهبی بود که نقش سازمان دهی انقلابی توده ها را به جای احزاب و سازمان های دیگر آنان ایفا نمود. این شبکۀ مذهبی دارای زیر شبکه هایی بود که کار سازمان دهی انقلابی و جمع آوری منابع بسیج شونده را سهل تر می نمود. نهادهای سنتی مذهبی موجود در جامعۀ ایران همچون شبکه هایی به هم پیوسته، ارتباطی و زنجیره ای در یک بافت سنتی، فراتر از حزب مدرن عمل نمود. این شبکۀ منحصر به فرد نه تنها امکان جمع آوری یا بسیج منابع را به عهده داشت بلکه با توجه به پتانسیل درونی خود تمامی گروه های مختلف را با توجه به دیدگاه های مختلف و حتی متضادی که با یکدیگر داشتند، به سهولت در کنار یکدیگر جمع می نمود. از دیگر کارکردهای سازمانی این شبکۀ سازمانی انقلابی که بر محور مساجد (که همانند دفاتر حزبی عمل می کرد) قرار گرفته بود، امکان تجمع و دریافت آخرین اخبار و اعلامیه ها از طریق ارتباطات بین شبکه ای بود. البته وجه تمایز سازمان های انقلابی که به آن اشاره کردیم، آن بود که مجموعه سازمان های انقلابی در انقلاب اسلامی بسیار فراگیر و سازمان یافته بودند.

البته، هر چند مرکز فعالیت های سازمان های انقلابی در تهران بود، اما گروه ها و سازمان های انقلابی در دیگر شهرهای ایران اقدامات مبارزاتی خود را به صورت شبکه ای دنبال می کردند. به عنوان نمونه، در بیشتر شهرهای نفتی ایران در جنوب، و همچنین در اکثر مراکز استان ها، سازمان های انقلابی اقدامات بسیج گری وکنش جمعی همچون برپایی تظاهرات، اعتصابات و در مواردی هم ترور برخی شخصیت های رژیم را عهده دار بودند.

پ- انواع منابع در انقلاب اسلامی

1- منابع اجبارآمیز در انقلاب اسلامی

در انقلاب اسلامی، منابع اجبارآمیز شامل سلاح ها، نیروهای مسلح و فن آوری های دستکاری کننده در حد فاصل مبارزات انقلابیون طی یک سال چالشگری انقلابیون از جایگاه مورد ذکری برخوردار نبوده است. رمز پیروزی و موفقیت انقلابیون بهره مندی از شگردهای غیرخشن و عدم توسل به زور بود که جان فوران در این باره اذعان می دارد: «میزان مشارکت گستردۀ توده ها از آن رو پیروزی انقلاب را تضمین کرد که مردم با انضباط خاصی از شگردهای غیرخشن و عدم توسل به زور استفاده می کردند، هرچند سرکوب خشن رژیم موجب کشته شدن ده تا 12 هزار نفر در فاصلۀ ژانویۀ 1978 (دی- بهمن) تا فوریۀ 1979 (بهمن - اسفند 1357) گردید». تنها در چند روز آخر انقلاب بود که پادگان ها به دست مردم افتاد و انقلابیون با استفاده از سلاح های به دست آمده توانستند با ارتش و گارد شاهنشاهی مقابله کنند(فوران، 1377 : 567).

2- منابع فایده مندانه در انقلاب اسلامی

منابع فایده مندانه شامل پول، کالاها و خدمات اطلاع رسانی در انقلاب اسلامی توسط گروه های مختلف بسیج گر تأمین می شد. پول و کالاهای مصرفی را بازاریان تامین می نمودند. البته، برخی روحانیون و مراجع تقلید به علت امکان مالی که توسط مردم برای آن ها فراهم بود، منافع فایده مندانه ای مانند کالاها و حمایت های مالی خود را دریغ نمی نمودند(آبراهامیان، 1377: 650). روشنفکران هم در این مورد نقش بسزایی داشتند. افرادی نظیر دکتر شریعتی با برپایی مراسم سخنرانی در حسینیۀ ارشاد خدمات ارزنده ای را در آگاهی بخشی و اطلاع رسانی و ایجاد تنفر و انزجار ملت از رژیم نمود. روشنفکران و روحانیون ردۀ پایین تر با چاپ و نشر اعلامیه ها، بیانیه های رهبر انقلاب که در تبعید بود و همچنین نشر کتاب های ممنوعه اقداماتی در این راستا انجام می دادند(فرهادی، 1389: 246).

