به گزارش "ورزش سه"، اصلا نَقل مسائل فنی نیست. هرکس بگوید کیروش به فوتبال ما خدمت نکرده، منصف نیست. امروز کیروشِ سرمربی را همانقدری قبول دارم که بعد از بردهای تر و تمیز چند روز پیش داشتم. و باز مثل گذشته میگویم که با کیروش نمیشود زندگی کرد. فقط میتوان بازی ها را تماشا کرد و هرازگاهی لذت برد.
یادم میآید چند سال پیش می گفتند کیروش روانشناس است. دقیق میداند در کنفرانس چه بگوید، اعصاب حریف را چطور خراب کند و این چیزها.. اما بعضی اختلالات در وجود یک روانشناس چه میکند؟ وقتی همه از نمایش سزاوارانه تیم ملی جلوی پرتغال سربلند بودیم، استاد با آتشبار افتاد به جانمان! طوری به منتقدانش تاخت که اصلا کسی دیگر تیم ملی در ذهنش نماند! نگذاشت درست خوش بگذرانیم و به تیممان افتخار کنیم.
چند روز پیش هم، بعد از اینکه با عراق خواسته یا ناخواسته مساوی کردیم و سرگروه شدیم، امان نداد. این بار وزیر را نشانه گرفت و پرواز فرست کلاس تیم باشگاهی را. در مقابلش هم اشاره به افرادی در تیم ملی کرد که پول برای غذا خوردن ندارند.
![](/Upload/Public/Content/Images/1397/11/09/1942450742l.jpeg)
اما این چطور روانشناسی است که آرامش را برنمی تابد؟
انگار درون کیروش یک کارخانه دشمن سازی هست. همه را دشمن می بیند. به تیمش هم اینگونه آموخته. عبارت "بجنگیم" برای تیم او فقط به گرفتن 3 امتیاز محدود نمی شود. یک تیم عصبی را می فرستد توی زمین که هرچه هست غارت کنند. در گلزنی رحم نمیکنند، اما به وقتش بزن بهادرهای خوبی هم هستند.
حتی هوادارهای افراطیش هم همین رویه را داشتند. تا کسی لب به نقد میگشود، برچسب میزدند که لابد دوست دارید فلانی مربی تیم ملی شود!
![](/Upload/Public/Content/Images/1397/11/09/1942450820e.jpeg)
اینها انگ میزدند که مخالفان ما به خاطر تمایلات باشگاهی و طرفداری از یک مربی خاص، به تیم ملی کشورشان پشت کرده اند! جالب اما این بود که برعکسِ این فرضیه، فاصله کمتری تا واقعیت داشت. وقتی یک نفر چند ماه مانده به تورنمنت از کیروش انتقاد میکرد، به برهم زدن آرامش تیم ملی در "برهه حساس کنونی" متهم میشد. اما وقتی خود کیروش، از درون تیم ملی، آن هم نه 2 ماه مانده به تورنمنت، که دقیقا در کوران مسابقات، جنجال و حاشیه میساخت، از نظر برخی هواداران افراطی اصلا اتفاق خاصی به حساب نمیآمد. این تناقض ها نشان میداد خط قرمز آنها تیم ملی است یا شخص کیروش!
به هر حال این روانشناس توانست با مهره هایش هشت سال بازی کند. تک تک بردهای معمولی اش را در پوشش یک دستاورد ویژه پرزنت کرد. اما شاید تقدیر به او رودست زد. سندِ آماتور ترین باخت تیم ملی به نام حرفه ای ترین مربی تاریخ ایران خورد.
کاش بعد از او کسی بیاید که بشود کنارش زیست. کاش هم لذت ببریم، هم جام.
علی عشق آبادی