3- منابع هنجاری در انقلاب اسلامی

منابع هنجاری شامل تعهد، احساس تکلیف و وفاداری است. در جامعۀ شیعی ایران همیشه از شعائر مذهبی، با برپایی مراسمی برای احیای مفاهیم صبر و فداکاری استفاده شده است. این سنت ها که در فرهنگ و تجربۀ جمعی مردم جای گرفته اند، در واقع، از نظر ایجاد حس تعهد و تکلیف که به نوبۀ خود می تواند برای تضمین عمل جمعی مورد استفاده قرار گیرد، اهمیت زیادی دارند(سمتی، 1375: 68). در انقلاب اسلامی، روحانیون با در دست داشتن نظام های معنایی ریشه دار در فرهنگ شیعی توانستند نقش مسلطی را ایفا نموده و با استفاده از منابع فرهنگی، ارزشی و غیر مادی مردم را بسیج نمایند(سمتی، 1375: 70).

ت- انواع بسیج در انقلاب اسلامی

1- بسیج تدافعی در انقلاب اسلامی

تعرض به منابعِ در دست گروه های انقلابی از سال 1353 با تشکیل حزب رستاخیز شروع شد و مجموعه اقدامات این حزب در مرحلۀ اول واکنش بدنۀ اقتصادی مخصوصاً بازاریان و خرده فروشان را برانگیخت(آبرهامیان، 1377 : 646 - 645 و فوران، 1377: 554). همچنین«دولت مستقیم و غیرمستقیم قدرت روحانیون را تضعیف می کرد و شاه را یک رهبر مترقی جلوه می داد و روحانیت را واپسگرایان قرون وسطایی می نامید. به جای تقویم هجری قمری و خورشیدی، تقویم شاهنشاهی را در 2535 (1355) برقرار کرد، . . . چاپخانه های کتاب های دینی را بست، ادارۀ املاک موقوفه را به دست گرفت، سازمان های دانشجویی دینی را منحل کرد، قانون جدید حقوق خانواده را به تصویب رساند و سن زناشویی را بالا برد. دولت علاوه بر این ها، روحانیت مخالف را در معرض حملات مستقیم قرار داد و به توقیف، تبعید و شکنجۀ مخالفان اقدام کرد. در 1970 م / 1349ش. آیت الله محمد رضا سعیدی تا سر حد مرگ شکنجه شد. در 1975 م / 1354 ش. آیت الله های سرشناس نظیر بهشتی، منتظری، قمی، شیرازی، زنجانی و روحانیان رده های پایین تر توقیف شدند»(فوران، 1377: 500 و آبراهامیان، 1377: 547-546). آنچه مشخص است، رژیم از طریق حزب رستاخیز از یک سو علیه مذهب و قدرت روحانیت و از سوی دیگر با انجام امور اقتصادی توسط این حزب مبارزه ای جدی شروع کرده بود و قصد داشت مذهب را از انحصار روحانیت و اقتصاد را از انحصار طبقۀ متوسط سنتی خارج نموده و آن را ملی کند.

اگر چه در دورۀ مورد نظر رژیم پهلوی به منابع در دست روشنفکران تعرض ننمود؛ اما کارگران و به طور کلی گروه های بسیج شونده(طبقات محروم)، به علت مجموعه اقدامات اقتصادی که از طرف دولت برای مهار تورم اتخاذ شده بود، در وضعیت بسیار نامناسب اقتصادی به سر می بردند و فشارهای سیاست های اقتصادی دولت بر دوش آن ها افتاده بود که به نوعی این شرایط نامطلوب تعرض به منابع در دستشان می شد(آبراهامیان، 1377: 613).

2- بسیج تهاجمی در انقلاب اسلامی

اما به غیر از بسیج تدافعی در این انقلاب نوع دیگر بسیج گری، بسیج تهاجمی است. در انقلاب اسلامی، گروه های انقلابی در واکنش به فرصت های پیش آمده منابع خود را برای تحقق مطالباتی که پیش از آن به عنوان حقشان تلقی نمی شد، بسیج کردند. باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور توسط اقدامات تسهیل گرایانۀ دولت و دربار، بحران اقتصادی به شکل تورم حاد، موفقیت انقلابیون در انجام برخی کنش های انقلابی همچون برپایی تظاهرات مسالمت جویانه، به علاوه رخ دادن وقایعی همچون حادثۀ آتش سوزی سینما رکس آبادان، واقعۀ 17 شهریور یا همان جمعۀ سیاه و رهبری بلامنازع، فراگیر و کاریزماتیک امام(ره) که به عنوان عواملی شتابزا در اختیار هستۀ بسیج گر قرار گرفت، از لحاظ وضعیت عینی و ذهنی برای رهبران جنبش و ملت فرصت های مناسبی برای چالشگری با حکومت و برای طرح خواست هایی جدید(همچون سرنگونی رژیم پهلوی و برپایی نظام جمهوری اسلامی)ارزیابی شد و به این ترتیب بسیج تهاجمی انقلابیون شکل گرفت(گل محمّدی، 1375: 100).

ث- فرصت / تهدید در انقلاب اسلامی

در سال های پایانی عمر رژیم شاهنشاهی که به گفتۀ تمامی تحلیل گران علوم سیاسی رژیم در اوج قدرت به سر می برد، دو اتفاق غیرمنتظره این پیش بینی ها را کاملاً بی اعتبار ساخت. دو بحران فرصت ساز برای انقلابیون عبارت بود از:

1- بحران اقتصادی به شکل تورم حاد

تورم در ایران که در نیمۀ دوم 1340 شمسی تقریباً در اقتصاد ایران به صفر رسیده بود، دوباره در اوایل 1350 به ترتیب در سال های 1353، 1354 و 1355 به 126، 160 و 190 رسید. البته، این تورم در مورد کالاهای ضروری مانند مواد غذایی و مسکن، به ویژه در شهرها بیشتر چشمگیرتر بود(آبراهامیان، 1377: 613). رژیم بدون توجه به پیچیدگی های علل تورم، راه حل های ساده ای در پیش می گیرد و به سراغ تجار عمده می رود و تعدادی از آن ها را دستگیر می کند. در مرحلۀ دوم وقتی پی می برد که جنگ علیه سرمایه داران و تجار عمده مشکل تورم را از بین نمی برد، به سراغ مغازه داران و تجار خرده پا می رود(فوران، 1377: 556).

2- بحران نهادی ناشی از اعمال فشارهای خارجی

همزمان با بحران اقتصادی در کشور، دولت ها و سازمان های خارجی نیز که داعیۀ حکومت دموکراسی را داشتند، شاه را در فشار قرار دادند تا سیاست های سرکوب گرانه اش را تا حدود زیادی کاهش دهد. «در اواخر سال 1354، سازمان عفو بین الملل که در لندن مستقر بود، پی برد که ایران یکی از بزرگ ترین رژیم های نقض کنندۀ حقوق بشر در جهان است. کمیسیون بین المللی قضاوت در ژنو، رژیم را به شکنجه دادن زندانیان و نقض حقوق مدنی شهروندان خود متهم نمود. علاوه بر دو سازمان مذکور، کمسیون بین المللی حقوق بشر سازمان ملل، در نامه ای سرگشاده به شاه، رژیم را به نقض شدید حقوق بشر متهم کرده و از شاه درخواست می کند تا این وضع اسفبار را در ایران خاتمه دهد»(آبراهامیان، 1377: 615).

در همین دوران، یعنی در سال 1355جیمی کارتر صریحاً اعلام کرد که آمریکا باید برای حفظ آزادی سیاسی و اجتماعی مردم ایران گام های مؤثری بردارد. هر چند به خوبی روشن نیست که آیا دولت جدید واشنگتن واقعاً رژیم ایران را برای دادن آزادی های بیشتر در فشار قرار داد یا نه، اما بی گمان پیروزی کارتر طرز فکر شاه و مخالفان را دگرگون ساخت(آبراهامیان، 1377: 617). « مرگ سیاستمداران واقع گراتر و با تجربه تر- از جمله علم، علاء، اقبال، ساعد، حکیمی، بیات، سیدضیاء، قوام، سهیلی و فضل الله زاهدی- باعث شد تا حلقۀ مشاوران شاه به گروه کوچکی از بله قربان گوهای جوان تبدیل شود» (آبرهامیان، 1377: 618).

ج- سرکوب / تسهیل در انقلاب اسلامی

«واکنش دولت در برابر رویدادها آمیزه ای از سرکوب و امتیازدهی بود» (فوران، 1377: 578-577). اتخاذ سیاست های دوگانۀ رژیم پس از انتشار مقالۀ رشیدی مطلق در 17 دی که زنجیره های چهلم ها را در اکثر شهرهای ایران رقم زد بیانگر اتخاذ سیاست های سرکوب / تسهیل رژیم است. «]حکومت[کوشید تا با تهدیدهای خشونت آمیز رهبران مخالف غیرمذهبی را مرعوب کند»(آبرهامیان، 1377: 627).

اما رژیم همزمان با اتخاذ این سیاست های سرکوب، دست به مجموعه اقداماتی زد که در بطن آن تا حد زیادی هزینه های مخالفین را کاهش می داد و نوعی امتیاز یا تسهیل بود (آبراهامیان، 1377: 628 -627).

این سیاست های دوگانه از سوی رژیم بعد از سلسلۀ چهلم ها تا حدی کارساز افتاد که در اواسط خرداد ماه با توجه به آرامش دو ماهه، آموزگار با اطمینان گفت که «بحران پایان یافته است»(آبراهامیان، 1377: 629). مجموعه اقدامات تسهیل گرایانۀ رژیم در 5/6/1357 با روی کارآمدن دولت آشتی ملی توسط جعفر شریف امامی کامل شد. هرچند اقدامات دولت آشتی ملی، طی فاصلۀ زمانی اش از تاریخ 5/6/1357 تا 14/8/1357 که دولت نظامی ازهاری به سر کار آمد، بیشتر تسهیل بود تا سرکوب، اما در این دوره آمیزه ای از هر دو به نفع تسهیل بود. البته، از واقعۀ میدان ژاله که در 17 شهریور1357 رخ داد، به هیچ وجه نمی توان چشم پوشی کرد.

شاه پس از روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری، در راستای ایجاد رعب و وحشت، شش پست وزارت را به چند افسر عالی رتبۀ نظامی واگذار کرد. وزیر جدید کار، ارتشبد غلامعلی اویسی، بی درنگ در خوزستان حکومت نظامی برقرار ساخت. اعضای کمیتۀ اعتصاب منتخب کارگران پالایشگاه را دستگیر نمود و تهدید کرد که کارگرانی که بر سر کارهای خود باز نگردند، اخراج خواهند شد. البته، علی رغم اعمال سیاست های سرکوب گرایانه از سوی رژیم، در این دوره باز هم شاهد اقدامت تسهیل گرایانۀ شاه و دولت نظامی اش هستیم. شاه که با اعلام شنیدن صدای انقلاب در 15 آبان نیروی مضاعفی به گروه های انقلابی بخشیده بود، باز هم با اقدامات سهل گیرانه اش برگ زیتون صلحی به مخالفان نشان داد(حاضری و صالح آبادی، 1383: 12).

بختیار که هر روز اوضاع را خارج از کنترل خود می دید، در کنار سیاست های تسهیل گرایانه اش، از سرکوب گری هم غافل نشد. وی با لحنی تهدید آمیز گفته بود چنان چه مخالفان بخواهند برای برقراری حکومت مشروطه اش مانع ایجاد کنند، ارتش از الگوی شیلی پیروی می کند و دیکتاتوری نظامی خشن و سرکوب گری به وجود خواهد آورد (حاضری و صالح آبادی، 1383: 20). مهم ترین اقدام سرکوب گرایانه اش در طول 37 روز نخست وزیری اش، بستن فرودگاه های کشور برای ممانعت از ورود امام بود که در 7 و 8 بهمن ماه، در جریان اعتراض به بسته شدن فرودگاه، بیست و هشت نفر کشته شدند (ونس، 1362: 47 و حسینیان، 1385 : 795 -792).

چ- تحلیل وضعیت قدرت در انقلاب اسلامی

در نظر اکثر پژوهشگران، ساخت قدرت در این دورۀ شخصی بوده است. حلقۀ داخلی قدرت در زمان محمدرضا شاه از میان نخبگان اعضای خانواده سلطنتی، درباریان، رهبران نظامی و امنیتی، اعضای ردۀ بالای مجالس سنا و شورا، وزراء، معاونین وزیران و اعضای رده بالای تجاری و حرفه ای بودند(نوروزی، 1375: 181-180). گرچه دیوان سالاری، ارتش و حمایت مالی دربار سه ستون اصلی نگه دارندۀ رژیم بود، اما در سال 1353 شاه تصمیم گرفت ستون چهارمی نیز- دولت تک حزبی- ایجاد کند(آبراهامیان، 1377: 544-541).

تمامی تمهیدات مذکور برای مقابله با نا آرامی های داخلی فراهم شده بود. شاهد مدعای فوق این که، دولت آمریکا در روز 9 نوامبر 1978 (18 آبان 1357) با روی کارآمدن دولت نظامی ازهاری، موافقت خود را با فروش وسایل ضد شورش به دولت ایران اعلام کرد. بنابراین، قدرت نظامی شاه یعنی ارتش بدون کمک دولت آمریکا توان مقابله با ناآرامی های داخلی را نداشت. گروه های تحت رهبری امام برخلاف رژیم و شاه از قدرت فراوانی برخوردار بودند. اگرچه مخالفین رژیم از قدرت سیاسی برخوردار نبودند، در مقابل از قدرت اجتماعی یعنی حمایت مردمی فوق العاده ای برخوردار بودند. ناکارآمدی ارتش در سرکوب انقلابیون، بیعت نظامیان با رهبری انقلاب، حضور و پیوستن افسران ارتش در مراحل نهایی پیروزی انقلاب همگی بیانگر قدرت فراگیر انقلابیون در مقابل رژیم است(استمپل، 1377: 190).

علاوه بر موارد فوق، روحانیت و علما با توجه به شبکه های اجتماعی مردمی تحت اختیارشان هم دارای اقتدار اجتماعی بوده و هم در اثر حمایت های مالی مردمی از قدرت اقتصادی در برابر حکومت برخوردار بودند. بازار به علت در دست داشتن بخش عظیمی از اقتصاد کشور، توان مقابله با رژیم را داشت. مجموعه امتیازاتی که رژیم در دوران مبارزۀ یک ساله به انقلابیون داد، همگی بیانگر قدرت آن ها است. شاه، علی رغم تشکیل دولت نظامی، باز هم در مقابل قدرت انقلابیون سر تعظیم فرود می آورد و دست به مجموعه اقداماتی زد که بیانگر ضعف وی در مقابل انقلابیون بود.

بنابراین، قدرت انقلابیون با توجه به منابع تحت اختیارشان به مراتب بیشتر از دولت یا حکومت مرکزی بود.

ح- انواع کنش های جمعی در انقلاب اسلامی

در این انقلاب، دو نوع کنش جمعی واکنشی و کنش جمعی ابتکاری توسط گروه های مختلف انقلابی صورت گرفت. چنان چه مجموعه گروه های انقلابی را در یک دسته بندی کلی طبقۀ متوسط سنتی شامل بازار و روحانیون، طبقۀ متوسط جدید شامل روشنفکران و دانشگاهیان و گروه سوم کارگران صنعتی و کارکنان دولتی متصور شویم، در دورۀ مورد نظر هر کدام از آن ها در واکنش به دفاع از منابع خود بر می خیزند. تعرض به منافع گروه های انقلابی با تشکیل حزب رستاخیز شروع شد. رژیم حملۀ گسترده و هم زمانی از طریق حزب رستاخیز علیه مذهب و قدرت روحانیت شروع کرد. روحانیون در برابر این اقدامات سکوت اختیار نکردند(آبراهامیان، 1377: 648-647). رژیم بازاریان را مانع پیشرفت های اقتصادی و روحانیون را سد توسعه یافتگی فرهنگی، لذا برای دست یافتن به توسعه یافتگی مدنظرش سعی در محدود کردن قدرت این دو گروه برآمد.

آن چه مشخص است، شاه قدرتش را صرفاً به نهادهای نظامی و پشتیبانش تقسیم نموده بود و روشنفکران مستقل در تصمیم گیری های سیاسی جایگاهی نداشتند. علاوه بر عدم جایگاه آن ها، شاه سعی نمود تا تمامی فعالیت ها و حضور آن ها را در قالب حزب رستاخیز به عنوان تنها صدای ملت محدود سازد که البته این حزب هم کاملاً فرمایشی و در دست وی بود(جان فوران، 1377: 553).

مهم ترین علت اعتراض کارگران صنعتی، کارکنان دولتی و کلاً طبقات محروم و فقیر شهری نسبت به رژیم، مجموعه اقداماتی بود که از طرف دولت برای مهار تورم انخاذ کرده بود و طبقات محروم از این وضعیت بسیار در وضع نامناسبی به سر می بردند و فشارهای سیاست های اقتصادی دولت بر دوش آن ها می افتاد. به این ترتیب، حقوق اقشار مختلف اجتماعی دائماً از سوی دولت مورد تعرض قرار می گرفت و آنان در مقابل این تعرضات، دست به انجام کنش های واکنشی می زدند(فرهادی، 1389: 294).

اما به غیر از کنش جمعی و واکنشی در این انقلاب نوع دیگر کنش جمعی که مورد مشاهده است، کنش جمعی ابتکاری است. چنانچه مطالبات انقلابیون را به دو بخش سلبی و ایجابی تقسیم کنیم، آن ها در بخش سلبی در واکنش به تصمیم های رژیم خواهان براندازی یا سرنگونی شاه و رژیم سلطنتی بودند. اما در بخش ایجابی مطالبات، آن ها خواهان برپایی جمهوری اسلامی بودند. در کنش جمعی ابتکاری، گروه های انقلابی ادعاهایی را در مورد منابعی مطرح می کنند که پیش از این حق آن ها قلمداد نمی شده است (تیلور، 1388 : 125).

از حیث حجم کنش جمعی که به واسطۀ شدت و مدت گستردگی آن ردیابی می شود، باید این نکته را اذعان نمود که حجم کنشگران در انقلاب اسلامی چه در تهران و چه در دیگر شهرها بسیار بالا بود. در انقلاب اسلامی، طی یک سال و چند ماه مبارزه، گروه های انقلابی بسیج کننده، چندین و چند بار در اکثر شهرهای ایران اعتراضات خود را به شکل های متفاوت علیه رژیم ابراز نمودند. دو شکل مسلط کنش جمعی در انقلاب اسلامی، یکی اعتصابات و دیگری تظاهرات یا راهپیمایی ها بود که به واسطۀ آن مبارزات انقلابیون شکل گرفت. البته، شکل های دیگر کنش جمعی هم مثل درگیری های خیابانی و زد و خوردهای میان نیروهای انقلابی و دولت هم در این انقلاب دیده می شود، اما شکل غالب و مسلط نبوده است.

نتیجه

در این مقاله، تلاش شد بسیج منابع در انقلاب اسلامی با استفاده از نظریۀ بسیج منابع چارلز تیلی توضیح داده شود. در بررسی مؤلفه های نظریۀ بسیج منابع در مورد انقلاب اسلامی، این نتایج حاصل شد: مهم ترین چالشگران انقلاب اسلامی عبارت بودند از: روحانیان، بازاریان، روشنفکران، کارگران صنعتی و کارمندان دولتی. منافع گروه های انقلابی بیشتر مطالبات جمعی بود تا صنفی. مهم ترین سازمان های انقلابی که به عنوان چالشگران انقلابی محسوب می شدند، شامل گروه های اسلامی از جمله هیأت های مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی، انجمن های اسلامی و شبکۀ مساجد و حسینیه های سراسر کشور؛ گروه های چپ شامل حزب توده، سازمان چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق؛ گروه های ملی گرا شامل جبهه ملی و نهضت آزادی بود. انواع بسیج شامل بسیج تدافعی و بسیج تهاجمی بود. در بسیج تدافعی، گروه های انقلابی در دفاع از منابع تحت اختیارشان که توسط حکومت مورد تعرض و تهدید قرار می گرفت، مانند اقدام روحانیون در پاسداری از ارزش ها و سنت های اسلامی، منابع خود را گردآوری و دست به بسیج تدافعی می زد. در ارتباط با بسیج تهاجمی، گروه های انقلابی برای به دست آوردن منابع جدیدتر که پیش از این مرحله حق خود نمی دانستند، مانند برپایی نظام انقلاب چدید دست به بسیج تهاجمی زدند. در مورد سرکوب می توان این موارد را برشمرد: کشتار خونین 17 شهریور و سرکوب تظاهرات و راهپیمایی های مردم طی مبارزات انقلابی در بیشتر شهرهای ایران، و دستگیری و زندان و تبعید برخی چهره های فکری و بسیجگر انقلابی، سرکوب خونین مراسم چهلم شهدای قم، تبریز، و یزد، روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری، و اعلام جکومت نظامی در اکثر شهرهای ایران. تسهیل شامل این موارد بود: آزاد نمودن تعدادی از زندانیان سیاسی در ادوار مختلف پس از شروع جنبش انقلابی، برکناری دولت نظامی ازهاری و روی کار آوردن بختیار از اعضای جبهه ملی، اجازه راهپیمایی به انقلابیون در روزهای تاسوعا و عاشورا، انحلال حزب رستاخیز، برکناری و دستگیری برخی چهره های منفور همچون تیمسار نصیری و هویدا، لایحۀ جدید مطبوعات با آزادی های بیشتر و لغو سانسور توسط حکومت و پخش آزاد هر گونه خبر از رادیو و تلویزیون کشور. از لحاظ وضعیت قدرت، عوامل زیر باعث ضعف قدرت حکومت بود: بیماری محمدرضا شاه، شخصی بودن قدرت شاه، پیوستن بخشی عظیمی از ارتش و کارکنان دولتی به نیروهای انقلابی، فقدان نیروهای ضد اغتشاش علیرغم داشتن ارتش بسیار مجهز، عدم حمایت های مؤثر و عملی بین المللی از شاه؛ عوامل زیر نیز باعث قوت نیروهای انقلابی بود: بهره مندی گروه های انقلابی از منابع هنجاری، حمایت و پشتیبانی های مردمی از گروه های انقلابی، حمایت های بین المللی از جنبش انقلابی، وحدت گروه های انقلابی علیرغم ناهمگونی های ایدئو لوژیکی. فرصت ها شامل گشایش فضای سیاسی کشور با روی کار آمدن جیمی کارتر در ایالات متحده آمریکا، مرگ سیاستمداران قدرتمندتری همچون علم، علاء، اقبال، ساعد و غیره، بحران اقتصادی به شکل تورم حاد و افزایش هزینه های زندگی، تهدید شامل احتمال کودتای نظامی توسط ژنرال هایزر و دستگیری سران انقلاب، احتمال اقدام خشن و جنون آمیز ارتش در سرکوب وسیع مردمی و کشتار سطوح بالا؛ در مورد انواع کنش های جمعی در انقلاب اسلامی نیز این مطلب را تکرار می کنیم که در انقلاب اسلامی، دو نوع کنش جمعی واکنشی و ابتکاری قابل رؤیت است. دو شکل مسلط کنش جمعی در انقلاب اسلامی، یکی اعتصابات و دیگری تظاهرات یا راهپیمایی ها بود. البته، شکل های دیگر کنش جمعی هم مثل درگیری های خیابانی و زد و خوردهای میان نیروهای انقلابی و دولت هم در این انقلاب دیده می شود، اما شکل غالب و مسلط نبوده است.

منابع

آبراهامیان، یرواند. (1377). ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمۀ احمد گل محمد، محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی. تهران: نشر نی.

استمپل، جان. دی. (1377). درون انقلاب ایران، ترجمه دکتر منوچهر شجاعی. تهران: مؤسسه رسا.

افشارکهن، جواد. (1383) بازخوانی سنت گرایی و تجدد طلبی در ایران بین دو انقلاب، تهران: آوای نور.

بازرگان، مهدی. (1362). انقلاب در دو حرکت، تهران: انتشارات نهضت آزادی.

بازرگان، مهدی. (1375). شصت سال خدمت و مقاومت، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.

براتی، اکبر. (1375). خاطرات اکبر براتی، تهران: انتشارات سوره مهر.

پناهی، محمد حسین. (1389). نظریه های انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها. تهران: سمت.

تاریخچه گروه های تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی(1360)، ج1، تهران: انتشارات سازمان مجاهدین خلق.

تیلی، چارلز. (1385). از بسیج تا انقلاب، ترجمه علی مرشدی زاد. تهران: پ‍‍ژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

تیلور، استن. (1388). انقلاب ها و علوم اجتماعی، ترجمه علی مرشدی زاد. تهران: انتشارات دانشگاه شاهد.

جعفریان، رسول. (1381). جریان و سازمان های مذهبی- سیاسی ایران (1357-1320) (از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی.

جلایی پور، حمید رضا. (1385). تبیین فرایند پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1356-1357 بر اساس سرمشق انتخاب عقلانی و نظریۀبسیج منابع، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم. س 15، شمارۀ57- 56، ص، 52- 5-

جمعی از مؤلفان. (1375). سازمان چریک های فدایی خلق. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

حاضری، علی محمد و صالح آبادی، ابراهیم. (1383). "ساختار دستگاه سرکوب و فروپاشی رژیم شاه. " مجله جامعه شناسی ایران، دوره 5، شماره 3، پائیز، صص 27- 5-

حسینیان، روح الله. (1385). یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

رهبری، مهدی. (1379). اقتصاد و انقلاب اسلامی ایران: بررسی مقایسه ای نظریه های اقتصادی با انقلاب اسلامی ایران. تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران.

روحانی، حمید. (1363). تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران: افست.

سمتی، هادی. (1375). نظریۀ بسیج منابع و انقلاب اسلامی ایران، مجله دانشکده و حقوق علوم سیاسی دانشگاه تهران. شماره 35-

سید ناصری، حمید رضا و ستوده، امیر رضا. (1378). پاره ای از خورشید گفته ها و ناگفته ها از زندگی استاد مطهری، تهران: ذکر.

شایگان، فریبا. (1388). "بررسی ویژگی های مشارکت کنندگان در انقلاب اسلامی ایران. "فصلنامه علوم اجتماعی ایران. شماره های 43-42-

شعبان، ولی الله. (1382). بررسی روند بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی ایران و روسیه، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی. تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

فرهادی، احسان. (1389). تحلیل مقایسه ای بسیج منابع در انقلاب های مشروطه و اسلامی بر اساس نظریه چارلز تیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شاهد.

فوران، جان. (1377). مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال 1500 میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، ترجمۀ احمد تدین. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.

کرباسچی، غلامرضا. (1371). هفت هزار روز تاریخ و انقلاب اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی.

گل محمّدی، احمد. (1375). "زمینه بسیج مردمی در انقلاب اسلامی ایران. " راهبرد. (شماره 9) بهار. صص 106- 89-

محمدی، منوچهر. (1377). تحلیل بر انقلاب اسلامی. چاپ هفتم. تهران: امیرکبیر.

منصوری، جواد. (1378). تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

میثمی، لطف الله. (1380). از نهضت آزادی تا مجاهدین، تهران: صمدیه.

نوذری، عزت الله(1380). تاریخ احزاب سیاسی در ایران. شیراز: نوید شیراز.

نوروزی، نصرالله. (1375). ساخت قدرت شخصی و فروپاشی حکومت پهلوی، راهبرد. شماره 9-

ونس، سایروس. (1362). نقش آمریکا در ایران، ترجمۀ محمود طلوعی. تهران: انتشارات هفته.

Keddie, Nikki R. 1987- Roots of Revelutions. New Haven. Yale University Press.

Skocpol, Theda. 1982- "Rentier State and Shi ’s islam in the Iranian Reveolution. "Theory and Society , 11: 3, pp. 265-283-

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان